عبدالحسین مختاباد: محكوم به خوشبینى هستیم
از شمرده حرفزدن و پاسخهای كوتاهش به پرسشهای ما میشد حدس زد كه خسته است.وقتی به او گفتیم كه:«آقای دكتر! مثل این كه خیلی خستهاید»، ضمن تایید حرف ما گفت: از شش صبح تا حالا مشغول كار هستم.
دكتر مختاباد كه به عنوان یكی از هنرمندان عرصه موسیقی سنتی ایرانی شناختهمیشود،موسیقی پاپ و جاز را رقیب موسیقی سنتی نمیداند، اما با تاسف میگوید كه موسیقی اصیل ایرانی در مقایسه با دیگر موسیقیهای رایج در ایران رسانهای در اختیار ندارد.
دكتر مختاباد كه دكترای موسیقی خود را از دانشگاه گلداسمیت و زیر نظر «جان بیلی» موسیقیدان بنام انگلیسی گرفتهاست،در فاصله سالهای ۷۲ تا ۷۷ بیش از ۱۰ آلبوم موسیقی را خواند و آهنگسازی كرد.
آخرین آلبوم دكتر مختاباد در سال ۱۳۹۰ با عنوان«سایه دوست» به بازار هنر درآمد.با این كه مسئولیت در شورای شهر وقت زیادی از مختاباد میگیرد،اما او هدف خود را از ورود به شورای شهر تهران، تلاش برای ایجاد زیرساختهای هنری در شهر تهران میداند.
با این همه؛ مترجم كتاب «موسیقی پستمدرن» كموبیش علائق موسیقایی خود را دنبال كرده و تا چندی دیگر آلبوم جدید خود را راهی بازار هنر خواهد كرد و نیز به دنبال برگزاری كنسرتی در برج میلاد برای كمك به بچههای كار است.
آقای دكتر! همانطور كه خودتان هم میدانید بخشی از فرآیند تولید اثر هنری حاصل خلوت هنرمند با خودش است.آیا گرفتاریهای شما در شورای شهر و همچنین دانشكده موسیقی وقت آزادی برای شما میگذارد تا خلوتی پیدا كنید و علائق خودتان را در حوزه موسیقی دنبال كنید؟
طبیعتا حضور در شورای شهر بر علاقه هایم تاثیر گذاشتهاست، اما این روزها فضای جامعه برای كار هنری حتی برای كسانی كه فارغ بالتر از من هستند، چندان تعریفی ندارد.در چنین فضایی آدم حس نمیكند كه كار خوبی ارائه میشود. به همین خاطر در این سالها نه آلبوم خوبی بیرون آمده و نه كنسرتهای مناسبی.
ناامید به نظر میرسید آقای دكتر! با این وصف میخواهید بگویید كه شرایط آنقدر مایوسكننده است كه دست و دلتان به كار نمیرود و درواقع بخشی از كمكاریتان برگردن شرایط كنونی است؟
خب! وقتی فضا برای كار هنری وجود داشتهباشد و كشش و تقاضا برای آن باشد، ما هنرمندان میتوانیم خواهناخواه به تولید اثر هنری بپردازیم، اما متاسفانه آن فضای لازم و مناسب نیست.
این آلبوم «سیاه مشق» نام دارد كه تقریبا كار آن تمام شدهاست. اگر مشكلی پیش نیاید، فكر كنم كه تا آخر سال به بازار هنر بیاید.
پس در هر حال موفق شدید كه تهیهكنندهای برای این آلبوم پیدا كنید.
انجمن موسیقی تهیهكننده این آلبوم است.
آیا این كار قرار است به لحاظ فرم مشابه كارهای قبلیتان مثل «سایه دوست» باشد؟
نه! این كار بازخوانی آثار گذشتگان است.آلبوم «سایه دوست» كار خودم بود؛ از انتخاب شعر بگیرید تا آهنگسازی و تنظیم آن.
