سریال Bloodline؛ سریال محبوبی که باید ببینید
خانواده ری برن هتلی ساحلی در کیز ایالت فلوریدا دارند. آنها به مناسبت ۴۵ سالگی هتلشان که نامش «خانه ری برن» است دور هم جمع می شوند و حضور دنی، پسر بزرگ خانواده زخم های گذشته و مشکلات جدید را دوباره به خانواده یادآوری می کند.
دودمان
طراح و نویسنده: تاد اِی. کسلر، گلن کسلر و دانیل ژلمن
کارگردان: اد بیانچی، یوهان رنک، آدام برنستین و...
مدیر فیلمبرداری: خایمه رینوسو و دارن لو
موسیقی متن: تونی مورالس و ادوارد راجرز
بازیگران: کایل چندلر، بن مندلسن، سیسی اسپیسک، سام شپارد، کلئوه سوئینی، لیندا کاردلینی و...
محصول: شبکه نت فلیکس، یک فصل، سیزده قسمت
خلاصه داستان
خانواده ری برن هتلی ساحلی در کیز ایالت فلوریدا دارند. آنها به مناسبت ۴۵ سالگی هتلشان که نامش «خانه ری برن» است دور هم جمع می شوند و حضور دنی، پسر بزرگ خانواده زخم های گذشته و مشکلات جدید را دوباره به خانواده یادآوری می کند.
سریال دودمان یکی از محصولات شرکت نت فلیکس است که مثل دیگر سریال های این شبکه (خانه پوشالی و نارنجی مد جدید است) تمامی قسمت هایش دریک روز (۲۰ مارس ۲۰۱۵) روی سایت این شبکه و پلتفورم تلویزیونی آن قرار گرفت. این سریال اما قبل از پخش در نت فلیکس اولین بار در نهم فوریه ۲۰۱۵ در بخش نمایش های ویژه جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد. موفقیت این سریال باعث شد که نت فلیکس به فکر تولید فصل دوم آن هم بیفتد و قرار است ادامه این درام خانوادگی و روان شناختی سال ۲۰۱۶ پخش شود. اما این سریال چطور به سریال محبوب منتقدان و تماشاگران نت فلیکس بدل شد؟
نشانه های زندگی
اولین بار اکتبر سال ۲۰۱۴ خبر تولید «دودمان» اعلام شد. این سریال درواقع بخشی از همکاری نت فلیکس با بخش تلویزیوین سونی پیکچرز است. مسئولان نت فلیکس به دنبال یک سریال چند لایه خانوادگی بودند و برای همین سراغ تادای، کسلر، گلن کسلر و دانیل زلمن رفتند که در شبکه اف ایکس سریال بسیار موفق Damages را نوشته بودند؛ سریالی که در ظاهر درامی دادگاهی بود اما همان چندلایگی و اتکا به شخصیت پردازی را داشت که مسئولان نت فلیکس دنبالش بودند. همان موقع شبکه نت فلیکس توضیحی بسیار کوتاه درباره داستان سریال منتشر کرد بدین ترتیب: «این سریال درباره یک خانواده با چهار فرزند بزرگ سال است که هر کدام رازها و زخم های خود را دارند و با حضور برادر بزرگ ترشان که فرزند ناخلف است، آرامش خانواده به هم می ریزد.»
این گروه سه نفره در ابتدا اساس کار خود را بر نوشتن یک درام خانوادگی گذاشتند و بعد به دنبال پیدا کردن خط داستانی مناسب برای آن افتادند. به گفته زلمن: «متوجه شده بودیم که در این سال ها ما سه نفر خیلی درباره خانواده و ساز و کار خانواده و تغییرات و عدم تغییرات آن حرف زده ایم و با بالارفتن سنمان این حرف ها بیشتر شده».
درواقع با همین ایده پرداختن به روابط بین افراد بود که نویسندگان تصمیم گرفتند ماجرای خانواده ای را تعریف کنند که در فلوریدا صاحب یک هتل است. قرار بر این شد که دست به تجربه جدیدی بزنند و یک سریال تریلر خانوادگی طرح کنند، سریالی که سراغ شبح گذشته می رود. نویسندگان از طرفی وقتی دیدند که نت فلیکس سریال را به شکل کامل در یک شب پخش می کند و انگار فیلمی سیزده ساعته را به نمایش می گذارد خوشحال شدند چون اصلا به این سریال به شکل ایپزودهایی جدا از هم فکر نکرده بودند و بیشتر حس می کردند دارند درامی خلق می کنند که مثل یک فیلم بلند است.
