جورج میلر از «مکس دیوانه» میگوید
جورج میلر کارگردان پر سابقه نیوزیلندی بهار امسال با عرضه قسمت چهارم سری فیلمهای حادثهای و پر برخورد و فانتزی «مکس دیوانه» که نام جنبی «جاده خشم» را یدک میکشید،
به یک فرانچیز سینمایی فراموش شده که ۳۰ سال از زمان عرضه قسمت سوم آن میگذشت، جانی دوباره بخشید و در نتیجه حالا همه میپرسند که قسمت پنجم کی تولید و عرضه خواهد شد.
در قسمت چهارم که فروش هنگفتی در جهان کرد و یکی از ۱۵ فیلم پر فروش دنیا در سال رو به اتمام ۲۰۱۵ بوده و ابتدا در جشنواره کن فرانسه اکران شد و سپس در سطح جهان به نمایش عمومی در آمد، دیگر خبری از مل گیبسون ستاره سه فیلم نخست نیست و تام هاردی جای او را گرفته اما عناصر و الهمانهای کار همانی هستند که در تریلوژی اولیه بودند و فقط به روز سازیها انجام شده و البته موضوع فیلم بسیار تندتر و برخوردها خشنتر است.
جورج میلر در اواسط پاییز 2015 راجع به همه تغییرات و امکانات و برداشتها و قسمت چهارم و نحوه ساخت آن و آینده این فرانچیز توضیحات لازم را در مصاحبه پیش رو ارائه میدهد.
برخی ترکیبها و اتفاقات در فیلم جدید «مد مکس» عجیب و به شدت غیرعادی هستند. اینها محصول چیست و وقتی دست به این تغییرات میزدید، به چه چیزهایی میاندیشیدید؟
- سرعت اتفاقات و شدت و حدت مسایل در فیلم چهارم بسیار زیاد است و همین مسئله سبب شده سر و صداها و ابهام حاصله بیشتر شود و ترکیبها مغشوش به نظر برسد. من همیشه سعی کردهام ارتباط معقول بین یک سکانس با سکانس قبلی را حفظ کنم و حتی این را در بافت موسیقی فیلم و سایر عوامل همراهی کننده فیلم حفظ و اجرا کردهام.
در همه حال روی پرده بزرگ همیشه مرکزیت لازم هست و میتوانید آنچه را میخواهید در نقطهای از تصویر پیدا کنید.
اما برای برخی صحنهها و سکانسها این قضیه تولید مشکل میکند. یعنی این روال و سرعت و شدت ماجراها به روند قصهگویی و روال و ترکیبی که باید داشته باشد، لطمه میزند.
- خب، موارد و وسایلی مثل امکانات فیلمسازی دیجیتال به کمک آدم میآیند و این وسایل کمک میکند بعضی تصاویر را همان طور تنظیم و تهیه کنید که میخواهید و ابهامها را بزدایید. زمانی که می خواهید یک ادیت سریع داشته باشید با خدمات و امکانات دیجیتال میتوانید ضایعات را کم کنید.
سرعت گرفتن تصاویر نزد ما 2 ثانیه و 9 فریم بود و این را بدانید که 8 فرم فقط یک سوم یک ثانیه را تشکیل میدهد. من کوشیدم هر چیزی در عین سرعت و ضربه زنی به بینندهها، مفهوم مورد نظر را هم برساند.
در مورد توالی و استمرار قصههای «مد مکس» و چهار فیلم تولید شده بگویید. آیا به نظر شما ارتباط لازم بین قسمتهای مختلف این فیلمها وجود دارد؟
- ارتباطهایی بین چهار فیلم وجود دارد اما قرار نیست بسیار واضح و همه چیز مرتبط با هم باشد. هر فیلم را میتوان به طور مستقیم دید بدون اینکه وابسته با هم باشند و ندیدن یکی باعث نفهمیدن مضمون دیگری شود.
من تلاش نکردم که یک نقشه کلی پشت این ماجراها باشد و هر چیزی را از این منظر تعقیب کنیم و روی یک گستره کلی بتوانیم همه آدمها و نشانهها را بیابیم. در دشت وسیع این سری فیلمها هر چیزی برای خودش معنایی دارد. آنچه میبینید، محصول این نگرش است که از قبل قرار نبود.
این فیلمها به قسمتهای دوم تا چهارم هم بکشد. من وقتی فیلم اول را میساختم اصلاً صحبتی از ساخت قسمت دوم در میان نبود و دومی را بیشتر به این قصد ساختم که چیزهای راه نیافته به فیلم اول را در جای دیگری در اختیار علاقمندان بگذارم.
این نسبت و معادله و طرز نگاه به فیلمهای سوم و چهارم هم قابل تعمیم است و همگی تابع نگاه منفرد و واحدی هستند که برای همان تک فیلم جواب میدادهاند.
اینکه در نهایت چهار قسمت ساختهایم، به هیچ وجه مبین اینکه از آغاز هم این چهارگانه در ذهن ما جای داشته، نیست و فقط ضرورتها و نیازهای زمان و اینکه پی آمدهای هر فیلم حکمی برای آینده داشت، سبب تولید این فیلمها شدند. به واقع فروش زیاد هر قسمت و شهرت آنها ما را به سمت قسمت بعدی و ساخت آن رهنمون کرد.
