آزیتا حاجیان: بازیگر باید مثل ظرف شیشهای پرتلألو باشد
با نگاهی به کارنامه بازیگری آزیتا حاجیان خیلی زود متوجه میشوید که او جزو بازیگران گزیده کار با کارنامهای وزین در عرصه نمایش است.
وب سایت بانی فیلم - مجتبی احمدی: بازیگر سریال «تا ثریا» که برای فیلم «روبان قرمز» ابراهیم حاتمی کیا، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از جشنواره هفدهم دریافت کرد، تلویزیون را با مجموعههای موفقی چون «آپارتمان»، «آوای فاخته»، «دبیرستان خضرا»، «سفر سبز» و... تجربه کرده است.
او که این روزها سریال «کیمیا» را روی آنتن شبکه دو سیما دارد مهمان یک فنجان چای شد تا از حضور در این مجموعه و بازی کنار مهراوه شریفینیا، دخترش بگوید.
آزیتا حاجیان که در اکثر بازیهایش زندگی را جلوی دوربین به تصویر میکشد و جزو نمونههای موفق در نمایش قابل باور کاراکتر است، در سینما با فیلمهای «دزد عروسکها»، «سفر جادویی»، «هنرپیشه»، «آدم برفی»، «موج مرده»، «راه افتخار» و... روی پرده نقرهای رفته است.
گپ و گفت ما با آزیتا حاجیان پیش روی شماست:
خانم حاجیان از این روزهایتان بگویید... چه خبر؟
ـ خبر خاصی نیست، یک فیلم سینمایی را به کارگردانی آقای شایقی بازی کردهام و احتمالاً در فیلم آقای کلانتری در آینده بازی خواهم کرد... و بیشتر استراحت و نقاشی کردن.
از آموزشگاه بازیگری چه خبر؟ یکی از حرفههای پر از وسوسه در دنیای امروز بازیگری است و به همین واسطه هم آموزشگاههای مختلفی در این عرصه فعال شده اند در این باره صحبت کنید؟ به نظر شما آموزشگاهها در این حوزه با چه تعریفی موفق هستند؟
ـ متاسفانه برقراری این آموزشگاهها قائم به دانش و تخصص نبوده و نیست...
خانم حاجیان در این سالها پیش از قبل نویسندگان و سازندگان مجوز دارند به سمت قصههای زن محور بروند و نتیجه خوبی هم از این نحوه پرداخت حادث شده است در این باره و تاثیر زن به عنوان کاراکتر محوری در درام بفرمایید؟ (شما با سریال «تا ثریا» این تجربه را داشتهاید)
ـ کافی است شما به تأثیر زن به عنوان کاراکتر محوری در زندگی واقعی، نگاه کنید در نهاد خانواده، در رشد و بالندگی نسل وارث، در فعالیتهای جامعه شناختی، در تولید و اقتصاد، در فرهنگ... امروزِ روز تفکیک جنسیتی و جداسازی زن و مرد کمی جنگ زرگری به نظر میرسد... و مسئله اصلی انسان است و دیگر انسان زن، انسان مرد نباید مردم را از اصل نگرانی بر سرنوشت موجودی به نام انسان و تعریف انسانیت غافل و دور کند.
و اما سریال «کیمیا»... چه ویژگیهایی آزیتا حاجیان را با وسواس همیشگیاش به این کار ترغیب کرد؟
ـ انسانیت و تاریخ! بعد از مدتها یک سناریوی قابل، به دستم رسید که درباره انسان در شرایط متغیر واقعیت بحث داشت و خوب نگارش شده بود.
به عنوان بازیگری که اصولا در این حرفه بیش از یک بازیگر دست بر آتش دارد سریال طولانی مدت چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ جدا از مبحث قصه، داستان و سبک روایت، در مبحث بازیگری کار به چه منوال است؟ حفظ نقش در یک سریال صد قسمتی چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
وظیفه بازیگر در این نوع از کار... (حفظ نقش و جذاب ماندن آن در طول کار، اتفاقی که در فیلمنامه شاید رخ نداده و بر عهده خود بازیگر است)
ـ تقریبا در قیاس، مانند مسافرت است. برای یک سفر کوتاهِ ساده، توشه سبکِ ساده لازم است و برای سفر بلند و سخت، تجهیزات جدی و تدارک قوی.
