نیمه تاریک آقای اپل
خالق «میلیونر زاغه نشین» و «۱۲۷ ساعت» در تازه ترین اثر خود به سراغ زندگی استیو جابز رفته، فیلمی که با اکران در جشنواره ونیز همه را شگفت زده کرد.
هفته نامه همشهری جوان - محمد طالبیان: اولین نکته ای که با دیدن مایکل فسبندر در قامت استیو جابز به ذهن مخاطب می رسد عدم شباهت او به آقای اپل است اما مایکل آنقدر حیرت انگیز این نقش را بازی کرده که خیلی ها او را برای این نقش آفرینی، از شانس های مسلم اسکار امسال می دانند.
تصور عموم از استیو جابز، موسس اپل چیست؟ مبتکری که توانست با وارد کردن خلاقیت و نوآوری به دنیای فناوری، صنعت ساخت کامپیوتر، تلفن هوشمند و تبلت را تغییر دهد، تفکری که با توجه به فضای عمومی رسانه ها و دانش مردم عادی از سازوکار شرکت هایی همچون اپل، بدون هیچ معطلی شکل گرفت.
استیو جابز چنین انسانی بود. هیچ شکی در این رابطه نداشته باشید. حالا فرض کنید در کنار تمام موارد اشاره شد، استیو جابز رییسی است که جز موفقیت خودش هیچ چیزی برایش اهمیت ندارد. او به هر شکلی کارمندهای خود را نابود می کند تا به محصولی قابل توجه دست پیدا کند.
او مدیری است که ایده های کارمندهایش را به نام خود تمام کرده و تمام اعتبار برند اپل را به دوش می کشد. او کسی است که اپل را به گونه ای نمایش داده تا در نهایت به اسم خودش منتهی شود؛ چهره ای که عموم مردم از دیدن آن محروم بودند، مطمئنا جذابیت های فراوانی دارد. این ایده اکنون تبدیل به فیلم شده و استیو جابز نام دارد؛ فیلمی درباره نیمه تاریک یکی از برجسته ترین چهره های تاریخ دنیا.
روزهای خوش سونی
چطور زندگی شخصی و چهره یکی از مهمترین آدم های قرن گذشته به همین سادگی تبدیل به فیلم می شود؟ در سال ۲۰۱۱ والتر ایساکسون کتابی را با نام استیو جابز منتشر کرد که با همکاری جابز نوشته شده بود. استیو جابز، موسس اپل در بازه های زمانی مختلف با ایساکسون ارتباط برقرار کرده و قسمت هایی از زندگی خود را به شکل کاملا واضح در اختیار یکی از بزرگترین نویسنده های بیوگرافی ادبیات معاصر قرار داده است.
اشتباه نکنید. مطمئنا هیچ کس دوست ندارد چهره ای منفی از خود به نمایش درآورد. جابز به نوعی با به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی خود سعی داشته در نهایت چهره ای واقعی از خود را در خاطرات قرار دهد. همین موضوع در رابطه با «شبکه اجتماعی» دیوید فینچر هم صدق می کند. مدت کوتاهی از انتشار کتاب ایساکسون گذشته بود که کمپانی سونی حق امتیاز فیلم آن را خریداری کرد.
ورود نویسنده شبکه اجتماعی
سونی مراحل ساخت را شروع می کند. آنها در ابتدا آرون سورکین را به عنوان فیلمنامه نویس انتخاب می کنند. نوشتن فیلمنامه «مانی بال» یا حتی خلق مجموعه تلویزیونی محبوب «اتاق خبر» نبود که مسئولان سونی را به سمت سورکین کشاند.
آرون سورکین چند سال پیش فیلمنامه شبکه اجتماعی دیوید فینچر را نوشته بود که از دید بسیاری، بهترین فیلم بیوگرافی ساخته شده طی چند دهه گذشته است. بعد از مدتی سورکین اعلام کرد که فیلم از سه قسمت 30 دقیقه ای تشکیل شده که سه بازه زمانی معرفی مکینتاش (1984)، معرفی نکست (1988) و نمایش ای مک (1998) را به تصویر می کشد.
نقطه قابل توجه این بود که تمام طول فیلم در سه شات 30 دقیقه ای شکل گرفته که در دکورهای گاراژ، رستوران و دو سالن فیلمبرداری می شوند. سورکین توضیح داده که تمام این سه دکور اصلی کنار یکدیگر ساخته شده و انتقال میان آنها به سرعت انجام می شود. تا اینجای کار همه چیز عالی به نظر می رسد. در این بین، فیلم دیگری با عنوان جابز با بازی اشتون کوچر هم اکران شد که تنها باعث شد مخاطب ها بیشتر برای فیلم سونی منتظر شوند.
