رضا میرکریمی: فرش قرمز به دردم نمیخورد
سیوچهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر، اول تا ششم اردیبهشت سال جاری با دبیری رضا میرکریمی در پردیس چارسو برگزار میشود. قبل از هرگونه پیشداوری در گفتوگو با میرکریمی درباره اهداف و مسائل اجرائی صحبت کردیم. تحلیل جشنواره بماند برای روزهای برگزاری.
بههرحال كار سادهاي نبود. مردادماه سال گذشته که این مسئولیت را پذیرفتم، افراد بسیاری از جناحها و گرايشهاي فكري متفاوت؛ از افراد مذهبي تا روشنفكر، با من تماس گرفتند و گفتند با پذیرش این مسئولیت مرتکب کار اشتباهی خواهی شد! خلاصه توي دلم را حسابي خالي كردند.
دلایل آنها چه بود؟
آنها معتقد بودند تو جايگاه و آبرويي کسب کردهای و نباید خرج چيزي كني كه زنده نخواهد شد!
البته بیراه هم نمیگفتند. چون به هر شکل بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر در همه ادوار، پروژهاي شکستخورده و بیشتر شبیه نمایشهای سینماتکی بود تا جشنواره رقابتی و تأثیرگذار در سطح بینالملل. نظرتان چیست؟
خب تجربه نشان داده در ايران استقبال از فيلمهای خارجي در جشنوارهاي كه مردم آنها را با مقياسي از دستكاري میبینند، خیلی پررنگ نیست!
همین پاشنه آشیل جشنواره است. چون در درجه نخست جلب اعتماد مردم مهمتر است. حالا بر چه مبنایی دبیری را پذیرفتید؟
سعی کردم خوشبینانه به قضیه نگاه کنم. از همان ابتدا گفتم بايد بکوشیم نقايص را برطرف كنيم. يكي از مشكلات ما اين بود كه نميدانستيم چرا بخش بینالملل جشنواره را برگزار ميكنيم، درحالیکه بخش ملي را برمبنای اهداف ملي دنبال ميكنیم. در دهه فجر سعی میشود در جشن مردمي پیروزی انقلاب اسلامی، شور و نشاطی با محوریت فیلم و سینما به وجود آوریم. هرچند به نظرم اهداف عمیقتری را دنبال نمیکنیم. زیرا اگر میکردیم استراتژي و سياستهاي بلندمدت میداشتیم. بااینحال بخش ملي در مقایسه با بینالملل وضعيت روشنتري داشت.
به نظر میرسید مسئولان با اما و اگر و البته محافظهکارانه به انتخاب و نمایش فیلمهای خارجی میپرداختند تا کمترین چالش تفکری در جامعه به وجود بیاید. در واقع مدیران با سیاست و محافظهکاری هدفمند از اعتبار خودشان خرج نمیکردند تا با نمایش فیلمهایی که در عین اینکه قوانین جاری کشور در آنها لحاظ شده، حرفی هم برای گفتن داشته باشد و طرحی نو بیفکنند.
وقتي شما هدف مشخصي را پيگيري نكنيد، در اجزا و اجرا خودش را نشان ميدهد. چون سمتوسويي ندارد تا همهچيز را با آن بسنجيم. برای نمونه در همه شئون مانند انتخاب فيلمها و دعوت از میهمانان، اين بيهدفي معلوم بود و هزينههاي زيادي هم روي دستمان گذاشت! نبودن هدف باعث میشود شما برای هر چیزی خرج كنيد و به هيچكدام هم نرسید! چون تصمیمها در لحظه گرفته میشود. در آخرين لحظه هم پول و اعتبارات را میپردازند كه گران تمام میشود و درنهایت هم به نتيجه دلخواه نميرسيد. بنابراین تصميم گرفتم تا جايي كه ميشود جشنواره جمع و جور برگزار شود.
ریختوپاشهای بیدلیل را حذف کردید؟
بله.
به چه شکل؟
سعي كردم هر چيزي که در خدمت هدفمان نيست حذف شود. در وهله نخست جشنواره باید پلي باشد براي معرفي سينماي ايران و در مرحله دوم معرفي سينماي منطقه و مأموريت سوم هم ارتقاي ذائقه و دانش سینمایی مخاطبان عمومی و حرفهای ايراني.