مهمترین چیزی که (علاوه بر خلاقیت و باور شرایط فرضی و تخیل و تجسم وخلاقیتهای فیالبداهه و آرامش و جاری سازیِ حس) باید اتفاق بیفتد؛ حفظ سیر دگرگونی یا رشد و بالندگیِ نقش، از کوچکترین مقیاس در یک پلان تا بزرگترین، در کل یک قسمت است... این سختترین ویژگیِ بازی، در یک سریال طولانی است.
شما در سریال «کیمیا» با مهراوه همبازی شدید و اولین نکته که به چشم خورد توانایی ایشان در ایفای نقش و شباهت جنس بازی او به آزیتا حاجیان سالها پیش؟
ـ بهر حال مهراوه اولا بازیگر قوی و خوب و مسئولیه ثانیاً شباهت ما در جنس بازی احتمالاً ژنتیک است!
چقدر برای مهراوه در مقام معلم عمل میکنید؟
ـ الان دیگر هیچ... به اندازه کافی بزرگ شده و بعضی اوقات من از او برای بهتر شدنِ کارم نظر میخواهم.
از شخصیتی که ایفا میکنید صحبت کنید؟ تعریف کاراکتر چه بود و شما به عنوان یک بازیگر مولف چه بر سر نقش آوردید؟
ـ کاراکتر در مرحله سناریو هم، خوب و قوی خلق شده بود، از این بابت از آقای بهبهانی ممنونم. در مرحله اجرا به او یک فرهنگ لغات دادم تا کمی هویت منحصر به فردتری پیدا کند و شاید کمی هم اقتدار مادرانهاش را در بازی بالا بردم.
جنس بازیتان کماکان کلاس درسی است برای یک بازی رئال و نزدیک به زندگی، چطور به این نوع از بازی میرسید؟ اتفاقی که در بازی مهراوه هم محسوس است، اما در همین سریال هستند بازیگرانی که با اغراق حضوری غیرقابل باور دارند؟ (خانوادهای که به لطف بازیها، گرم نشان میدهد و میتوان روابط شخصیتها و تعریف دختر، پسر و البته رابطه زن و شوهری را در آن درک کرد)
ـ این سریال انعکاسی مقطعی از زندگی بسیاری از ماست که هنوز هم در قید حیات هستیم. به نظر من از واقعیت نباید دروغ استخراج کرد. برای هر بازی درست و قابل قبولی، بازیگر به درک عمیق موقعیت و باور حقیقی واقعیت نیازمند است.
به نظرم بازی شما و حسن پورشیرازی هم در آمده؟ (دو کاراکتر داراي کنتراست به لحاظ ایده و عقیده که...)
ـ فراموش نکنید که بخش بزرگ این به قول شما «بازیهای در آمده» مدیون شعورمندی و انعطاف و راهنماییهای درست کارگردان سریال آقای افشار بوده.
یکی از مشکلات ما در عرصه بازیگری همین بازیهای درشت و دور از باور است، این ایراد به بازیگر وارد است یا کارگردان؟
ـ در مرحله درک و باور، به بازیگر مربوط است و در مرحله ارائه و اجرا میتوان بیشتر کارگردان را مسئول دانست.
یکی از نکات این شخصیت در (سریال کیمیا) قدرت و توان یک زن در تصمیم گیریهاست، اتفاقی که تماشاگر را درگیر میکند و شما مثل همیشه در اجرا با بهره گیری از لحن و میمیک و... به شکلی تاثیر گذار اقدام به اجرا کردید؟
ـ موضوع مدنظر شما بیشتر به حیطه نگارش بر میگردد، اگر متن ضعیف باشد بازیگر در ارائه، سرگردان خواهد ماند.
برای اجرای یک نقش چقدر کاراکتر و افکارش را باید قبول داشته باشید؟ اصلا این مقوله مهم است؟
ـ بازیگر مثل ظرفی است که هر مظروفی را میتواند در خود جا دهد... اینکه نقش را نقش به عنوان یک انسان مخالف هستید نباید در ارائه کاراکتر تأثیری بگذارد.
بازیگر مثل یک ظرف شیشهای باید تمیز و پرتلألو و شفاف باشد، چه مظروفش آب پاک باشد چه آب گل آلود، چه شراب و چه شیر.
ظرف باید بتواند آنچه در خود جا میدهد را به روشنی و با شفافیت لازم نشان دهد.
شما از آن دست بازیگرانی هستید که توامان از تکنیک و حس بهره میبرید. چقدر در سریال «کیمیا» نقش از شما طلب تکنیک میکرد؟
ـ نقش مهری ویژگیهایی داشت که من به عنوان بازیگر بسیاری از آنها را نداشتم. پس در بعضی شرایط لازم بود بطور تکنیکی از خودم فاصله بیشتری بگیرم و حرکات مهری را با تمرکز بیشتری طراحی کنم.
