میشل یوه؛ ملکه سینمای رزمی
شاید تاکنون فقط نام بازیگران مرد را در عرصه هنرهای رزمی شنیده باشید، اما اگر از علاقهمندان به این رشته باشید حتما میشل یوه، بازیگر برجسته زن چینی- مالایی را هم میشناسید. او در فیلمهای اکشن و رزمی بسیاری بازی کرده که معروفترین آنها «ببرخیزان و اژدهای پنهان» است.
میشل یوه توانسته به عنوان یک بازیگر زن ،نام خود را در کنار رزمیکارانی چون بروسلی، جت لی و تونی جا قرار دهد. او یکی از معدود زنان رزمیکاری است که با تواناییهای بالایش در اجرای نقشها توانسته به چهره و نامی ماندگار در عرصه فیلمهای رزمی و اکشن تبدیل شود.
میشل یوه با نام اصلی «اتو میشل یوه چو خنگ» در ششم آگوست ۱۹۶۲ در شهر ایپوه در غرب مالزی در خانوادهای چینی متولد شد. از همان آغاز کودکی به ورزش علاقه زیادی داشت؛ ۴ ساله بود که به فراگیری حرکات نمایشی پرداخت و در این زمینه مهارت زیادی پیدا کرد. در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل به همراه والدینش راهی انگلیس شد.
چیزی نگذشت که به دلیل علاقه فراوان به حرکات نمایشی به آکادمی سلطنتی نمایشهای لندن راه پیدا کرد و این کار را به صورت حرفهای دنبال کرد اما یک آسیب نخاعی باعث شد تا نتواند این کار را به سرانجام برساند و در عوض به سمت طراحی و هنرهای خلاق دیگر رفت و لیسانس خود را در زمینه هنرهای خلاق با گرایش نمایش دریافت کرد. سال ۱۹۸۳ وقتی تازه ۲۱ ساله شده بود در مسابقه ملکه زیبایی مالزی شرکت کرده و به مقام اول رسید .از همین جا زندگی میشل یوه تغییر کرد و او وارد بازار فیلم و سینما شد.
بعد از این مسابقات یک کمپانی تولید ساعت از او دعوت کرد تا در یک آگهی تبلیغاتی حضور داشته باشد. میشل یوه به همراه جکی چان در این آگهی ظاهر شد و تصویرش روی صفحه جادویی رفت و همین مسئله باعث شد تا توجه کمپانی معروف تولید فیلم هنگکنگی، «دی اند بی» را جلب کند. بعد از این آگهی در آگهیهای تبلیغاتی دیگری هم ظاهر شد و چند فیلم هم بازی کرد.
اوج شهرت
میشل از سال ۱۹۸۵ حرفه هنرپیشگی را به صورت جدی دنبال کرد و در چند فیلم رزمی نقشهای کوچکی ایفا کرد. فیلم جغد و دامبو (۱۹۸۴)، بله مادام (۱۹۸۵)، ستارههای خوشاقبال بدرخشید (۱۹۸۵)، در راه وظیفه (۱۹۸۶)، جنگجویان شریف (۱۹۸۷) و پول آسال (۱۹۸۷) از فیلمهای مشهور او در این سالها هستند. سال ۱۹۸۷ او با دیکسون پون، مدیر کمپانی فیلمسازی دیاندبی ازدواج کرد و از هنرپیشگی دست کشید. ازدواج این زوج فقط ۵ سال دوام داشت و میشل یوه بعد از جدایی در سال ۱۹۹۲ دوباره به صحنه سینما بازگشت.
اوج شهرت او در این سالها شکل گرفت و به دلیل اجرای همه حرکات نمایشی در فیلمهای حادثهای و اکشن بدون استفاده از بدلکار به جایگاه و شهرت ویژهای رسید. این جایگاه برای یک زن و ملکه زیبایی اسبق مالزی در عرصه هنرهای رزمی پیروزی بزرگی محسوب میشد و میشل یوه روزبهروز به شهرتش اضافه شده و پلههای موفقیت را پشت سر میگذاشت.