بازیگران درجه یک
کایل چندلر که در سریال «نورهای جمعه شب» بازی کرده و به گفته منتقدان در آن نقش گرم و جذاب بود، گزینه ای مناسب برای بازی در نقش پسر دوم خانواده که در کلانتری کار می کند بود. نویسندگان سریال در آستینِ تگزاس زادگاه چندلر، با او دیدار کردند و پیشنهاد بازی در سریال را به او دادند. جالب است که نویسندگان به چندلر گفته بودند هنوز خودشان هم نمی دانند این سریال خانوادگی چه مسیری را طی خواهد کرد.
همین باعث شد چندلر بپذیرد چون به هر حال نویسندگان داشتند کاری تازه انجام می دادند و او دنبال کاری نو بود. برعکس چندلر، باب مندلسن، که نقش پسر بزرگ خانواده یعنی دنی را بازی می کند تنها بازیگری بود که تهیه کنندگان به نویسندگان پیشنهاد دادند و آنها هم قبول کردند، چون در مندلسن ترکیبی غریب از هوش و توانایی بازیگری دیدند و بعدا هم در مصاحبه های مختلف اشاره کردند که تهیه کنندگان بهترین بازیگر ممکن را برای نقش دنی پیدا کردند.
از آنجا که بخش مهمی از فیلم به رابطه ی دنی و جان بر می گردد، برای نویسندگان خیلی مهم بود که رابطه این دو بازیگر خوب از آب دربیاید و این اتفاق افتاد. انتخاب لیندا کاردلینی و نوربرت لئو بوتز برای دو نقش مگ و کوین ری برن خیلی ساده و سریع رخ داد. اما نکته جالب حضور دو بازیگر توانای سینمای آمریکا در نقش پدر و مادر خانواده است: سام شپارد و سیسی اسپیسک. طرح های سریال حتی پیش از ان که فیلمنامه را طراحی کنند پیش خودشان مطرح کرده بودند که زوج رویایی آنها برای این دو نقش اسپیسک و شپارد است و خب، بخت هم یارشان بود که هر دو پیشنهاد بازی در سریال را پذیرفتند. اسپیسک البته خیلی مشتاق بود در این سریال بازی کند چون یکی از طرفداران Damage است.
فیلمبرداری با حال و هوای نوار
تاد ای. کسلر درباره انتخاب کیز به عنوان لوکیشن فیلمبرداری گفته که برای پیدا کردن لوکیشن مناسب به چند محل سرکشی کردند اما هیچ کدام به نظر سه نویسنده مثل کیز نبوده، چرا؟ چون هیچ کدام از جاهایی که دیدند نه فضای کیز را داشته و نه رنگ آب آن را! و مهم تر این که کیز دقیقا مثل بهشت است اما این ویژگی را دارد که با دیدنش به فکر می افتید زیر این ظاهر بهشتی، اتفاق های دیگری هم دارد می افتد. نویسندگان بارها اشاره کرده بودند «جنایت و مکافات» داستایفسکی منبع الهام آنها برای این «فیلم سیزده ساعته» بوده، چطور؟
به قول تاد ای. کسلر، این رمان قطور ماجرای قتلی است که در صفحه شصت رخ می دهد و بعدش چهارصد صفحه درباره چرایی آن می خوانیم و همین ایده آنها موقع نوشتن «دودمان» بوده. «ما آدم های بدی نیستیم، اما کارهای بدی کردیم!» با این ایده فیلمنامه نوشته شد و لحن فیلمبرداری هم با همین تک جمله مشخص شد: ترکیب نوآر کلاسیک با هایپررئالیسم.
خایمه رینوسو که فیلمبرداری سریال را بر عهده داشت گفته چون به نظرش «دودمان» بیشتر یک فیلم بلند است تا سریال، تمام سعی خود را کرده که فیلم در تصویر حالتی سینمایی داشته باشد. بنابراین برای رسیدن به هایپررئالیسم مدنظر نویسندگان رویکردی مستندگونه در فیلمبرداری پیش گرفت و به نظر خودش اولین برداشت های هر سکانس بهتر بودند چون در بازی بازیگران یک جور بداهه و «آن» وجود داشته. اما این ظاهر مستند در لحظاتی با فضاسازی بصری نوآر همراه شده است و همین لحنی عصبی و خشن به سریال می دهد. این خشونت را در کات های سریع یا فلش بک های ناگهانی که نائومی گراگتی در تدوین به کار برده بیشتر می شود دید.