به نظر شما داستان سریال «کیمیا» به لحاظ ریتم کند استارت نخورد؟
ـ به نظر شما ریتم زندگی یک دختر بچه ناز پرورده که به شدت زندگیاش تحت نظارت و کنترل یک پدر ارتشی و یک مادر مسلط است میتوانست چیزی جز این باشد!؟ به نظر من نمیتوانست، و چون سریال با روایت این دختر بچه هفده ساله شروع شد الزاماً باید همان ریتم را دنبال میکردیم.
با تعریف شخصیتها از این به بعد خود قصه است که حرف اول را میزند. آیا این داستان میتواند تا پایان تماشاگرش را حفظ کند؟
ـ تماشاگر با انصاف را بله، تماشاگری را با خودش همراه خواهد کرد که جز خوشبختی خودش و خانوادهاش چگونه زیستن انسانهای دیگر هم برایش حائز ارزش و اهمیت باشد.
مطمئناً تماشاگری که دغدغهاش از غذای سفره خودش و لباس گرم پسرش و رنگ ماتیک دخترش تجاوز نمیکند و اصلاً برایش اهمیتی ندارد که بغل گوشاش چه بلايی سر مردم آمده! قطعاً نه!
کار با جواد افشار چطور بود؟ او را در کارش و به خصوص هدایت بازیگران چقدر موفق دیدید؟
ـ جواد افشار دوستانه راهنمایی میکرد و برادرانه تشویق و پدرانه تحمل... این همکاری، تصور اولیه مرا راجع به او تغییر داد و دوباره فهمیدم که همه ما چقدر درباره آدمها ندیده و نشناخته به قضاوت مینشینیم و بعداً چقدر از خودمان خجالت میکشیم.
حس کار کنار دختران جدا از مبحث حرفهای چگونه بود؟
ـ تکرار همکاری «دزد عروسکها» بود. سال ۱۳۶۸ من و مهراوه هر دو برای اولین بار اولین فیلم سینمایی را با هم بازی کردیم... پس از ۲۶ سال هنوز هم همان قدر در این سریال عالی بود.
امروز «کیمیا» بازخورد خوبی داشته، نقطه عطف سریال را در چه میبینید؟
ـ در اسکلت خوش ساخت سناریو، جدیت کارگردان و تلاش بازیگران...
امروز از سریال «کیمیا» راضی هستید؟ بازخورد شما چه بوده...
ـ خیلیها سریال را دیده و بسیار علاقمند به دیدن ادامه آن هستند.
به مهراوه چه نمرهای میدهید؟
ـ دیگر زمان آن رسیده که نسل امروز به مانسل دیروزیها نمره بدهند!
اگر حرفی در پایان دارید بفرمایید؟
ـ موفق باشید.
او که این روزها سریال «کیمیا» را روی آنتن شبکه دو سیما دارد مهمان یک فنجان چای شد تا از حضور در این مجموعه و بازی کنار مهراوه شریفینیا، دخترش بگوید.
آزیتا حاجیان که در اکثر بازیهایش زندگی را جلوی دوربین به تصویر میکشد و جزو نمونههای موفق در نمایش قابل باور کاراکتر است، در سینما با فیلمهای «دزد عروسکها»، «سفر جادویی»، «هنرپیشه»، «آدم برفی»، «موج مرده»، «راه افتخار» و... روی پرده نقرهای رفته است.
گپ و گفت ما با آزیتا حاجیان پیش روی شماست:
ـ خبر خاصی نیست، یک فیلم سینمایی را به کارگردانی آقای شایقی بازی کردهام و احتمالاً در فیلم آقای کلانتری در آینده بازی خواهم کرد... و بیشتر استراحت و نقاشی کردن.
از آموزشگاه بازیگری چه خبر؟ یکی از حرفههای پر از وسوسه در دنیای امروز بازیگری است و به همین واسطه هم آموزشگاههای مختلفی در این عرصه فعال شده اند در این باره صحبت کنید؟ به نظر شما آموزشگاهها در این حوزه با چه تعریفی موفق هستند؟
ـ متاسفانه برقراری این آموزشگاهها قائم به دانش و تخصص نبوده و نیست...
