۲۳۷۰۹۰
۵۰۷۳
۵۰۷۳
پ

گفتگو با کارگردان کلیپ‌ هسته‌ای تتلو

یك خواننده موفق نیاز به موزیك ویدئو‌های موفق دارد؛ موزیك ویدئو خوب هم باید از زیر دست یك كارگردان درست و حسابی دربیاید. خواننده‌ای مثل تتلو آنقدر زرنگ است كه یك كارگردان درست و حسابی پیدا كند و بی‌خیال او هم نشود. اردشیر احمدی همان كارگردان است.

گفتگو با کارگردان کلیپ‌ هسته‌ای تتلو
مجله زندگی ایده آل : یك خواننده موفق نیاز به موزیك ویدئو‌های موفق دارد؛ موزیك ویدئو خوب هم باید از زیر دست یك كارگردان درست و حسابی دربیاید. خواننده‌ای مثل تتلو آنقدر زرنگ است كه یك كارگردان درس ت و حسابی پیدا كند و بی‌خیال او هم نشود. اردشیر احمدی همان كارگردان است. این پسر اصفهانی، سازنده مستندهای جنجالی و تحصیل كرده كاناداست. آنقدر از سینما و رسانه می‌داند كه قاب را برای تتلو خوب جابیندازد و موزیك‌ویدئوهای درجه یك بسازد. او مرد سایه است و كمتر آفتابی می‌شود اما این بار دم به تله داد و برای گفت‌وگویی متفاوت مقابل خبرنگار ایده‌آل نشست.

به هر حال شما برای همه شناخته شده‌ هستید ولی از خودتان بگویید تا مردم بیشتر با شما آشنا شوند كجا به دنیا آمده‌اید؟ چند سال دارید؟ چه زمانی كارتان را شروع كردید؟

من متولد اسفند ۶۸ هستم و در اصفهان به دنیا آمدم. از بچگی مدام به خارج از ایران در رفت و آمد بودم و تقریبا نوجوانی‌ام را دركانادا بزرگ شدم. تحصیلاتم را هم در مقطع لیسانس فیلمسازی یا فیلم پروداكشن در ونكوور كانادا گذراندم.

بعد از اینكه درس‌تان تمام شد، شروع به کار كردید؟

نه، من قبل از اینكه وارد دانشگاه شوم هم كار می‌كردم ولی تفریحی بود. وقتی وارد دانشگاه شدم به صورت آكادمیك مبانی را یاد گرفتم و تصمیم گرفتم حرفه‌ای‌تر كار كنم. در شركت‌ها و شبكه‌های مختلفی هم كار كردم.

گفتگو با کارگردان کلیپ‌ هسته‌ای تتلو

با خود كانادایی‌ها؟

در كانادا، آمریكا، دوبی و لندن هم كار كردم که بیشتر كارهای تكنیكی و فنی انجام می‌دادم. همزمان با این كارها، برنامه‌های ایرانی هم می‌ساختم.

اصلا این برنامه را داشتید كه یك روز به ایران بیایید و برای ایران كار كنید یا اینكه هدف‌تان این بود كه در كانادا بمانید و كار خودتان را دنبال كنید؟

نه، خیلی اتفاقی به ایران آمدم و ماندگار شدم.

خیلی اتفاقی، یعنی چه اتفاقی افتاد؟

تقریبا دو سال پیش به ایران آمدم و از همان زمان ماندگار شدم چون كارم این بود و از قبل هم با بچه‌های موسیقی آشنایی داشتم.

ارتباط‌تان با زیرزمینی‌‌ها به چه صورت شروع شد؟

من حتی زمانی كه در سایر كشورها كار می‌كردم همیشه برنامه‌هایی برای ایرانی‌ها می‌ساختم كه از طریق اینترنت منتشر می‌شد و برای دل خودم بود اما چون مرتبط با موسیقی بود با بچه‌های موسیقی آشنا شدم . از طرف دیگر چون سنم به بچه‌های زیرزمینی نزدیك بود با اینها بیشتر ارتباط برقرار می‌كردم؛ البته بچه‌های دیگر در سبك‌های مختلف را چه در ایران و چه خارج ایران می‌شناسم ولی فكر می‌كنم با زیرزمینی‌ها كار كردن خیلی جالب‌تر است چون حرف‌هایی كه می‌زنند خیلی بهتر می‌شود به تصویر كشید تا خواننده‌های پاپ. خواننده پاپ یك كلمه را در كل آهنگ تكرار می‌كند ولی در آهنگ‌های رپ خود شعر سه، چهار صفحه است و روی تك‌تك كلماتش می‌شود پلان‌های مختلف درست كرد. در نتیجه ساختن ویدئو برای یك آهنگ رپ خیلی جالب‌تر از ساختن ویدئو برای یك آهنگ پاپ است. آهنگ رپ داستان را برای‌تان تعریف می‌كند.