تحسین منتقدان
نت فلیکس آماری از تعداد افرادی که سریال هایش را تماشا می کنند منتشر نمی کند. اما همین که مسئولان شبکه تصمیم گرفتند فصل دوم سریال را تولید کنند نشان می دهد از بازخوردها راضی بودند. اما برای این که به طور تقریبی بدانید این سریال چقدر محبوب است، کافی است بگوییم وقتی تریلر این سریال منتشر شد در یک هفته بیش از یک میلیون نفر آن را تماشا کردند! جدا از این، منتقدان هم به شدت سریال را تحسین کردند و بیش از هر چیزی بازی مندلسون، چندلر، اسپیسک و فیلمنامه و فیلمبرداری سریال صحبت کردند.
منتقدان «هالیوود ریپورتر»، «لس آنجلس تایمز»، «نیویورک تمایزم، «ورایتی» و «اینترتینمنت ویکلی» همگی سریال را ستودند و نکته جالب گله برخی از این منتقدان از نت فلیکس بود که چرا وقتی نسخه پیش نمایش سریال را برای آنها فرستاده، تنها سه قسمت فرستاده! به گفته آنها با دیدن سه قسمت نمی شود درباره این سریال تصمیم گرفت و باید تمامی قسمت ها را دید تا زیبایی و عمق سریال را درک کرد.
محبوبیت این سریال جمع و جور آن قدر زیاد شد که منتقد «پلی لیست» آن را جایگزین «برکینگ بد» خواند و اشاره کرد پس از «برکینگ بد» تنها سریالی که موفق می شود روایتی پیچیده و تراژیک و ضدقهرمانانه را به درستی پیش ببرد «دودمان» است. مجله «رولینگ استون» و سایت «دیجیتال اسپای» هم سریال «دودمان» را در فهرست ۱۰ سریال برتر نیمه الو سال ۲۰۱۵ قرار دادند. شبکه نت فلیکس که فکرش را هم نمی کرد این سریال این طور دل منتقدان را ببرد، وقتی اسامی نامزدهای جوایز امی اعلام شد از دیدن دو نامزدی برای «دودمان» خوشحال شد. این سریال در دو رشته بهترین بازیگر مرد درام (کایل چندلر) و بهترین بازیگر نقش مکمل درام (بن مندلسن) نامزد شده بود که البته جایزه ای نبرد.
ادامه دودمان
در این که فصل دوم «دودمان» تولید می شود هیچ شکی نیست و احتمالا هم تاریخ پخش آن مارس ۲۰۱۶ باشد. اما نویسندگان سریال هیچ اطلاعاتی درباره خط داستانی فصل دوم منتشر نکردند. تاکنون یکی- دو بازیگر مهمان فصل دوم انتخاب شدند. یکی از این بازیگران آندرا ایزبورو است که قبلا در «بردمن» بازی کرده و در گذشته با دنی ری برن ارتباط داشته و برگشتش به زندگی او برای پایان دادن به یک کار ناتمام قدیمی است. دیگر بازیگری که به سریال اضافه شده هم جان لگیزامو است که اتفاقا او هم دوستی ای در گذشته با دنی داشته که خیلی خوشایند تمام نشده! بعد از اعلام نام این دو بازیگر، تاد ای. کسلر به گفتن یک جمله بسنده کرد: «در فصل دوم بیشتر به گذشته می پردازیم و بیشتر درباره دنی و تاثیرش بر خانواده خواهیم فهمید».
آنچه باید بدانید
• بن مندلسن در این سریال نقش پسر بزرگ خانواده یعنی دنی را بازی می کند. اما این بازیگر از دو بازیگر دیگری که نقش پسرهای خانواده را بازی می کنند کوچک تر است. مندلسن متولد ۱۹۶۹ است، در حالی که کایل چندلر بازیگر نقش برادر وسط متولد ۱۹۶۵ و نوربرت لئو بوتز، بازیگر برادر کوچک متولد ۱۹۶۷ است.
• کایل چندلر و گلن مورد شاور که در این سریال نقش های اصلی را دارند در سریال «نورهای جمعه شب» هم همبازی بودند.
