فرود و فراز سینماگران دفاع مقدس
از "بلمی به سوی ساحل" تا "چارچنگولی"
افول تولید فیلم در سینمای دفاع مقدس و بیانگیزگی کارگردانهای این حوزه را میتوان محصول سیاستگذاریها و شرایط فیلمسازی در سالهای اخیر دانست.
سینمای دفاع مقدس از پر مخاطبترین ژانرهای سینمایی بعد از انقلاب بوده است که عملا، از زمان شروع جنگ تحمیلی آغاز گردیده و در طول سه دهه گذشته فراز و نشیبهای متعددی را سپری نموده است. سینمای دفاع مقدس، تا سالهای 62 و63 عموماً بهانهای بود برای پرداختن به مسائل انقلاب و حوادث سالهای 57 و پیش از آن، در واقع مسائلی مانند ساواک، فساد دولتی، مبارزههای فردی و جمعی، اعدام و پخش اعلامیههای آزادیخواهانه و مواردی از این دست، به بهانه موضوع جنگ تحمیلی در این فیلمها مطرح میشدند.
در سالهای 62 که فیلمهایی مانند "بازداشتگاه"و "پل آزادی و رهایی" به مثابه نمونههایی از سینمای جنگ ساخته شدند، در واقع به همان مسائل ذکر شده میپرداختند، چرا که جنگ هنوز ادامه داشت، اما انقلاب اتفاق افتاده و تمام شده بود و تداخل همین دو موضوع با همدیگر، طی یک فاصله زمانی کوتاه باعث شد تا به سبب شباهت این دو حادثه تاریخی و وجوه مشترکی مثل مبارزه، ایثار و شهادت و فداکاری در دو پدیده انقلاب و جنگ، گهگاه این دو موضوع، با هم تداخل پیداکنند. در نتیجه چند سالی طول کشید تا سینمای جنگ، خود را از زیر سایه وقایع انقلاب بیرون بکشد و فقط به خود جنگ و پیامدها و خسارتهای فردی، اجتماعی و فرهنگی آن بپردازد.
غالب فیلمهایی که در سالهای اولیه و پر التهاب جنگ تحمیلی توسط فیلمسازان عرصه دفاع مقدس ساخته شد، ایجاد روحیه شهادتطلبی و مقاومت و نیز تهییج مردم به دفاع از آرمانهای انقلاب، را مد نظر داشته و روحیات و توان دفاعی تحسینبرانگیز رزمندگان اسلام را به نمایش میگذاشت. در این فیلمها گاهی اوقات، نوعی تیپسازی اغراق شده از شخصیتهای فیلم به نمایش گذاشته میشود که بدون توجه به روند داستان و مقتضیات و ویژگیهای فضای جنگ، سرشار از خصوصیات مثبت هستند. "بلمی به سوی ساحل" به کارگردانی رسول ملاقلیپور از نمونههای اولیه فیلمهایی است که روحیه شهادت و ایثار را در مخاطب زنده میکرد.
ولی در اواسط جنگ، فیلمهایی با مضمون معنویت در جنگ ساخته شده و به تصویر کشیده شد که نوعی کارکرد اخلاقی را به جامعه ارائه میدهد. سینمای دفاع مقدس با پایان جنگ، دگرگونی محتوایی و مضمونی را تجربه کرد. فیلمهای این دوره با تکیه بر شخصیتپردازی واقعگرایانه، واقعیتها و مسائل و مشکلات بعد از جنگ، به حیات خود ادامه میدهد. فیلمهای پایگاه جهنمی، پرواز در شب و بوی پیراهن یوسف میتواند از جمله فیلمهای دوران سیر ماهوی سینمای دفاع مقدس محسوب شود.
بنابراین تفاوت اصلی سینمای جنگ با سینمای دفاع مقدس در نوع بینش فیلمساز دورههای مختلف جنگ تعبیر و تاویل میشود. در سالهای 68 و 69 که سالهای پس از جنگ میباشد برخی از فیلمسازها در ادامه همان قهرمان پروریها به ساخت فیلم میپرداختند و برخی هم کم کم از فضای جبهه کناره گرفته و رو به سوی تصویر شرایط حاکم بر جامعه پس از جنگ و روابط و فضاهای متاثر از جنگ آوردند.
بنابراین شرایط جامعه وگریزناپذیری سینماگران از نگاه به عوارض و تبعات جنگ، باعث شد تا اندک اندک، لحن و فضا و موقعیت فیلمهای سینمای جنگ از سال 69 شکل دیگری به خود بگیرد. در دهه هفتاد ابراهیم حاتمی کیا با ساخت آثاری از حواشی جنگ(از کرخه تا راین،بوی پیراهن یوسف،آژانس شیشه ای و .....)، راه را برای تولد قالب دیگری از سینمای دفاع مقدس باز کرد؛ قالبی که تا سالها تکرار نشد و درابتدا همواره اعتراضاتی را نیز با خود به همراه داشت.