شما به عنوان یك جوانی كه در كانادا بزرگ شده، رشد كرده و درس خوانده، چه اتفاقی برایت افتاد كه در فیلمسازی به اینجا رسیدید كه به ایران بیایید؟ همه‌چیز را رها كنید و با زیرزمینی‌ها كار كنید.

به این صورت نبود كه من به خاطر كار كردن با بچه‌های زیرزمینی همه‌چیز را رها كنم و به ایران بیایم. یكسری مسائل و مشكلات شخصی بود كه تصمیم گرفتم به ایران بازگردم. از آنجایی كه هر سفر می‌روم دوست دارم در آن كشور هم كاری كنم، تصمیم گرفتم تو دو، سه ماهی كه ایران هستم كار كنم. ازطرفی چون خیلی سال بود ایران نبودم، یادم رفته بود ایران چه شكلی هست! وقتی بازگشتم ایران، فضا را بهتر دیدم و زندگی در ایران برایم مهیج شد. تصمیم گرفتم ایران بمانم و یك زندگی هم اینجا شروع كنم. هنوز هم نمی‌دانم آینده‌ام چه می‌شود. به این صورت نبود كه از قبل برای كار كردن در ایران برنامه‌ریزی كنم. به خاطر زندگی بازگشتم؛ البته كار هم بخشی از زندگی‌ام است.

همه اردشیر احمدی را از برنامه‌های اینترنتی كه ساخته است می‌شناختند؛ از زیرزمین تا بام تهران، ذره‌بین و . . . کمی درباره این برنامه‌ها بگویید كه ایده‌اش از كجا آمد و به چه صورت شروع شد؟

تمام‌شان كارهای خودم است؛ كارهایی كه فكر كنم از نظر خودم جالب است.

اولین برنامه‌ات چه بود؟

اولین برنامه‌ام را فكر می‌كنم در سال ۲۰۰۶ وقتی ۱۵، ۱۶ ساله بودم درست كردم با اسم آشپزی در سه‌سوت؛ یعنی آشپزی خیلی سریع. من این فیلم‌ها را درست می‌كردم، در اینترنت می‌گذاشتم، مردم هم نگاه می‌كردند و نظر می‌دادند. خیلی ساده با دوربین‌های عكاسی كوچك كه توجیبی بود و مردم هم خیلی استقبال می‌كردند؛ البته اینها هدف اصلی من نبود، فقط دغدغه‌ام بود.

آشپزی دغدغه‌ات بود یا فیلم؟

هر دو. من عاشق آشپزی هستم.

چند قسمت بود؟

دوازده، سیزده قسمت شد.

یعنی هفته‌ای یك فیلم درست می‌كردید و می‌گذاشتید در اینترنت؟

نه هر موقع حال این كار را داشتم و می‌خواستم برای خودم غذایی درست كنم، فیلمش را می‌گرفتم. چهار تا جوك هم به آن اضافه می‌كردم، خودم می‌خندیدم تا مردم هم بخندند.

كجا می‌گذاشتید؟ منظورت از اینترنت كجاست؟

یوتیوپ. آن موقع یوتیوپ تازه آمده بود و معروف نبود. من جزو اولین ایرانی‌هایی هستم كه در یوتیوپ ویدئو گذاشتم. آن موقع كه من آپلود می‌كردم، در ویدئوها جست‌وجو می‌كردم كه تعداد ویدئوهای ایرانی خیلی كم بود. نه موزیك ایرانی وجود داشت و نه ویدئوهای متفرقه.

حتی موزیك اینترنتی هم هنوز راه نیفتاده بود كه شما ویدئو می‌‌گذاشتید.

سایت‌های دیگر هم بودند كه موزیك‌های زیرزمینی و پاپ می‌گذاشتند ولی به این صورت نبود كه ویدئو پورتال باشند مثل یوتیوپ یا فیس‌بوك كه كمك می‌كنند ویدئوها بیشتر نشان داده شود. اگر ویدئوهای ما را ۱۰۰ نفر نگاه می‌كردند خوشحال می‌شدم كه ۱۰۰ نفر می‌دیدند.

با مخاطب‌ها هم در آن زمان ارتباط داشتید؟

بله. تمام پیغام‌ها و كامنت‌ها را جواب می‌دادم چون تعداد كم بود.

برنامه بعدی چه بود؟

در بین كارهایم ویدئو هم می‌ساختم ولی اگر بخواهید به یك مجموعه برنامه نگاه كنید، بعد آن از ونكوور تا لس‌آنجلس بود.

