وقتی سوژه سازان سوژه می شوند
زمانی كه در مراسم اسکار امسال دو فیلم از گور برگشته و مکس دیوانه در حال تقسیم کردن جوایز اسکار با یکدیگر بودند، در عین ناباوری پدیده این مراسم یعنی فیلم« افشاگر» یا همان« اسپاتلایت» تندیس بهترین فیلم اسکار امسال را از آنها ربود.
تام مک کارتی،کارگردان این فیلم در فیلمش داستان اعضای روزنامه بوستون گلوب را در سال ۲۰۰۱ روایت میکند که در جریان بررسی یک پرونده غیر اخلاقی به مستندات و پروندههای پیچیدهای دست پیدا میکنند و رفته رفته با سونامیعظیمی از این نوع اتفاقات روبرو میشوند که بیان کردن آنها حتی برای خودشان هم دردسرهای بزرگی را به بار خواهد آورد.
سیر داستانی فیلم در جزئیات، پر است از تراژدیهای دردناکی که هر کدام میتوانند خوراک یک فیلم دراماتیک تمام عیار را برای کارگردان مهیا کنند اما مک کارتی درگیر این داستانهای حاشیه ای نمیشود و با بیان این روایتها در مسیر داستان، هدف اصلی خود را که به تصویر کشیدن چالشهای ژورنالیسم تحقیقی است، هرگز گم نمیکند.
اما این اولین بار در تاریخ سینما نیست که روزنامه و روزنامه نگاری سوژهای برای فیلم سازان شده است. بلکه این حرفه پراسترس و پرتنش به دفعات بهانهای برای ساخت فیلمهای مهمدر تاریخ سینمای جهان شده است. در ادامه نگاهی میاندازیم به تعدادی از مهمترین عناوین سینمایی که با سوژه ژورنالیسم به روی پرده سینما رفتهاند.
راز غنچه رز
نام: همشهری کین
کارگردان: اورسن ولز
شاهکار اورسن ولز همواره در صدر فهرست بهترین فیلمهای تمام دوران قرار میگیرد. اما همین اثر بیتاریخ نیز داستان استادانهای از یک روزنامهنگار و زندگی مرموزش را گام به گام جلو برده تا مخاطب را با دنیایی جدید آشنا کند. داستان فیلم در اوایل قرن ۲۰ روایت و همه چیز از عبارت مجهولی شروع میشود که چارلز فاستر کین، غول ثروتمند روزنامه دار در هنگام مرگ به زبان میآورد: غنچه رز (rose bud).
در ادامه یک گزارشگر به نام تامسون از طرف تهیه کنندهای مامور میشود تا برای ساخت مستندی از زندگی فاستر کین درباره زندگی و شخصیت کین تحقیق کند و به ویژه معنای کلمه آخر پیش از مرگش را کشف کند. تامسون به عنوان یک روزنامه نگار سمج به تمام سرنخهایی که پیش رویش وجود دارد چنگ میزند و با مصاحبههای پیدر پی با نزدیکان کین سعی میکند گره از زندگی پر رمز و راز او باز کند. فیلم سعی دارد با پنج فلاش بک و پنج راوی زندگی فردی را روایت کند که درست معلوم نیست شخصیت مثبتی دارد یا منفی. اما آن چیز که مشخص است این است که در پس هر اتفاق بزرگی، از مسائل سیاسی گرفته تا بازیهای اقتصادی و ژورنالیستی پای کین نیز در میان است. اورسن ولز این فیلم را در ۲۵ سالگی و به عنوان اولین فیلم بلند خود ساخت و توانسته توجه بسیاری را به فیلم خود جلب کند.
اما نکته جالب در مورد فیلم این است که همشهری کین با وجود نامزد شدن در ۹ رشته از آکادمیاسکار تنها جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورد. داستان همشهری کین بر پایه نوعی روایت چرخشی پیش میرود که بعدها در سینما طریقه جدیدی از داستان گویی با نام روایت مدرن با شکست زمان از آن شد.
دروغهای واقعی
نام:داستان واقعی
کارگردان: روپرت گولد
ترکیب بازیگرانی مانند جونا هیل و جیمز فرانکو در کنار هم اولین تصوری كه به ذهن مخاطب القا میکند این است که با یک فیلم کمدی روبرو خواهد بود، اما در فیلم «داستان واقعی» از تنها چیزی که خبری نیست طنز است. داستان واقعی، ماجرای خبرنگاری با بازی جونا هیل را روایت میکند که در یک بحران کاری بزرگ گیر افتاده و به تازگی از محل کار خود اخراج شده است.
در این حین او متوجه میشود که یک مجرم که به جرم قتل همسر و فرزندانش دستگیر شده از نام او برای خودش استفاده کرده است. همین موضوع او را کنجکاو میکند تا وارد ماجرای این مجرم شود. جیمز فرانکو که نشان داده به بلوغ بازیگری خود رسیده است، نقش فردی مرموز را به زیبایی ایفا میکند و در طول فیلم به دفعات خبرنگار و مخاطبان فیلم را در مورد خودش به اشتباه میاندازد، تا جایی كه تا آخرین لحظه مخاطب نمیتواند او را به عنوان مجرم یا بیگناه تشخیص دهد.
یکی از نکات بارز فیلم نشان دادن مهارتهای روزنامه نگاری است که میتواند واقعیت را به شکلهای مختلفی روایت کند و حتی آن را از شکل اصلی خود کاملا دور کند. این فیلم که محصول سال ۲۰۱۵ است با وجود اینکه انتظار میرفت از فروش خوبی برخوردار شود اما درست یک هفته قبل از اکرانش در جریان هک سایت سونی پیکچرز، نسخه DVD آن لو رفت و باعث شد تا فیلم تنها ۴٫۹ میلیون دلار فروش کند.
