شاهی که متفاوت تر از شاه های قبلی است!
داستان انقلاب و نقش مهمی كه شاه مخلوع در آن داشت، چنان است كه پرداختن به فیلم و سریالهایی با این مضمون، گریزی از ایجاد شخصیت شاه و بازیگرانی كه این نقش را بازی كنند، ندارند...
سال ۶۳ در حالی که هنوز پنج، شش سالی بیشتر از فرار شاه و سقوط پهلوی نگذشته بود، سریال طبل توخالی توسط احمد نجیبزاده ساخته شد که خیلی هم طرفدار داشت. مرحوم ناصر گیتیجاه اولین شاه تلویزیونی بازسازی شده بود. بعدها در سریال سقوط ساخته محمدرضا ورزی هم با همان کیفیت آن را تکرار کرد.
بین اینها شب چراغ به لحاظ گریم با بینی بزرگ پروتزی، چهار دندان در لثه و کاشت موی سنگین دشواری بیشتری برای بنفشهخواه داشت. کمکم کارگردانان بیشتری علاقهمند به تاریخ معاصر شدند.
یکی از کسانی که به این بخش اهمیت و توجه ویژهای نشان داد محمدرضا ورزی بود که از سال ۸۴ شروع به ساختن مجموعه پدرخوانده در سه فاز کرد. اتفاقات ۱۳۲۸ تا انقلاب ۵۷ در این مجموعه روایت شد که نقش محمدرضا شاه را در میانسالی امیرمهدی کیا برعهده داشت که برای این نقش ۱۳ کیلو وزن کم کرد.
سال ۸۸ ورزی بار دیگر در سریال ۱۵ قسمتی عمارت فرنگی سعی کرد تکههایی از اتفاقات تاریخی مهم را از زمان سلطنت رضاخان نشان دهد. برای نمایش دهه ۴۰ و جوانی محمدرضا در ۱۵ سکانس نیاز به شاهی جدید داشت که حسین نورعلی، بازیگر تئاتری را برای این نقش انتخاب کرد.
حالا این روزها ورزی برای سومین بار سراغ اتفاقات درونی دربار در مجموعه معمای شاه رفته که جمعه شبها از شبکه یک پخش میشود. قرار است در این سریال جوانی و پیری محمدرضا شاه را هر دو بازیگر حسین نورعلی و امیرمهدی کیا ایفا کنند. به همین بهانه با حسین نورعلی گفتوگو کردیم.
حسین نورعلی ۴۱ ساله و از بازیگران و دوبلورهای فعال است. در سریال معمای شاه از ۱۷ سالگی تا ۴۶ سالگی محمدرضا شاه را بازی میکند. نورعلی قبل از معمای شاه با سریال کارآگاه علوی هم به تلویزیون پا گذاشته بود.
بخش مهمی از فعالیت یک بازیگر و نحوه اجرا و ارائه نقش، بستگی تام و تمامی به متنی دارد که مقابل او قرار داده میشود. این مساله تعیین میکند که نقش چگونه اجرا شود. شیرین باشد؟ تلخ باشد؟ بهگونهای اجرا شود که اقبال و توجه مخاطب را به دنبال داشته باشد یا اینکه بیننده را اصطلاحاً «گیر» بیندازد.
در سریال «معمای شاه» برخلاف رویه ثابت و نسبتاً تکراری برخی آثار اینچنینی که از همان ابتدا تکلیف بیننده را روشن میکند قرار بود بیننده ابتدا با قصه و قهرمانهایش ارتباط برقرار کند، آنها را بشناسد و سپس در ادامه داستان، مسائل و رخدادهای مرتبط با آنها را پیگیری کند.
البته در کمتر سریالی به این جنبههای مختلف از شخصیت محمدرضا پرداخته شده و مثلا نمایش نسبتا جزئی سه مرتبه ازدواج او، باعث میشود تا کاراکتر خواهناخواه در تقابل با موقعیتهای عاطفی، حسی و داستانی، واکنشهایی را نشان دهد که متفاوت به نظر برسد.