خانم حاجیان در این سالها پیش از قبل نویسندگان و سازندگان مجوز دارند به سمت قصههای زن محور بروند و نتیجه خوبی هم از این نحوه پرداخت حادث شده است در این باره و تاثیر زن به عنوان کاراکتر محوری در درام بفرمایید؟ (شما با سریال «تا ثریا» این تجربه را داشتهاید)
ـ کافی است شما به تأثیر زن به عنوان کاراکتر محوری در زندگی واقعی، نگاه کنید در نهاد خانواده، در رشد و بالندگی نسل وارث، در فعالیتهای جامعه شناختی، در تولید و اقتصاد، در فرهنگ... امروزِ روز تفکیک جنسیتی و جداسازی زن و مرد کمی جنگ زرگری به نظر میرسد... و مسئله اصلی انسان است و دیگر انسان زن، انسان مرد نباید مردم را از اصل نگرانی بر سرنوشت موجودی به نام انسان و تعریف انسانیت غافل و دور کند.
ـ انسانیت و تاریخ! بعد از مدتها یک سناریوی قابل، به دستم رسید که درباره انسان در شرایط متغیر واقعیت بحث داشت و خوب نگارش شده بود.
به عنوان بازیگری که اصولا در این حرفه بیش از یک بازیگر دست بر آتش دارد سریال طولانی مدت چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ جدا از مبحث قصه، داستان و سبک روایت، در مبحث بازیگری کار به چه منوال است؟ حفظ نقش در یک سریال صد قسمتی چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
وظیفه بازیگر در این نوع از کار... (حفظ نقش و جذاب ماندن آن در طول کار، اتفاقی که در فیلمنامه شاید رخ نداده و بر عهده خود بازیگر است)
ـ تقریبا در قیاس، مانند مسافرت است. برای یک سفر کوتاهِ ساده، توشه سبکِ ساده لازم است و برای سفر بلند و سخت، تجهیزات جدی و تدارک قوی.
مهمترین چیزی که (علاوه بر خلاقیت و باور شرایط فرضی و تخیل و تجسم وخلاقیتهای فیالبداهه و آرامش و جاری سازیِ حس) باید اتفاق بیفتد؛ حفظ سیر دگرگونی یا رشد و بالندگیِ نقش، از کوچکترین مقیاس در یک پلان تا بزرگترین، در کل یک قسمت است... این سختترین ویژگیِ بازی، در یک سریال طولانی است.
شما در سریال «کیمیا» با مهراوه همبازی شدید و اولین نکته که به چشم خورد توانایی ایشان در ایفای نقش و شباهت جنس بازی او به آزیتا حاجیان سالها پیش؟
ـ بهر حال مهراوه اولا بازیگر قوی و خوب و مسئولیه ثانیاً شباهت ما در جنس بازی احتمالاً ژنتیک است!
ـ الان دیگر هیچ... به اندازه کافی بزرگ شده و بعضی اوقات من از او برای بهتر شدنِ کارم نظر میخواهم.
از شخصیتی که ایفا میکنید صحبت کنید؟ تعریف کاراکتر چه بود و شما به عنوان یک بازیگر مولف چه بر سر نقش آوردید؟
ـ کاراکتر در مرحله سناریو هم، خوب و قوی خلق شده بود، از این بابت از آقای بهبهانی ممنونم. در مرحله اجرا به او یک فرهنگ لغات دادم تا کمی هویت منحصر به فردتری پیدا کند و شاید کمی هم اقتدار مادرانهاش را در بازی بالا بردم.
جنس بازیتان کماکان کلاس درسی است برای یک بازی رئال و نزدیک به زندگی، چطور به این نوع از بازی میرسید؟ اتفاقی که در بازی مهراوه هم محسوس است، اما در همین سریال هستند بازیگرانی که با اغراق حضوری غیرقابل باور دارند؟ (خانوادهای که به لطف بازیها، گرم نشان میدهد و میتوان روابط شخصیتها و تعریف دختر، پسر و البته رابطه زن و شوهری را در آن درک کرد)
ـ این سریال انعکاسی مقطعی از زندگی بسیاری از ماست که هنوز هم در قید حیات هستیم. به نظر من از واقعیت نباید دروغ استخراج کرد. برای هر بازی درست و قابل قبولی، بازیگر به درک عمیق موقعیت و باور حقیقی واقعیت نیازمند است.
به نظرم بازی شما و حسن پورشیرازی هم در آمده؟ (دو کاراکتر داراي کنتراست به لحاظ ایده و عقیده که...)
ـ فراموش نکنید که بخش بزرگ این به قول شما «بازیهای در آمده» مدیون شعورمندی و انعطاف و راهنماییهای درست کارگردان سریال آقای افشار بوده.