یعنی نسل جدید را پرورش دهید؟
بله. ميخواهم جشنواره به یک كارگاه بزرگ علمي تبديل شود كه در آن نگاه و ذائقه مخاطبان سينمارو و حرفهای ارتقا پيدا كند و آگاه شوند به اينكه چه اتفاقي در دنيا ميافتد؛ هم به لحاظ سينمايي و هم موضوعات ديگر.
منظورتان از معرفی سینمای ایران چیست؟
خيلي مهم بود مکانی را انتخاب كنيم تا بازار فیلم در دسترس باشد، جايي را كه تبادلات اقتصادي در آن انجام میشود، دقيقا به قلب كاخ جشنواره آوردیم؛ يعني جايي که جداافتاده و دورازدسترس نباشد تا در تبادلات فیلمهایی که از نقطه نظر مالی و حمایتی نسبت به دیگران ضعیفتر و کمبنیهتر هستند حذف نشوند.
مشکلی که همهساله وجود داشته و فیلمها فرصت برابر برای رقابت نداشتهاند.
امسال بخش اقتصادي و تعامل و تبادل فرهنگی برايمان بسیار مهم است. دیگر اينكه نمايشهايي كه به فیلمهای خارجيها اختصاص میدهیم برايمان اهميت داشته باشد، زیرا جشنواره در بخش اصلي، بيشتر فيلمهاي خارجي نمايش ميدهد؛ اين چيزي نيست كه خارجيها برای آن به ایران ميآيند، آنها ميآيند كه فيلم ايراني ببينند.
البته اين كار براي اولينبار نيست كه اتفاق ميافتد. بالاخره فيلمهاي ايراني را در ماركت براي خارجيها نمايش ميدادند، اما هيچگاه اينقدر جدي نبوده است.
دقیقا چه نکتهای مورد توجه جدی قرار نگرفته بود؟
جشنوارههاي بينالمللي محل تلاقي سلايق، افكار و نگاههاي مختلف فرهنگي هستند. هميشه هم با اهداف ملي تعريف ميشوند؛ يعني برايشان مهم است كه فلان فیلمسازان را بياورند و به نسل جديد فیلمسازان و پژوهشگران خود نشان دهند و در تعامل با آنها مباحث فرهنگی ردوبدل شود. ما اين هدف را در جشنواره بينالمللي فجر خيلي جدي نميگرفتيم. يعني میهمانان خارجي كمترين تلاقي را با گروه مخاطبان ايراني داشتند. در نهايت در يك میهماني شام همديگر را ميديدند و هيچ جايي كه به هم معرفي شوند و گپوگفت بيشتر داشته باشند، وجود نداشت. تلاشمان بر این بود که اين ضعف را برطرف كنیم؛ يعني در همه ابعاد جشنواره سعي كرديم از كمترين امكانات استفاده كنيم تا میهمانان خارجي بيشترين ارتباط را با دانشجويان و علاقهمندان سينما و رسانهها داشته باشند.
به نکته جالبی اشاره کردید. در دورههای گذشته، میهمانان خارجی در قرنطینه بودند و وقتی از جشنواره به کشورشان برمیگشتند تازه معلوم میشد که چه کسانی وارد ایران شدهاند. رسانهها هم اغلب خبردار نمیشدند، مگر معدودی از آنها! حالا میهمانان چگونه و در کجا اقامت میکنند؟
براي اين كار نخست هتلشان را به مركز شهر منتقل كرديم كه با فرهنگ و مردم ايران تماس داشته باشند و از بافت قديمي شهر جدا نشوند. دوم، كاخ جشنواره را به گونهای انتخاب كرديم كه همه چيز مثل ماركت، کارگاههای آموزشی و نمايش فيلمها در یکجا متمركز باشد و حتی همه کنار هم غذا بخورند. بااینحال گفتم اين هم كافي نيست. بهتر است يك فيلم خارجي كه نمايش داده ميشود، توسط يك فيلمساز ايراني معرفي شود كه قبلا آن را ديده باشد و به ذائقهاش بخورد.