البته حرکت روی این لبه باریک، علاوه بر متن با راهنماییهای کارگردان نیز همراه بود که تلاش کرد تمامی این مباحث واقعی و باورپذیر به نظر برسد.
برخلاف برخی سریالهای دیگر در معمای شاه بیننده احساس فاصله باشخصیتهای واقعی نمیکند و گویی دوربینی مستند این وقایع را ثبت کرده است. جمع این موارد باعث شده تا نقشی که من به عهده داشتهام، واقعی به نظر برسد.
میگویند گریم سنگین، مانع بروز استعداد بازیگران میشود و در واقع، هنر آنها زیر لاتکس و مواد گریم، پنهان میشود. آیا چنین چیزی درباره شما هم صدق میکند؟ اگر گریم سبکتری میداشتید هم همینگونه با نقش برخورد میکردید؟
گریم تنها یکی از ابزارهایی است که بازیگر برای ایفای نقش در اختیار دارد. حالا شما میگویید گریم اما با مسالهای به نام «لباس» چه میتوان کرد وقتی قرار است در زمستان، صحنههای فصل تابستان را بگیریم و بازیگر باید با لباسی سبک، در سرما نقش بازی کند و نلرزد؟! حالا لباس به کنار؛ ابهت و شکوه صحنهها را چه میتوان کرد وقتی قرار است بازیگر در کاخهای پُر زرقوبرق قدم بزند و نقش پادشاه را ایفا کند؟!
اینها همه عناصری است که میتواند در کار بازیگر گره ایجاد کند اما به هرحال وجه مهمی از این حرفه این است که با همه مشکلات و محدودیتها و حتی با انواع و اقسام خستگیهای ناشی از زمان طولانی کار و مشکلات عجیبوغریب دیگر کنار بیاییم و نقش را «باور» کنیم تا «باورپذیر» جلوه کند.
گاهی اوقات تأثیر ساعتهای طولانی کار و خستگی بیشتر از گریم سنگین است اما بههرحال بازیگر باید بلد باشد باهمه این حواشی، زمانی که مقابل دوربین رفت، پشت صحنه را فراموش کند.
در مورد گریم سوای بحث سبکی یا سنگینی، مساله مهم این است که بازیگر تا چه اندازه با آن ارتباط برقرار کند و آن را بپذیرد. گریمهای خوب و حرفهای همیشه برای بازیگر قابل پذیرش است و در چنین شرایطی، مشکلی برای ایفای نقش وجود ندارد.
به واسطه آنکه هر دو این نقشها در سریالهایی بوده که یک نفر ساخته، تفاوت زیادی میان آنها نمیبینم جز همان نکتهای که شما به آن اشاره کردید؛ یعنی کوتاهی و بلندی نقش. طبیعتاً وقتی زمان بیشتری در اختیار بازیگر باشد، میتواند پردازش بیشتر و تمرکز بهتری روی نقش داشته باشد و لحظات مختلف و جذابی را خلق کند.
اینکه در سریالی نقش محوری را هم به عهده داشته باشم، کمک میکند تا نقش اصطلاحاً بهتر از آب دربیاید. مهمترین ویژگی این نقش در معمای شاه، طول و عرض گسترده آن و نگاه تحلیلی است که نسبت به تاریخ وجود دارد و این مساله باعث میشود بازیگری در جایگاه من که نقش محوری را دارد، جزئیاتی به اثر اضافه کند.
مثلاً در قسمتهایی که در مواجهه باشخصیت قوام قرار میگیرم، آشکارا حس و حال پادشاهی را دارم که به فکر عمران و آبادی کشورش است و در موقعیتی دیگر که مثلاً در کنار رضاخان حضور دارم، حسی از ترس توأم با تحقیر در من وجود دارد که از طریق نگاه و میمیک چهره ارائه میشود.
