لاله اسکندری: به خاطر پول بازی نمی کنم
"سه ماه درگیر پروژه تجسمی بودم و خودم را برای نمایشگاه آماده میکردم و الان وقتی برمیگردم به پشت سرم نگاه میکنم، میبینم که نیاز بوده ارتباطات حرفه بازیگری خودم را هم حفظ می کردم اما برای من مهم این است که نگاه بیزینسی به این حرفه نداشتهام."
به طور کل نزدیک به چند سال که شرایط کاری بر وفق مراد نیست اما در طول این سالها تمام تلاشم این بوده که ارتباطم را با مخاطب حفظ کنم و از بین پیشنهاداتی که داشتم بهترینها را انتخاب کنم.
*در چه کارهایی حضور داشتید؟
امسال سری دوم مجموعه «بیقرار» را کار کردیم و اتفاقا منتظر پخش این سریال هستم. امیدوارم ماه رمضان سال آینده شاهد پخش این سریال باشیم. چون کاری پر بازیگر با اتفاقات خوب و پرکشش است و داستانی جذاب دارد. همچنین فیلم سینمایی «مالیخولیا» را کار کردم و سریال «شیوع» را.
*مدتی میشود فعالیتتان کم شده. این به سختگیری شما در انتخابها برمیگردد یا پیشنهاد کم شده؟
متاسفانه باید بگویم در سالهای اخیر تلویزیون به لحاظ آمار مخاطب ریزش داشته است. زمانی که ما سریال «خاک سرخ» را کار میکردیم نزدیک به ۸۰ درصد مخاطبان، سریال ما را دنبال میکردند اما در حال حاضر این آمار به زیر پنجاه درصد رسیده است. البته این مشکل اغلب پروژههای تلویزیون است و تنها کارهایی توسط مخاطب بیشتر دیده میشوند که در ایام مناسبتی پخش شدهاند. در حال حاضر تلویزیون هم شرایط بد مالی را سپری میکند و به واسطه اسپانسری که مجموعهها جذب میکنند، این جذب اسپانسر باعث افت کیفی مجموعهها شده و معمولا هم مورد پسند مردم نیست.
*توقع هم از بازیگری که کار خود را با سریال پرمخاطبی چون «خاک سرخ» آغاز کرده، بالا میرود.
کاملا موافقم. وقتی پروند کاری کسی پیش مردم قابل قبول باشد توقع مردم هم از او بالا میرود. خیلی از همکاران من هستند که به این نظر اعتقاد ندارند و به شغل بازیگری نگاه بیزینسی دارند. زمانی که من کارم را شروع کردم، بعد از موفقیت پخش «خاک سرخ» خودبهخود توقع مردم از من و نوع بازیم بالا رفت. این وسواسها باعث شد که در انتخاب نقشهایم حساسیت بیشتری به خرج دهم اما هر چه که زمان سپری شد و جلو آمدیم شرایط بازیگری در سینما تغییر کرد. آن زمان بازیگر تلویزیونی بودن، حضور در سینما را سخت میکرد اما در حال حاضر به چهرههایی که در چند سال اخیر سیمرغ کسب کردند نگاه کنید، آقای رضا عطاران، سعید آقاخانی، یکتا ناصر، شبنم مقدمی و... به عنوان چهرههای سینمایی صرف نیستند و در تلویزیون کار کردهاند. دیگر بازیگر تلویزیونی بودن عیب نیست و یک حسن به حساب میآید. چون تلویزیون به دلیل گسترده بودنش طرفداران بیشتری را به حود اختصاص میدهد.
*شما چه نگاهی به این حرفه دارید؟
از ابتدا که کارم را شروع کردم نگاه ایدهآلیستی به این حرفه داشتم. از خوش شانسی من بود که شروع کارم را با «خاک سرخ» و فیلمسازی چون ابراهیم حاتمیکیا باشد. سریال موفقی که قدم اول کارم را با آن شروع کردم. شاید هم از بدشانسی باشد که از ابتدا در قله کاری قرار گرفتم حال آنکه خیلی از همکارانم قدم به قدم به این موقعیت میرسند و من از همان ابتدا این مسیر طولانی را به یکباره طی کردم و بهترین کارهایم را در همان پنج سال ابتدایی دوران کاریام انجام دادم. نه اینکه بگویم توانایی من کم شده، خیر. شرایط و اوضاع تغییر کرده. اتفاقا توانایی من نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده اما فرصت ارائه کمتر برایم پیش میآید. اگر همان سریالهای گذشته را دوباره از من بخواهند بازی کنم، قطعا با توان چند برابری آنها را بازی میکنم.
*به غیر از «خاک سرخ»، «رقص پرواز» هم یکی از بهترین کارهای شما به حساب میآید.