هدفتان از این کار چیست؟
هدف اين است كه بيشترين ارتباط را میان فيلمساز ايراني و خارجي برقرار كنم. وقتي فيلمسازی ايراني همراه كارگردان خارجی فيلم روي سن ميرود و با یکدیگر درباره فیلم گفتوگو ميكنند و مردم شاهد گفتوگوي آن دو میشوند، چنین فرایندی خودش به نوعی آموزش است. چون به نکات کلیدی فیلم پرداخته میشود و درنتیجه مخاطبان با دنیای فیلم بهتر آشنا میشوند و در ادامه قطعا سؤالاتی بهوجود میآید و همین روند فتح باب مباحث عمیق در سینما خواهد شد.
در این مسیر، انتقال تجربه چگونه صورت میگیرد؟
در این دوره سازمانی تشکیل دادیم به نام «سازمان داوطلبين همياري جشنواره»، که متشکل از دانشجویانی است كه با زبان خارجي آشنا هستند و به سينما علاقه دارند و موظفاند همراه میهمان باشند و آنها را تنها نگذارند.
دانشجویان را چگونه انتخاب کردید؟
در ابتدا فراخوان داديم. دانشجويان زيادي ثبتنام كردند كه چندزبانه بودند. از چند نفر تست گرفتيم و رسیدیم به گروه ٥٠ نفره، که قرار است ميزبانان افتخاري جشنواره باشند. يعني با میهمانان مستقيم در ارتباط باشند. حتي ممكن است با آنها براي خريد و گشتوگذار در تهران هم بروند. اما در همين فرصت انتقال تجربه صورت میگیرد. در واقع حتي يك ثانیه از زماني كه میهمان به هزينه ما درجشنواره حضور دارد، به هدر نميرود. مثلا صبحها که ساعت كمترافيكي است، براي میهمانان تور تهرانگردي گذاشتهایم. هر روز پنج تور از «هتل فردوسي» داريم كه تورهاي پياده است و فقط با يك راهنما همراه میشوند.
حدود ١٥ موزه اطراف «هتل فردوسي» وجود دارد؛ موزههایی مثل ايران باستان، ملي، ملك، پست، جواهرات سلطنتي، كاخ گلستان و بازار تهران كه جايي بسیار ديدني است. در خيابان سيتير كه به سمت «پردیس چارسو» ميرويد كنيسه، كليسا و موزه آبگينه وجود دارد. یادم میآید سال گذشته يكي از میهمانان كه رئيس یکی از جشنوارههای معتبر بود و به دعوت من آمد در هتل اوين مستقر بود. پشت تلفن كم مانده بود گريه كند. ميگفت روبهروي اتاق من بزرگراه است و نميدانم كجا بروم! حتی این نکته را در طراحي داخل كاخ جشنواره هم لحاظ کردیم. ديوارهاي غرفهها كوتاه و شیشهایاند و هيچ پستويي وجود ندارد که بتوان چيزي را مخفي كرد.
به هدف منطقهاي اشاره کردید. منظورتان چيست؟
در منطقه خاورمیانه مجموعه تحولات سياسي اتفاق افتاده و زيرساختهاي فرهنگي بعضي از كشورهاي منطقه كه حرفي براي گفتن داشتند، ازبین رفت. مثلا جشنواره «قاهره» كه هنوز برگزار ميشود، اما ديگر قدرت سابق را ندارد. چون فضا امنيتي شده. جشنواره «دمشق» كه کاملا نابود شد. جشنواره «لبنان» هم در سايه رفته. جشنواره «بغداد» كه ديگر نداريم.
تنها جشنواره فیلم «دوبي» است كه آن هم جعلی است!