او که دوست نداشت صرفا در فیلمهای رمانتیکبازی کند و از طرفی استعداد زیادی در انجام حرکات نمایشی از خود نشان داده بود بیشتر به سمت فیلمهای اکشن و رزمی کشیده شد و پیشنهادهای بسیاری برای نقشآفرینی در این فیلمها دریافت کرد.
اولین فیلمی که پس از بازگشت به صحنه سینما در آن نقشآفرینی کرد داستان پلیس ۳ بود که بخشهایی از آن در کوالالامپور فیلمبرداری شد. او در این فیلم با جکی چان همبازی شد و نقشش را به خوبی ایفا کردوآنقدر خوب ظاهر شد که جکی چان به استعدادهای درخشان او در زمینه هنرهای رزمی ایمان آورد.
جالب است بدانید که میشل یوه هرگز در عمرش آموزش های رزمی ندیده بود و هیچوقت هم به دنبالش نرفت، او تنها از حسش و تکنیکها و متدهای هنرهای نمایشی در حرکاتش استفاده میکرد و با مهارت این حرکات را با حس و حال رزمی که کارگردان به او خط میداد ترکیب کرده و حرکات زیبای نمایشیاش را به اجرا میگذاشت. او تنها زن رزمیکاری است که جکی چان همیشه قبولش داشته و به او اجازه میداد که در فیلمها بدون استفاده از بدل حرکات خطرناک را اجرا کند.
او هنوز هم تمام کارهای خطرناک فیلمها را خودش به تنهایی اجرا میکند، البته تاکنون بارها و بارها آسیب دیده و دچار جراحتهای جدی مثل شکستگی کتف، دررفتگی دست و پارگی تاندونهای زانو و... هم شده، اما تمام این خطرات را به جان خریده تا نقشهایش را طبیعی بازی کند و بینندگان از دیدن صحنههای اکشن و حقیقی بدون حضور بدل لذت ببرند.
فیلم داستان پلیس با حضور میشل یوه آنقدر موفق بود که میشل یوه را به عنوان بهترین بازیگر زن رزمی در دنیای سینما معرفی کرد و از مرزهای کشور فراتر رفته و در آمریکای شمالی هم به نمایش گذاشته شد و به این ترتیب نام میشل در سراسر جهان درخشید اما این بار نه به خاطر زیباییاش بلکه به عنوان یک ستاره درخشان در عرصه فیلمهای رزمی. تا سال ۱۹۹۳ در ۶ فیلم دیگر ظاهر شد و شهرتش دو چندان شد و توانست بههالیوود هم راه پیدا کند. در این زمان او گرانقیمتترین بازیگر زن آسیایی بود و بیشترین دستمزد را بین همکاران و همقطارانش میگرفت.
میشل یوه در کنار جیمز باند
میشل یوه حالا دیگر یک شخصیت سرشناس در دنیای سینما شده بود، خصوصا در هنگکنگ و آسیا.اما بین مخاطبان غربی هنوز چندان جایگاهی نداشت تا اینکه در سال 1997 نقشی از طرف کارگردان هجدهمین سری از فیلمهای جیمز باند به او پیشنهاد شد و میشل در نقش وای لین، مامور مخفی ارتش چین در فیلم «فردا هرگز نمیمیرد» مقابل جیمز باند نقشآفرینی کرد، این فیلم 125 میلیون دلار فروش کرد و میشل در دنیای غرب نیز به شهرت رسید.
در این فیلم هم او اصرار داشت بدلکاریها را خودش انجام دهد، اما به دلیل صحنههای خشن و خطرناک با مخالفت کارگردان روبهرو شد و وندی لییچ بدلکاریها را انجام داد، اما میشل با سماجت توانست کارگردان را راضی کند تا تمام صحنههای مبارزه و کاراته را خودش بازی کند.
