ستاره اسکندری، ستاره سریال «دندون طلا»
ستاره اسکندری، ستاره نیمه اول سریال «دندون طلا»ی داود میرباقری است. او ۱۵ سال پیش این نقش را در تئاتر این کارگردان بازی کرده. او درباره بازی مجدد در این نقش، تفاوت تئاتر و سریال، شیوه سریال سازی میرباقری و ... به ما می گوید.
روزنامه هفت صبح - سعیده نیک اختر: ستاره اسکندری، ستاره نیمه اول سریال «دندون طلا»ی داود میرباقری است. او 15 سال پیش این نقش را در تئاتر این کارگردان بازی کرده. او درباره بازی مجدد در این نقش، تفاوت تئاتر و سریال، شیوه سریال سازی میرباقری و ... به ما می گوید.
سریال 10 قسمتی دندون طلا، محبوب ترین سریال این روزهای شبکه نمایش خانگی ست، سریالی به کارگردانی داود میرباقری که بازسازی تئاتر پر استقبال 15 سال پیش این کارگردان کارکشته است.
اسکندری در تهران دهه 1310 شمسی، نقش نیر را دارد؛ دختر جوان حاشیه نشینی که دستفروشی می کند اما نگاه بد آژان های رضاخان باعث می شود تا به قهوه خانه قنبر دیزل پناه ببرد.
دست تقدیر، آنها را عاشق هم می کند ولی باردار شدن نیر، خلقیات قنبر را عوض می کند و ... اسکندری ۴۱ ساله، بازیگر گزیده کاری که قبلا در مسافر ری هم تجربه رفتن جلوی دوربین میرباقری را داشت، یک سال قبل از «مسافر ری»، نقش مهمی در اولین اجرای دندون طلا برعهده گرفت.
او در اولین تجربه بازی مهم و بزرگش در تئاتر، نقش نیر را در حالی که فقط ۲۵ سال داشت، بازی کرد. اسکندری حالا بعد از ۱۵ سال و با تجربه ای قابل توجه مجددا این نقش را بازی کرده است.
بعد از ۱۵ سال، فلش فوروارد خورد و شما نقشی را که در نمایش «دندون طلا» بازی کرده بودید در سریال هم ایفا کردید؛ چقدر حس و حال تئاتر و سریال با هم متفاوت است؟
- حس و حال که طبیعی است فرق می کند. چیزی که در مینی سریال اتفاق افتاده، نیر را خیلی گسترده تر کرده. جزییات بیشتری دارد. شما فکر کنید، یک تئاتر دو ساعته که نیر یک ساعت در آن نقش داشته حالا تبدیل شده به نیری که در چهار تا پنج قسمت نقش دارد. ضمنا نیر اگر در قهوه خانه است با در و دیوار یک قهوه خانه واقعی طرف است نه یک دکور. در قهوه خانه، دیزی و سماور و قلیان واقعی می بیند، ۲۰۰ نفر لات می بیند و همه جزییات را؛ در نتیجه نیر مینی سریال دندون طلا به زندگی نزدیکتر است تا صحنه تئاتر. نیر درون فیلم آرتیست تر است. لوکیشن های بیشتر و واقعی تری را می بیند. حلبی آباد، کارخانه روغن کشی، چهارراه... همه اینها طعمش فرق می کند.
میرباقری روی جزییات بسیار حساس است و اتفاقا شما جزییات زیادی در نقش نیر دارید. علاقه به قنبر و بعد تبدیل شدن اش به نفرت، حس ذوق زدگی موقع خواستگاری قنبر و حس عجیب بین ناامیدی و امید. چقدر مال خودتان بود و چقدر مال میرباقری؟
- به هر حال میرباقری کسی است که از قبل همه چیز را می داند. در پشت صحنه حواسش به همه چیز هست. واقعیت این است که در جزییات خیلی دستم را باز گذاشت. احساس کردم اعتمادی که میرباقری این بار به من دارد از جنس دیگری است. من کلی تجربه و پختگی به دست آورده بودم که ۱۵ سال پیش نداشتم. به نظر من با این جزییات است که شخصیت کامل و قابل باور می شود. با اینکه در سن بالاتری دارم نیر را بازی می کنم ولی یک شیطنتی در من دیده می شود که ۱۵ سال پیش نبود.
در بین راهنمایی های میرباقری چیزی بود که جدید باشد و بگویید چرا ۱۵ سال پیش این را نفهمیدم؟
- آن سال ها برای تئاتر قرار شد نیر لهجه ای داشته باشد که متعلق به هیچ جا نباشد. آقای میرباقری اعتراف کرد امروز که بعد از ۱۵ سال فیلم های آن تئاتر را دیدند کلی به لهجه ام خندیده. به هر حال اطرافیان که کار را می بینند حس پختگی نسبت به قبل را می بینند. ۱۵ سال پیش معلوم بود مثل یک جوجه بین اساتید بالا و پایین می پرم ولی همان موقع اینقدر بازخوردها تحسین برانگیز بود که خیلی نواقص کارم یادم نیست، ضمن اینکه کلا سبک بازیگری در تئاتر خیلی عوض شده. آن موقع تمایل به بازی های درشت بیرونی بیشتر بود تا الان.
دندون طلای ۹۴ که در شبکه نمایش خانگی تولید شده از جنس تصویر ماندگاری است که برای همیشه ثبت و ضبط می شود اما دندون طلای ۷۸، تئاتری بود که هر اجرایش، میرا بود.