ایده از ونكوور تا لس‌آنجلس از كجا آمد؟

ایده خودم بود. آن موقع ۱۸ سال داشتم، بزرگ‌تر شده بودم و ابتدای درسم بود. این ایده زمانی به ذهنم رسید كه می‌خواستم با ماشین تا لس‌آنجلس بروم. با خودم گفتم من كه دارم این مسافت ۲هزار و ۵۰۰ كیلومتری را می‌روم از تك‌تك مسیر فیلم بگیرم و یك فیلم كوتاه درست كنم كه سفرنامه شود. هر چی می‌رفتم، فكر می‌كردم كه این سفرنامه خسته‌كننده است چون تمام مسیر من تنها بودم؛ تصمیم گرفتم برم سراغ یكسری از شبكه‌ها و خواننده‌ها؛ مثلا با این موضوع كه می‌خواهم خواننده شوم، آنها را سركار بگذارم؛ مثلا آنها در فیلمی كه من دارم بازی می‌كنم، نقش ناخدا را بازی كنند.

ولی هیچ‌وقت دغدغه‌ات خواننده شدن نبود؟

نه یك بهانه بود؛ هدفم این بود كه كلا از جامعه هنری لس‌آنجلس انتقاد كنم چون كسانی بودند كه بدون هیچ پشتوانه و استعدادی به لس‌آنجلس آمده بودند. من هم که خود را یك فرد بی‌استعداد نشان دادم، می‌رفتم پیش كارگردان‌ها و آنها هم برای اینكه پول مرا بگیرند، هندونه زیربغلم می‌گذاشتند.

آنها نمی‌گفتند كه این دوربین چیه؟

مثلا وقتی رفتم پیش یكی از كارگردان‌ها به اسم كوجی می‌گفتم برای پشت صحنه ساخت موزیك ویدئو می‌خواهم و باهاش حرف می‌زدم. نقش خواننده را بازی می‌كردم. این هم برای خودش داستانی بود ولی خیلی‌ها شاكی شدند.

چند قسمت بود؟

۱۳ قسمت

سراغ همه شبكه‌ها و همه آدم‌های فعال رفتی؟

سراغ همه آدم‌های فعال لس‌آنجلس رفتم و همه هم از من شاكی شدند.

۱۳ قسمت را ساختی و بعد یك دفعه پخش كردی یا نه، قسمت به قسمت؟

اگر یك قسمت از فیلم را پخش می‌كردم عقب‌نشینی می‌كردند و دیگر جلو نمی‌آمدند. من همه فیلم را گرفتم. آن موقع دوربینم دیجیتالی نبود و از این دوربین‌های مینی داشتم. تمام فیلم‌ها را در یك كارتن كفش در صندوق عقب ماشین گذاشتم و گازش را گرفتم و به ونكوور بازگشتم. این فیلم‌ها را ادیت كردم و هفته‌ای یك قسمت را پخش می‌كردم.

از آن زمان اردشیر احمدی معروف شد؟

چون در خارج از كشور خیلی از ایرانی‌ها تلویزیون ندارند اینجا برنامه‌ها را از طریق اینترنت می‌بینند. در آن زمان هم كه فیلم از ونكوور تا لس‌آنجلس یا آشپزی در سه‌سوت را در ونكوور ساختم، خیلی از ایرانی‌های مقیم آنجا تماشا می‌كردند؛ یعنی در ۱۶،۱۷ سالگی مرا در ونكوور و آمریكا می‌شناختند ولی در آن زمان در ایران آنقدر سرعت اینترنت بالا نبود كه راحت فیلم‌های مرا ببینند كه معروف شوم. در ایران هم می‌دیدند ولی خیلی كم یا اگر روی سی‌دی پخش می‌شد، نگاه می‌كردند. الان خدا را شكر سرعت اینترنت خوب شده و راحت می‌توانند ببینند.

برنامه، هفته‌هفته پخش می‌شد و تركاند؟

این برنامه خیلی دیده شد و كم‌كم سایت‌های مختلف دوست داشتند كه كارهای مرا پخش كنند. همین موقع‌ها بود كه من فیلم ذره‌بین را ساختم. یك اسپانسری در دوبی پیدا شد، استادیویی در اختیار ما گذاشت و من خودم هم نویسنده و هم كارگردان بودم.

یعنی به خاطر پیشنهاد ذره‌بین به دوبی رفتی!

