چرا «تنهایی لیلا» به نفس نفس افتاد؟
تنهایی لیلا با قدرت و قوت شروع شد. موضوع جسورانه بود و پروراندن موضوعی اینچنینی با درونمایه مذهبی و بدون شعارزدگی کاری بود که تاکنون کمتر انجام شده بود.
او از سویی بهترین کارهایش را هم با لطیفی انجام داده است. این نویسنده 37 ساله پیش از این در سیما هم در نوشتن فیلمنامه "نردبام آسمان" با لطیفی همکاری داشت. مجموعه ای که با وجود زمان نهچندان مناسب پخش از مجموعههای خوب و پر مخاطب سیما بود.
اما همین که نویسنده کار( الوند ) رفت و کار به این و آن سپرده شد که فقط میخواستند سروتهش را هم بیاورند، حاصل کار لطیفی هم چند قسمتی شد که پیش گنج قارون و پاشنه طلا باید لنگ می انداخت.
او با فیلمهای "عینک دودی" و "توفیق اجباری" نشان داد که میداند چه وقت و به چه شکل فیلم طنزی بسازد که مثل بمب بترکد و از پرفروش ترین های هر دوره شود.
برای ادای دین به رزمندگان و دفاع مقدس فیلم خوش ساخت روز سوم را کار کرد. او در حوزه مجموعه سازی هم تا حالا کارش را خوب بلد بوده است.
مجموعه "کت جادویی او وقتی ساخته شد که جامعه نیازمند رویا بود. اینکه کتی داشته باشی و هر وقت دست توی جیبت کنی کلی پول از آن بیرون بیاید. او حتی توانست قصه سیال دودکش را که برزو نیک نژاد نوشته بود و ممکن بود جامعه آن را نپذیرد چنان پردازش کرد که از محبوبترین مجموعههای ماه مبارک رمضان شود. یا صاحبدلان که از دیدنی ترین مجموعه های سیما با بار دینی و عرفانی بود.
تنهایی لیلا با قدرت و قوت شروع شد. موضوع جسورانه بود و پروراندن موضوعی اینچنینی با درونمایه مذهبی و بدون شعارزدگی کاری بود که تا کنون کمتر انجام شده بود. مولفههای دراماتیک به خوبی در کنار هم مجموعه ای را ساختند که حس کنجکاوی مخاطب را تحریک میکرد، شخصیت پردازیها مخاطب را به دیدن ادامه کار ترغیب کرده و رفت و برگشت زمانها نه تنها موجب آشفتگی مجموعه و گیج شدن مخاطب نمیشد که به خوبی قدم به قدم فیلم را جلو میبرد.
از اینجا بهه بعد یکباره شخصیت های منفی چنان قوت میگیرند که جایی برای جولان لطیف و سیف الدین و حتی روحانی نمیماند. فقط یک سرگرد منفعل و همیشه مامور و معذور میماند و نیروهای شر. نیروهای شر حالا چنان با شدت جلو میروند که کارگردان سردسته اشرار فیلمش را حذف می کند و به مرگ او رضایت میدهد.
آنقدر که دیگر حتی پدر و عمو و شخصیت های اول فیلم به کل محو می شوند و نویسنده سعی می کند با چند قصه فرعی و چند آدم دیگر مخاطبش را حفظ کند. قصه هایی فرعی که مثلا در یکی نسرین بچه لیلا را می دزدد. در دیگری کتایون و زرین درگیر می شوند و ماجرای کتایون پیش میآید ...یا اینکه یکبار لیلا از چشم مردم می افتد و همه به او بد نگاه می کنند و ...
نمیدانم در چند قسمت آخر مجموعه چه اتفاقی برای عنقا افتاده است و نمیدانم چرا یکباره عدم تعادل دراماتیک مجموعه دستخوش تغییری عجیب و نه چندان منطقی شد اما گمان میکنم آن چه در صفحه تلویزیون میبینیم دلیلی خارج متنی دارد و باید در صدا و سیما و اتفاقات پیش آمده احتمالی برای عنقا و لطیفی آن را جست. دلیلی که مجموعه دیدنی و خوش ساخت و جسورانهای مثل تنهایی لیلا را بعد از بیست قسمت دیدنی به یکباره دچار افتی محسوس و چشمگیر میکند.
سرنوشتی که متاسفانه گریبان مجموعه خوب دیگر این فصل را هم میگیرد. مجموعه " تعبیر وارونه یک رویا"...
ارسال نظر