حالا چه میکنید؟ قسمت چهارم هم عرضه شد و فروش هنگفتی داشت. آیا این شما را به سوی قسمت بعدی سوق نداده است؟ چه چیزهایی در این مجموعه و قسمت چهارم آن میبینید که نیاز به بازنگری و انجام تغییراتی داشته باشد؟
- این تغییرات تکنیکی و فنی نیست و برعکس موضوعی است. تا اصل قصه شما را به دنبال خودش نکشاند، کار پیش نمیرود.
ترمیمهای فنی یک عرصه به تنهایی جوابگوی نیازهای آن نیست. در زمان ساخت قسمت چهارم «مکس دیوانه» دو موضوع به طور همزمان به فکرم خطور کرد و من باید آنها را ویرایش و کوتاه میکردم و در متن قصه جای میدادم و یک چیزهایی را پس زمینه آن قرار میدادم.
این کمک میکرد اصل ماجراها بهتر و بیشتر شکافته شود و به چیزهایی برسیم که میخواهیم. «دنیای مکس دیوانه» با این توضیحات و اتفاقات بیشتر قابل لمس است.
همین حالا هم یکی- دو وجه تازه و دو قصه اضافی در ذهنم هست که باید ساماندهی شود و ببینم چطور میتوان آنها را در اصل فیلمها و قسمتهای بعدی جا داد.
اینها چیزهایی هستند که اغتشاشهای فنی یک قصه را به حداقل میرسانند و چون قصه، بیش از هر چیزی مد نظر من و مهمترین اصل ماجرا است، من از آنها غافل نمیمانم.
آیا این بدین معنا است که دو قصه جدید حاضر در ذهنتان محتوای فیلمهای پنجم و ششم را میسازد؟
- معلوم نیست. باید با استودیوی سازنده این فیلمها صحبت کنیم و به یک نقطه مشترک برسیم. قسمت چهارم وقت زیادی از ما گرفت و هنوز هم بابت آن خستهایم و وقت نکردهایم برای قسمتهای پنجم و ششم اقدام قطعی کنیم.
شاید ندانید که طی یک مدت ۳۰ ساله حداقل دو- سه بار با ساخت قسمت چهارم توافق شد ولی هر بار قضیه متوقف ماند و به جایی نرسید.
این جور چیزها را نمیتوان محو کرد و یک چوب برداشت و بر سرش زد و به این نتیجه رسید که قضیه تمام شده است. آنها زنده میمانند و روزی باز میگردند و دیدید که ایده ساخت قسمت چهارم بازگشت و سرانجام فیلم ساخته و اکران شد.
لابد هر بار منتظر ایده مناسبی میمانید که به سراغتان بیاید و سپس آن را به یک فیلم تبدیل میکنید.
- جز این هر راهی منجر به ساخت یک فیلم شاخص و خوب نخواهد شد زیرا باید یک موضوع و چارچوب آن را حس و لمس کنید تا بتوانید آن را به یک فیلم خوب برگردانید. این طوری لذت بیشتری از کارتان هم خواهید برد و در غیر این صورت رنج زیادی برای برقراری ارتباط روحی و ذهنی با قصه مورد نظرتان خواهید برد.
زمانی که با یک قضیه همسو و موافق هستید، به تبع آن بهترین ادوات را هم برای ترسیم آن در نظر خواهید گرفت. در چنین مواردی فیلمی به جای خواهد ماند که سالها از آن تعریف خواهد شد و برای اعضای گروه تولید آن نیز به یک افتخار تبدیل خواهد شد.
شما در سری فیلمهای دوگانه «پاخوش» (Happy Feet) که انیمیشن هستند، در دنیایی به کلی متفاوت با جهان خشمگین و پر از خشونت «مکس» پسر کردهاید. آیا هرگز به این صرافت افتادهاید که یک ورسیون کارتونی هم از روی «مد مکس»ها بسازید؟
- بله، فکر کردهام اما صادقانه بگویم که این کار عقلانی و قابل انجام نیست. خشونت فیلمهای «مکس دیوانه» به حدی است که طبیعت نرم و ملایم کارتونها آن را بر نمیتابد و نمیتوان آنها را وارد یک فضای انیمیشنی کرد.
بعداً با خودم فکر کردم چه کاری؟ به خودم گفتم، تو که این فیلم بسیار پردردسر را با ماشینها و برخوردهای حقیقی در لوکیشنهای سخت گرفتهای، پس چرا تغییر رویه بدهی و آن را در دنیای خیال و در قالب کارتون پیاده کنی؟
دیدم ادامه اجرای «مد مکس»ها در قالب فعلیاش به صلاح است و چیزی است که آن را در مشتم دارم. زبان بیان کارتونها به قدری ظریف و ملایم است که نمیتوان آن را وسیله گویش فیلمهای «مکس دیوانه» که از آنها شرارت میبارد، قرار داد.
این یک عرصه به کلی متفاوت و با مولفههایی مجزا است و بهتر است که در آینده نیز با همان مشخصهها به اجرا در آید و در همین قالب بماند.
ارسال نظر