مروری بر آسمانخراشهاي سوخته بر پرده سینما
روايت هاي متفاوت هاليوود از یازده سپتامبر
سال ۲۰۰۳ فیلم ضد آمریکایی و هجوآمیز دنی آرکان با نام «هجوم بربرها» کلوزآپی از برخورد هواپیما با برج دوم نشان داد و ناگهان ما متوجه شدیم علاوه بر آن تصاویر مبهم و ضمنی، شبکههای آمریکایی تصاویر زندهای از آن واقعه داشتند که به ندرت نشان میدادند.
خاطرهای که کمکم دارد از اذهان عمومی حذف میشود. مشکلات ریاست جمهوری اوباما که به دنبال فاجعه جورج بوش پیش آمد، تازه خودش را نشان میداد و همین به لیبرالهای برجسته و مهم هالیوود این اجازه را داد تا فیلمهای سیاسی بدبینانه و گاهی حتی خلاف واقعیتهای تاریخی بسازند. آنها فیلمهایی تولید کردند که در ۴۰ سال گذشته، هم موقعیت و هم مصداقهای ساختش را داشتند. شرایط هنوز از زمان فیلم «کاندیدا»ی رابرت ردفورد محصول ۱۹۷۲ تغییر چندانی نکرده است. وحشت و تشنج و آشوبی که بعد از ماجرای حمله به برجهای تجارت جهانی به وجود آمده بود، یک خاطره دور بهنظر میرسد و نتیجه باورنکردنی این ماجراهای نظامی، انگار در زندگی به گونهای حل شده که تبدیل به بخشی از واقعیت زندگی شده است. شاید همه جوانب واقعه ۱۱ سپتامبر را نتوان روی پرده سینما به تصویر کشید. این حمله نبوغآمیز و اهریمنی و شیطانی یک صحنه تماشایی آفرید. هر تماشاگری تصور میکرد که این صحنه از یک اثر هنری الهام گرفته شده اما چنان دستکاری شده که هیچ اثر داستانی با آن قابل مقایسه نیست. حمله ۱۱سپتامبر، تک قطبی بودن هالیوود را در زمینه قهرمانسازی و اسطورهپروری و رویاپردازی در هم شکست و به آنها درباره داستانهایی الهام داد که همه درباره انتقام و وحشت بودند. فیلمها تصاویری از ویرانی و خرابی بودند که برای مدتی نه فقط سینما که بقیه هنرها را هم تضعیف کردند. برای چند سال بعد از واقعه همه سینما خودخواسته تصمیم گرفتند خودشان را به ندیدن بزنند. بهخاطر عدم درک درستی که رسانهها نسبت به این قضیه داشتند فقط نماهای خیلی دور از برجها و یا حمله ۱۱سپتامبر را در تلویزیون نشان میدادند.
تا اینکه سال ۲۰۰۳ فیلم ضد آمریکایی و هجوآمیز دنی آرکان با نام «هجوم بربرها» کلوزآپی از برخورد هواپیما با برج دوم نشان داد و ناگهان ما متوجه شدیم علاوه بر آن تصاویر مبهم و ضمنی، شبکههای آمریکایی تصاویر زندهای از آن واقعه داشتند که به ندرت نشان میدادند. همان سال در اینترنت یوتیوب تصاویر فراوانی از برخورد هواپیماها با برجهای دوقلو پخش کرد و همه مردم توانستند بالاخره آن تصاویر تکاندهنده را ببینند.
مثل یک کابوس بود. نسل جدید جوانها را برای جنگ به افغانستان و عراق فرستاده بودند و کابوس حالا اینها بود. ۱۱ سپتامبر مثل یک افسانه دوردست بود. اما هالیوود چطور به ۱۱ سپتامبر واکنش نشان داد؟برای مدتی احساس کردند بهترین پاسخی که وطنپرستانه هم بهنظر برسد، سکوت در قبال این واقعه است. تا زمانی هم شاید واکنش منطقی بهنظر میرسید اما در عین حال باعث بیاطلاعی مخاطبان میشد.
اولین کسی که به فکر ساخت فیلمی درباره ۱۱ سپتامبر افتاد، آلن بریگاند، تهیهکننده فرانسوی بود که فیلمی در ۱۱ اپیزود توسط ۱۱ کارگردان از جمله شان پن درباره این ماجرا تولید کرد. فیلم سعی داشت نگاه جهانی داشته باشد و ۱۱ سپتامبر را فقط یک تراژدی آمریکایی نبیند. این فیلم میتوانست شروعی باشد برای ساخت فیلمهای چالشی و سوالبرانگیز درباره ۱۱سپتامبر. بعد از آن دیگر ساخت فیلمهایی درباره اصل واقعه(مانند یونایتد ۹۳) یا حاشیههایی که وجود آورد(مانند فارنهایت ۹۱۱) عادی شد.