درست مثل خود شهرش جعلي است و فقط با اهداف توريستي بنا شده نه با اهداف فرهنگي. اصلا براي فرش قرمز طراحي شده. يعني همچنان ميخواهند بلندترين برجها را بسازند و هر كاري ميكنند كه توريست و سرمايهگذار بيشتري بيايد، جشنواره هم همین هدف را دنبال میکند. اصلا قرار نيست خاصيت فرهنگي و هنري داشته باشد. اصولا فيلمسازي ندارند و كار فرهنگي جدي در آنجا صورت نميگيرد. آسياي ميانه هم همين مشكل را دارد. در چند سال اخير خيلي سفر كردم و در چند جا داور بودم. ميدانم فيلمسازان خوبي در قرقيزستان و گرجستان در حال رشد هستند. تاجيكستان و حتي افغانستان همهشان الگوهايشان را از سينماي ايران گرفتهاند. حتي سينماي تركيه هم به ميزان زيادي تحتتأثير سينماي ايران است.
تنها جايي كه اصالت و قدرت دارد و حرف اول را در منطقه آسيا و خاورميانه ميزند، كشور ایران است. حالا به نظر شما آيا نميتوانيم پل ارتباطي اينها در منطقه باشيم؟
پس پل فرهنگی شعار جشنواره شده، چیزی مثل جاده ابریشم فرهنگی؟
در شعار آييننامه جشنواره که در شهريور سال گذشته به نگارش درآوردیم، نوشتیم ميخواهيم پلي باشيم میان سينماي خاورميانه، آسياي ميانه و سینمای جهان. يعني اگر بتوانيم به اين هدف در كوتاهمدت برسيم كه هر كسي از هر جاي دنيا ميخواهد فيلم جديدي از اين منطقه ببيند يا كشف جديدي از اين منطقه كند، در جشنواره فجر ببيند به هدف اولیهمان رسیدهایم.
معیار انتخاب فیلمها چیست؟
گفتم اول سفرهاي پهن ميكنيم كه مخاطبان فرهيخته و سینمارو دور آن بنشينند. اصلا انتخاب فيلمها را به سمتي برديم كه بتوانيم ارتباطات «میانرشتهاي» ايجاد كنيم. يعني صرفا سينمادوستان، سينماگران و دانشجويان سينما به جشنواره نيايند. بلكه مردمشناسان، جامعهشناسان و حوزههای دیگر مخاطبان آنها هم باشند. اگر ميخواهند با زيست بشر امروز آشنا شوند و جلوههايي از مسائل امروز بشر در قارههاي مختلف را ببينند، به جشنواره بيايند. اصرار داشتيم از همه قارهها فيلم داشته باشيم. از ماهها پيش گروهی ٦٠ نفره را انتخاب و برایشان اهداف جشنواره را تعريف كرديم كه در فرهنگسراها، پرديسهاي سينمايي، دانشگاهها و آموزشكدهها كار تبلیغات جشنواره را انجام دهند. از اين طريق باشگاهي راهاندازي شد به نام باشگاه «هواداران جشنواره جهاني فيلم فجر» كه تا اين لحظه پنج هزار و ٥٠٠ عضو گرفته. اينها كساني هستند كه فرم پر کردهاند كه ميخواهيم فيلمهاي جشنواره را ببينيم و در وركشاپها شركت كنيم.
به نظرتان سالنهای سینمای «پردیس چارسو» ظرفيت چنین کارهايي و اين افراد را دارد؟
فراموش نكنيد در سال گذشته سالنهاي نمايش فیلم جشنواره، میزبان دو يا سه مخاطب بودند! من پيشبيني چنين استقبالي را نميكردم. هنوز هم به كسي نگفتهايم فيلمهايمان چقدر متفاوتند. اما اعتماد ايجاد كردیم تا احساس کنند جشنواره هدفمند شده. اينطور نیست با نصب چندین بيلبورد در سطح شهر بگوييم از جشنواره ديدن كنيد. حتي به نشريات سينمايي گفتم هر سال عرف اين بوده كه جشنواره پولي بابت تبليغ میداده. ولی من تبليغات اینشکلی نميخواهم. حتي نميخواهم درباره جشنواره مثبت بنويسيد. هرچه به نظرتان درست است، بنويسيد. من به جاي تبليغات، نشريات شما را ميخرم و در جشنواره استند رايگان مطبوعات ميگذارم تا مخاطبان داخلي و خارجي از نشريه شما استفاده كنند.