• سام شپارد و بن مندلسن که در اینجا نقش یک پدر و پسر را بازی می کنند در فیلم «آنها را به نرمی بکش» ساخته اندرو دومینیک همبازی بودند. شپارد نقش یک تبهکار را بازی می کرد و مندلسن نقش یک سارق را.
• سام شپارد و سیسی اسپیسک در «دودمان» نقش یک زوج را بازی می کنند. این دو سال ۱۹۸۶ در فیلم «جنایت های دل» ساخته بروس برسفورد هم بازی بودند.
• دو بازیگر سریال نامزد جایزه اسکار و یک بازیگر آن برنده اسکار شده. سام شپارد برای بازی در «چیز حسابی» و کلئوه سوئینی برای «پسرها گریه نمی کنند» نامزد اسکار بودند و هر دو هم در بخش بازیگر نقش مکمل. سیسی اسپیسک پرافتخارترین بازیگر سریال است؛ او سال ۱۹۸۱ برای «دختر کارگر معدن» برنده اسکار بهترین بازیگر زن شده و برای فیلم های «کری»، «گم شده»، «رودخانه»، «جنایت های دل» و «در اتاق خواب» نامزد اسکار بوده.
• اد بیانچی که دو اپیزود سریال را کارگردانی کرده با کارگردانی اپیزودهایی از سریال های «امپراتوری اسکله چوبی» و «قتل» شهرت دارد. آدام برنستین هم که یک اپیزود سریال را کارگردانی کرده، پیش تر اپیزودهایی از «برکینگ بد» و «فارگو» را کارگردانی کرده بود.
منتقدان چه نظری درباره دودمان دارند
تنگه وحشت
رابرت لوید Los Angeles Times
طراح های «دودمان» گفته اند در این سریال هیچ چیز آن طور که به نظر می رسد نیست، به نظرم منظورشان این بوده که هیچ چیز در این سریال آن چیزی نیست که ما فکر می کنیم. جان در یکی از فلش فورواردهای سیاه و تند و تیز فیلم که زینت بخش خط اصلی روایت است، می گوید: «چطور می فهمیدم که نتیجه اش این می شود». و راستش چنین اتفاقی برای این سریال انقلابی است. اعضای خانواده ری برن خیلی به هم وابسته هستند و زندگی هایشان با هم گره خورده و هرچند در دو- سه قسمت اول هیچ کدام از شخصیت ها آن طوری نیستند که دل بیننده برایشان بتپد، اما راستش در قسمت سوم آن قدر اتفاق های مختلف می افتد که بیننده را به تماشای قسمت چهار وادارد تا بداند سرنوشت آدم ها چه می شود و چه غافلگیری هایی در راه است و آن موقع کم کم با شخصیت ها هم ارتباط برقرار می کند.
الساندرا استنلی The New York Times
در نگاه اول «دودمان» به شکلی ناخوشایند شبیه درام خانوادگی رقت انگیز است. اعضای یک خانواده جنوبی بسیار صمیمی در ویلایی شیک و مجلل در کنار ساحل دور هم جمع شده اند تا جشن بگیرند و با پدر ترسناک و سالار خود دیدار کنند. همه چیز حالت جشن دارد، از والیبال بازی کردن تا غذا درست کردن و راستش همه چیز حال به هم زن است. اما این ظاهر امر است و ظاهر مثل یک کودک می تواند فریبنده باشد. این سریال قرار نیست درباره غنای پیوندهای خانوادگی باشد. «دودمان» یک فیلم نوآر حیله گرانه درباره یک خانواده حیله گر است. اعضا خانواده ری برن به هم دروغ می گویند. حتی طراحان سریال هم به بینندگان خود دروغ می گویند یا حداقل می شود گفت که حقیقت را پنهان می کنند.
داستان بازگشت پسر بزرگ خانواده به شکلی جذاب در لایه هایی از نیرنگ، بدطینتی و بی اعتمادی غرق می شود و حس می کنی این سریال حاصل همکاری پت کانوری و جیمز ام. کین بوده است. این سریال برخلاف سریال قبلی نویسندگانش، یعنی Damage داستان رازآلود سیاه تری را روایت می کند و راستش جنایت تنها گوشه ای از پازل بزرگ تر نفرت و اندوه سرکوب شده در این خانواده به ظاهر شاد است. آسیب های قدیمی به شکلی ماهرانه و هنرمندانه برملا می شوند و به همان اندازه که افشاگر هستند، بر چیزهایی هم سرپوش می گذارند.
