جدایی ایران از اسکار
بحث بر سرمعرفی نماینده ایران برای اسکار این روزها در رسانهها حسابی داغِ داغ است و شنیدههای جالب و در عین حال عجیبی برای این انتخاب وجود دارد.
تمام کاندیداهای قوی ایرانی برای اسکار
اگر به بررسی آثاری بپردازیم که شانس معرفی به اسکار را دارند بیشترازچند فیلم قابل قبول پیش رویمان نخواهد بود؛«آرایش غلیظ»،«شیار۱۴۳»،«ساکن طبقه وسط»و«سیزده» از جمله چنین آثاری هستند. اما بعضی از فیلمهای اکران شده در سال گذشته توانستهاند در جشنوارههای مختلف بین المللی دستاوردهای قابل قبولی داشته باشند. فیلمهایی مانند «ماهی و گربه» شهرام مکری در جشنوارههای لیسبون و ونیز، «قصهها» رخشان بنیاعتماد در جشنوارههای ونیز و آسیاپاسیفیک، «ملبورن» نیماجاویدی در جشنوارههای آسیا پاسیفیک و قاهره، «در دنیای تو ساعت چند است؟» صفی یزدانیان در جشنواره پوسان و «پرویز» مجید برزگر در جشنواره سنسباستین از جمله فیلمهايی هستند که با توجه به میزان استقبال از آنها در خارج از مرزهای کشور،ميتوان به کسب موفقیتهای دیگری توسط آنها امیدوار بود.
قصه ای که برای اسکار نیست
از میان فیلمهای نام برده شده، «قصهها» با توجه به حواشی به وجود آمده برایش شانس چندانی برای حضور در اسکار به عنوان نماینده ایران ندارد.چندی پیش نوشآبادی در گفتوگویی با صداوسیما، درباره احتمال معرفی شدن «قصهها» به عنوان نماینده ایران در اسکار گفته بود:«وزارت ارشاد به اندازه کافی خودش را درگیر این فیلم کرده است و اکنون نیز به سوالاتی در مجلس از ما درباره این فیلم ميشود و ما را تحت فشار قرار ميدهند.»
از سویی نباید از یاد برد که قصهها حکایت ۷ فیلم دیگر رخشان بنی اعتماد است. سرنوشت آدمهای آن فیلمها در قصهها دیده ميشود. این فیلم برای مخاطبان ایرانی دارای مفهوم است .از نوبر کردانی تا رضا شخصیتهای آشنای بینندگان ایرانی فیلمها هستند نه مخاطبان جهانی . حداقل این است که برای فرستادن فیلميبه اسکار به این موضوعات باید توجه شود.
او با اشاره به استقبال جشنوارههای خارجی از فیلمهای مسئلهدار، دلیل معرفی نکردن «قصهها»را این طور عنوان کرده بود:«ما از «قصهها» حمایت کردیم و حتی به آن اجازه اکران هم دادیم، چون منهای بعضی از سکانسها، این اثر به نمایش برخی از معضلات جامعه پرداخته است، اما در خارج از کشور آنچه برای ما خط قرمز به حساب میآید مورد پسند آنها قرار میگیرد و آنان از فیلمهای مسئلهدار از نظر ما بیشتر استقبال میکنند چون به دنبال ترویج فرهنگ درست و ارزشهای ما نیستند» البته او از گزینه دیگری در اینخصوص نام نبرده و گفته بود که تا کنون به جمعبندی درباره معرفی فیلم به اسکار نرسیدهایم، اما اگر بخواهیم فیلميرا معرفی کنیم فیلميرا که تحت نظر خودمان بوده است و چارچوبهای قانونی دارد معرفی خواهیم کرد.
رستاخیزی که برای اسکار نیست
دیگر فیلم پرحاشیه امسال که در صورت اکران ميتوانست به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شود، فیلم «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش بود.«رستاخیز» فیلم کم حاشیه ای نیست که حواشی آن از زمان ساخت تا مرداد ماه امسال ادامه پیدا کرد و درنهایت باعث شد این فیلم با انتقادسرسخت منتقدانش مواجه و درنهایت از پرده سینما پایین کشیده شود،اتفاقی که قطعا افتادن آن روند مناسبی برای سینمای ایران محسوب نميشود.البته اگر بخواهیم واقع بین باشیم و به نظرات کارشناسان اتکا کنیم،رستاخیز در صورت اکران هم نماینده شایسته ای برای سینمای ایران محسوب نميشد.براساس نظرات منتقدانی که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر این اثر را به تماشا نشستند،این فیلم با فقر بار دراماتیک مواجه است و همچنین مرور حوادث منتج به قیام عاشورا به صورت کاملا خطی و بدون هر گونه تعلیق لازم برای یک روایت سینمایی مهیج است.