امیرمهدیکیا که قبلا هم نقش محمدرضاشاه را بازی کرده، در این سریال نقش شما را ادامه میدهد. فکر میکنید اینکه یک نقش را دو بازیگر بازی کنند چه تأثیری بر استمرار حس و حال نقش دارد؟ چقدر با مهدی کیا درباره نقش شاه صحبت کردید؟
من و امیرمهدی کیا دوستان خوبی هستیم و درباره این نقش گپ و گفتهای مختلفی با هم داشتهایم. البته من حضور طولانیتری در سریال داشتهام.
بخشی که من به عهده دارم، بیشتر نمایانگر روند تدریجی شکلگیری شخصیت محمدرضا است. در سریال نقشهای دیگری هم هست که توسط دو بازیگر ایفا شده است. مثل نقش «فردوست» که بخش جوانیاش توسط بهرنگ علوی و بخش میانسالی آن توسط رضا فیاضی ایفا شده است.
حالا زمان زیادی تا بخشهایی که آقای مهدی کیا ایفا کردهاند باقی مانده و شاید بهتر باشد سال آینده در چنین ایامی خودشان به این سوال پاسخ دهند و در مصاحبهای مستقل، همین مسائل از ایشان نیز پرسیده شود.
نقش شاه را بازیگران دیگری هم بازی کردهاند. حتی در چند فیلم خارجی هم، شاه را بازی کردهاند. آنها را دیدهاید؟ فکر میکنید کدام بازیگر توانسته بهتر، نقش شاه را بازی کند؟
اغلب نقشهایی که بازیگران ایرانی ایفا کردهاند را دیدهام که البته تعداد آنها چندان زیاد نیست. خارجیها را ندیدهام. قضاوت درباره اینکه کدام بازیگر بهتر بازی کرده، در توان و تخصص من نیست.
اصلاً همین که بازیگری حاضر شده چنین نقش پُر چالشی را به عهده بگیرد، جای تحسین دارد. هر بازیگری هم در مقطعی که نقش را ایفا کرده، متکی به اطلاعاتی بوده که تا آن دوره تاریخی درباره آن شخصیت منتشر شده است.
بخش عمدهای از بازی ما بازیگران را دانستن تحلیلهای شخصیتی و حتی سیاسی از آن نقش شکل میدهد. مثلا الان اطلاعاتی که ما درباره علت بیماری و روحیات محمدرضا داریم، بسیار بیش از اطلاعاتی است که در دهه ۶۰ وجود داشته است.
به همین ترتیب ممکن است ۱۰۰ سال بعد اطلاعات تازهای منتشر شود که بازی متفاوتتری را در بازیگران ایجاد کند.اگر هم قضاوتی باشد، به عهده مورخان سینمایی و تلویزیونی است.
چقدر فیلمهای قدیمی درباره شاه را دیدهاید؟ کدهایی که محمدرضا ورزی به شما برای نقشتان داد، چه بود؟
اغلب فیلمهای مستند آن دوره را دیدهام اما قرار نبوده و قرار نیست رفتار و سکنات محمدرضا در آن فیلمها را تقلید کنم. آنچه در معمای شاه دیده میشود، باهمه تلاش برای وفاداری به نگاهی رئالیستی باز هم یک «سریال» است و اثر نمایشی باید آمیخته به ظرافتهای خاصی باشد که بیننده از تماشای آن احساس خستگی و کسالت نکند، آن هم وقتی پای سریالی ۸۰ قسمتی در میان باشد.
اساساً تکرار رفتارها و حتی میمیک و طرز بیان شخصیتهای تاریخی در زمانه فعلی بهجای آنکه جدی باشد، میتواند حالتی کمدی پیدا کند. با کارگردان سریال هم اغلب درباره همین مسائل صحبت میکردیم اما ورزی همیشه تأکید داشته و کلیدی را به من داده که بر اساس آن حرکت کردهام.