چند سال پیش تصنیفی را با فرمی نو روی شعر«هزاره دوم آهوی كوهی» دكتر شفیعیكدكنی با گروه باربد اجرا كردید. همین تصنیف با اركستر ملی به رهبری استاد فخرالدینی با صدای خودتان اجرا و استقبال خوبی از آن شد.از این دست كارها چه، باز هم خواهید داشت؟
آهنگساز آن كار آقای سید محمد ساعد بود. طبیعتا من در مقام موسیقیدان گاهی آثاری را خودم مینویسم و میخوانم و گاهی هم دیگران مینویسند و من تنها اجراكننده آنها هستم.در این میان اگر از كاری خوشم بیاید حتما آن را اجرا میكنم. امسال هم در تلاش هستیم تا كنسرتی را برای كمك به كودكان كار و كودكان خیابانی در برج میلاد برگزار كنیم.
كدامیك از كارهایتان را بیشتر دوست دارید؟
همین كاری كه قرار است بیرون بیاید.
این نشان میدهد كه حتما كار نوآورانهای از شما خواهیم شنید.
حالا نمیخواهم بگویم كه یك تحول و نوآوری است.به هر حال دیگران باید كار را بشنوند تا بتوان درباره آن قضاوت كرد.هنرمند همیشه در حال آفریدن است.
بازخوردهایی كه تاكنون از كارهایتان گرفتهاید چگونه بودهاست ؟
به هر حال در طول این سالها مردم همیشه به من لطف داشتهاند و نظرات و بازخوردهای مثبتی در این زمینه ابراز كردهاند.
بله!
شده وقتی كه تنها هستید، بزنید زیر آواز؟
وقتی تنها میشوم تمرین میكنم.
نه برای تمرین، منظورم آوازخواندن برای سرگرمی و از روی تفنن است.
خب بله! وقتی تنها هستم معمولا آثار موسیقیدانها و خوانندههای دیگر را میخوانم.
به آثار چه موسیقیدانهایی بیشتر علاقه دارید و چه ژانری از موسیقی را میپسندید؟
ژانرهای مختلف موسیقی را دوست دارم.از موسیقی كلاسیك غربی گرفته تا موسیقی پاپ و جاز غربی، موسیقی اصیل ایرانی و نیز آثار فولكلور میدان مطالعه من در حوزه موسیقی هستند.
شما به عنوان یكی از موسیقیدانهای سبك موسیقی سنتی ایرانی شناختهشدهاید.از آنجایی كه در سالهای اخیر اقبال مردم به انواع موسیقی پاپ و جاز بیشتر از موسیقی سنتی بودهاست، آیا فكر نمیكنید كه موسیقی پاپ و جاز میدان را از موسیقی سنتی گرفتهاست؟
در اینجا نباید بحثهایی از قبیل از میدان خارجكردن را به پیش كشید؛ چراكه هر نسلی دوست دارد كه موسیقی خاص خودش را بشنود. با این حال یكی از مشكلات موسیقی ایرانی این است كه فاقد رسانه است.بیرسانهبودن موسیقی ایرانی در رشد آن نوع موسیقی كه رسانههای خوبی هم در اختیار دارد بیتاثیر نبودهاست.
واقعا موسیقی سنتی حتی در ایران هم رسانه ندارد؟
ببینید! صدا و سیمای خودمان به موسیقی پاپ تمایل بیشتری دارد.از این نظر صدا و سیما به موسیقی ایرانی ضربه زدهاست.صدا و سیما باید آنتن موسیقی هنری ایران باشد.به غیر از این ۸۰ درصد از رسانههای خارج كشور هم به موسیقی پاپ و جاز میپردازند. به همین خاطر موسیقی ایرانی در سطح دنیا بیرسانه ماندهاست.
ببینید! تحول در موسیقی چای نپتون نیست كه بهسادگی صورت بگیرد.اصولا تحول در هنر نیازمند زمانی طولانی است. شاید یكی دو قرن برای ایجاد یك سبك جدید هنری لازم باشد.برخی از آثاری هم كه در سالهای اخیر عموما از جانب گروهها و افراد جوان شاهد باب شدهاست، نمیتوان عنوان تحول را بر آنها گذاشت.
شما چه نامی بر این نوع كارها میگذارید؟
این نوع كارها درواقع؛ «كولاژی» است از سبكهای گوناگون. این تحول نیست. تحول تعریف دیگری دارد. تحول بهآسانی صورت نمیگیرد.ببینید! تبدیل تلفن معمولی به موبایل یك تحول مخابراتی بود.حالا باید منتظر نشست كه چیز دیگری در آینده جای موبایل را بگیرد و در واقع؛ تحول نوینی در این زمینه ایجاد شود. عین همین روند در زمینه موسیقی نیز مصداق دارد.
