«اسب بخار»، تخت گاز ایرانی
برنامه موفق و تعطیل شده جرمی کلارکسون دستمایه یک تیم ایرانی برای ساخت مجموعه ای با عنوان اسب بخار شده. مهم ترین موانع ساخت این برنامه که برای توزیع در شبکه نمایش خانگی تولید می شود را بررسی کرده ایم.
روزنامه هفت صبح: برنامه موفق و تعطیل شده جرمی کلارکسون دستمایه یک تیم ایرانی برای ساخت مجموعه ای با عنوان اسب بخار شده. مهم ترین موانع ساخت این برنامه که برای توزیع در شبکه نمایش خانگی تولید می شود را بررسی کرده ایم.
بعد از موج تقلید از برنامه های موفق آن ور آبی حالا نوبت به ساخت برنامه ای با سبک و سیاق «تخت گاز» رسیده. سامان مقدم قصد دارد نسخه وطنی این برنامه را با نام «اسب بخار» برای شبکه نمایش خانگی به کارگردانی سام کلانتری تهیه و روانه بازار کند. مهراب قاسمخانی، با انتشار عکسی از علی قربان زاده (مجری احتمالی برنامه) در کنار یک دستگاه فورد آمریکایی گفته که فیلمنامه این مجموعه را می نویسد.
گفته می شود این مجموعه با همکاری بانک کانادایی Tangerinc و در کشورهای ایران، دوبی، پراگ و برلین تصویربرداری خواهدشد. جزئیات دیگر «اسب بخار» رسانه نشده ولی سر و شکلش شبیه «تخت گاز» است. این در شرایطی است که جرمی کلارکسون و همکارانش پس از تعطیلی برنامه پربیننده شان در بی بی سی این روزها مقدمات ساخت تخت گاز را برای شبکه پخش آنلاین آمازون فراهم می کنند. آیا «اسب بخار» سودای «تخت گاز» دارد؟ هشت مورد اساسی که باعث می شود این طرح در حد یک رویا باقی بماند را بررسی کرده ایم.
هزینه های تولید
هزینه تخت گاز : هزینه ای که برنامه تخت گاز به عنوان یک برنامه تراز، برای هر قسمت کنار گذاشته برابر است با ۲۲ فیلم سینمایی ایرانی! این مبلغ پس از جست و جود در شبکه پخش آنلاین آمازون به دست آمده. براساس اعلام این شبکه آنلاین، ساخت هر قسمت تخت گاز برای سازندگان حدود چهار و نیم میلیون پوند آب می خورد که معادل ایرانی می شود ۲۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان.
این عدد به خاطر نوع کار تخت گاز چندان دور از ذهن نیست. این برنامه با شرکت های معتبر همکاری می کند و برای آن ها رقم ناچیزی به حساب می آید. مبلغ چهار و نیم میلیون پوند در مجموع شامل هزینه های اجاره ماشین، اجاره پیست، استفاده از خیابان ها، بیمه، سفرهای احتمالی و کارهای روتین تولید یک برنامه می شود.
هزینه اسب بخار : قرار است تصویربرداری برنامه «اسب بخار» در ایران، دوبی، پراگ و برلین انجام شود. این چهار لوکیشن به خودی خود بر هزینه تولید اضافه می کند. به این بیفزایید هزینه ساخت و نگه داری استودیوی اختصاصی در دوبی، اجاره ماشین ها، مبلغ سنگین بیمه، هزینه پیست و... البته بانک کانادایی Tangerinc متعهد شده این هزینه را متقبل شود. حالا چه آورده و سودی برایش دارد که قبول کرده زیر بار این مبلغ کلان برود معلوم نیست.
حضور برندها در ایران
حتی اگر قوانین رسمی را نادیده بگیریم که اجازه حضور برخی برندها را فقط به طور موقت می دهد، در فرهنگ عمومی ماشین های لوکس در خیابان ها نه تنها فضیلت نیست که نشانه ای از نوکیسه بودن محسوب می شود. خودتان مرور کنید اتفاقاتی که در یک سال اخیر سر پورشه های مختلف رخ داد. دیدید چه هیاهویی برپا شد. یا در صفحه بچه پولدارها در اینستاگرام چه غوغایی شکل گرفت. در این شرایط خودروهای معتبر حتی به شرط اجازه ورود، چه قدر برای کمپانی نفع دارد؟ احتمالا سازندگان برنامه اسب بخار خواهند گفت تمرکزمان روی خودروهای غیرآمریکایی است.