نظر لطف شماست. مشق عشق و... قطعا از خوشانسی من در ابتدای مسیر کاریام بوده است.
*قطعا نوع ارتباط در حرفه بازیگری حرف اول را میزند و شاید شما به این مقوله کمتر توجه کردید .
همینطور است اما مجموعه عوامل دست به دست هم میدهد تا شرایط خوبی برایمان رقم نخورد و به یک مورد نمیتوان بسنده کرد. اما اینکه بتوانی ارتباطات خود را با آدمها حفظ کنی بسیار حائز اهمیت است. از آنجایی که رشته تحصیلی من گرافیک است از همان ابتدا که کار بازیگری را آغاز کردم. این مساله خیلی برایم حیاتی نبوده در کنار کار بازیگری کارهای دیگری از جمله نقاشی، عکاسی و کارهای گرافیک هم میکردم. نمایشگاه نقاشی برگزار میکردم درکار زیباسازی شهر تهران همکاری داشتم. فعالیتهای اینچنینی داشتم و لذا خلأ بازیگری را کمتر حس میکردم. به عنوان نمونه سه ماه درگیر پروژه تجسمی بودم و خودم را برای نمایشگاه آماده میکردم و الان وقتی برمیگردم به پشت سرم نگاه میکنم، میبینم که نیاز بوده ارتباطات حرفه بازیگری خودم را هم حفظ می کردم اما برای من مهم این است که نگاه بیزینسی به این حرفه نداشتهام.
*البته فعالیت گسترده شما از جنبههای مختلف حائز اهمیت است.
در واقع خلأهای کاری من اینگونه پر میشده اما این نکته را هم دوست دارم بگویم که همواره شاهد هستم و از سالهای گذشته هم میدیدم که چگونه همکاران من برای حضور در برخی پروژهای مهم تلاش میکنند اما من هیچ وقت این کار را نکردم چون اعتقادی به آن ندارم. عدهای به واسطه همان ارتباطات این تلاش را میکنند و معتقدند برای این حرفه تلاش میکنیم و حال آنکه اگر موفق نشدیم هم اشکال ندارد. این دوستان من با نگاه من موافق نیستند و میگویند وقتی میتوانی در نقشی حضور پیدا کنی چرا این تلاش را نکنیم. من در این سالها حتی به یاد ندارم به کسی زنگ زده باشم برای اینکه در کاری حضور پیدا کنم. بسیاری از عوامل سینما و تلویزیون از دوستان صمیمی من هم هستند.
*در ابتدای صحبتتان به ریزش مخاطب اشاره داشتید این را هم باید در نظر گرفت که تعداد شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده است.
بله با شما موافقم اما ریزش مخاطبان تلویزیونی نکته بسیار مهمی است. یادم میآید مردم در دهه 70 تلویزیون زیاد نگاه میکردند اما در حال حاضر مردم ما با این مدیوم قهر کردند مگر سریالهای خاص مناسبتی چون ماه رمضان و عید. در سه دهه گذشته نزدیک به 80 درصد مردم سریالها را میدیدند یا زمان سریال «نرگس» و «پدر سالار» و... خیابانها خلوت میشد اما الان شما هیچ مجموعهای را نمیتوانی ببینی که اینگونه بیننده خود را راضی کند.
*تعدادی از بازیگران را هم شاهدیم که به شبکههای ماهوارهای پیوستهاند.
به نکته خوبی اشاره کردید. به نظر من حق هر بازیگری است که مسیر کاری و زندگی خود را انتخاب کند. در جریان کاری این دوستان قرار داشتم. خانم چمنماه و اسکویی در شرایط کاری خوبی در سالیان اخیر نبودند و وقتی بازیگری در کشور خودش نتواند کار کند، طبیعی است به جایی میرود که بتواند کار کند. من نمیخواهم بگویم پیوستن این دوستان به شبکههای ماهوارهای خوب است اما قطعا بدانید این دوستان با رغبت به این شبکهها نرفتند. اگر غم معاش نداشته باشند قطعا به کشور بیگانه برای کار نمیروند. شما به مشاغل دیگر هم نگاه کنید، میبینید در سال آمار مهاجرت به کشورهای آمریکا و کانادا چقدر بالاست همه این مهاجرها هم تحصیلات بالا دارند. به نظر من هرکسی مسئول زندگی خودش است و خودش بهترین تصمیم را میتواند بگیرد اما آنچه که باعث دلخوری من و تعدادی از همکارانم شد این بود که تعدادی از این بازیگران تازه وارد به این شبکهها رفتند و بعد بیانیه صادر کردند که چون به خواسته تعدادی از کارگردانان پاسخ مثبت ندادیم ما الان اینجا هستیم.
*جوی که هر از گاهی تعدادی بازیگران راه میاندازند.