تلویزیون این روزها سریال های زیادی پخش می کند که بیننده را با بیان بخشی از حقیقت و پاسخ های ناکامل قلقلک می دهند. مثلا در سریال «براد چرچ» ما با فردی رو به رو هستیم که متهم به کشتن کودکی شده اما هیچ چیز فاش نمی شود و باید منتظر فصل دوم بمانیم. در «رازها و دروغ ها» هم با یک کودک کش دیگر رو به رو هستیم اما در این تریلر هم هیچ چیز فاش نمی شود. در سریال «بازگشتگان» هم هرگز نمی فهمیم که مردگان چطور به دنیای زندگان بر می گردند. حالا در «دودمان» از این هم پیش تر می رویم چون سریال اصلا مشخص نمی کند آیا کسی واقعا به قتل رسیده یا نه و این که کسی ناپدیده شده یا نه. اما کاری می کند که به عنوان بیننده منتظر فصل دوم بمانیم تا بفهمیم در گذشته چه چیزی رخ داده است.
دیوید رونی Hollywood
فهرست سریال های تلویزیونی درباره رازهایی که در سایه پنهان شده اند، درباره درگیری های فزاینده و حقایق تکان دهنده در خانواده های موفق بسیار بلند است... نمونه اخیرش سریال اعتیادآور شبکه فاس یعنی «امپراتوری» است. اما «دودمان» اصلا زرق و برق این سریال ها را ندارد، ردی از قصه های خاله زنکی یا ثروت بی انتها در آن نیست. این سریال بر ایده خانواده شاد با نگاه خیره ثابت و پرداخت دقیق شخصیت هایش خط بطلان می کشد و به جای این که بیننده را به سرعت و ناگهانی با قصه همراه کند، خیلی آرام او را در خود غرق می کند.
شروع جسورانه فیلم درواقع به ما نشان می دهد که چطور شخصیت کلیدی سریال دارد سقوط می کند، البته این طور به نظر می رسد و با این کار اتفاقاتی را که دارد در پیرامون رخ می دهد و ماجراهای مرموزی را که دارند همزمان رخ می دهند، از چشم ما دور نگه می دارد. نمی شود چیز زیادی درباره خط داستانی سریال گفت (نمی شود چیزی از این سریال را لو داد)، اما می شود گفت در حالی که خط اصلی داستان با صبر شخصیت هایش را معرفی می کند، اما از نظر رخدادی خیلی سریع اولین پیچ داستانی رخ می دهد، در زمان به پس و پیش می رویم و برخی رخدادها را نمی بینیم تا بیننده مدام در حال حدس زدن باشد.
تصاویر کوتاهی از شبی بارانی آدم را یاد «تنگه وحشت» می اندازد و خبر از اتفاقی شوم می دهد و در قسمت دوم بحران اصلی سریال رو می شود و خانواده به هم می ریزد و با دیدن سه قسمت اول می شود حس کرد که با یک تریلر اساسی رو به رو هستیم.
خشونت، خیانت و جنایت جمعی در دودمان
جنایت خانوادگی
«آدم ها را نمی شود از دست خودشان نجات داد. یا راهی پیدا می کنند که خودشان خلاص شوند، یا هیچ راهی پیدا نمی کنند». این آخرین جمله ای است که چلسی اوبانن به دنی ری برن می گوید؛ آن هم درست در لحظه ای که شک ندارد دنی به نقطه پایان بازی رسیده. بازی هیجان انگیز و در عین حال ترسناکی که دنی به راه می اندازد، از اولش هم معلوم است راه به جایی نمی برد و معلوم است راهی پیدا نمی کند که خودش را خلاص کند؛ چون اصلا خیابان یک طرفه ای را انتخاب کرده که راهی برای برگشت ندارد.
«دودمان» حکایت خانواده ای است که مناسبات پیچیده شان در نهایت راهی جز قربانی کردن متهم همیشگی خانواده پیش پایشان نمی گذارد؛ عامل اخلالی که از سال ها پیش طرد شده؛ گوشه نشینی که نبودنش بیشتر مایه آسایش و امیدواری است و هر بار که سر و کله اش پیدا می شود خانواده ری برن به این می کنند که لابد قرار است مصیبت و بلایی از آسمان نازل شود و کانون گرم خانواده را با خاک یکسان کند. البته در این مورد اصلا اشتباه نمی کنند چون دنی ری برن در این سال ها دست به هر کاری زده تا دست کم نگرانی را به جان خانواده اش بیندازد و به ساده ترین شکل ممکن انتقام سال های کودکی و نوجوانی را از آنها بگیرد.