بعد از جیمز باند نقشآفرینی در فیلمهای ماتریکس هم به او پیشنهاد شد اما به دلیل پر بودن برنامههایش و چند فیلمبرداری دیگر نتوانست بازی در این نقش را قبول کند و همیشه از این موضوع افسوس میخورد. اما این پایان فعالیتهای او در هالیوود نبود، او تازه در راهی قدم گذاشته بود که تا اسکار هم او را رساند. او در فیلمهای مطرح دیگری چون «پیک مهتاب» (1999)، «ببر خیزان و اژدهای پنهان» (2000) هم بازی کرد که این فیلمها برنده جایزه اسکار شدند.
کارنامه فعالیتهای او
میشل موفقیتهای زیادی در عرصه سینما کسب کرده و با بازیگران معروف بسیاری همبازی شده است. سال 2001 به عنوان بهترین بازیگر برجسته جهان در جشنواره شووست شناخته شد و بعد از آن در سال 2002 کمپانی فیلم خودش را تاسیس کرده و فیلم «لمس» را کارگردانی و تولید کرد.
سال 2005 فیلم «خاطرات یک گیشا» را به کارگردانی راب مارشال که بر مبنای رمانی از آرتور گلدن ساخته شده به کارنامه هنری خود اضافه کرد و در سال 2006 جت لی از او دعوت کرد تا در آخرین فیلم رزمیاش به نام «بیباک» با او همبازی شود.
میشل پس از آشنایی با دنیای سینما تمام عمرش را در این راه صرف کرد و تا سال 2008 در فیلمهای بسیاری چون آفتاب، شمال دور، فرزندان هوانگ شی، بابل ، مومیایی مقبره امپراتور اژدها نقشآفرینی کرد. سال 2011 هم در فیلمی به نام «بانو» ظاهر شد که داستان شخصیت آزادیخواه برمهای و برنده جایزه صلح نوبل« آنگ سان سو چی» را به تصویر میکشد. این فیلم جنجالی مشکلات بسیاری برای او به وجود آورد و باعث شد تا از ورود اوبه میانمار منع شود. پروژه بعدی او همکاری با نویسنده و کارگردان آمریکایی- کرهای به نام جینا کیم است که فیلمبرداری آن در آوریل 2012 آغاز شده.
جنجال بر سر فیلم «بانو»
فیلم بانو فیلمی بود که لوک بسون کارگردان فرانسوی فیلم ژاندارک در سال ۲۰۱۱ تهیه و تولید کرد. این فیلم داستان زندگی و مبارزات آنگ سان سو چی ، فعال سیاسی، مدافع حقوق بشر و از مخالفان حکومت نظامی برمهای را بازگو میکند و میشل یوه در این فیلم در نقش آنگ سان سو چی ظاهر شد و سالهای حبس خانگی او و مقاومت شجاعانهاش در برابر رژیم نظامی برمه را به تصویر میکشد.
بیشتر صحنهها در تایلند فیلمبرداری شده و برخی از آنها هم به طور مخفیانه در برمه مقابل دوربین رفت. میشل یوه ضمن تدارک برای بازی در نقش این زن مبارز به برمه سفر کرده بود و توانسته بود ملاقاتی کوتاه با آنگ سان که به تازگی از ۱۵ سال حبس خانگی آزاد شده بود داشته باشد.
به هر صورت این فیلم پرهزینه و پرسرو صدا و پردردسر ساخته شد و به روی پرده سینما رفت و حرفها و جنجالها آغاز شد. سیل انتقادات برای بازی بد و خشک و رسمی به سمت میشل سرازیر شد، اما این تنها عذاب این فیلم نبود، بلکه این فیلم باعث شد تا میشل برای همیشه از ورود به برمه منع شود.
۲۲ ژوئن ۲۰۱۱ پس از اکران فیلم، میشل به همراه پسر آنگ سان قصد داشت برای جشن ۶۶ سالگی این زن برنده جایزه نوبل به برمه وارد شود، اما ماموران در فرودگاه رنگون به او ویزای ورود نداده و بدون ذکر هیچ دلیلی او را دیپورت کردند. آنها فقط گفتند که نام او در فهرست سیاه دولت قرار دارد و نمیتواند دیگر به برمه سفر کند و میشل که به خوبی میدانست اینها همه تبعات بازی در نقش آنگ سان سو چی درفیلم «بانو» است بدون هیچ اعتراضی به کشورش برگشت.