نه به خاطر پیشنهاد ذره‌بین نبود. من در دوبی كارهای دیگری انجام می‌دادم؛ كارهای شبكه‌ای با شبكه‌های غیر ایرانی، كارهای فنی و تولید برنامه. من هیچ‌وقت دوره مجری‌گری یا نویسندگی نرفتم. اینها از علاقه خودم بود ولی كار اصلی‌ام كارهای تكنیكی مثل ستاپ كردن استودیو، كارگردانی و پیش‌تولید فیلم است كه بیشتر انجام می‌دهم. دوست داشتم در كنار كارهایم در استودیو شبكه عربی، یك برنامه فارسی هم درست كنم.

استودیو شبكه عربی اسمش چه بود؟

ال آن تی وی.

در آنجا كارهای كارگردانی و پشتیبانی می‌كردید؟

من كارگردان چند تا برنامه بودم و كارهای فنی مثل كارهای گرافیكی و تولیدی انجام می‌دادم. در كنار این كارها چون امكاناتش را داشتیم تصمیم می‌گرفتیم یك برنامه ایرانی هم بسازیم.

برنامه ذره‌بین را در چند قسمت ساختید؟

برنامه ذره‌بین دو تا فصل بود؛ یك فصلش فكر می‌كنم ۱۲ قسمت بود و یك فصلش پنج قسمت.

در این برنامه یكی‌یكی خواننده‌ها را می‌آوردید و با آنها حرف می‌زدید؟

بیشتر ارتباط روی موسیقی بود. اول قرار بود یك برنامه ارتباطی اجتماعی باشد و یك قسمتش را به موسیقی اختصاص دهیم ولی دیدیم مردم خیلی استقبال كردند. برنامه‌ای بود كه از موسیقی انتقاد و مثل برنامه ۹۰ هر هفته خبرهای موسیقی را پخش می‌كرد. ما این كار را كردیم و برنامه‌ای مخصوص موسیقی ساختیم كه خیلی‌ها استقبال كردند؛ حتی چهار، پنج برنامه تقلیدی هم مثل این درست كردند. پس مطمئنا آنقدر نیاز بود كه این برنامه‌های مشابه را بسازند. تا همین الان هم كلی سایت‌ مثل ذره‌بین وجود دارند که انتقاد از موسیقی انجام می‌دهند. خیلی خوب است برنامه‌ای درست شود كه درباره موسیقی صحبت كند.

هنوز رسانه‌ای هم درباره موسیقی وجود ندارد.

هیچ رسانه‌ای نیست و این خلا در صدا و سیمای كشورمان خیلی معلوم است. به وضوح دیده می‌شود كه برنامه‌ای وجود ندارد تا درباره موزیك‌های پاپ و مجاز صحبت كند. اگر اشتباهی در كارهای موسیقی وجود دارد یك نفر از لحاظ كارشناس فرهنگی، كارشناس موسیقی و كارشناس تصویری بنشیند و انتقاد كند تا خواننده كار بعدی خودش را با حساسیت بیشتری انجام دهد، از مخاطبش خجالت بكشد و مسوول باشد، مثل برنامه ۹۰ كه مبصری شده برای خیلی‌ها.

برنامه ذره‌بین تمام شد و دوباره در یوتیوپ گذاشتید؟

بله. ذره‌بین كه تمام شد یك مقدار درگیر كارهای تولید شدم چون هدف اصلی من این كار بود. برای این كارهای ایرانی پول زیادی درنمی‌آوردم. تصمیم گرفتم كارهای تولیدی انجام دهم تا درآمد زندگی‌ام را داشته باشم اما كم‌كم گفتیم اگر این كار را جدی بگیریم، شاید در كشور خودمان بتوانیم این برنامه را داشته باشیم كه هم برای جامعه موثر باشد و هم كار اصلی خودمان را انجام می‌دهیم.

بعد از آن چه كاری انجام دادید؟

در ایران در حال حاضر در رسانه‌های رسمی جایی برای این برنامه‌ها نیست و از طرف دیگر، كار كردن با رسانه‌های خارج از ایران قابل تایید نیست؛ بنابراین صبر می‌كنیم تا شرایطش ایجاد شود و با توجه به قوانین و شرایط با هدف سازندگی موسیقی و فرهنگ برنامه‌ای بسازیم.

بعد آمدید ایران و شروع كردید به كلیپ ساختن برای خواننده‌ها؟

بله. این كار فعلا شدنی است ولی كاری كه دوست دارم در ایران انجام دهم فیلم سینمایی است که فعلا امكان ساخت فیلمی كه می‌خواهم، وجود ندارد.