مجیدی به اسکار ميرود؟
باتوجه به اتفاقات اخیر سينمای ایران،فیلم «محمدرسولا... (ص) » به کارگردانی مجید مجیدی هم با توجه به اینکه در اکران افتتاحیه جشنواره «مونترال» است،میتواند یکی از گزینههای جدی اسکار باشد. فیلم محمد رسولا...(ص) که پرهزینهترین فیلم تاریخ ایران است با توجه به شرایط اکرانش در داخل کشور که در بعضی از سینماها به سانس ویژه کشیده شده و همچنین با توجه به میزان فروش این فیلم در روزهای ابتدایی اکران که حاکی از استقبال بی نظیر مخاطبان از فیلم است.این تولید بزرگ درباره کودکی رسول اسلام است و با بودجه حدود ۴۰ میلیون دلاری ساخته شده و هفت سال برای ساخته شدنش زمان صرف شده است.این فیلم ۱۷۱ دقیقه ای که در ترکیب عوامل خود، ترکیبی از ستارگان ایرانی را مقابل دوربین و جمعی از بزرگان صنعت سينما در مدیوم جهانی از نظر فیلمبرداری، جلوههای ویژه و غیره را داراست در شرایط کنونی سینمای ایران، ميتواند جدیترین و محتملترین گزینه معرفی به اسکار به عنوان نماینده ایران معرفی شود.
از پنج سال پیش که «جدایی نادر از سیمین» توانست به عنوان نماینده ایران، اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را بگیرد سه فیلم «یه حبه قند»،«گذشته»و«امروز»به عنوان نمایندگان ایران به اسکارمعرفی شده بودند که در این بین فیلم «یه حبه قند» به دستور ریاست وقت سازمان سینمایی از رقابت در اسکار بازماند و دو فیلم دیگرهم نتوانستند به جمع نامزدهای نهایی اسکار راه یابند و سینمای ایران همچنان در حسرت تکرارموفقیتی نظیر فیلم فرهادی مانده است. باید نشست و منتظر ماند تا دید که اسکار امسال این دلتنگی پنج ساله برای معرفی راه یابی فیلميایرانی در جمع شایسته ترینهای جهان را پایان خواهد داد یا خیر.
علی معلم:اسکار دموسراسیون سیاسی نیست
انتخاب فیلم برای اسکار باید کارشناسی شده باشد اما در ایران این گونه نیست و معمولا فیلممهایی را که دوست دارند به عنوان نماینده ایران برای اسکار معرفی ميکنند.
برای شرکت در اسکار باید یکسری قواعدی وجود داشته باشد و تواناییها و امکاناتی.قواعد آن که مشخص است فیلم باید از تاریخ مشخصی تا یک تاریخ مشخص دیگر در کشور مبدأ، اکران عموميشده باشد،از نظر تالیفی محصول هنرمندان خود آن کشور باشد و نکته دیگر آن است که در خود لس آنجلس هم باید یک نمایش کوتاهی برای اعضای آکادمی داشته باشد.ترجیح با فیلمهایی است که زبان جهانی داشته باشد و خیلی مختص جغرافیای محدود و خاصی ساخته نشده باشند.ضمنا اگر دارای یک پخش کننده برای توزیع فیلم در سطح جهانی باشد طبعا برای فیلم بسیار مفید و خوب است. با تمام این شرایط از میان کل فیلمهایی که در آن سال اکران شده اند در نهایت فیلمهایی که از نظر اعتبار هنری و همچنین اعتبارمردميدرجه بالایی داشته باشند به لیست نهایی راه ميیابند.
مثلا حدود ۱۰فیلم انتخاب و بعد از به بحث گذاشتن آنها ۵فیلم نهایی انتخاب و سرانجام با لحاظ تمام ویژگیهای مدنظر، فیلم نهایی به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی ميشود، اما در ایران بعضی سالها این روند به «خاله بازی» تبدیل ميشود و این درنظر گرفته نميشود که این یک دموسراسیون سیاسی نیست بلکه یک اعتبار هنری است و فیلميکه انتخاب ميشود باید نماینده شایسته ای برای ایران باشد. در سالهای اخیر شانسی در اسکار نداشتیم چون اساسا فیلميدر حد و قوارههای اسکار نداشتیم.
ارسال نظر