افتخارات میشل یوه
شاید بازی در برخی فیلمها برای میشل یوه دردسرآفرین بوده، اما نقشآفرینی در خیلی از فیلمهای دیگر وبازی درخشان باعث شده تا افتخارات زیادی کسب کند. به غیر از جوایز و عنوانهایی که در دنیای سینما کسب کرده، مدالهای افتخار بسیاری هم از دست دولتمردان مطرح به او رسیده، چرا که او در دنیای مردسالار رزمیکاران توانست ثابت کند زنها هم برخلاف شکنندگی و ظرافتی که دارند میتوانند همپای رزمیکاران مرد مبارزه کرده و افتخارآفرینی کنند.
او عنوان یکی از شخصیتهای برجسته جوان در جهان (TOYP) را از طرف اجلاس بینالمللی جوانان (JCI) دریافت کرد. میشل مقامها و عنوانهای تشریفاتی بسیاری هم کسب کرده است: آوریل سال ۲۰۰۱ یوه عنوان تشریفاتی داتو را از سلطان ازلان شاه -پادشاه پراک یکی از ۱۳ایالت کشور مالزی- به خاطر شهرتی که برای شهر به دست آورده بود دریافت کرد. داتو یک لقب افتخاری در مالزی است که هم پای لقب شوالیه در انگلیس است که در جشن ۷۳ سالگی سلطان توسط شخص خود او به میشل یوه اهدا شد.
اما افتخارات او به همین جا ختم نمیشود، او نشان افتخاری لژیون هنر فرانسه را هم در سال ۲۰۱۲ از آن خود کرد و این نشان که بالاترین درجه افتخاری در فرانسه است طی مراسمی در پاریس با حضور سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه به این هنرپیشه چینی- مالایی تقدیم شد میشل ۵۰ ساله هنوز هم آرزوهای زیادی در سر دارد و به دنبال کسب افتخارات و مقامهای بیشتری است.
پردهبرداری از یک راز
میشل یکی از گرانترین بازیگران زن آسیایی است و بالاترین دستمزد را به عنوان بازیگر زن چینی میگیرد، اما جالب اینجاست که او اصلا چینی بلد نیست و خودش را یک مالایی میداند. در بسیاری از فیلمهای اولیه میشل زن دیگری به جای او حرف میزد و صدایش دوبله میشد. این برای خیلی از طرفداران او سوال شده بود که چرا خود میشل در فیلمها صحبت نمیکند.
عدهای بر این باور بودند که چون فیلمبرداری فیلمهای هنگکنگی بیشتر در لوکیشنهای خارج از استودیو ضبط میشوند، کار صدابرداری کمی مشکل میشود و از طرفی در کمپانیهای هنگکنگی فیلمبرداری با صدا سر صحنه، تکنیک پرطرفداری نیست برای همین آنها فیلم را برمیدارند و بعد روی آن صدا میگذارند، این نکته تا حدودی قابل قبول بود اما بعدها مشخص شد که اگرچه والدین میشل چینی بودهاند اما میشل چینی بلد نبوده و به همین خاطر مجبور بودند صدای زن دیگری را به جای او بگذارند تا حرف بزند.
بعدها میشل به ناچار از صدای خودش استفاده کرد اما از یک نرمافزار کامپیوتری کمک میگرفت تا تلفظ لغات چینی را برایش بخواند و او تکرار کند. او هنوز هم به خوبی بلد نیست چینی حرف بزند و گاهی در فیلمبرداری برخی از فیلمها دچار مشکل میشود، اما آنقدر با استعداد هست که کارگردانها به این نکته توجه زیادی نکنند، چون هیچ زن دیگری نمیتواند مانند او حرکات نمایشی و رزمی را با مهارت و ظرافت به اجرا درآورد.
ارسال نظر