آیا رگههایی از نوآوری در آثار تلفیقی میبینید؟
خیلی كم.
خود شما چه طرح و ایدهای در خصوص نوآوری در حوزه موسیقی سنتی دارید؟
فكر نمیكنم كاری را كه من دارم انجام میدهم، بتوان گفت نوآوری است.ما دانش اندكی داریم كه براساس آن كارهایی را انجام میدهیم.ممكن است در طول تجربیاتی كه از سر میگذرانیم، اتفاقاتی بیفتد. در طول تاریخ هنر هم این گونه بودهاست؛ یعنی هنرمندی كه اثری را میآفرید هیچگاه فكر نمیكرد كه كار جدیدی را انجام دادهاست.
یك هنرمند باید ارتباط نزدیكی با مردم داشتهباشد تا هم با پسندها و سلیقههای گوناگون هنری آنها آشنا شود و هم بازخورد كارهای خودش را ببیند.آیا این كارهای اجرایی سبب فاصله شما از ارتباط مخاطبان آثارتان نشدهاست؟
قطعا ارتباط كم شدهاست، اما عموما فضای جامعه، فضای گرمی برای فعالیت هنری نیست.مسائل اقتصادی تاثیر خودش را روی هنر گذاشتهاست. ببینید! تئاتر ایران ورشكست شده، سینمای ایران زمین خورده، موسیقی هم همینطور.درواقع؛ مجموعه دچار مشكل شدهاست.موتور قضیه به قول معروف به ریپزدن افتادهاست.
علت را در چه میبینید؟
وقتی در جامعهای مسائل سیاسی در حالت افراط رشد كند، مسائل هنری به كنجی میخزند. بحث امروز جامعه ما بحث فرهنگ و هنر نیست. بررسی كنید كه درصد مطالعه ما در زمینه كتابخوانی چقدر است؟ واقعا فاجعهبار است.فرقی نمیكند؛ از استاد دانشگاه كه من هستم تا دانشجو خیلی كم مطالعه میكنیم.
این وضعیت به حالت دومینو میماند. وقتی در جامعهای بحران اقتصادی و بحران سیاسی با هم ایجاد شوند، تاثیرات عمیق خودش را بر كاركرد مسائل فرهنگی و هنری میگذارد.
اتفاقا هنر و از جمله موسیقی میتواند به نوبه خودش در تلطیف این فضا كمك كند.به هر حال هنرمند است كه میتواند در اوج نومیدی و بحرانهای اجتماعی با آفرینش اثر هنری امید و نشاط از دسترفته را به جامعه بازگرداند. در طول تاریخ هنر موسیقیدانهای بزرگ در بحرانهای اجتماعی پیدا شدهاند و امید آفریدهاند.
آهنگساز بزرگی مثل «باخ» یك قرن در اروپا ناشناختهبود. نظیر این گونه اتفاقات در همه جا میافتد. این رخوتی كه در جامعه هنری ما رخ دادهاست، معنایش این نیست كه هنرمندان ما كاری نمیكنند.
عرضهای برای كار هنری نیست.به هر حال پس از گذشت حدود چهار دهه از انقلاب، هنوز چهار تا سالن درست و حسابی موسیقی در سطح كشور نساختهایم. خب! در چنین شرایطی موسیقیدان كجا كارش را اجرا كند؟! در خیلی از مراكز و شهرستانها اجازه كنسرت موسیقی نمیدهند.
حتی چند سال پیش به شما در شهر خودتان؛ ساری اجازه اجرا ندادند.چرا اجازه نمیهند؟
نمیدانم.بروید از خودشان بپرسید!
به هر حال وقتی هنرمندی مثل شما به شورای شهر وارد میشود، حتما دغدغه اصلاح این مشكلات را دارد.درست است؟
هدف اصلی من از ورود به شورای شهر این بوده كه بتوانم زیرساختهای هنری را ایجاد كنم كه خوشبختانه گامهای خوبی در این زمینه برداشته شده است.
