عروسک هایی که با ما دویده اند
لاه قرمزی به عید امسال می رسد یا نه؟ این، یکی از موضوعاتی است که عادت کرده ایم این سال ها، هر زمستان درباره حرف بزنیم و نگران باشیم دوباره این عروسک دماغ گنده و محبوب را خواهیم دید که ما را به نوستالژی سال های خوش نوجوانی وصل کند یا نه؟
ستاره بخت کلاه قرمزی سال 71 و در برنامه «جغجغه و فرفره» درخشید. او چند سال هم در انبار خاک می خورد تا اینکه طهماسب تصمیم گرفت یک بار دیگر در برنامه «صندوق پست» از آن استفاده کند؛ برای همین مرضیه محبوب تغییرات اولیه را روی آن ایجاد کرد. قرار بود میهمان یک قسمت باشد اما حضورش به قدری دلچسب بود که پای ثابت برنامه شد و سال بعدش هم با «کلاه قرمزی و پسرخاله» جزو رکوردشکن های تاریخ سینمای ایرانش د؛ و اینطوری بود که کلاه قرمزی و حرف زدن تودماغی اش شد محبوب ما. اما، این تنها دوست عروسکی ما نیست.
در دهه های ۶۰ و ۷۰ با وجود محدودیت تعداد کانال های تلویزیونی، تعداد شخصیت های عروسکی در برنامه های کودک زیاد بود و برنامه سازان سعی داشتند با واسطه عروسک ها، با کودکان ارتباط بگیرند. مثلا عروسک های صامت و بی صدای مجموعه «کار و اندیشه۸» که جمعه ها از شبکه یک سیما پخش می شد، آنقدر طرفدار داشتند که ترانه تیتراژ این برنامه را هنوز هم بچه های دیروز از حفظ دارند: «ما کار و اندیشه با هم هستیم همیشه. می دونیم تنهایی، چیزی درست نمی شه. من کارم، من کارم، باز و نیرو دارم. هر چیزی رو می سازم، از تنبلی بیزارم.»
کارگردانی «کار و اندیشه» را ابوالفضل رازانی به عهده داشت. این مجموعه در استودیویی در خیابان شریعتی ساخته می شد. فرید شب خیز آهنگساز تیتراژ این برنامه بود و همسرش هلن داودلو و نسیم میم باشی خواهرزاده او به جای عروسک های کار و اندیشه ترانه می خواندند.
«درون و برون» یک مجموعه عروسکی دیگر بود که از شبکه دو سیما پخش می شد. «درون و برون» داستان دو عروسک به همین اسم ها بود که در هر قسمت به بررسی بدن انسان و مسائل علمی پیرامون آن می پرداختند. به عنوان نمونه در قسمتی به مسیر و فرآیند گوارش در انسان به صورت پویانمایی کاغذی پرداختند. برون اغلب درون ماجراها و وقایع را بهتر می دانست و همین تفاوت دانشی با درون بود که لحظاتی خنده دار و در عین حال علمی را برای بچه ها به تصویر می کشید.
اما شاید محبوب ترین مجموعه عروسکی آن سال ها، مجموعه «هادی و هدی» به کارگردانی اردشیر کشاورزی و نویسندگی رضا فیاضی بود که از شبکه دو سیما در قالب برنامه کودک پخش می شد. اولین قسمت این مجموعه در سال ۶۴ روی آنتن رفت و هر قسمت آن با آهنگی شروع می شد که ترانه ای کودکانه داشت: «عروسکای خوبیم، از نخ و میخ و چوبیم».
اما «چاق و لاغر» به کارگردانی مسعود رسام هنوز هم یکی از خاطره انگیزترین زوج های تلویزیون کشورمان هستند. در روزگاری که کمتر برنامه دندانگیری برای سرگرمی پیدا می شد، این دو شخصیت عروسکی به خوبی دهه شخصیتی ها را سرگرم کردند. این زوج خنگ و کله پوک اولین بار سال ۶۵ در قالب آیتمی در برنامه ویژه دهه فجر که در یکی از سالن های مدرسه رازی اجرا می شد، دیده شدند.
این عروسک ها ساخته دست مرحوم صمیمی مفخم بودند و حسن پورشیرازی و حسن زارع به جای آنها حرف می زدند. سال ۶۶ این دو عروسک همراه «هاچین و واچین» برگشتند و دو سال بعد با شمایلی تازه، تبدیل به آدم ماسک پوش شدند. این بار اسدالله یکتا و محسن رامشه بازیگران آن بودند.
مرضیه برومند در مجموعه «خونه مادربزرگه» شخصیت های دوست داشتنی دیگری خلق کرد. این سریال اولین بار سال ۶۶ روی آنتن رفت و بعد از آن بارها تکرار شد. رد این سریال گربه تنبل و تن پروری به نام «مخمل» بیش از دیگر کاراکترها طرفدار داشت. این مجموعه درست در سال های تلخ پس از جنگ، از هزار قصه و هزار شادی می گفت. مخمل هم هیچ وقت پایش به سینما نرسید اما این روزها نسخه خانگی آن در بازار موجود است.