اگر این گونه است که چرا مجری برنامه با خودروی آمریکایی عکس گرفته؟ و مگر جذابیت های برنامه ای مثل تخت گاز محبوبیت خود را مدیون ماشین های آمریکایی نیست؟ وانگهی حتما منتقدان این پرسش را مطرح می کنند که سهم خودروهای داخلی در برنامه اسب بخار چه می شود؟ طبعا ما با این دسته هم داستان نیستیم چون می دانیم تولیدات محترم وطنی نیاز به تست ندارند و عیب و مزایای شان را همه از بریم! تکلیف خودروهای پرتعداد چینی هم که معلوم است و هر شهروند معمولی می داند چه سطحی از کیفیت را دارا هستند.
تیم تولید
سابقه تخت گاز : نیاز به تکرار نیست که بخش زیادی از محبوبیت یک برنامه به تیم تولید آن بر می گردد؛ برنامه ای مثل تخت گاز به این فاکتور اهمیت زیادی می دهد و درست یک سال پس از شروع و در سال ۱۹۸۸ جرمی کلارکسون را به برنامه تزریق می کند. مسئولان بی بی سی برای انتخاب او دلیلی محکم داشتند و آن تسلط و دانش کلارکسون بر ریز و درشت اتومبیل است.
او ستون نویس مجله اتومبیل بوده و همچنان به این شغل ادامه می دهد و حتی صاحب چند کتاب تالیفی در این زمینه است. ریچارد مارک هموند دیگر مجری تخت گاز بوده و سال ها درباره ریز و درشت اتومبیل قلم زده. جیمز دنیل می هم شرایطی نسبتا مشابه دارد و با پیشینه روزنامه نگاری و تسلط بر مسائل خودرو برای تخت گاز انتخاب شد.
سابقه اسب بخار: اسب بخار قرار است از چند کارشناس اتومبیل برای تخصصی شدن برنامه استفاده کند. تا این جا علی قربان زاده به عنوان مجری معرفی شده و مهراب قاسمخانی قرار است متن برنامه را بنویسد. نیاز به مرور کارنامه این دو نیست که هیچ کدام تخصصی در ستون نویسی و کار عملی درباره خودرو ندارند.
هزینه بیمه
تخت گاز چه می کند: بیرون کشیدن هزینه بیمه از هزینه های تولید و اختصاص یک باکس مجزا به آن، دلیل واضحی دارد. مبلغ بیمه اتومبیل های شرکت های معتبر مثل فورد آن قدر بالا و سرسام آور است که حتی گاهی برنامه متمول و معتبر «تخت گاز» از عهده اش برنیامده. بارها در این برنامه شاهد بوده ایم که مجریان اعلام کرده اند. فلان ماشین را به خاطر عدم تعهد بیمه نتوانسته ایم تست کنیم. این مورد ناظر به ماشین های تک است که به شکل خاموش و توسط کامیون روی پیست قرار داده شده.
اسب بخار چه خواهدکرد : اولا شرکت های ییمه خارجی به خاطر شرایط کشورمان اجازه فعالیت ندارند. همین ابتدا این سوال پیش می آید که آیا شرکت های معتبر خودروسازی به بیمه ایران اعتماد دارند؟ بعد از آن این سوال پیش می آید که شرکت های بیمه گذار ایرانی آیا حاضر هستند برای مبالغ نجومی خودروها هزینه کنند؟ اصلا این ریسک می ارزد؟ این سوال وقتی پررنگ می شود که بارها در برنامه «تخت گاز» شاهده بوده ایم بعضی خودروها به خاطر هزینه بالا مورد حمایت بیمه قرار نگرفته اند. «اسب بخار» در این شرایط باید برگ برنده رو کند که آیا حاضر است ریسک تست خودروهای تک را بپذیرد تا از «تخت گاز» جلو بیفتد؟
پیست اتومبیلرانی
تخت گاز چه می کند : خودروسازان معتبر اجازه حضور محصولات شان را در هر پیستی نمی دهند و اگر ذره ای از استانداردهای معقول عدول کند، قرارشان را فسخ می کنند. تخت گاز به خاطر اعتباری که طی این سال ها کسب کرده از این منظر مشکلی نداشته.