- میرا بودن یکی از خصوصیات اصلی تئاتر است. ماندنی نیست و از بین می رود. هر چند ممکن است الان تئاترها ضبط تصویری شوند ولی ربطی به اجرای تئاتری ندارد. دندون طلا هم همینطور است. دندون طلا به عنوان یک مرجع درباره تئاتر سیاه بازی، یک تئاتر نو و پرطرفدار بود. این اتفاق مثل این است که به شما بگویند دوباره می توانی با همه لذت ها و شیطنت ها و گریه کردن هایش در دوره کودکی زندگی کنی. حالا این امکان به شما داده شده که اتفاقا ماندگار هم هست. برای من به عنوان نیر دندون طلای میرباقری این امکان پیش آمده که بتوانم دبواره در این شخصیت زندگی کنم و آن را جاودان کنم. ۵۰ سال دیگر وقتی نیستم، دندون طلا هست! نوادگانی می توانند این کار را ببینند و این خیلی هیجان انگیز است.
با توجه به اینکه این سریال، عقبه نمایشی دارد، شاید بسیاری از مخاطبان عادی که خیلی تئاترباز حرفه ای نیستند از کار استقبال نکنند.
- من این حرف را قبول ندارم. درست است که ما در تلویزیون فضای تئاتری و چیزهایی در این سبک نداریم و گم شده است ولی وجود این سکانس ها در دندون طلا یکی از نقاط قوت آن است. این سریال به دلیل نوع فضایی که انتقال می دهد با کارهای معمول تلویزیون تفاوت دارد و با این وجود به همان اندازه جذاب است. در این سریال فضاهایی می بینیم که تماشاچی تلویزیون آنها را هرگز ندیده است. مثلا تماشاگر هرگز با سیاه بازی مواجه نبوده تا جایی که ما در سال های اخیر با مرگ این هنر قدیمی مواجهیم.
حرف ما هم همین است، دندون طلا سراغ نشان دادن وجه هایی از هنر رفته که مخاطب اصلی اش با آن ناآشناست.
- یک نمونه تقریبا شبیه این قضیه، هنر تعزیه خوانی است. سال هاست این هنر با گذشته اش متفاوت شده ولی وقتی یک کاری مثل شب دهم پخش می شود، مردم کاملا با آن ارتباط برقرار می کنند. اتفاقا دوره های گم شده تاریخی که در قالب فیلم و سریال عنوان می شود، با مردم ارتباط برقرار امی کند چون کاملا از فرهنگ مردم برخاسته است.
دیالوگ ها در آثار میرباقری سبک و سیاق خاص خودش را دارد (مثل آهنگین شدن گفتگوها در چندین سکانس و ...) بازیگرها چقدر می توانند دیالوگ ها را مال خود کنند؟ چقدر تعامل بین کارگردان و بازیگر وجود دارد؟
- اصولا چون آقای میرباقری خیلی فکر شده می نویسند، طبعا به همان میزان دوست دارند که دیالوگ ها همانطور اجرا شود. حالا اینکه یک بازیگر چقدر می تواند دیالوگ را مال خود کند، مسئله ای است که باید از بیرون دید و قضاوت کنند. من خودم خیلی با دیالوگ های آقای میرباقری احساس راحتی می کنم و به رغم آهنگین بودن بخشی از دیالوگ ها چون سحاب شده است با آنها به شدت ارتباط برقرار می کنم.
پیش می آمد که ضعف و قدرت بعضی صحنه ها را با تئاتر مقایسه کنید؟
- صددرصد. تقریبا در تمام سکانس ها این اتفاق می افتاد. طبعا نوع پرداخت ها متفاوت بود ولی ورای تفاوت های سریال و تئاتر، بعضی از صحنه ها بازی قدیمی ام را که به یاد می آوردم می گفتم چقدر کم تجربه بودم و حالا که در حرفه بازیگر آدم پخته تری شدم، ضعف ها بیشتر به چشمم می آید.
همبازی شدن با مهدی فخیم زاده چطور بود؟ پیش می آمد که تحت تاثیر بازی او قرار بگیرید و حالا مجبور و شوید یک مقدار در نقش تغییر ایجاد کنید؟
- آقای فخیم زاده اینجا همبازی اصلی من بود. او نه فقط بازیگر بلکه کارگردان هم هست. در ابتدای امر، این مواجهه من را تحت الشعاع قرار می داد اما اینقدر حضورش گرم و بی ادعا بود که تصورش را هم نمی کردم. وقتی فردی خودش کارگردان باشد ناخودآگاه می خواهد هم خودش را کارگردانی کند هم کارگردان را اما آقای فخیم زاده به معنای واقعی کلمه خودش را سپرده بود به میرباقری و ما انگار دو آدم برابر و هم سطح در برابر توصیه های میرباقری بودیم.
خیلی از آثاری که در شبکه نمایش خانگی توزیع شدند در ابتدا با استقبال روبرو شدند اما ناگهان دچار افت فروش شدند؛ فکر می کنید این بلا سر سریال شما هم بیاید؟
- دندون طلا به خاطر اینکه کاری است که اول و آخر ماجرای آن مشخص است، مردم آن را دنبال می کنند. من کاملا مطمئنم مردم از کار راضی خواهند بود، به خاطر اینکه از اول تا آخر پروژه با یک سطح کاملا بالایی تهیه شده. این خیلی نقطه قوت خوبی است و مردم خیال شان راحت است که این کار نصفه و نیمه رها نمی شود و بلایی شبیه سریال های دیگر شبکه نمایش خانگی سر این فیلم نمی آید.
نظر کاربران
واقعا زوج بازیگری به مضحکی و نامتناجسی ستاره اسکندی و فخیم زاده به عمرم ندیده بودم!
بدون شک بهترین سریال بنده بود ازنظربازیگری خانم ستاره اسکندری...