جشنواره بولتن ندارد؟
جشنواره ما كاتالوگ دارد. اما بولتن آن به صورت آنلاين است و برای سیستمهای عامل اندروید و IOS تلفنهای همراه طراحي شده و Wi Fi خيلي پرسرعت از طريق پارسآنلاين در كاخ جشنواره وجود دارد و همه آنلاين به اپليكيشن جشنواره وصل هستند و لحظهبهلحظه شارژ ميشود.
اين اخبار را چه کسانی راهبری ميكنند؟
تیمهای مختلف داریم كه به سه زبان عربي، انگليسي و فارسي كار ميكنند و همین طور مترجمان آلماني و زبانهاي ديگر هستند. از تعدادي بچههاي خوبي كه در خارج از كشور محقق بودند، دعوت كرديم تا به بولتن ما وجهه علمي دهند. يكي از مشكلات بولتنهاي دوره قبل اين بود كه چون جشنواره هدف نداشت، بولتنها هم پرزرقوبرق بودند كه بار علمي نداشت.
تقريبا همه مديران جشنواره، مشاورانم هستند ولي بيش از آن هر انتقادي كه در شش، هفت ماه گذشته از من شد و هر كسي كه گفت اين كار را نكن، سعي كردم از آنها اطلاعات بگيرم.
گفتم چرا نبايد اين كار را نكنم. دقيقا همان چيزي را كه به عنوان پاشنهآشيل ميناميدند، سعي كردم تبديل به فرصت كنم. تا اينجا بحثمان روی اجراي جشنواره متمرکز بود. اما اعتبار هر جشنواره بنابر اهدافش، فیلمها و میهمانانش هستند.در جامعه ما عرفي وجود دارد. پوشش نامتعارف بانوان بازیگر در فیلمها، محتوای دگرباشانه، نمایش روابط عاشقانه يا مواردی ازاین دست ورود به منطقه ممنوعه تلقی میشود.
ظاهرا تعداد فیلمهای خارجی از ایندست هم زیاد نیست و راهحل هم ممیزی است. بااین نگاه، چگونه بر سر نمایش فیلمها با فیلمسازان خارجی به نتیجه رسیدید؟اين نکته چالشی بزرگ براي برگزاري جشنواره بينالمللي استاندارد است. اما وقتي هدف داشته باشيد، بخشي از اين مشكل مرتفع ميشود.چگونه؟ بسياري از فيلمهای جشنواره از استاندارد بالايي برخوردارند و فيلمهاي خيلي خوبي هستند و با كمي تسامح، هيچ مغايرتي با قوانین رایج و عرفی ندارند.
تسامح يعني چه؟
مثلا كارهایی كه تلويزيون در فیلمها اعمال میکند را قبول ندارم. دخلوتصرف در تصوير فيلم را دخلوتصرف در كار فيلمساز ميدانم. اتفاقا ترجيح ميدهم تصویری را كه نميتوانم نشان دهم، فلو كنم تا اينكه براي بازیگران لباس بپوشانم. حتی جشنوارههای دوبي، پكن و قاهره هم چنین کاری میکنند.
از نظر شما میهمانان ويژه یعنی چه؟
جشنوارهاي كه ما برگزار ميكنيم جشنواره فرش قرمزي نيست. چون نميتوانيم برگزار كنيم. دستکم به درد من نميخورد. به نظرم میهمانان مهم بااهمیتتر از میهمانانِ معروف هستند. بيشتر دنبال اهميت فیلمسازان بودم. افرادی كه دعوت شدهاند کارنامه واقعا پري دارند و فوقالعاده باسواد هستند.
امسال به میهمانان هدایای ویژه میدهید؟
اصلا. حتی از همه پخشكنندههاي حرفهاي ايراني خواستيم بگويند به چه كساني قبلا توانستند فيلم بفروشند. همه كساني كه از ايرانيها فيلم خريدهاند را رايگان دعوت كرديم و هزينه اقامت بقیه میهمانان را دادیم و بليت هواپيمايشان را خودشان پرداخت کردند. يعني باج الكي به كسي نميدهيم.
براي میهمانان ضيافت هم برگزار ميكنيد؟
در حد يك شب بله. اما ضيافتهاي هفت شبانهروز نه.
ارسال نظر