گفتگو با کارگردان کلیپ‌ هسته‌ای تتلو

چه فیلمی می‌خواهید بسازید؟

اگر من بخواهم فیلم سینمایی بسازم، خیلی هنر كنم یك فیلم می‌شود مثل همه فیلم‌هایی كه ساخته شده ولی برای چیزی كه در ذهن من است نه بودجه‌ای وجود دارد و نه امكاناتی؛ همچنین آدم‌های فنی وجود ندارند. اگر من بخواهم فیلمی با سلیقه و با توانایی خودم بسازم باید تیم تولیدم را از خارج از كشور بیاورم. دوست دارم تیم تولید خودم را تكمیل كنم، كلاس تشكیل دهم، یكسری هنرجو تربیت كنم و علم روز را به آنها یاد دهم. انشا‌ءالله زمانی كه شرایط بودجه و مجوزش فراهم شد، فیلمی درست می‌كنم كه از لحاظ سطح تصویر و كیفیت در حد دنیا باشد.

مثلا چه فیلمی؛ ژانر فیلمی كه در ذهنت هست چیست؟

به نظر من چند ژانر در ایران خیلی ضعیف است. یكی ژانر اكشن كه خیلی ضعیف است؛ چه از نظر صحنه‌های بدلكاری و چه از نظر صحنه انفجار و تعقیب و گریز. ژانر ضعیف بعدی كمدی است. برنامه‌های كمدی ما خیلی سبك است. كارهای نمایشی كه خود بازیگر از خودش شكلك درمی‌آورد یا با لهجه یك روستایی می‌خواهد مردم را بخنداند به نظر من كمدی نیست و محتوا ندارد. حركات تصویری و فیلمبرداری حس طنز را به ما نمی‌دهد. با یكسری شكلك درآوردن فیلم كمدی می‌سازند.

فیلم كمدی كه می‌سازید چه بودجه و امكاناتی می‌خواهد؟ در كل دنیا هم فیلم‌های كمدی فیلم‌های پرخرجی نیستند.

نه، خیلی از فیلم‌های كمدی پرخرج هستند.

مثلا فیلم‌هایی مثل آدام سنلر یا جیم‌كری كه پرخرج نیستند.

من فیلم آدام سندلر را نمی‌پسندم چون خیلی یكنواخت است و سطح كمدی‌اش مثل ایران است. خیلی دوست دارم كارهای سیت‌كام در ایران شناخته شود.

البته بعضی ها در سینمای ایران می خواستند از فرندز تقلید کنند که نتیجه خوبی نداشت؟

از فرندز در آمریكا خیلی تقلید می‌كنند ولی باید كاری درست كنند كه اوریجینال باشد. مثلا فیلم جدایی نادر از سیمین آقای اصغر فرهادی كه اسكار گرفت. بعدش همه سعی می‌كنند مثل آن فیلم را بسازند، درصورتی‌كه فقط برای یك بار چنین موضوعی جالب بود. ‌ای‌كاش یك ذره خلاقیت در هنرمان بیشتر شود. مردم ما دوست دارند از یك كار موفق تقلید كنند. برای تمرین كار خوبی است؛ مثلا اگر شما دانشجوی هنر باشید به شما می‌گویند از روی نقاشی پیكاسو بكش ولی وقتی فارغ التحصیل می‌شوید دیگر باید خودتان یك پیكاسو باشید. این مساله معضلی است در هنر ما؛ چه هنر تصویری و چه هنر موسیقی كه همه افراد مدام می‌خواهند تقلید كنند. در موسیقی كه از عرب، ترك و یونان تقلید می‌كنند و در سینما هم از فیلم‌های گیشه دسته سوم و چهارم هالیوودی.

چرا حتما سینما و چرا اكران؟

آن فیلمی كه من دوست دارم اكران شود باید یك بودجه عالی و خوب داشته باشد. آن مستند زدبازی كه به قول شما خوب است، به نسبت كاری كه نشده، خوب بود.

به نظر شما آن سوژه، مستند را خاص كرد یا هنر تو هم بود یا اینكه اگر یك مستند دیگر هم بسازی شاید همین اندازه موفق شود! اصلا آمارش چقدر بود؟

آمار دانلودش به صورت آنلاین حدود شش میلیون و خرده‌ای بود. از شبكه‌ها هم بدون اجازه پخش شد. یك كاری كه موفق می‌شود فقط یك فرد خاص نیست و همه دست به دست هم می‌دهند تا به موفقیت برسد. پس اگر همه چیز با هم هماهنگ شود آن كار موفق می‌شود. از طرفی سلیقه مردم دستمان آمده، یكسری كارهایی كه خودمان دوست داریم می‌سازیم و یكسری چیزهایی كه مردم دوست دارند درست می‌كنیم تا كارها موفق شود.

