عباس غزالي و تجربه ای متفاوت
عباس غزالي اين روزها نخستين تجربه سينمايي خود را با هومن سيدي در گروه «هنر و تجربه» روي پرده دارد. اين بازيگر كه با دو مجموعه «وضعيت سفيد» و «مادرانه» به شهرت رسيد، در نقشهاي متفاوت ظاهر ميشود.
روزهاي گرم تابستان را چطور ميگذرانيد؟
اين روزها فيلم سينمايي «اعترافات ذهن خطرناك من» را در گروه هنر و تجربه روي پرده دارم. چند روز پيش بازي در فيلم سينمايي «قيچي» را به پايان رساندم. فيلمي كه خودم خيلي به آن علاقه دارم و اگر شرايط حضور در جشنواره فيلم فجر را داشته باشد جزو فيلمهاي قابل توجه فيلم اوليها خواهد بود. اين اثر، فيلمنامهاي شخصيت محور دارد و من كاراكتر اصلي را بازي كردم و از حال و هواي قصه، نوع روايت، فيلمسازي و حتي بازيگري ميتوان گفت با كارهاي مرسوم سينماي ما متفاوت است. براي من هم تجربه بسيار آموزنده، شيرين و جذابي بود. اميدوارم مراحل فني هم به خوبي انجام شود و فيلم به جشنواره برسد.
چه ويژگيهايي باعث شد «قيچي» تا اين اندازه مورد توجه شما قرار بگيرد؟
شخصيت راما در فيلم «قيچي» متفاوت است. اين فيلم از تهران و آپارتمان شروع ميشود اما در ادامه دوربين و قصه و اين كاراكتر از خانه دور شده و به قطار ميروند. ماجرا مدتي در حال حركت ميگذرد و بيابان و روستا و جزيره مسيري براي همراهي مخاطب ميشود تاجايي كه اتمسفر فيلم بهطور كلي از نظر بصري و روايت تغيير ميكند. اگرچه كار در اين پروژه سختيهاي خود را داشت، ولي من از آن دسته افرادي هستم كه سختيهاي كار را دوست دارم. اصولا هيچ كار خوبي بدون سختي به سرانجام قابل قبول نميرسد. از اين جهت مصائب را جزئي از لذتهاي كارم ميدانم. اتفاقا نقشهاي متفاوت، خاص اين دسته كارها هستند. اميدوارم نتيجه زحمت همه بچهها در اين پروژه ديده شود.
كارگردان فيلم اولي كارتان را چقدر ميشناختيد؟
كارگردان اين فيلم جواني بااستعداد به نام كريم لكزاده است. بچههاي خانه سينما او را با فيلمهاي كوتاهش ميشناسند كه در جشنها و مراسم مختلف جايزه گرفته است. اين فيلمنامه هم به قلم خودش نوشته شده است و من نقش اصلي آن را بازي كردم.
حضور در كار يك فيلم اولي آنهم با فيلمنامهاي كاملا متفاوت ريسك نبود؟
اگر فيلمنامه خوب باشد و كاراكتر را بپسندم در مرحله بعد كارگردان برايم مهم است. اگر نام آشنا باشد كه تكليف مشخص است ولي اگر فيلم اولي باشد رجوع ميكنم به فيلمهاي كوتاهي كه تا الان ساخته است. با ديدن فيلمهاي لكزاده و صحبتهايي كه داشتيم با نوع تفكر و ذهنيتش آشنا شدم و در نهايت نتيجه خوبي گرفتم. البته آدم وقتي با اطمينان هم كاري را شروع كند طبيعتا قدري ريسك و ترديد وجود دارد. كار كوتاه با فيلم بلند سينمايي فرق دارد. قبول دارم ريسك بود اما ريسك رو به جلو. ضبط كار از قسمتهاي سخت يعني لوكيشنهاي جنوب شروع شد. از نخستين سكانسي كه جلوي دوربين رفتم اطمينانم چند برابر و شكام به يقين تبديل شد و تا آخر هم از كار لذت بردم.