فینچر رفت، بویل آمد
دو سال از شروع پرواژه می گذشت که سورکین نوشتن فیلمنامه را به اتمام رساند. در این بین، توضیح داده شد که آرون سورکین در زمان نوشتن فیلمنامه صحبت های زیادی با استیو وزنیاک، دوست قدیمی جابز و یکی دیگر از موسسان اپل داشته تا اطلاعات ارائه شده در فیلم کاملا دقیق باشند. البته به این نکته اشاره شد که بسیاری از دیالوگ ها خیالی هستند تا ساختار داستانی فیلم تبدیل به مستندی خشک نشود.
در سال 2014 سونی به صورت رسمی اعلام کرد که دیوید فینچر برای کارگردانی این فیلم انتخاب شده است. ترکیب ایجاد شده دقیقا همان چیزی بود که باعث می شد استیو جابز تبدیل به فیلمی فوق العاده شود. با این حال به یکباره فینچر از پروژه کناره گیری کرد و دنی بویل، کارگردان اسکاری میلیونر زاغه نشین جایگزین او شد.
وقتی بتمن جابز نشد
در این میان، سونی به یکباره ساخت فیلم را رها کرده و کمپانی یونیورسال حق ساخت استیو جابز را خریداری کرد. بویل برای نقش اصلی چهره هایی همچون لئوناردو دی کاپریو و همچنین کریستین بیل را در نظر داشت که حضور دومی چند بار به عنوان بازیگر نقش اصلی تایید و تکذیب شد.
چهره هایی همچون دی کاپریو، مت دیمون، بن افلک و بردلی کوپر به عنوان نقش اصلی ظاهر شدند اما در نهایت به یکباره اعلام شد که برای نقش اصلی مایکل فسبندر انتخاب شده است. در کنار فسبندر حضور بازیگرهای دیگری همچون ست روگان (استیو وزنیاک)، کیت وینسنت (جوانا هافمن) و جف دنیلز (جان اسکاکی، مدیرعامل سابق اپل) نیز در فیلم تایید شد.
با اکران فیلم در جشنواره ونیز و عکس العمل های مثبتی از سوی منتقدها منتشر شد که نشان از سطح کیفی بالای فیلم دارد، هر چند هنوز استیو جابز در آمریکا به صورت عمومی اکران نشده اما بسیاری انتظار دارند تبدیل به یکی از نامزدهای جدی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شود.
شگفتی جشنواره ونیز
در حال حاضر با انتشار ۱۰ نقد متوسط، امتیاز اختصاص یافته به استیو جابز ۹۰ از ۱۰۰ است. ناد مک کارتی از هالیوود ریپورتر درباره ساخته جدید دنی بویل توضیح داده که فیلم از همان ابتدا تا انتها تخت گاز می رود و نمایش فوق العاده ای از هنر کارگردانی بویل و فیلمنامه سه پرده ای آرون سورکین را به نمایش درمی آورد.
نکته قابل توجه این است که مک کارتی درباره بازیگر نقش اصلی به این نکته اشاره داشته که مایکل فسبندر هر چند از لحاظ ظاهری شباهت آنچنانی به استیو جابز ندارد اما توانسته تمام خصوصیات شخصیتی او را به بهترین شکل ممکن نمایش دهد.
اریک کان از ایندیوایر بعد از تماشای استیو جابز در جشنواره ونیز توضیح داده که به نظر می رسد تمامی بازیگرها در نقش هایشان محو شده اند. در این میان تنها بازی فسبندر است که توانسته کیت ویسنت فوق العاده را زیر سایه خود قرار دهد. در نهایت کان به این مسئله نیز اشاره کرده که کارگردانی بویل هر چند امضای او را همچنان در اختیار دارد اما تصویری متفاوت از ساختاری یکپارچه را به نمایش درآورد.
بازیگر بدشانسی که انگار قرار است استیو جابز به بدشانسی هایش پایان دهد
هنر ناب آلمانی
مایکل فسبندر شاید یکی از بدشانس ترین چهره های مطرح هالیوود باشد. بازیگری ۳۸ ساله که اصلیتی آلمانی دارد ۳۰ سال را رد کرده بود که موفق شد برای اولین بار نقشی متوسط (از لحاظ اهمیت) را به دست آورد.
فسبندر در سال ۲۰۰۹ با بازی در «لعنتی های بی آبرو» توجه ها را به خود جلب کرد و توانست اولین نقش اصلی خود را در سال ۲۰۱۱ با بازی در مردان ایکس به دست آورد. عملکرد فوق العاده او در نقش «مگنیتو» شرایط را بیش از پیش برای ارتقای سطح کیفی مایکل فسبندر آماده کرد. حضور در آثاری همچون شرم، هیوایر، پروموتئو و ۱۲ سال بردگی چهره جوان هالیوود را تبدیل به یک ستاره کامل کرد. نامزدی اسکار برای بهترین بازیگر نقش مکمل و گلدن گلاب برای حضور در شرم، کارنامه کوتاه اما پربار فسبندر را قدرتمندتر از همیشه کرد.
