پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
هومن سیدی کارگردانی است، که به فرم توجه ویژه ای دارد و در «اعترافات ذهن خطرناک من» این توجه را به حد اعلا رساند.
اکران: هومن سیدی کارگردانی است، که به فرم توجه ویژه ای دارد و در «اعترافات ذهن خطرناک من» این توجه را به حد اعلا رساند، او این بار توجه بیشتری به داستان کرده و با گرته برداری از جنجالی ترین پرونده جنایی سال های اخیر فیلمی را روانه سینما کرده که به رغم ایرادات فرمی نظیر: شدت و ضعف در پرداخت سکانس ها و یا پرداخت بعضا نامناسب کاراکترها، سرگرم کننده است و تماشاچی را با رازهایش همراه می کند.
سیدی در «خشم و هیاهو» موفق می شود داستانش را جذاب تعریف کند، خصوصا برای آن دسته از تماشاچیانی که ماجرای شهلا و ناصر محمد خانی را نمی دانند، فیلم یک بازی درخشان هم دارد؛ طناز طباطبایی، هر چند که نوید زاده اش به خوبی «ابد و یک روز» نیست، اما در مجموع با فیلم محترمی طرفیم که از بخت بد با فیلم هایی در اکران همراه شده که به مذاق تماشاچی بیشتر خوش می آیند، شاید اگر «خشم و هیاهو» در زمان دیگری اکران میشد، فروشی بیشتر از این ها داشت.
تماشاخانه: «مثل شلوار جین آبی» به نویسندگی و کارگردانی احسان گودرزی که در تماشخانه «دا» در حال اجراست، برخلاف رویه فریبنده تئاترهای بهره مند از استارهای تلویزیونی و سینمایی با یک بازیگر کار شده و پر از مونولوگ های جذاب است
«میدونی؟
چشاش خیلی آشنا بود، چشاش معصوم بود، آدم دلش میخواست با خود چشاش ازدواج کنه.
چشاش منو میبرد به چند سال پیش، اووووه به اون دورهای که دانشجو بودم، به همون روزی که تو آزمایشگاه بیمارستان نشسته بودم، وسط زر زرای استاد یه دفعه یه دختر درو باز کرد اومد تو، تا چشاشو دیدم بلند گفتم برپا!»
مونولوگ بالا از نمایش مورد بحث به اندازه کافی وسوسه کننده است که بروید و به تماشایش بنشینید ، لازم به ذکر است که نمایش غالب بیننده هایش را راضی به خانه می فرستد و به عبارتی در جلب مخاطب کاملا موفق بوده، نمایشی که رامبد جوان آن را تهیه کرده است، مونولوگ های نمایش آنقدر دقیق نوشته شده که تمام احساسات را بیدار می کند و در پایان نمایش با حال دیگری متفاوت از آغاز آن طرفید، موسیقی و دکور و همه ی ابزار دیگر، به نفع حس موجود در اجرا محو شده اند.
آلبوم: حمید عسکری از خوانندگان شبه شادمهر کشورمان، این بار با آلبومی که می گویند حال و هوای جدیدی دارد، به بازار موسیقی آمده، «دیوونه وار» که مراحل فنی را در ترکیه پشت سر گذاشته، ۳۰ فروردین به بازار می آید، عسکری در این آلبوم از همکاران همیشگی اش فاصله گرفته و تنظیم قطعاتش را به افرادی نظیر: کوشان حداد و شهاب اکبری سپرده است و ترانه ها همه نوشته علی ایلیا است.
چندی پیش عسکری قطعه «رویا» را از این آلبوم، در اینترنت عرضه کرد، باید دید آیا عسکری موفق شده آن چهارچوب یکنواخت کارهای گذشته را تغییر دهد و فضاهای جدیدی خلق کند؟ حمید عسکری به فاصله ی یک ماه بعد از انتشار این آلبوم در تهران روی صحنه می رود.
کتاب: مهدی یزدانی خرم که در تیم نشریاتی محمد قوچانی به نوعی نفر اول بخش ادبی است و «تجربه» را رهبری می کند سومین اثرش را پس از مدت ها کلنجار رفتن با ارشاد به بازار فرستاد، «سرخِ سفید» روایتیست از درهم تنیدگی تاریخ و انواعِ روایتهای شخصی در زمانِ معاصر و سالی در دههی پنجاه. این رمان سیصد صفحهای که سه سال زمان نوشتناش طول کشیده است دربارهی آدمها و شخصیتهاییست که سرنوشتشان در یک روزِ برفی در دیماه سال ۱۳۵۸ به هم گره میخورد و تا زمانِ حال میآید.
نکته ی جالب توجه این که رمان پس از گذشت چند روز تیراژهزار و پانصد تایی اش را فروخته و به چاپ دوم رسیده است، جالب از این لحاظ که اوج موفقیت یک رمان در فروش ۱۵۰۰ نسخه است و جالب دوم این که یزدانی خرم با اینکه باز هم روایتی تاریخی و تو در تو ( به مانند «من منچستر یونایتد را دوس دارم») را برای داستانش انتخاب کرده، اما موفق شده خوب بفروشد .
نمایش خانگی(ضد پیشنهاد): نیروهای طالبان شهر مزار شریف را به تسلط خود در آوردند، گروهی از دیپلمات های ایران در ساختمان کنسولگری پناه گرفتند، اما نیروهای طالبان آنها را به شهادت می رسانند. یک دیپلمات به نام شاهسوندی (حسین یاری) موفق به فرار از مهلکه می شود و سعی می کند خود را به مرز ایران برساند اما...
مهم ترین مشکل «مزار شریف» به کارگردانی برزیده این است که سفارشی است، ایرادی ندارد سفارشی باشد، اما این که این سفارشی بودن تا این حد مشهود باشد، مساله ی دیگری است، روایت پر افت و خیز و تاثیر گذاری که می توانست با بهره گیری از امکانات سینمایی خیلی جذاب تر از این ارائه شود، محصور شده به دیالوگ های شعاری در نکوهش جنگ و فیلمساز با سهل انگاری از خرده روایت های جذاب رد شده، حالا هرچقدر هم که حسین یاری سعی در ارائه نقش آفرینی با کیفیت بالا باشد، نمی تواند ضعف های نسبتا زیاد فیلم را بپوشاند، «مزار شریف» را نخرید و نبینید، فیلم به غایت سوژه سوزی کرده و داستان را هدر داده است.
کیوسک: «همشهری جوان» یکی از پرفروش ترین های مجموعه مجلات موسسه همشهری است، نشریه ای که تلاش دارد به مانند «چلچراغ» زبان و مضامین دشوار ولی ارزشمند را به مخاطب تین ایج در قالبی ساده تر و جذابتر عرضه کند، نشریه ای که در ابنتدا با تیم موفق «سروش جوان» شروع کرد و در سال های گذشته با حفظ نسبی نفرات ریتم خودش را حفظ کرده، «همشهری جوان» چون از یارانه شهرداری تهران بهره مند است، در قیمتی مناسب عرضه می شود و هر هفته نگاهی فراتر به مسائل روزمره می اندازد، مضاف بر آن این نگاه بعضا از زبان طنز هم بهره می گیرد، دنیای فرهنگ و اجتماع و ورزش ذیل پرداخت «همشهری جوان» دید عمیق تری می دهد، هر چند که برخی محدودیت های گرد آورندگان این نشریه به سبب بهره گیری از موهب شهرداری چی ها قابل درک است اما در هر صورت نشریه قابل توجه ای برای شروع مطالعه کردن است..
ارسال نظر