گفت و گویی صمیمی با نجمه جودکی
"یک مجری خیلی نباید خودش را همسطح با مهمانش بداند، باید گفتوگویی را ترتیب بدهد که بیننده حس کند باز مجری برنامه قهرمان دیده خواهد شد. من برنامههایی که خیلی قربان صدقه مهمان میروند را نمیپسندم،"
مهران دوستی جزو کسانی بود که به او اعتماد کرد و باعث حضور موفقش در رادیو شد، این اجراها ادامه داشت تا اینکه بهعنوان گزارشگر به تلویزیون راه پیدا کرد.
در برنامه «یارمهربان» اجرای تلویزیونی -رادیویی انجام داد. بعدها با نوید محمودی «نردبان» را برای شبکه تهران کار کرد، برنامهای که فصل جدیدی برای اجراهایش بود.
در شبکه یک درست زمانی که شش ماه از رفتن آزاده نامداری از برنامه «تازهها» گذشته بود از او دعوت به کار شد. در سیمای خانواده «فرصت ویژه» را اجرا کرد و در سن ۱۹ سالگی مدیران و سیاسیون را بهنوعی به چالش کشید.
ازنظرسنجی سال ۱۳۹۰ شروع کنیم که بهترین مجری شبکه یک شدید.
مهران دوستی به من اطلاع داد که تو اول شدی و من به تو افتخار میکنم. ایشان برای من مثل یک پدر بود. البته در آن برهه از زمان مردم سبک اجرای من را میپذیرفتند، وگرنه آقای شهیدیفر در گفتوگو از من بسیار حرفهایتر است. در آن زمان من چهره جدیدی برای تلویزیون بودم و حتما لطف خدا شامل حال من شد.
در اجراهایتان چقدر خودتان بودید؟
من خیلی آدم یکدستی نیستم و مدام در حال تغییر هستم. در طول زندگی شخصیام نیز به همین صورت عمل میکنم. وقتی در حال اجرا هستم همیشه و در همهجا خوشحالم و لبخند از روی لبانم محو نمیشود.
همیشه سعی کردم قبل از اجراهایم خیلی با آدمهایی که حالم را دگرگون میکنند در ارتباط نباشم که اجرایی خوب و عالی داشته باشم. در اجراهایم کاملا خودم هستم، منتها خودمی که سعی کرده است در لحظه اجرا خودش را متعلق به مردم بداند و به هیچچیز دیگری فکر نکند.
به این فکر میکنم که نجمه جودکی باشم که خودش از نوع تلویزیونی است؛ خودم را مدیون مردم میبینم و در آن یک ساعتی که اجرا میکنم مال مردم هستم، باید زندگی شخصی خود را فراموش کنم و با مردم باشم.
در اجراهایتان خیلی بداهه صحبت میکنید، فکر نمیکنید این شیوه اجرا به جذب مخاطب لطمه وارد کند.
من چنین تفکری از اجراهایم ندارم و فکر نمیکنم این شیوه اجرا از مخاطب من بکاهد. من کلا از متن فراری هستم و سعی میکنم در برنامههایم نکتههایی از پیش تعیین شده پیش خودم داشته باشم، مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد و با آن متن ارتباط برقرار کنم و در اجرایم از آن استفاده کنم. احساس میکنم در قالب گذاشتن مجری باعث بروز اتفاق خوبی در کار نخواهد شد و مردم ما را پس میزنند.
در دوربین زنده بداههگویی کار بسیار مشکلی است، در این شرایط با مشکلات و استرس مواجه نمیشوید؟
در برنامه غیرزنده اجرا برایم خیلی سختتر است، برنامهای که اجرا در آن زنده است روح تازهای در آن جریان دارد و احساس میکنم چون مردم به من نگاه میکنند این دوربین به من حرف میدهد و این بسیار زیباست.
بهنظر من این بداههگویی در برنامه زنده باید بیشتر اتفاق بیفتد. پله اول این است که خودت را نسبت به دیگران بیشتر قبول داشته باشی، به شرط اینکه به مرز غرور کاذب نرسی.