اما از اواسط دهه هفتاد، تولید و ساخت فیلم در سینمای دفاع مقدس رو به افول نهاد. به جرات می توان گفت از دلایل انکارناپذیر افول اصلیترین ژانر سینمای ایران، نبود حمایت جدی از فیلمها و فیلمسازان عرصه دفاع مقدس میباشد. عدم توجه به دغدغههای فرهنگی فیلمسازان این عرصه میتواند اولین آفت و سرآغاز رکود و افول این سینما باشد. بنابراین، مهندسی مجدد سینمای ایران، به منظور اعمال مدیریت و سیستم کارآمد در این راستا از اهمیت خاصی برخوردار بود.
افول سینمای دفاع مقدس پس از یک اوج پر افتخار در آغاز دهه هشتاد بخصوص سال 82 به اوج خود رسید به گونه ای که در این سال هیچ فیلم دفاع مقدسی به نمایش در نیامد. اما با روی کار آمدن دولت نهم و با توجه به سبقه دولتمردان آن، نویدی خوش برای بازیابی سینمای مقتدر دفاع مقدس بود تا آنچه را که در درون داشت و سالها مهجور مانده بود به رخ بکشد.
اواسط دهه هشتاد مصادف شد با تولد فیلمسازان نو در ژانر دفاع مقدس.محمدعلی باشه آهنگر با ساخت فیلم فرزند خاک نوید حضور مقتدر نسلی دیگر از فیلمسازان را می داد.فیلمی تحسین شده که به ناگفته های جنگ می پرداخت.اضافه شدن نسل جوانی چون احمد کاوری و مهدی فیوضی با "نفوذی" و انسیه شاه حسینی از اتفاقهای بارز سینمای دفاع مقدس در دهه هشتاد بود..
اما در این سالها 2 اتفاق در این ژانر افتاد که پرداخت به آن قابل توجه است: اولین اتفاق پرداخت به حاشیه ها و ناگفته های جنگ البته به زبان طنز در فیلمی به نام اخراجیها بود که زمینه ساز نگاه طنز سینماگران به جنگ شد و در واقع فراموشی رشادتهای رزمندگان در جبهه ها و فداکاری و ایثار آنها .
دومین اتفاق تغییر ژانر بسیاری از فیلمسازان این عرصه بود:حاتمی کیا دعوت را ساخت.کارگردان دوئل "روز رستاخیز" را ساخت.کارگردان هور در آتش "آناهیتا" را ساخت.کارگردان "مردی برای باران" چارچنگولی را ساخت و ....
نباید از این نکته غافل شد که سینما دارای رسالتی عظیم در آگاهی بخشی به نسل بعد از جنگ و نیز تبیین فرهنگ دفاع مقدس در لایه لایه جامعه کنونی میباشد. بنابراین سینمای دفاع مقدس زمانی که بخواهد راوی چیزی غیر از آنچه در جنگ اتفاق افتاده باشد از رسالت عظیم خود غافل مانده و وارد ژانر جدیدی به نام سینمای تجاری صرف خواهد شد؛ همانطور که امروزه میبینیم، نگاه بخشی از سینماگران و فیلمسازان عرصه دفاع مقدس مبتنی بر شعارزدگی و سطحینگری در این حوزه بوده و هدفشان صرفاً تولید فیلمهایی است که جایگاه و سطح مخاطب در آن لحاظ نشده باشد و صرفا به پول فکر می کنند!
از جمله آسیبها و آفتهایی که هماکنون، سینمای دفاع مقدس را تهدید میکند کنارهگیری و دوری فیلمسازان جنگ، از مطالعه و تحقیق در عرصه ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دفاع مقدس میباشد. فیلمساز، میبایست با نگاهی فراگیر و جامعهشناسانه به تهیه و تدوین ملزومات فرایند ساخت فیلم دفاع مقدس اقدام نماید. با نگاهی به جایگاه سینمای دفاع مقدس در اغنای روحی فیلمساز و مخاطبانش، این نکته استنباط میشود که سینمای دفاع مقدس در سیر تاریخی و روند تکاملی خود در سه دهه گذشته، بنا به دلایلی که ذکر شد از اهداف متعالی خود کناره گرفته است.
بنابراین، این سینما نیازمند بازنگری، و اتخاذ رویکردی بدیع در فرم و محتوای آثار آن میباشد. تحقق این امر منوط به حمایت جدی دستگاهها و مسولین فرهنگی جامعه از فیلمسازان این عرصه و نیز آثار تولید شده آنان میباشد.
سینمای جنگ به رغم تولید آثار با ارزشی طی سالهای گذشته، هنوز آنگونه که شایسته این سینما باشد جایگاه خود را در سینمای ایران نیافته است. به جز چند فیلم، کمتر اثری از این ژانر در سینمای دفاع مقدس وجود دارد که گذشته از وقایعنگری و ایجاد جذابیت وکارکردهای جامعهشناسانه بهمثابه یک اثرهنری شناخته شود. در این فیلمها غالبا تصویری نادرست از جنگ ارائه شده است، به گونهای که بازتاب غیر منطقی از وقایع و رویدادهای دوران دفاع مقدس در اذهان مخاطبان نقش میبندد.
در پایان این نوشتار، ذکر این نکته لازم است که مهندسی مجدد مدیریت سینمای دفاع مقدس و حمایت شایسته از فیلمسازان این عرصه و نیز آثار ایشان میتواند در بقاء این ژانر موثر واقع شود.
منبع : مهرنیوز
ارسال نظر