من و تتلو

یك مقدار درباره كارهایی كه با امیر تتلو كردید حرف بزنیم. چه زمانی شروع شد؟ اولین كارتان چی بود؟

امیر تتلو را سر برنامه ذره‌بین شناختم. من با امیر میانه خوبی نداشتم و مثل مردمی كه می‌بینند و قضاوت می‌كنند، فكر می‌كردم. البته امیر الان با امیر قبلی خیلی فرق دارد. من امیر را به برنامه دعوت كردم و یكسری سوال‌هایی مطرح كردم كه خیلی انتقادی بود. البته یك سال قبل از این برنامه، من امیر را به یك برنامه دیگر هم دعوت كرده بودم كه شانس آورد به آن برنامه نرسید چون در زمان كنسرتش افتاد و نتوانست در آن برنامه حضور داشته باشد. ولی خدا را شكر می‌كنم كه سر آن برنامه حاضر نشد چون اگر آن زمان می‌دیدمش رفتارم تندتر بود و خیلی خوشحال شدم كه آن روز استودیو نیامد چون می‌خواستم اذیتش كنم.

رفتی امیر را بكوبید كه نشد؟

آره. هدفم كوبیدن امیر بود كه نشد. من نسبت به امیر یك دید دیگری داشتم؛ طرز لباس پوشیدنش، مدل آهنگ‌ها و كلیپ‌هاش باعث شده بود دیدی پیدا كنم كه واقعی نبود؛ مثل الان كه شاید خیلی‌ها این دید را داشته باشند. در آن زمان از لحاظ پوشش و مدل مو مورد پسند من هم نبود ولی الان بیشتر موردپسند است.

دعوتش كردید در برنامه ذره‌بین و بعد از آن رفیق شدید؟

من در آن برنامه خیلی اذیتش كردم و خیلی چیزها گفتم كه اگر كسی دیگری بود حرف‌های من را جدی می‌گرفت. ولی امیر پا به پای من آمد و با خنده تمام سوالات من را جواب می‌داد. بعد از اینكه مصاحبه گرفته شد گفت هر كاری دوست دارید بكنید، اگر دوست دارید من را بكوبید. من هم از كاراكترش خوشم آمد و دو، سه بار دیگر هم در استودیو همدیگر را دیدیم و با هم صحبت كردیم. تا اینكه من یك سال بعد به ایران رفتم و گذرمان به هم خورد و یادی از قدیم كردیم. بعد مستند از زیرزمین تا بام تهران را ساختیم كه خیلی دیده شد؛ حتی بیشتر از ذره‌بین. وقتی دو نفر كاری را انجام می‌دهند و به موفقیت می‌رسند باعث می‌شود رابطه كاری آنها محكم‌تر شود. برای ما هم وقتی مصاحبه ذره‌بین موفق شد، باعث شد كار بعدی را انجام دهیم كه بیشتر موفق شدیم. یك بار امیر به خانه من آمد و گفت دوست دارم یك موزیك ویدئو برای من درست كنی چون فكر می‌كنم سلیقه‌ ما خیلی به هم نزدیك است.

بعد یك آهنگ آورد كه من خوشم آمد و قرار شد ویدئو بسازیم كه نشد. دوباره یك آهنگ دیگر آورد كه آن هم نشد. بعد یك بار اصفهان بودیم كه در آنجا آهنگ «نگفته بودی» را با خودش زمزمه می‌كرد ولی خیلی ناقص بود؛ در حد یك ترجیع‌بند بود. وقتی شعر را شنیدم گفتم خیلی باحاله. در همان حال كه امیر شعر را می‌نوشت من سناریوی آن را می‌نوشتم و می‌گفتم كه من می‌خواهم اینجا این را اضافه كنم و امیر هم همان موقع آن تغییر را در شعرش می‌آورد. یعنی پا به پای هم آمدیم جلو و از آن طرف نادر كوهستانی یك تنظیم عجیب و غریب كرد. آن كار یك كار خیلی خوب شد. ویدئوی «نگفته بودی» یك موفقیت بزرگ‌تر بود كه باعث شد انگیزه ما برای كارهای بعدی بیشتر شود.

چند تا كلیپ ساختید؟

نگفته بودی، تو، تو دید من نیستی و انرژی هسته‌ای.

طی چند سال؟

طی دو سال تا دو سال و نیم.

ولی رابطه شما مثل یك رابطه خواننده و كارگردان نبود؟

نه اصلا. اگر من احساس می‌كردم كه ارتباط ما فقط كاری است، این كار را نمی‌كردم. چون خیلی موقعیت‌ها بود كه بخواهم موزیك ویدئو درست كنم.