خودباوری و غرور هر دو یک کلمه است ولی کمی رنگهایشان با هم فرق دارد، در این کارها باید اعتماد به نفس داشته باشی و به خودباوری برسی. زمانی میتوانی خودت را باور داشته باشی که قدر خودت را در لحظات بدانی.
کسی باید مجری شود که ادب و شخصیتش در راستای رسانه ملی باشد. من اگر بیادبانه رفتار کنم، بیننده با این اشتباه من برخورد خواهد کرد. من در تنهایی خودم هم هیچوقت با آدمها نامحترمانه صحبت نمیکنم، کسی باید به این حیطه وارد شود که این چهارچوبها را رعایت کند، چون او در قبال جامعه مسئول است.
دلیل اینکه دید مردم ما نسبت به قبل بسیار حساستر شده است، چیست؟
من احساس میکنم مردم ما آرام نیستند، من در این مدت که دوباره به تلویزیون بازگشتم، از فضای مجازی متنفر شدم، مدام مردم دنبال ایراد گرفتن هستند. قبلا فضای مجازی نبود و مردم راحتتر با مسائل برخورد میکردند، ولی در حال حاضر صبر مردم هم خیلی کم شده است و فقط منتظر سوتی و گاف هستند، این واقعا اشتباه است.
در شرایطی که فضای مجازی در بین مردم فراگیر شده است برای کم کردن حساسیتشان چه باید کرد؟
همه آدمها خطا میکنند ولی ما مجریها چون در اولویت دید هستیم، خطایمان هم در جلوی چشم قرار میگیرد. از کاه برایمان کوه میسازند. من نمیدانم چه باید کرد.
از «هفت ترانه» و نحوه حضورتان در این مجموعه برایمان بگویید.
من چهار سال در شبکههای داخلی ممنوعالتصویر بودم و اجازه اجرا در شبکههای معاونت سیما را نداشتم. بعد از «سین مثل سریال» نوروز ۹۱ به شبکه شما و این برنامه دعوت شدم. در ابتدا نپذیرفتم، برنامهای که مهمان نداشت و دکور بسیار سادهای داشت جذب مخاطب برایش به سختی انجام میپذیرفت.
در نهایت قبول کردم و بهعنوان مجری این برنامه شروع به فعالیت کردم و بدون جایزه رکورد یک میلیون و نیم میلیون پیامک را زدم. بعد از مدتی برای جذابیت بیشتر احساس کردم که باید حرفهای خوانندهها را بیان کنم و در لابهلای برنامه این صحبتها را بیان میکردم. این ایده، برنامه را جذاب کرد و با استقبال مردمی مواجه شد.
من «هفت ترانه» را دوست داشتم به خاطر اینکه به من اجازه داد خودم و قابلیتهایم را نشان دهم. اینکه برنامهات را به چه صورت نمایش دهید که برای مخاطب جذاب باشد، واقعا در بهتر دیده شدن آن مجری موثر واقع میشود. من در «هفت ترانه» خیلی خودم بودم و این جزو افتخارات من است.
چطور شد به این اجرای راحت و بیدغدغه امروزی رسیدید؟
من کلا از چهارچوب متن فراری هستم و از اول به همین صورت بودم. در «هفت ترانه» بسیار به من خوش گذشت، سه سال این برنامه را اجرا میکردم، در اوج سریالهای ماهوارهای این برنامه مخاطب را به سمت تلویزیون کشاند و پای این برنامه نشاند و از این بابت خیلی خوشحالم.
نقد اگر خوب و بهجا باشد من به آن فکر میکنم، جایی از کار اگر درست باشد در ادامه اجراهایم لحاظ میکنم، بیننده حق دارد مجری خوشپوش ببیند.
من در تمام برنامههایم طراح لباس داشتم و برای پوششم ارزش قائل بودم، برای اینکه مخاطب باید مرا خوب ببیند. در مقابل انتقادها من فقط سکوت میکردم؛ بهنظرم خوشپوشی که پوشیده باشد زیباست، من همیشه تلاشم را کردم که در این جهت پیش بروم.