یکی از مشکلات ما در عرصه بازیگری همین بازیهای درشت و دور از باور است، این ایراد به بازیگر وارد است یا کارگردان؟
ـ در مرحله درک و باور، به بازیگر مربوط است و در مرحله ارائه و اجرا میتوان بیشتر کارگردان را مسئول دانست.
یکی از نکات این شخصیت در (سریال کیمیا) قدرت و توان یک زن در تصمیم گیریهاست، اتفاقی که تماشاگر را درگیر میکند و شما مثل همیشه در اجرا با بهره گیری از لحن و میمیک و... به شکلی تاثیر گذار اقدام به اجرا کردید؟
ـ موضوع مدنظر شما بیشتر به حیطه نگارش بر میگردد، اگر متن ضعیف باشد بازیگر در ارائه، سرگردان خواهد ماند.
ـ بازیگر مثل ظرفی است که هر مظروفی را میتواند در خود جا دهد... اینکه نقش را نقش به عنوان یک انسان مخالف هستید نباید در ارائه کاراکتر تأثیری بگذارد.
بازیگر مثل یک ظرف شیشهای باید تمیز و پرتلألو و شفاف باشد، چه مظروفش آب پاک باشد چه آب گل آلود، چه شراب و چه شیر.
ظرف باید بتواند آنچه در خود جا میدهد را به روشنی و با شفافیت لازم نشان دهد.
شما از آن دست بازیگرانی هستید که توامان از تکنیک و حس بهره میبرید. چقدر در سریال «کیمیا» نقش از شما طلب تکنیک میکرد؟
ـ نقش مهری ویژگیهایی داشت که من به عنوان بازیگر بسیاری از آنها را نداشتم. پس در بعضی شرایط لازم بود بطور تکنیکی از خودم فاصله بیشتری بگیرم و حرکات مهری را با تمرکز بیشتری طراحی کنم.
به نظر شما داستان سریال «کیمیا» به لحاظ ریتم کند استارت نخورد؟
ـ به نظر شما ریتم زندگی یک دختر بچه ناز پرورده که به شدت زندگیاش تحت نظارت و کنترل یک پدر ارتشی و یک مادر مسلط است میتوانست چیزی جز این باشد!؟ به نظر من نمیتوانست، و چون سریال با روایت این دختر بچه هفده ساله شروع شد الزاماً باید همان ریتم را دنبال میکردیم.
با تعریف شخصیتها از این به بعد خود قصه است که حرف اول را میزند. آیا این داستان میتواند تا پایان تماشاگرش را حفظ کند؟
ـ تماشاگر با انصاف را بله، تماشاگری را با خودش همراه خواهد کرد که جز خوشبختی خودش و خانوادهاش چگونه زیستن انسانهای دیگر هم برایش حائز ارزش و اهمیت باشد.
مطمئناً تماشاگری که دغدغهاش از غذای سفره خودش و لباس گرم پسرش و رنگ ماتیک دخترش تجاوز نمیکند و اصلاً برایش اهمیتی ندارد که بغل گوشاش چه بلايی سر مردم آمده! قطعاً نه!
ـ جواد افشار دوستانه راهنمایی میکرد و برادرانه تشویق و پدرانه تحمل... این همکاری، تصور اولیه مرا راجع به او تغییر داد و دوباره فهمیدم که همه ما چقدر درباره آدمها ندیده و نشناخته به قضاوت مینشینیم و بعداً چقدر از خودمان خجالت میکشیم.
حس کار کنار دختران جدا از مبحث حرفهای چگونه بود؟
ـ تکرار همکاری «دزد عروسکها» بود. سال ۱۳۶۸ من و مهراوه هر دو برای اولین بار اولین فیلم سینمایی را با هم بازی کردیم... پس از ۲۶ سال هنوز هم همان قدر در این سریال عالی بود.
امروز «کیمیا» بازخورد خوبی داشته، نقطه عطف سریال را در چه میبینید؟
ـ در اسکلت خوش ساخت سناریو، جدیت کارگردان و تلاش بازیگران...
امروز از سریال «کیمیا» راضی هستید؟ بازخورد شما چه بوده...
ـ خیلیها سریال را دیده و بسیار علاقمند به دیدن ادامه آن هستند.
به مهراوه چه نمرهای میدهید؟
ـ دیگر زمان آن رسیده که نسل امروز به مانسل دیروزیها نمره بدهند!
اگر حرفی در پایان دارید بفرمایید؟
ـ موفق باشید.
پ
ارسال نظر