کلید هم این بوده که معمای شاه قرار است به بیننده «فهم تاریخی» بدهد و صرف روایت زندگی درباریها ملاک نیست. همین مساله باعث شده در همه سکانسها با یک تفکر و تعمق جلوی دوربین بروم.
از این نمیترسید که بازی در نقش شاه، بهخصوص که قبلا هم آن را در عمارت فرنگی بازی کردید شما را در قالب چنین نقشهایی ثابت کند؟
خیر. چرا باید بترسم؟ من بازیگر هستم و با گریم و نقشی دیگر، به شمایل شخصیت دیگری وارد میشوم. در اثر دیگری و با نقشی متفاوتتر، کل ماجرا تغییر خواهد کرد اما بههرحال ایفای این نقش به نام من ثبت میشود و تلاش خواهم کرد این کار را درست انجام دهم.
این روزها سالگرد فرار شاه از ایران است. حالا بعد از بازی و آغاز نمایش سریال، حستان نسبت به حوادث آن روزهای انقلاب چیست؟
نمیتوانم بگویم حس و حالم نسبت به سالهای قبل تغییر عمدهای کرده چون تاریخ بخش مهمی از علاقهمندیهای روزمره من است و مرتب در آن غوطهور بودهام، دربارهاش مطلب خواندهام و به بخشهای مختلف آن فکر کردهام.
البته سریال هنوز در آغاز راه است. قسمت دهم وقایع سالهای ۱۳۲۴ را تازه روایت میکند و حالا حالاها مانده تا به بخشهای حساس سریال برسیم. حوادث سال ۵۷ مثل دیگر مقاطع مهم تاریخ کشورم برایم مهم هستند.
مثل سالهای جنگ، مثل سالهای اشغال ایران توسط متفقین. البته نظر من مهم نیست بلکه مهم این است که بیننده هم از دیدن این سریال به چنین حسی برسد و باعلاقه و تعمق بیشتری کتابهای تاریخی را دوبارهخوانی کند.
انقلاب ایران پدیده عجیب و پیچیدهای در سطح جهان بوده و از آن با عنوان بزرگترین انقلاب مردمی دهههای پایانی قرن بیستم نام برده میشود. انقلابی که هنوز هم برای قدرتهای بزرگ جهان عجیب و شگفتآور است.
به نظرم هر بینندهای که به دنبال کشف این مسئله باشد، حتماً از تماشای معمای شاه لذت برده و حتماً تا پایان سریال با شگفتیهای مختلفی مواجه خواهد شد. معمای شاه قرار است به این سؤال پاسخ دهد که چرا رژیم پهلوی در مقابل انقلاب مردمی ایران تاب نیاورد و دچار فروپاشی شد.
اینکه دلایل این فروپاشی چه بود، موضوع مهمی است که این سریال به آن پاسخ خواهد داد. البته درباره این دوره تاریخی با انواع و اقسام پیشداوریها و اظهارنظرها مواجهیم. یکی از علاقهمندیهای من در این شبها و روزها دیدن اظهارنظرهای مختلف بینندگان در صفحه اینستاگرام و سایت رسمی سریال است.
خوشحالم که پخش سریال بازتابهایی تا این حد جدی داشته و به بحثهای چالشی درباره تاریخ معاصر دامن زده است. این اتفاق مهمی است که لذت تماشای سریال را دو چندان میکند و خستگی را از تن من و همکارانم بابت اینکه در کاری جدی حضور داشتهایم درمیآورد. البته طبیعی است که سریال مثل هر اثر هنری دیگری، مخالف و موافق هم داشته باشد.
نظر کاربران
حسین نورعلی بهترین بازیگر معمای شاه خوشم میاد ازش
من نمیدونم چرا آقای ورزی نقش اول بازیگری توسریال معمای شاه به این آقا داده درصورتی این همه بازیگر پیشکسوت داریم