بهنظر شما یک مجری تلویزیون به چه میزان میتواند در جذب مخاطب یک برنامه موثر واقع شود؟
خیلی زیاد، نمونه بارزش همان «هفت ترانه» بود. مجری به شرطی موثر است که مردم او را بپذیرند و بعد خوب و بدت را قبول کنند.
یک اجرای استاندارد در ایران چه نوع اجرایی است؟
به نظر من یک مجری خیلی نباید خودش را همسطح با مهمانش بداند، باید گفتوگویی را ترتیب بدهد که بیننده حس کند باز مجری برنامه قهرمان دیده خواهد شد. من برنامههایی که خیلی قربان صدقه مهمان میروند را نمیپسندم، باید در جاهایی از برنامه چالش هرچند کوچک ایجاد کرد که به یک چاشنی خوب در برنامه تبدیل شود.
مهران دوستی همیشه میگفت ۱۰ ثانیه طلایی برنامه را از دست ندهید وقتی که شما شروع میکنید اگر در آن ۱۰ ثانیه تیر را به مخاطب زدید همهچیز تمام است، ولی اگر نزدید مخاطب برنامهتان را رها میکند و در اولویت بعدی قرار میگیرید.
با توجه به اینکه گویندگی در رادیو و اجرا درتلویزیون بسیار با هم متفاوت است، چطور به اجرا در تلویزیون رسیدید؟
خیلی از دوستان که از رادیو میآِیند بهخصوص مجریهای خانم با لحن کاملا رادیویی به اجرای برنامه میپردازند و صداسازی میکنند، در رادیو تنها ابزار برای ارتباط با مخاطب صدایت است، ولی در تلویزیون با زبان بدنت هم باید با مخاطبت ارتباط برقرار کنید، این مجری است که باید بین تمام ابزار یک برنامه که در اختیارش گذاشتهاند، تعادل ایجاد کند.
اولین گام گفتوگوی خوب است و در مراحل بعدی مطالعه حرف اول را میزند و بعد تکتک آدمهایی که یک برنامه را میسازند در بهتر دیده شدن آن برنامه موثر هستند.
از اجرا در تلویزیون در کنار کدام مجری بیشتر لذت بردید؟
محمد سلوکی در تلویزیون جزو کسانی است که خیلی به من کمک کرد، مخصوصا در «سین مثل سریال» و «اینجا ایران» است و همیشه از اجرا در کنار او لذت میبرم.
تا خواستم بال و پر بگیرم زمینم زدند. مردم تا من را شناختند در شبکههای داخلی نبودم، برای همین الان نمیگویم خیلی متفاوت هستم، اما مسائلی هست که دوباره در ارتباطم با مخاطب و نوع گفتوگویم دوباره از صفر شروع کردم، نتوانستم چالشی شروع کنم چون مردم نسبت به من گارد داشتند. با همه اینها فکر میکنم تا به اینجا کار موفق عمل کردم.
وقتی حضور در برنامه «صبحی دیگر» را پذیرفتید استرس کمبود مخاطب نداشتید؟
به هیچ عنوان، مطمئن بودم «صبحی دیگر» پرمخاطب است. بخشی که من اجرا کردم در مورد دکوراسیون داخلی بود و خیلی آن بخش را دوست داشتم که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
حضورتان در تلویزیون از جام جم شروع شد، خودتان این تجربهها را چطور دیدید؟
من دوسال «اینجا ایران است» را با محمد سلوکی اجرا میکردم و برنامه خوبی بود. طبق ذائقه مردم ایران در خارج ازکشور ساخته شد و در زمان خودش توانست حال مردم را خوب کند.
از «مثبت ۱۷» و نحوه حضورتان در این مجموعه برایمان بگویید.
بعد از اینکه مدیریت تلویزیون عوض شد من قرار بود که برگردم. سهیل سلیمانی که تهیهکننده «ثانیهها» بودند، از من برای «مثبت ۱۷» دعوت به اجرا کرد؛ میتوانم کاملا بگویم قسمتم این بود و خدا خواست در این برنامه حضور موثر داشته باشم.
کمی از سبک و سیاق برنامه «مثبت ۱۷» بگویید.