باز هم فيلم آماده نمايش داريد؟
اواخر سال گذشته فيلم سينمايي «دلبري» را به كارگرداني جلال دهقاني اشكذري كار كردم كه دومين فيلمش در حوزه دفاع مقدس بود، اما با روايتي كاملا متفاوت در اين ژانر. كل قصه در يك لوكيشن فيلمبرداري شد و كم پرسوناژ بود. كاراكتر اصلي را هنگامه قاضياني بازي كرده و من و آتيلا پسياني ديگر شخصيتها را بازي كرديم. «دلبري» براي من كار ارزشمندي است كه در پرونده هنريام جزو كارهاي متفاوت به شمار ميرود، نقش فرزند شهيد را بازي كردم كه هم مقدس بود، هم متفاوت. اميدوارم نتيجه در خور توجه باشد. احتمالا نخستين نمايش اين فيلم هم در جشنواره فجر خواهد بود.
پس در جشنواره امسال حضور پررنگي خواهيد داشت. ممكن است كار سينمايي ديگري هم به اينها اضافه شود؟
من آدم گزيده كار و وسواسي هستم و داشتن چند فيلم خيلي در اولويتم نيست. بسته به سياستهاي جشنواره اگر اين دو فيلم پذيرفته شود من هم پررنگتر ظاهر ميشوم. بعد از اين هم اگر كارهاي پيشنهادي در راستاي اهدافم باشد حتما ميپذيرم. به اين فكر نميكنم ۱۰ فيلم داشته باشم، به ارزش و تاثير روبه جلوي آن بيشتر فكر ميكنم. «دلبري» را اواخر سال گذشته كار كردم كه به جشنواره سال پيش نرسيد. معتقدم اگر فيلم به جشنواره ميرسيد من با توجه به تجربه «اعترافات…» دو فيلم كاملا متفاوت داشتم.
از شرايط اكران «اعترافات...» راضي هستيد؟
از بد شانسي من بود نخستين فيلمي كه با آن وارد سينما شده و برايش كانديداي دريافت سيمرغ بلورين شدم، در بخش هنر و تجربه اكران شود. من براي اين بخش احترامي ويژه قائلم و گروه هنر و تجربه بسيار ارزشمند است. اگر تصميم به سينما رفتن داشته باشم ترجيح ميدهم فيلمهاي اين گروه را ببينم كه فيلمسازان مستقل و بدون پشتوانه در آن حضور دارند اما يك مقدار تكليفش مشخص نيست كه چه فيلمهايي در اين گروه قرار ميگيرد. به دلخواه است يا با ارزيابي انتخاب ميشوند. احساس ميكنم «اعترافات…» قابليت اكران عمومي داشت، اما با تعاملي كه بين تهيهكننده و مسئولان وجود داشت ايشان پذيرفت و فيلم در گروه «هنر و تجربه» روي پرده رفت، البته او از فروش فيلم راضي است. هرچند كه به نظر من در بخش عمومي هم چيزي غير از اين پيش بيني نميشد و فيلم مورد استقبال عموم قرار ميگرفت.
پس احساس ميكنيد آنطور كه بايد فيلم ديده نشد؟
الان هم باعث خوشحالي است كه مردم در گروه «هنر و تجربه» از فيلم استقبال كردند. در چند اكراني كه همراه مردم بودم ديدم كه خوشبختانه كار را دوست داشتند، اما به نظرم تهيهكننده بايد براي تبليغات بيشتر تلاش كند. يك پوستر مبهم اما زيبا براي بخش «هنر و تجربه» كه دچار محدوديت فراوان است كافي نيست. تيزر تلويزيوني، بيلبورد شهري و چند پوستر متفاوت ميتواند شرايط را براي جذب مخاطب بهتر كند، تبليغات بخش مهمي از كار ماست. در كنار اين استقبال خوب، بارها شنيدهام كه مردم از اكران فيلم در گروه «هنر و تجربه» اطلاع ندارند و اين تنها با تبليغات ميسر ميشود.
ارسال نظر