نکته قابل توجه این است که بازیگر نقش اصلی استیو جابز امسال در کنار این فیلم، مکبث را نیز بر پرده سینماها دارد؛ فلیمی به کارگردانی جاستین کورزل که سال آینده فیلم دیگری را با فسبندر تولید می کند. این بار مگنیتو دنیای مردان ایکس قرار است در نقش شخصیت اصلی فیلمی بر اساس بازی ویدئویی کیش آدمکش ها حاضر شود.
تاکنون چند فیلم سینمایی و مستند با موضوع خالق آیفون ساخته شده؟
عطش سینما برای یک نابغه
علاوه بر فیلمی که دنی بویل با موضوع زندگی نابغه قرن، استیو جابز ساخته، تاکنون یک فیلم سینمایی و دو مستند هم با همین موضوع ساخته شده. اگر می خواهید درباره آنها بیشتر بدانید، ادامه مطلب را بخوانید؛ همه چیز دستگیرتان می شود.
مستندی برای دنیای واقعیت ها
امسال در کنار فیلم سینمایی استیو جابز مستندی نیز بر اساس زنندگی موسس اپل منتشر شده که «مردی در ماشین» نام دارد. این مستند جدید توسط الکس گیبنی ساخته شده که تاکنون چند بار نامزد اسکار شده و یک بار هم آن را به دست آورده است.
هر چند مردی در ماشین نتوانسته بازه زمانی خوبی از زندگی استیو جابز را انتخاب کند اما به مواردی اشاره دارد که ارتباط مستقیمی با حواشی مدیریت و مشکلات او در اپل دارد و بخشی از آن را به نمایش درمی آورد.
گیبنی برای ساخت این مستند بسیاری از اطلاعات خود را از کتاب ایساکسون استخراج کرده که اکنون تبدیل به سوژه یک فیلم سینمایی شده است اما دیگر مستندی که با موضوع استیو جابز در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، «مصاحبه گمشده» نام دارد.
در سال ۱۹۹۵ برنامه ای تلویزیونی در انگلستان به سراغ استیو جابز رفته و مصاحبه ای ۷۰ دقیقه ای با او کرد که در نهایت ۱۰ دقیقه از آن به نمایش درآمد. جابز از انتشار یک ساعت باقیمانده جلوگیری کرد و معلوم نشد که فیلم اصلی به چه سرنوشتی دچار شد.
بعد از مرگ جابز مشخص شد که فیلم وی اچ اس اصلی در گاراژ خانه اوست. فیلم پیدا شد و در نهایت نسخه کامل و ۷۰ دقیقه ای آن به صورت یک فیلم مستند در سال ۲۰۱۲ توسط همان برنامه تلویزیونی انگلستان به نمایش درآمد؛ فیلمی که به شکل قابل توجهی مورد توجه مخاطب ها قرار گرفت.
جابز خیالی
دو سال پیش در شرایطی که سونی مراحل ساخت فیلم خود را تازه شروع کرده بود، دیگران نیز به فکر استفاده از موقعیت (مرگ استیو جابز) ایجاد شده افتادند. جاشوا مایکل استرن به سرعت فیلمی را کارگردانی کرد که جابز نام داشت. جابز سعی داشت زندگی موسس اپل ار از زمان کالج تا سال ۲۰۰۱ و معرفی آیپاد به نمایش درآورد.
هر چند داستان از لحاظ بازه زمانی ماجراهای جالب توجهی را در اختیار دارد اما بعد از اکران مشخص شد که بسیاری از اتفاقات به نمایش درآمده هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند. بیل فرناندز به عنوان یکی از کارکنان اپل به این نکته اشاره کرده بود که این بهترین فیلمی است که بر اساس داستان های خیالی ساخته شده.
در ادامه و بعد از اکران حتی استیو ورنیاک نیز به این نکته اشاره داشت که در زمان پیش تولید، سازندگان جابز به سراغ من آمده و فیلمنامه اولیه را در اختیارم قرار دادند. بعد از خواندن آن متوجه شدم با یکی از بدترین داستان های خیالی مرتبط با اپل روبرو هستم و تصمیم گرفتم با سونی همکاری کنم. جابز در سال ۲۰۱۳ با بودجه ای ۱۲ میلیونی اکران شد و تنها توانست ۳۵ میلیون دلار بفروشد! فیلمی که با متوسط امتیاز ۲۹ از منتقدها تبدیل به شکستی بزرگ شد.
ارسال نظر