برنامهای کاملا جوانانه است، بهخاطر این مساله اسم این برنامه را «مثبت ۱۷» گذاشتیم. رنج سنی جوانان از ۱۷ سال تا ۳۲ سالگی است.
در حال حاضر مهمترین تفکر ما کار جوانان است. مثلا مهمانان یکی از برنامههای من باعث شدند دو نفر وارد بازار کار شوند؛ تا بهحال هم خوب پیش رفتیم، کسانی را در برنامهمان دعوت کردیم که به نوعی کارهای جهادی را در این امر انجام دادهاند.
فصل جدید «مثبت ۱۷» به تازگی کلید خواهد خورد و با یک دید کاملا متفاوت کار آغاز خواهد شد. در تیم اتاق فکر «مثبت ۱۷» یک بازیابی کلی صورت گرفته است و برنامهای خوب و عالی مطابق با مذاق مخاطبان را به نمایش خواهیم گذاشت.
اتاق فکر برنامه «مثبت ۱۷» در جذب مخاطب بسیار موفق عمل کرد. در ایدهپردازیها چه چیزهایی را لحاظ کردند که برنامه با این ترکیببندی خوب آماده پخش شد.
در ایدهپردازیها خود جوانان را لحاظ کردند، سهیل سلیمانی به همراه مدیر شبکه برنامه ما را مدام آنالیز میکنند که برنامهای با کیفیت را به دست مخاطبان خود برسانیم. ما پلهای ارتباطی خوبی برای ارتباط با جوانان داریم، مثلا در آیتم منطقه آزاد سوژهای اجتماعی مطرح میشود و تریبونی که در آن جوانان نظرشان را مطرح میکنند و به دنبال راهکار میگردند.
در آیتم بعدی آدم و حوا، با زوج خیلی جوانی که زیر دو سال است ازدواج کردهاند گفتوگویی دوسویه را خواهیم داشت و در مورد سلیقهها و اعمال نظراتشان بررسیهایی را انجام خواهیم داد. اینها به مرحله فینال راه پیدا میکنند و با رای مردم بهترین زوج انتخاب میشود.
ما با تمام مراکزی که با جوانان در ارتباط هستند مثل سازمان ملی جوانان و دانشگاهها و سازمان ملی نخبگان درحال نامهنگاری هستیم و آیتم میز ریاست که به جوانان میگوییم که اگر قرار بود شما در جایگاه فلان مدیر قرار میگرفتید چه فعالیتهایی برای کمک به جامعه انجام میدادید، در این آیتم چند دقیقهای جوانان به ایراد سخن میپردازند و آن مقام مسئول را نیز به نوعی با حرفهایشان به چالش میکشند.
از هفته دیگر شاهد این آِیتمهای جذاب خواهیم بود، در طی این ۸۰ قسمت که از برنامه پخش شد ما سعی کردیم کاری نکنیم که مردم به هم بریزند و با بازخوردهای خوبی در این زمینه روبهرو بودیم. تمام تلاش «مثبت ۱۷» این است که اگر حرف میزند انجام دهد و مثل برنامههای دیگر نباشد.
بله، صد در صد.
این اعمالنظر را در چه چیزهایی لحاظ کردید، در مهمانهای بیشتری که در زمینه کارآفرینی جوانان موفقتر عمل میکنند و یا الویتهای دیگری را بهکار بستید.
ما دکور را تغییر دادیم و نحوه گفتوگویمان را از دفعه قبل متمایز کردیم. تالار مشاهیر به برنامهمان اضافه کردیم تا جوانانی که در کشورمان ستارههای بینشان هستند در این تالار معرفی شوند. مثلا چوپانی به برنامه ما آمده بود که ایشان ۵۰ هزار فالوئر داشت. این آقا سواد نداشت ولی از روزمرگی چوپانیاش عکس میگرفت که این امر بسیار جذاب بود.
از سیستان و بلوچستان مهمانی داشتیم که ایشان ۴۰ هزار فالوئر داشتند و به بچهها برای ساخت مدرسههای صحرایی کمک میکرد. کمپینهای مختلفی در زمینه کمک به این بچههای بیبضاعت ساخته شد و جواب گرفت.
نظر کاربران
زنده بار بانوی لر