درامی برمبنای یک زندگی واقعی و عملیات نجاتی که آن بالا در یکی از هواپیماهای ربوده شده، اتفاق میافتد. این اولین فیلمی است که مستقیما داستان عملیات ۱۱سپتامبر را روایت میکند. راستش معمولا دوست ندارم فیلمهای این ژانر را در یک طبقه قرار بدهم گویی میشود آنها را با هم مقایسه کرد. چون واقعا قابل مقایسه نیستند. فیلم گرینگراس جسورانه و درامی درخشان است. کارگردان به چیزی فکر کرده که واقعا قابل تصور و اندیشیدن نیست. او سعی کرده ما را در آن هواپیما قرار دهد. چالش بزرگ در چنین فیلمهایی این است که پی ببریم در ذهن تروریست واقعا چه میگذشته است. خب گرینگراس موفق شده تا حدی این کار را انجام دهد. بیشتر بازیگران فیلم حرفهای اما چهرههای ناشناختهای هستند. دیالوگهای فیلم بیشتر فیالبداهه و براساس مصاحبه با خانوادههایی که درگیر این ماجرا شدند، شکل گرفت. منتقدان هم از فیلم خوششان آمد. راجر ایبرت، جیمز براردینلی و پیتر تراورس به فیلم چهارستاره دادند.
الیور استون، اولین کسی بود که با فیلم «جوخه» به جنگ ویتنام توجه نشان داد و جزو اولین کسانی هم بود که ۱۱سپتامبر را به تصویر کشید. برخلاف فیلمهای قبلی استون که بیشتر سیاسی بودند این بار او ما را به داخل برجهای مرکز تجارت جهانی میبرد و داستان دو آتشنشان را تعریف میکند که آنجا گیر افتادهاند. فیلم استون سانتیمانتال، به طرز اغراقآمیزی احساساتگرایانه و زیادی تک قطبی و معصوم بهنظر میرسد که به طور دردناکی نتیجه نگاه مثلا وطنپرستانه ولی تک بعدی وی است. فیلم به شدت کند است. استون با فیلم بعدیاش «دبلیو» هم همین رویه را ادامه میدهد. آنجا هم درواقع قصه ۱۱سپتامبر ادامه پیدا میکند ولی به عقیده من هیچ فیلمسازی به اندازه الیور استون بعد از ۱۱ سپتامبر به وجهه خودش لطمه وارد نکرد.
تعداد مخالفان و موافقان فیلم تقریبا یکسان بود و نقدهای متوسطی هم دریافت کرد. مشهورترین چهرهای که در فیلم بازی کرد، نیکلاس کیج بود که یکی از بهترین بازیهایش را هم ارائه داد. نکته فیلم استون که باعث شد تماشاگران موقع دیدنش احساساتی شوند این بود که وی نشان داد چطور ۱۱ سپتامبر روی زندگی همه مردم تاثیر گذاشته، چه آنها که مستقیما از این واقعه آسیب دیدهاند و چه آنهایی که از آن دور بودهاند اما تاثیراتش را روی جهانشان داشته است.
یکی از جنجالبرانگیزترین مستندهای تاریخ سینما که توسط فیلمساز جنجالی مایکل مور کانادایی ساخته شد. فیلم بیشتر روی اتفاقات بعد از ۱۱سپتامبر تمرکز میکرد اما نقطه ثقل اصلی آن خود ۱۱ سپتامبر بود. مور در فیلمش سیاستهای جورج بوش را متهم میکند و او را عامل اصلی این فاجعه میداند و در این میان فضای سیاسی سال ۲۰۰۱ را هم نشان میدهد. احتمالا مهمترین فیلمی است که درباره این واقعه ساخته شده چون مایکل مور از قهرمانسازی یا حتی احساسات میهنپرستانه دوری میکند و از زاویهای دورتر به قضیه نگاه میکند. اینکه خود آمریکا چه نقشی در به وجود آمدن القاعده داشته است که مسبب نابودی برجهای دوقلو بودند. البته به دلیل لحن هجوآمیزی که مور در فیلمش به کار میگیرد، «فارنهایت ۹۱۱» به تندی و تیزی بقیه فیلمهای انتقادی مور تمام نمیشود. نمایش این فیلم واکنشهای متفاوتی در آمریکا ایجاد کرد. سر اولین نمایش فیلم در جشنواره کن، تماشاگران مدتی ایستاده فیلم را تشویق میکردند. احساس میشد بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، دیگر احساسات وطنپرستانه مردم کاهش یافته است و به همین دلیل هم پالسهای مثبتی از فیلم دریافت میکنند. مهمتر از هر چیزی پیام مور در فیلم «فارنهایت۹۱۱» بود که از روی «فارنهایت ۴۵۱» تروفو گرفته شده بود، ضدآرمانشهری که آمریکا بعد از آن واقعه و در دوره جدید به آن رسیده بود و بهنظر میرسید بازگشت به قبل از آن دوباره ناممکن است. «فارنهایت ۹۱۱» تراژیک و ترسناک است و نشان میدهد که جنگها در اصل بیش از هر چیز دیگر بهخاطر پول و منافع شخصی آغاز میشوند.
نظر کاربران
من چیزای خیلی زیادی در مورد 11سپتامبر شنیدم و لی نمیدونم کدومش درسته و کدوم غلط...
من فیلم مرکز تجارت جهانی رو دیدم و احساس میکنم یکی از ضعیف ترین ومسخره ترین فیلم هایی بوده که از نیکلاس کیج دیدم.راستی احساس میکنم جای فیلم remember me خالی بود.