امیدوارم در دو سال آینده بتوان نتایج این قبیل كارها را دید.كار تكمیل خیلی از سالنهای فرهنگی شهرداری تهران در حال اتمام است.بنا داریم فرهنگسراها را درزمینه موسیقی فعالتر كنیم و بودجه آنها را افزایش دهیم.
همچنین تلاش میكنیم كه فعالیتهای فرهنگی و هنری سمت و سوی درستتری داشتهباشند.اینها كارهایی است كه در شورای شهر روی آنها كار میشود و در كمیسیون فرهنگی و هنری در خصوص آنها برنامهریزی شدهاست .
با این همه باید به این نكته اشاره كنم كه شورای شهر مسئول سیاستگذاریهای فرهنگی و هنری كشور نیست.به غیر از وزارت ارشاد، سازمان رادیو و تلویزیون، سازمان تبلیغات اسلامی و خیلی نهادها و سازمانهای دیگرهم در امر سیاستگذاری فرهنگی و هنری دخیل هستند.ما در شورای شهر فقط وظیفه داریم كه مسائل شهر تهران را آن هم در حیطه قانونگذاری بررسی كنیم.
هماكنون وضعیت آموزش موسیقی در فرهنگسراهای تهران چگونه است؟
آموزش موسیقی در فرهنگسراها از نو راهافتادهاست و مردم میتوانند در این كلاسها ثبتنام كنند . ببینید! اتفاقاتی كه در جامعه رخ میدهد تاثیر خیلی بدی روی موسیقی كشور میگذارد.
خیلی از مراكزی كه میتوانند در جهت آموزش و ترویج موسیقی اصیل ایرانی گام بردارند به خاطر نگاههایی كه بعضا در زمینه موسیقی هست، دچار وقفه میشوند. این وقفهها یكروزه نیستند تاثیری پنج ساله بر روند موسیقی ما میگذارند.
به درستی اشاره كردید كه سیاستگذاریهای حوزه فرهنگ و هنر كشور بر عهده سازمانها و مراكز متفاوتی است.یكی از مشكلاتی كه در حوزه موسیقی كشور وجود دارد، لغو گاه و بیگاه كنسرتهایی است كه قبلا مجوز اجرا گرفتهاند.میخواهم بدانم كه آیا شما به عنوان رئیس كمیته فرهنگ و هنر شورای شهر مثلا با مسئولان وزارت ارشاد در جهت حل این گونه معضلها گفتوگو و رایزنی كردهاید؟
این كه اجرای كنسرتی خارج از تهران لغو میشود، به من چه ربطی پیدا میكند؟ من نه وزیر ارشاد هستم و نه رئیس...
ما به عنوان هنرمند از طریق صنف خودمان كه موسیقی است، در برابر این گونه مسائل واكنش نشان میدهیم و تلاش میكنیم كه این كارها را به حداقل برسانیم.بنابراین من به عنوان یك هنرمند عضو این صنف همیشه نسبت به این گونه مسائل اعتراض خودم را داشتهام و خواهم داشت.
در هر حال گاه شده كه با مسئولان وزارت ارشاد در خصوص حل این گونه مسائل صحبت و رایزنی كنیم، اما واقعیت این است كه بخشی از این مسائل دست خود وزارت ارشاد هم نیست.خود وزارت ارشاد هم در این زمینه شاكی است.
در آغاز گفتوگو اشاره كردید كه در این سالها نه آلبوم خوبی بیرون آمده و نه كنسرت مناسبی اجرا شدهاست.آیا واقعا نمیتوانیم چند اثر كیفی و خوب را در این زمینه برشماریم ؟
چرا! به هر حال نسل جوان حرفها و نگاه جدیدی دارد و این كارها مورد استقبال جامعه هم قرار گرفتهاست.به همین خاطر باید خوشبین باشیم.ما محكوم هستیم كه خوشبین باشیم.
خب! این خوشبینی شما مایه امیدواری است و البته خلاف آن نگاه مایوس آغاز گفتوگواست.
نه! فضای امروز موسیقی مایوسكننده است، اما ما محكوم به خوشبینی هستیم.