به جز این كار، كارهای موزیك ویدئو تو ایران انجام دادید؟

نه اصلا. این كار، كار اصلی من نیست و نمی‌توانم بگویم كه من كلیپ‌ساز هستم. كار من چیز دیگری است. كار من تلویزیون است و دوست دارم كارهای سینمایی انجام دهم ولی چون تركیب گروه ما تركیب جالبی است و همیشه موفق می‌شویم، دوست داریم این گروه حفظ شود تا بتوانیم كارهای بهتری درست كنیم؛ مثلا من اگر یك كار سینمایی بسازم، امیرتتلو موزیك فیلم من را می‌خواند چون می‌دانم اگر با هم كار كنیم نتیجه‌اش خوب است و برعكس امیر آهنگ بخواند و من فیلمش را بسازم.

رابطه كاری شما چطور است؟ بابت كاری كه می‌كنید پول می‌گیرید؟

در مورد مسائل مالی بهتر است صحبت نشود.

بودجه مالی از كجا می‌آید؟

این چیزی است كه ترجیح می‌دهم درباره‌اش صحبت نكنم.

یعنی اسپانسر دارید یا نه؟

اگر اسپانسر داشته باشیم كه نوشته می‌شود. یك زمانی اتفاقی در زندگی می‌افتد كه همه چیز جور می‌شود؛ مثلا از یك لوكیشن خوشمان می‌آمد كه ۱۰ میلیون باید می‌دادیم و نمی‌توانستیم. فردای همان روز یك نفر زنگ می‌زد و یك لوكیشن بهتر به ما نشان می‌داد كه اصلا پول نمی‌خواست و فقط می‌گفت كارهای‌تان را در اینجا انجام دهید. یك زمانی یك چیزهایی دست به دست هم می‌دهند تا ما به موفقیت برسیم.

ما و انرژی هسته‌ای

در این مدت این كلیپ انرژی هسته‌ای از بین همه كارها پروداكشنش و ساختش قوی‌تر بود و كار دلی بود كه دوست داشتید. این كار از كجا آمد و ایده چه كسی بود؟

آهنگش را ۲ سال پیش امیر ساخته بود. هم شعر و هم آهنگش ولی كامل نبود. من هم در ذهنم بود كه امیر چنین آهنگی دارد. ۲ سال گذشت. یك روز به امیر زنگ زدم و گفتم این آهنگی كه قبلا خوانده بودی و الان در بحث مذاكرات هسته‌ای هستیم و حرف‌هایی كه زدی به خط نظام و سیاست كشور خیلی نزدیك است. امیر گفت دوست داری ویدئو كنی؟ اگر تو دوست داری، منم دوست دارم كار كنیم و صحبت‌هایی با ارتش شد.

هماهنگی با ارتش را چه كسی انجام داد؟

انجام شد دیگر و گفتیم كه می‌خواهیم این كار را انجام بدهیم و آهنگ را گوش كردند. گفتیم تصمیم داریم یك قدرت نمایی نظامی كنیم. به ما لطف و اعتماد كردند و خدا را شكر نتیجه‌اش هم خوب شد.

تا به حال در سیستم ارتش، ناو دراختیار یك كلیپ‌ساز گذاشته بودند؟

نه. امكاناتی كه دراختیار ما گذاشتند خیلی خوب بود ولی ما تا لحظه آخر هم نمی‌دانستیم كه مشكل دارد یا نه.

در ارتش آهنگ را گوش كردند و سناریو را خواندند؟

بله، گوش كردند. ارتش خیلی منظم است. از قبل تمامی اسامی تولید، تمام برنامه‌ها، وسایل فیلمبرداری، پلاك ماشین و ساعت ورود و و خروج به دقیقه را از ما پرسیدند. همه هماهنگی‌ها خیلی حرفه‌ای انجام می‌شد. بسیار منظم و با برنامه پیش می‌رفتند.

پیش تولید چقدر طول كشید؟

پیش تولید ۲ هفته. از لحظه‌ای كه تصمیم گرفتیم تا لحظه سر ضبط ۲ هفته طول كشید.

تولید چه طور بود؟

من خیلی سریع كار می‌كنم؛ چه در مرحله تولید و چه در مرحله پیش تولید. من كارهایم را منظم و اصولی انجام می‌دهم. همه چیز را روی كاغذ می‌آورم و تك تك فریم‌ها را می‌كشم. تمام كارها را قبل از ضبط توضیح می‌دهم؛ از قاب تصویر تا جنس رنگ همه آماده هستند. گروه تداركات هم خیلی حرفه‌ای است. وقتی ضبط شروع می‌شود همه سر كار خودشان هستند و سر ضبط آماده كارهایشان را انجام می‌دهند.