تمام رازهای آقای رئیس جمهور
نام: همه مردان رئیس جمهور
کارگردان: آلن ج. پاکولا
همه چیز از تمایل رابرت ردفورد برای به تصویر کشیدن یکی از مهمترین اتفاقات ژورنالیستی زمان خودش یعنی رسوایی واترگیت شروع میشود. ردفورد برای ساخت ایدهای که در ذهن دارد به سراغ سه کارگردان مختلف میرود اما دو گزینه اول یعنی الیا کازان و ویلیام فرید کین حاضر نمیشوند تن به ساخت چنین فیلمیبدهند تا اینکه سرانجام آلن ج. پاکولای کم تجربه این چالش را به جان میخرد.
همه مردان رئیس جمهور داستان دو روزنامه نگار به نامهای باب وودوارد با بازی رابرت ردفورد و کارل برنستاین با بازی داستین هافمن است که با رسانهای کردن تخلفات رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی ریچارد نیکسون کار را به جایی میکشانند که او مجبور به کناره گیری از سمت خود میشود. این فیلم براساس داستانی کاملا واقعی ساخته شده و زمانی که رئیسجمهور سعی دارد با لاپوشانی کردن اطلاعاتی كه اف.بی.آی از تخلفات او کشف کرده، رسوایی را در نطفه خفه کند، این دو روزنامه نگار جوان با رسانهای کردن آن، نیکسون را مجبور به ترک کاخ سفید میکنند تا اولین رئیسجمهوری در آمریکا باشد که از سمت خود استعفا داده است.
فیلم بیش از دو ساعت است، اما به حدی پیچیده و پر از معماست كه تماشاگر را میخکوب خود میکند و از طرف دیگر شکل مستند گونه فیلم آنقدر صادق است كه تماشاگر كاملا آن را باور كرده و میپذیرد. این فیلم توانست برای هشت عنوان خود را نامزد اسکار کند و سرانجام با کسب چهار جایزه جزو فیلمهای موفق دوره خودش شد.
از میان شیشه شکستهها
نام: خرده شیشه
کارگردان: بیلی ری
برعکس فیلمهای این فهرست، در این فیلم قرار نیست با چهره مثبت و افشاگرایانه روزنامه نگاران روبرو شوید. در واقع بیلی ری در فیلمش سعی کرده است وجهه دیگری از حرفه روزنامه نگاری را به تصویر بکشد. داستان درباره روزنامه نگار جوانی به نام استفان گلس است که به واسطه مقالات جنجالی و خبرها و داستانهایی كه تولید میکند بسیار مورد توجه سردبیر خود قرار گرفته است.
اخبار داغ و داستانهای پیچیده او، همکارش را به موضوع مشکوک میکند. کنجکاویهای این روزنامه نگار نوپا در کارهای همکار جنجالی اش باعث میشود تا متوجه شود بسیاری از منابع خبری استفان گلس ساختگی و جعلی بوده است و او حتی برای انتشار یک خبر جنجالی دست به سوژه سازی هم میزده است. یکی از نکات جالب فیلم، نام آن است که استعاره ای از نوع شخصیت و نام نقش اول فیلم است. نکتهای که در طول فیلم نیز به صورت غیر مستقیم به آن اشاره میشود.
فیلم Shattered Glass ساختار خوبی دارد و داستان را بدون لو دادن جلو میبرد تا تماشاگر تا آخرین لحظه آن را دنبال کند، اما استفاده نكردن از بازیگران شناخته شده و همچنین داستان غیر واقعی فیلم (برعکس بیشتر فیلمهای ژورنالیستی) باعث شده است که این فیلم فروغ چندانی نداشته باشد.
پیام رسان می میرد
نام: پیغام رسان را بکش
کارگردان: مایکل کوئستا
«گاهی قلم از اسلحه هم خطرناک تر می شود» همین گزاره چند کلمهای میتواند شرح حالی بر اتفاقاتی باشد که در فیلم «پیغام رسان را بکش»روایت می شوند. این فیلم داستان خبرنگاری به نام گری وب در دهه ۱۹۹۰ است كه نقش دستگاه های دولتی آمریکا را در وارد کردن کوکائین به کالیفرنیا میفهمد، معاملهای که پول آن برای کمک به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه صرف میشود.
گری وب که پیشینه و محبوبیت زیادی دارد با رسانهای کردن این معامله وارد جریانی میشود که او را در شرایط بسیار سختی قرار میدهد. شخصیت اول داستان در این فیلم با فشارهایی روبرو میشود که نظیر آن را در فیلم «همه مردان رئیس جمهور» پیش از این دیده بودیم، اما این بار دیگر خبری از ماموران دولتی سیاهپوش که با ابزارهای فیزیکی او را مجبور به دست کشیدن از این ماجرا کنند نیست.
بلکه جرمی رنر در نقش گری وب وارد یک جنگ رسانهای تمام عیار میشود که قصد دارند اعتبار او را به نابودی بکشانند. پیغام رسان را بکش، اثر جذابی است، اما اطلاع از این که هسته داستان بر اساس ماجراهای واقعی استوار است قدرت آن را دو چندان کرده است. همچنین فارغ از تمام این مسائل حاشیهای در دنیای واقعی، فیلم یک ماجراجویی تمام عیار است.
ارسال نظر