نشانههای این خوشبینی چیست؟
من معتقدم با توجه به شرایطی كه نسل جدید دارد،این نسل در نگاه و كاركرد هنری شجانهتر عمل خواهد كرد.خیلی از مسائل از حیطه تصمیمات دولت هم خارج شدهاست.گسترش و فراگیری رسانههای عمومی تحول عمیقی را از حیث دسترسی شهروندان به اخبار و اطلاعات ایجاد كردهاند. امروزه هر شهروند در خانهاش روزنامه، تلویزیون و رادیوی خودش را دارد.
پنج یا ۱۰ سال پیش برای من و شما مهم بود كه مثلا اخبار ساعت دو را حتما بشنویم، اما امروزه این گونه نیست. به این خاطر كه از صبح تا شب از كانالهای گوناگون رسانهای در جریان خبرها و گزارشهای گوناگون قرار میگیریم.
از همین روی ممكن است یك موزیسین اثری از خودش را از طریق تلگرام به گوش همه مردم برساند.
شما تا چه اندازه خودتان را با شرایط عمومیشدن اطلاعات یا به تعبیری دیگر؛ انفجار اطلاعاتی تطبیق دادهاید.البته تا جایی كه میدانم وبلاگ دارید و حتما تلگرام هم دارید.درست است؟
بالاخره ما به عنوان هنرمند همیشه جامعه ارتباطاتی و اطلاعرسانی خودمان را داشتهایم.
آیا این فضاها بر كیفیت موسیقی اثرگذارند؟
بحث كیفیت داستان دیگری است؛ برای این كه اثر هنری را باید هنرمندی تولید كند كه شناخت و تبحر كامل و جامع دارد.یكی از آسیبهایی كه در نسل جدید وجود دارد این است كه متاسفانه جوانها وقت و انرژی كافی برای یادگیری نمیگذارند و به عمق مطلب نمیروند.
البته نمیتوان انتظار داشت از میان پنج هزار نفری كه موسیقی میخوانند همه موسیقیدان شوند، اما انتظار این است كه از این حدود پنج هنرمند خوب بیرون بیایند.همین كافی است.
به نظر شما چه تحولاتی اعم از سیاستگذاری، ایدهپردازی و ... در زمینه موسیقی باید رخ دهد تا بتوان به بهتر شدن وضعیت موسیقی كشور امید بست؟
مهم ترین تحولی كه باید در زمینه موسیقی رخ دهد، این است كه سیاستمدارها به كار خودشان برسند و بگذارند هنرمندان كار خودشان را انجام دهند و این اندازه حوزه فرهنگ و هنر را به سیاست آغشته نكنند.چه بسا عشق یك هنرمند به این مملكت بیشتر از یك سیاستمدار باشد.
نمونههایی از این دست را تاریخ نشان دادهاست.آنچه مایه سربلندی ایران در طول قرنها بودهاست، هنرمندان بودهاند. سیاستمداران تا حالا برگ برنده زیادی برای این كشور نداشتهاند.
گاهی هم تعبیرها و جملههای عجیب و غریبی از زبان عدهای در ارتباط با هنر و هنرمندان میشنویم، مثلا گاه گفتهشده كه آنهایی كه موسیقی كار میكنند، افراد بیرحمی هستند! در جواب این افراد چه باید گفت؟! در اینجا باید پرسید كه آیا داعشیهایی كه حكم به حرامبودن موسیقی دادهاند و خیلی راحت سر آدمها را میبرند، بیرحم هستند یا من هنرمندی كه با دیدن بریدن سر مرغی چند روز با اعصاب خرد سر میكنم؟
واقعا نمیدانم چرا این حرفها را میزنند و چرا عدهای توپخانهشان را روی جامعه هنری گشودهاند و هنرمندان را تخطئه میكنند؟ چرا باید به هنرمندی مثل خانم معتمد آریا كه برای معرفی فیلمش به سالنی رفته كه شاید از صد نفر تجاوز نكند،آن گونه توهین شود كه میلیونها نفر در ایران و سراسر جهان واكنش نشان دهند؟ !ایران كشوری است با پشتوانه بزرگ فرهنگی و هنری.
در چنین كشوری انتظار میرود كه هر كس در حیطهای كه دارد كار خودش را بكند تا معدل همه اینها یك ایران خوب بشود.در هر حال ما در این نقطه گذر اگر یكدیگر را تحمل نكنیم به نفع هیچكدام ما نیست.