یك روز انزلی بودید و روی ناو؟

بله، یك روز انزلی بودیم و فردای آن روز رفتیم منجیل.

آن صحنه‌ها تپه‌های منجیل بود؟

بله در منجیل بود و آن سربازها هم متعلق به منجیل بودند. یك سری صحنه هم در میدان حسن‌آباد و میدان آزادی تهران گرفتیم كه خوشبختانه نیروی انتظامی خیلی با ما همكاری كردند و اجازه فلیمبرداری با ریل را دادند.

اولین بار بود برای فیلمبرداری مجوز گرفتید؟

اولین بار بود كه ما مجوز كامل داشتیم. حس خوبی بود و خیالمان خیلی راحت بود. همیشه استرس این را داشتیم كه سر فیلمبرداری برای ما مشكل ایجاد شود. با اینكه كار بدی نمی‌كنیم ولی همیشه استرس داشتیم ولی خدا را شكر، این بار حتی ماموران انتظامی كنار ما ایستادند تا ما اذیت نشویم.

خب موزیك ویدئو پخش شد و كلی در رسانه‌های خارجی و تلویزیون‌ها سرو صدا كرد.

یك گله از رسانه‌های داخلی دارم. یك اتفاق خیلی خوبی افتاد و یك اثر هنری خیلی خوبی كه خارج از مساله هسته‌ای و یك آهنگ ملی است، ساخته شد. اثری كه در آن درباره صلح طلبی ایرانی ها گفته می‌شود. حرف‌هایی كه اگر یك نفر یك ذره عرق ملی داشته باشد با این حرف‌ها موفق است. در این آهنگ یك حرف بد، ضدبشری و خشونت بار زده نشد. این آهنگ تمام حرفش این بود كه یك قدرت نظامی برای كشورمان لازم است و ایران انرژی صلح آمیز هسته‌ای می‌خواهد. ایران یك كشور صلح‌طلب است كه تا حالا، نه سابقه حمله به كشوری را دارد و نه سابقه استفاده از صلاح‌های كشتار جمعی. اینها حرف‌هایی بود كه ما در پلاكاردهای انگلیسی گفتیم كه اجازه ندهید رسانه‌های خارجی شما را فریب دهند. مردم ایران مردم صلح طلبی هستند و انرژی صلح آمیز هسته‌ای برای همه است.

حرف خاصی ندارید ؟

حرف خاص اینكه یك مقدار رسانه‌های داخل كشور در برخی موارد مثل انرژی هسته‌ای كم لطفی می‌كنند. ما كاری درست كردیم كه اول از همه یك آهنگ ملی است و ما از ایران یك تصویر قدرتمند نشان می‌دهیم. كاری كه در هالیوود سال‌های سال انجام می‌شود و سالی ده، بیست تا فیلم از نیروی هوایی، دریایی و ارتش این كشور می‌سازند كه به رخ دنیا بكشند و نشان بدهند ما آدم‌های بدی هستیم. از طرف دیگر كشورشان را یك كشور مظلوم نشان می‌دهند كه مورد حمله كشورهای دیگر و تروریست واقع می‌شود.

اما حقیقت این نیست و از سینما و موسیقی استفاده ابزاری می‌كنند ولی كشوری مثل ایران نه جنگ طلب بوده، نه به كشوری حمله كرده و نه درگیر گروه‌های تروریستی بوده؛ به همین دلیل این كار عین حقیقت است، بعد رسانه‌ها ضد این كار می‌نویسند كه چرا ارتش همكاری كرده. حالا كه سازمان‌ها و ارگان‌ها به ما اعتماد كرده‌اند چرا شما از ما حمایت نمی‌كنید؟ در خارج از كشور مهم‌ترین روزنامه‌ها و مجله‌ها از خوش ساخت بودن و خوب بودن این كارها مطلب می‌نویسند ولی از آن طرف رسانه‌های كشور خودمان حمایت نمی‌كند.

فكر كنم تنها رسانه‌ای كه حمایت كرده، رسانه ما بوده. . .

نه رسانه‌های مختلفی بوده؛ یك جوری در یك لجبازی افتاده كه می‌خواهند اظهارنظر كنند ولی از اصل قضیه دور شدند. حالا می‌خواهند بدانند كه ما از چه طریق رفتیم روی ناو! حالا هر طوری شما باید خوشحال باشید كه ما این كار را انجام دادیم. اگر چیزی خارج از تصورات‌تان است نباید دنبال حاشیه‌ها باشید. در كل اصل قضیه این است كه ما خواستیم با یك پیام صلح از كشورمان و فرهنگ و هنر ایران دفاع كنیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج