پورمحمدی: لهجه ها را جمع کنید!
آیا کسی مانده که از ماجرای برنامه «فیتیله» و سهل انگاری که در پخش یک آیتم آن رخ داده، خبر نداشته باشد؟ اتفاقی که همانند ده ها نمونه دیگر وقتی با سیاسی بازی گره می خورد و به سطح عواطف عامه مردم می رسد، دیگر می شود جوگیری و ایجاد موج بزرگی که همه را در خود غرق می کند و تر و خشک را با هم می سوزاند.
در این مطلب، سعی شده از همه آن هیجان زدگی (در اعتراض به این اعتراض ها یا در رد صریح و تند آن) بگذریم و به اتفاقات پس از واقعه برسیم. با علی فروتن هم در روزهای تلخ و سختی که می گذراند، هم صحبت شده ایم.
۱) در این یک هفته ای که از این ماجرا می گذرد، کمتر کسی به این نکته پرداخته که اساسا آموزش به بچه ها با چنین نمایشی سازگاری دارد یا نه؟ در تلویزیون های ینگه دنیا که قوانین آزادی در زمینه آگهی های بازرگانی و تبلیغات کالای مختلف دارند، آیین نامه های بین المللی و سختگیرانه ای در زمینه برنامه های کودک دارند.
آنها اجازه نمی دهند هر محتوایی (به خصوص کالاهای بازرگانی) با هر کیفیتی برای بچه ها پخش شود و این سختگیری را به محتواهای آموزشی هم تسری می دهند.
این آیتم چند دقیقه ای فتیله قرار است چه مفهومی را به مخاطب منتقل کند و چه نکته ویژه ای را به بچه ها آموزش دهد؟ آیا توصیه به مسواک زدن با فرچه دستشویی نسبتی دارد؟
۲) قبل از هرگونه بررسی توهین به قشر و قومیتی، باید مسئولان تلویزیون از خود بپرسند که چرا این برنامه را از «پخش زنده» به «برنامه ای تولیدی» تبدیل کردند؟ که چه بشود؟ که تنها در هزینه های تولید صرفه جویی کنند یا نظارت محتوایی هم بر برنامه ها صورت گیرد؟ پورمحمدی در روزهای اولی که به معاونت سیما آمد، دستور داد تا جایی که امکان دارد (برای صرفه جویی در هزینه ها) برنامه زنده روی آنتن نرود (مثل اتفاقی که برای برنامه حرف حساب افتاد و الان هم در برنامه هفت مشاهده می شود)، به این ترتیب مسئولیت ناظران پخش هم بیشتر می شود و آنها باید پاسخ دهند که با وجود بازبینی های متعدد و مراحل مختلف نظارت، چنین آیتمی با عبارت نادرستی روی آنتن برود. (قلم شرم دارد از نوشتن این عبارت: آروغ اسب آبی!) ولی کک ناظر برنامه کودک هم نگزیده که چنین شوخی ها و عبارت هایی بیشتر برای یک نمایش روحوضی مناسب است تا پخش از رسانه ملی؟
دقت کنید! تمام موارد و ایرادات بالا، بسیار پیش تر از این است که برسیم به لهجه بازیگران! این ایرادات، مستدل تر و منطقی تر از پرداختن به زبان و لهجه است که چنین آیتمی با هر گویشی، برای کودکان مناسب نیست.
۳) نقد جدی به عملکرد تازه تلویزیون در قبال مجریان و دست اندرکارانش وارد است؛ روش و روندی که دارد پایه های تلویزیون را تخریب می کند اما آنچه این روزها در بین مدیران تلویزیون شایع شده، دستور شفاهی و بسیار جدی معاونت سیماست. پورمحمدی به تمام مدیرانش دستور داده که هرگونه لهجه را در هر آیتم و برنامه ای حذف کنند تا حاشیه جدیدی برای تلویزیون پیش نیاید.
اگر بعضی مدیران عادت دارند به ترفند «فرار به جلو»، مدیران سازمان عکس این راه را می روند. حذف لهجه، هم برنامه های در حال پخش تلویزیون را به چالش می کشد (مثل پخش نشدن محله گل و بلبلِ عمو پورنگ) و هم برای برنامه های آینده این رسانه مشکل ساز است (تصور کنید پایتخت را بدون لهجه شیرین مازندرانی یا جناب خان را بدون لهجه جنوبی) و از سوی دیگر، شیرینی و تنوع را از برنامه ها می گیرد.
این روش مدیران تلویزیون و فرار به عقب شان تا کی ادامه پیدا می کند؟ آنها تا کی برای امنیت خودشان، ستاره های شان را قربانی می کنند؟
علی فروتن: یعنی ۲۴ سال خاطره سازی، پر؟ بخشیدن اینقدر مشکل است؟
کافی است یکی از عموهای فتیله ای را پیدا کنی و پای حرف هایش بنشینی. همه شان در حالی که سری به افسوس تکان می دهند و بهت زده اند، از روزهای سختی می گویند که تا به حال تجربه اش نکرده اند و فکر هم نمی کردند که به این روز بیفتند. آبی ریخته شده و اشتباهی سر زده ولی آیا آنها لایق این همه فشار و هجمه هستند؟
علی فروتن می گوید: «چند روزی است که در برزخ خودمان هستیم. مخ مان هنگ است. هر چه فکر می کنیم، برایش استدلالی پیدا نمی کنیم. موضوع اینقدر بغرنج نبود که اینطور برخورد کردند. اگر بهمان وقت می دادند، می دانستیم چطور معذرت خواهی کنیم و از دل هموطنان مان دربیاوریم.»
و مثل بقیه همکارانش (محمد مسلمی و حمید گلی) از این می گوید که در همه این سال ها به همه اقوام احترام گذاشته اند، با همه لهجه ها نقش بازی کرده اند و اصلا کارگردان شان ترک زبان است و اصلا چنین توهینی در باور هیچ کس نمی گنجد: «شانس ماست. اشتباه ماف خورده به انتخابات و بُعد سیاسی پیدا کرده است. آن نماینده و مسئول محترم، نمی توانست به ما زنگ بزند و تذکر بدهد؟ ما که همیشه در دسترس هستیم و خوب بلدیم که با یک نمایش، اشتباه مان را به همان زبان جبران کنیم نه اینکه شیپور دست بگیرند و هوار هوار بخواهند همه را مجازات کنند. اصلا چنان همه چیز سریع اتفاق افتاد که فرصت عذرخواهی رسانه ای هم پیدا نکردیم. حتی از شبکه خبر و ۲۰:۳۰ آمدند و با تک تک ما صحبت کردند، ما هم توضیح دادیم و عذر خواستیم ولی نمی دانم چرا پخش نشد.»
دلش می خواهد به یک یاز آن پنجاه شصت نفری که زیر پست های اینستاگرامی فیتیله فحش های رکیک گذاشته اند، بگوید که مگر بچه های خودتان، فامیل های تان به این صفحه سر نمی زنند؟ این فحش ها و ناسزاها را ببینند، چه فکر می کنند؟ و به همه آنهایی که از این اشتباه سوءاستفاده کرده اند، بگوید: «شما این مسئله را دیده اید اما ۲۴ سال فعالیت ما در ایران، رفتن به روستاها، سر زدن به بچه های بی سرپرست، شیمی درمانی ها، سرطانی ها را ندیده اید؟ اولین روستایی که برنامه فیتیله محبت را در آن اجرا کردیم، اردبیل بود. اصلا همه اینها را برای دل مان انجام داده ایم اما می شود یک اشتباه را به حرمت چندین سال فعالیت و خاطره سازی برای بچه ها بخشید. این کار اینقدر سخت است؟»
فروتن وقتی می شنود که چه تحلیل های عجیب و غریبی برای این نمایش نوشته اند (از هتل ایران و مسافر بودن آذری زبان ها و ...) اینگونه تعجبش را بیان می کند: «اگر اینقدر فکر پشت یک آیتم هشت دقیقه ای بود، می رفتیم فیلم سینمایی می نوشتیم! وقتی ساختار کلی نمایش ما درمی آید، می رویم جلوی دوربین و بازی می کنیم و بسیاری از حرف ها بداهه است تا تازگی و طراوت نمایش حفظ شود. این تحلیل ها و حرف ها چیست؟ ما سال های سال آنتن زنده دست مان بود. اگر می خواستیم توهینی کنیم و سوتی بدهیم، خب در این برنامه ها اتفاق می افتاد؛ ولی چهار نفر برنامه را قبل از پخش دیده اند و ذهن هیچ کدام شان به این سمت نرفته است.»
تازه از طریق ما ماجرای عکس و درخواست اعدام را متوجه می شود: «دَمشان گرم! ایرادی ندارد. اگر اینطور آرام می شوند، باشد...» و بعد مکثی، اینطور ادامه می دهد: «آدم اشتباه می کند؛ بچه پیغمبر که نیستیم! اما کاش آنهایی که این حرف ها را می زنند و اینطور همه چیز را پر رنگ می کنند و خواسته هایشان را به این ماجرا گره می زنند، برنامه عکاس خانه ما را می دیدند. این همه سال در مجموعه عکاس خانه، یک ترک با لهجه آذری، واژه ها و اصطلاحات این زبان را به رخ همه می کشید. کاش این را هم می دیدند و این حرف ها را می زدند.»
علی فروتن در همه این سال ها با نمک ترین و پرنرژی ترین عموهای فیتیله ای است ولی صدایش که الان چنین چیزی را نمی رساند: «پروژه فتیله ها تا آخر سال بود اما از شانس ما اینطور تموم شد. زمان می گذرد، انصاف و معرفت می ماند اما باور کنید چیزی که در آدم می میرد، انگیزه است. دلم می سوزد برای آن همه سال تلاش و الان بازیچه یک عده آدم بی معرفت شدن.»
نظر کاربران
راست میگن این فیتیله ای ها دیگه شورشو در اوردن بابا تنبیه شدن
ادم عاقل میفهمه این داستانا برا چیه عمو فروتن..ما هیچی یادمون نمیره..سرتون سلامت دلتون شاد