نه! امسال شركت نكردهام.
شما چندین كتاب در زمینه موسیقی و آهنگسازی به فارسی برگرداندهاید.آیا باز هم قصد دارید كتابهای مهمی را در این حوزه به علاقه مندان موسیقی معرفی كنید؟
خب! من در طول هفته با زبان سر و كار دارم و سعی میكنم كه كتابهای اصلی در حوزه موسیقی را به زبان اصلی بخوانم.
درست است، اما منظورم ترجمه كتابهایی در حوزه موسیقی بود.
چند سال پیش كتاب«موسیقی پستمدرن» را ترجمه كردم. این كارها بخشی از كارهای پژوهشی خودم است.
ترجمه این دست آثار را چقدر در بالابردن سطح فرهنگ موسیقایی كشور موثر میدانید؟
خیلی زیاد.نظریهها و ایدههای زیادی در زمینه موسیقی در دنیا وجود دارد كه غالبا جوانان و دانشجویان به دلیل سواد پایین زبانشان قادر به استفاده از آنها نیستند.باید دانشجویان را با این قبیل كتابها آشنا كرد و آنها را آگاه كرد كه چه تحولاتی در زمینه موسیقی در دانشگاههای دنیا در حال رخدادن است.
شما شاگرد «جان بیلی» از موسیقیدانهای بنام جهان بودهاید. با توجه به نكتهای كه در ضرورت آشناسازی دانشجویان با نظریههای جدید موسیقی اشاره كردید،به نظرتان آیا در دانشگاههای ما استادانی در اندازه و اهمیت جان بیلی در موسیقی هستند تا بتوانند راهنمای خوبی برای دانشجویان باشند؟
یكی از خصلتهای خوب نظام دانشگاهی در غرب بعد تخصصی افرادی است كه در زمینه خاصی متمركز میشوند، عمق كار را میشكافند و همان مسیر را در طول دوره تدریس خود تداوم میبخشند . جان بیلی پژوهشگر و استادی است بینالمللی در زمینه موسیقی ایران بزرگ كه شامل ایران كنونی،افغانستان و تاجیكستان میشود.
او۵۰ سال از عمرش را صرف كار و پژوهش در این زمینه كردهاست.وقتی با این قبیل افراد نشست و برخاست میكنیم، از این كه این اندازه توانستهاند به عمق قضیه پی ببرند لذت میبریم.متاسفانه در جامعه ما نظیر این افراد خیلی كم هستند.
اگر بخواهید چند كار خوب را در زمینه ژانرهای گوناگون موسیقی نام ببرید كه مردم آنها را تهیه كنند و گوش كنند، چه كارهایی را پیشنهاد میكنید؟
بهتر است نظرم را نگویم؛ چون عدهای شاكی خواهند شد كه چرا از كارهای ما نام نبردی؟! از سوی دیگر؛من به عنوان یك موسیقیدان پزشك نیستم كه فلان تجویز را بكنم. موسیقی امری صد درصد ذوقی و سلیقهای است.
ممكن است من از اثری خوشم بیاید، اما شما از آن چندان خوشتان نیاید. با این حال، موسیقیدانهای بزرگی داریم كه مردم آنها را میشناسند و با كارهایشان آشنا هستند.
كموبیش بله.
چه ورزشهایی میكنید؟
هفتهای دو بار شنا میروم. به باشگاه میروم و به پیادهروی هم علاقه دارم.
در حین انجام این ورزشها آواز هم میخوانید؟
كوه كه میروم تمرین آواز میكنم.
میانه شما با هنرهای دیگر چگونه است؟
خیلی فیلم میبینم. تئاتر هم میروم. همین چند وقت پیش نمایش «امیركبیر» و همچنین تئاتری از آقای اتنظامی را دیدم.اگر تئاتر یا فیلم خوبی باشد حتما به تماشایشان میروم.
آخرین كنسرتی كه رفتید كی بود؟
كاری بود از آقای رهبری كه به اجرای سمفونی بتهوون میپرداخت. به كنسرت لوریس چكناواریان هم كه در سالن میلاد برگزار شد، رفتم. كار خوبی بود.
ارسال نظر