این به نظر من نهایت کملطفی است و در واقع توهین به ما بازیگرانی است که سالهاست در این حرفه کار میکنیم. تصویر بازیگری خانمها در اذهان مردم قبل از انقلاب خوب نبود اما خوشبختانه بعد از انقلاب این نگاهها تغییر کرد و خیلی از خانوادهها به فرزندانشان اجازه دادند وارد این حرفه شوند حال این افراد از آن طرف دنیا تصورات غلط و اشتباه به مردم میدهند زحمت همه ما را به کل نادیده میگیرند و همه ما را به راحتی قضاوت میکنند. پرسش من این است که شما خانم بازیگر! شمایی که فیزیک و اندامت برایت خیلی مهم است، چطور پایت به آن طرف مرز رسیده انواع و اقسام عکسهای بیحجاب از خودت منتشر میکنی؟
*بگذریم و به سریال «شیوع» بپردازیم. سریالی که در نگاه اول به موضوع بسیار مهمی اشاره دارد. بحث جنگ نرم و حمله زیستی.
برای من هم فیلمنامه تازگی داشت اینکه پدافند غیر عامل چیست و وقتی فیلمنامه را خواندم و با دوستان صحبت کردم متوجه شدم در چه دنیای عجیبی زندگی میکنیم و از بسیاری از مسائل و معضلات پیرامون خود بیخبریم.
*ویروسهای مختلفی که در جریان این حملات به کشور وارد میشوند.
تمام این مسائل به صورت سازماندهی شده و با کمترین هزینه به اهداف و منافعشان میرسند و صحبت از هیچ توپ و تانک و سلاحی هم نیست.
دقیقا. حملاتشان به گونهای است که سعی میکنند راه مداوا تنها از طریق همان کسانی صورت گیرد که این حملات را انجام دادهاند. تلاش ما در این سریال این بود که کمی آگاهی مردم نسبت به این موضوع بالا رود و به آنها هشدار بدهیم. در عین حال باید گفت که از این موضوع نترسند چون ممکن بود کشور به وحشت بیفتد. به نظر من این مجموعه در قدم اول، گام خوبی برداشته است و بازخوردش هم تا به حال از جانب مردم خوب بوده و سریال را دنبال میکنند.
*اما انتقادی که از این مجموعه وارد است اینکه سریال ساختار محکمی ندارد. در بعضی صحنهها این ضعف عملا به چشم میآید.
این به خاطر شرایط سختی است که در تولید داشتیم. امکانات و خدمات ما در این مجموعه زیاد نبود. قرار بود که کار در هفته پدافند از تلویزیون پخش شود. به ما فشار آوردند که کار برای این هفته آماده باشد. به خاطر شرایط سختی که در تولید داشتیم، نتوانستیم کار را به موقع برسانیم.
*نابازیگران این کار به واقع نابازیگر بودند. آیا توانستند در مقابل بازیگران حرفهای از پس نقشهایشان برآیند؟
از آن دست بازیگرانی نیستم که بخواهم پشت کار نباشم و غر بزنم و دوست ندارم ناراضی باشم. اما در شرایط کاری بهتری اگر بسر میبردیم، نتیجه بهتری عاید میشد.
* بخشی از ضبط سریال در بیابان انجام شد.
بله به سختی در بیابان کار میکردیم. تصاویر گویای این سختیها بود.
*فیلمنامه کامل داشتید؟
خیر اگر فیلمنامه کاملی میداشتیم راحتتر میتوانستیم در مورد نوع اجرا در بازی تصمیم بگیریم اما در بخش فنی به نظر من کار قابل قبول ارائه شده و موقعیتها و التهابها در کار در آمده است.
*اما بعضی شخصیتها در این سریال رها هستند.
همه به فیلمنامه بر میگردد. از آنجایی که روزانه فیلمنامه به دستمان میرسید این مشکل را داشتیم. خود من انتقاد به نویسنده داشتم که روی بازیگران حرفهای که در کار حضور دارند بیشتر تمرکز شود قصه این پتانسیل را دارد و باید سرنوشت آدمها را ببینیم تا ارتباط مخاطب با سریال بیشتر باشد.
تلاشم این بود که به هیچ عنوان در سریالی که فیلمنامه آن حاضر نیست، حضور نداشته باشم اما دوباره با چنین پروژهای همکاری کردم سالیان دور که سریال کار میکردیم اصلا وضعیت اینگونه نبود و ما با فیلمنامه کامل سر کارها میرفتیم. اما زمانی که ساخت سریالهای مناسبتی باب شده وضعیت اینگونه شده است. در هر صورت پشت دستم را داغ کردم که دیگر پروژهای که فیلمنامه کامل نداشته باشد، حاضر نشوم.
ارسال نظر