عادل بزدوده سازنده عروسک های مجموعه خونه مادربزرگه گفته است در بازدید از آرشیو شبکه دو تصمیم داشته چند عروسک را برای نمایشگاهی که در کانون پرورش فکری برپا شده بود به امانت بگیرد اما وقتی به این آرشیو مراجعه کرده، متوجه شده عروسک های خونه مادربزرگه و هادی و هدی کاملا از بین رفته اند.
عروسک سیاه به نام «مبارک» نیز که کامبیز صمیمی مفخم در دهه شصت پایش را به تلویزیون باز کرد نیز از جمله شخصیت های محبوب بود که با سوت حرف می زد؛ البته این شکل از عروسک های سیاه سال ها قبل در نمایش های خیمه شب بازی محبوب کودکان در شهر بودند.
اما دیگر مجموعه محبوب دهه شصت که تا امروز هم شخصیت های آن در ذهن کودکان دیروز و امروز مانده است چیزی نیست جز موش های «مدرسه موش ها» به کارگردانی مرضیه برومند. چه کسی باور می کرد یک موجود چندش آور اینقدر دوست داشتنی شود؟ موش ها از یک موجود نه چندان جذاب فراتر رفتند و خیلی زود محبوب کوچک و بزرگ شدند.
سال ۶۰ داستان «مدرسه موش ها» در قالب یک جُنگ روی آنتن رفت و قرار بود بچه ها را برای رفتن به مدرسه تشویق کنند. شبکه یک با دیدن محبوبیت موش ها سفارش ادامه ساخت آن را به مرضیه برومند داد. او هم با قوام دادن شخصیت ها و تغییر در سر و شکل شان سری تازه «مدرسه موش ها» را به آنتن رساند و به این ترتیب سه سال خانواده ها با شخصیت موش ها درگیر بودند.
مجموعه عروسکی «قلی و بابا علی» هم از دیگر مجموعه های موفق عروسکی به شمار می آید؛ تا جایی که در کوچه و بازار و دهان به دهان اصطلاح «قلی جون این یه ضرب المثله» بین مردم رواج داشت.
«اوسا بابا» مرد بی سر و همسر و برادر و خواهری که تنهایی اش را با مظفر و بهادر و گل بهار عروسکی پر کرده بود نیز از شخصیت های عروسکی محبوب آن دوران بود. تنبلی بهادر با آن زبان قرمز و سر کچل و آتیشی شدن گلی خانم از مؤلفه های قابل ذکر اوسا بابا هستند که البته هیچ وقت معلوم نشد چرا عروسک ها را برای دوستی خود انتخاب کرده است.
دو مجموعه «بچه ها سلامت باشید» و «بچه ها مواظب باشید» با هدف رساندن پیام های بهداشت و ایمنی و سلامت به مخاطب، شباهت هایی با محله بهداشت داشتند اما بدون شک هنوز کودکان آن دوران لاشخوری را که با هیبت گنده و یغورش لابلای آشغال ها وول می خورد و موسیقی APOCALYPSE DES ANIMAU ونجلیز هم روی حرکاتش پخش می شد، یادشان است. افسردگی بعدازظهرهای جمعه را که با اشک های بچه های حادثه دیده «بچه ها مواظب باشید» گره خورده بود»، هیچ کس فراموش نمی کرد.
در دهه هفتاد به تدریج عروسک ها کمتر و کمتر شدند و شاید تنها چهره درخشان این دهه «زی زی گولو» بد که وردی می خواند که با اسم خودش شروع می شد و آرزوها را برآورده می کرد. در «دانی و من» برای اولین بار چهره حمید گودرزی را دیدیم. با «مجید دلبندم» هم ذوق بازی های زبانی در ما زنده شد. مجموعه «السون ولسون» نیز از مجموعه های محبوبی است که به رغم آن همه مضمون بهداشتی و آموزشی، باز شخصیت های عروسکی اش مثل «دون دون» در خاطر مانده اند. ویژگی «دون دون» این بود که مدام سعی۸ داشت السون و ولسون را گول بزند و شکلات و شیرینی زیادی به آنها بدهد که دندان های آنها را هم خراب کند. حضور دو جوجه در این مجموعه که مثل افسانه های قدیمی، هر بار با هم به گفتگو می پرداختند و مدام م گفتند «خواهر» و «جان خواهر» از نکته های بامزه این مجموعه بود.
اما شاید تنها عروسکی که توانست مثل کلاه قرمزی خودش را از دهه ۷۰ به دهه ۹۰ برساند، «سنجد» است که نگار استخر عروسک گردان او را رها نمی کند. این عروسک، هم نامش غریب بود، هم ریختش! ولی خوب گل کرد و دو دهه است دوام آورده. نگار استخر و سوسن کرامتی، صداپیشه و تهیه کننده سنجد چندین بار از علاقه شان برای ساخت نسخه سینمایی سنجد گفته اند اما هنوز خبری از سنجد سینمایی نیست و ما فقط خاطره های مان را مرور می کنیم.
ارسال نظر