نکته اساسی «دودمان» جنایت جمعی خانواده است؛ دروغ ظاهرا مصلحت آمیز خانواده برای نجات پدری که متهم است به کتک زدن پسرش و خانواده ای که دروغ مصلحت آمیز را به راست فتنه انگیز ترجیح می دهد. دست آخر باید یکی را قربانی کند تا همه چیز به خیر و خوش تمام شود؛ اگر اصلا چنین چیزی ممکن باشد.
همین است که «دودمان» داستانی بر پایه چند مفهوم اساسی زندگی است: قدرت، ریاکاری، مسئولیت جمعی، خیانت بزرگ، خشونت، وجدان، گذشته و آینده، حسادت، عدالت و نقاب بر چهره زد؛ بی آن که خواسته باشد یکی از این چند مفهوم را به دیگری ترجیح دهد؛ چرا که زندگی ظاهرا ترکیب همه این مفاهیم است و بسته به زمان و مکان هر بار یکی از این چند مفهوم پررنگ تر می شود؛ همان طور که در ماجرای غرق شدن سارا پدر همه خشونتش را نثار پسر ده ساله اش می کند که او را بی اجازه تا میانه آب برده و اجازه داده دخترک برای یافتن گردن بندش به آب بزند و دیگر زنده بیرون نیاید. اما زندگی خانواده ری برن فقط پر از خشونت نیست؛ اتفاقا ریاکاری، حسادت، عدالت و نقاب بر چهره زدن نکته های مهم تری است که می شود ردشان را در این خانواده دید.
خیانت دقیقا همان کار سال ها پیش آنهاست برای آن که ظاهرا از پدر خانواده حمایت کنند. حتی اگر بعد از این هیچ خیانت دیگری نکرده باشند همین کافی است برای این که دنی ری برن صاحب شخصیتی متزلزل شده باشد؛ آدمی مرموز و کم حرف و گوشه نشین و ظاهرا بی اعتنا به همه چیز که خوب می داند بالاخره باید انتقام سال های گذشته را از خانواده اش بگیرد و هرچه بیشتر پیش می رود آنها بیشتر عقب نشینی می کنند و دست به هر کاری می زند که خشمشان را دوچندان کند و آن قدر خونشان به جوش بیاید که دست آخر جانش را بگیرند و بعد از آن خیانت بزرگ خانوادگی دست به جنایتی خانوادگی بزنند.
مشکل دنی ری برن این است که خانواده اش از سال ها پیش تصمیمشان را گرفته اند و او را به چشم عامل اخلالی می بینند که نباید وارد بازی اش کنند. حتی حضور دنی ری برن در آن جشن خانوادگی و عمومی بیشتر برای ظاهرسازی است؛ برای نمایش آنچه حقیقت ندارد و دیگران باید باورش کنند. همین است که از لحظه بازگشتش پدر او را به چشم تفاله زندگی می بیند؛ موجود ترحم برانگیز بیچاره ای که حتی هم نشینی با او می تواند روز آدم را خراب کند. اما دنی ری برن هم در همه این سال ها خوب فهمیده که چطور می شود با این خانواده کنار آمد و چطور می شود آنها را شکنجه کرد.
همین است که سعی می کند درست همان طور که خودشان رفتار می کنند رفتار کند وسعی می کند خودش را بی اعتناتر نشان دهد و نقشه اش را به مرور اجرا کند. نقشه نهایی دنی ری برن از هم پاشاندن خانواده است و بهترین راه برای رسیدن به این هدف بهره بردن از نقاب هایی است که خانواده هم در این سال ها به صورت زده اند.
در عین حال نکته این است که چنین خانواده ای خوب می داند که دین ری برن بی دلیل این همه آرام نیست و این همه شور و علاقه اش برای کار و چرخاندن آشپزخانه حتما حکمتی دارد ولی هیچ کس فکر نکرده دنی باهوش تر از اینهاست که با مرگش بازی را به آنها واگذار کند. راه حل اول دنی ری برن زنده کردن خشونت درون خانواده و واداشتنشان به جنایت جمعی است اما راه حل دوم درست بعد از همه این ماجراها وارد بازی می شود؛ پسری که از راه می رسد و می گوید فرزند دنی است. این راه بهتری است برای برباددادن دودمان خانواده.
ارسال نظر