برای همین در کشورهای مختلف مثل ایتالیا، اسپانیا، امارات، آفریقای جنوبی و... پیست های اصلی در اختیارش گذاشته شود. این برنامه با یک گزینه دیگر هم رو به رواست؛ مثلا در دوبی پلیس خیابان اصلی را برای او می بندد چون به خوبی از میزان محبوبیت این برنامه آگاه است. می داند اگر گوشه ای از کشورش به مخاطبان میلیونی معرفی شود خودش سود خالص است.
اسب بخار چه خواهدکرد: برنامه اسب بخار علاوه بر ایران، دوربینش را به دوبی، پراگ و برلین خواهدبرد. این کشورها از پول بدشان نمی آید ولی هرگز منطقی نیست که برای یک برنامه ناشناخته همان هزینه را پیشنهاد دهند که به تخت گاز می دهند. در ایران هم به راحتی تست خودرو امکان پذیر نیست؛ پیست آزادی استاندارد لازم را ندارد، از آن سو بستن خیابان اصلی محتمل به نظر نمی رسد. هرچند نیروی انتظامی برای تولید فیلم و سریال ها در قبال دریافت مبلغی مشخص، برخی محدوده ها را می بندد اما برنامه ای در حد و قواره اسب بخار نیاز به محدوده ای بیشتر (مثل بلوار کشاورز) دارد.
بازگشت سرمایه
تخت گاز چه کار می کند: برنامه تخت گاز تا زمانی که روی آنتن بود همیشه جزو پربیننده ها به حساب می آمد. این آمار را بخوانید تا حساب کار دست تان بیاید: «در سال ۲۰۱۳ موسسه رکوردهای جهانی گینس اعلام کرد که تخت گاز پربیننده ترین برنامه تلویزیونی جهان است که در بیش از ۲۰۰ کشور جهان پخش می شود.» نیاز به گفتن نیست که چنین برنامه ای چه سود سرشاری عاید سازندگان و بی بی سی کرده. حالا هم بیراه نیست که شبکه پخش آنلاین آمازون حدود چهار و نیم میلیون پوند برای ساختش هزینه کرده. تخت گاز رکورد گرفتن آگهی های قبل و مابین برنامه را داشت، به شبکه های دیگر فروخته می شد، محصولات و بازی های زیادی ارائه کرد و... خب این ها همه یعنی سود خالص.
اسب بخار چه خواهد کرد: اگر برنامه تخت گاز به واسطه تبلیغات و برندسازی صاحب سود ناب شده، به پشتوانه بیننده ۳۵۰ میلیون نفری اش است. اسب بخار این میزان بیننده خواهدداشت؟ ما که امیدواریم این اتفاق رخ دهد ولی حافظه تاریخی مان نشانه ای از این امیدواری ندارد. اصلا ما نتوانستیم در بازار محصولات فرهنگی خاورمیانه عرض اندام کنیم. چه برسد به فروش جهانی.
ارتباط با کمپانی
تخت گاز چه می کند: «تخت گاز» به مرور و با کسب اعتبار پای همه برندهای خودروسازی را به برنامه باز کرد. کدام شرکت هست که از چنین فرصتی برای عرض اندام جلوی مخاطبان میلیونی در سرتاسر جهان استفاده نکند؟
اسب بخار چه خواهدکرد: در عکس هایی که از علی قربان زاده در معرفی «اسب بخار» منتشر شده او کنار یک دستگاه فورد دیده می شود. همان طور که می دانید شرکت های آمریکایی سال ها است اجازه فعالیت در ایران ندارند و طبعا شرکت فورد هم نمی تواند با برنامه «اسب بخار» به طور مستقیم مراوده داشته باشد. طبق یک قانون، شرکت های آمریکایی در صورتی می توانند محصولات شان را به یک ایرانی بفروشند که او تابعیت دوگانه داشته باشد. پس با این حساب «اسب بخار» نمی تواند به عنوان یک برنامه خالص ایرانی با شرکت های آمریکایی مثل فورد، جنرال موتور و... تعامل کند.
حالا فرض می کنیم که برنامه از این لحاظ مشکلی ندارد و مثل عکسی که قربان زاده با فورد گرفته این تعامل شکل بگیرد. خب این شرکت آمریکایی برچه اساسی به این تعامل امیدوار باشد؟ مگر بازار ایرانی آن تضمین شده؟ مگر اجازه فعالیت دارد؟ پس تمرکز «اسب بخار» باید روی شرکت های خودروسازی اروپایی و آسیای (کره و ژاپن) باشد.
شرایط شبکه نمایش خانگی
راستش این قصه شبکه نمایش خانگی این قدر تکراری است که فقط برای یادآوری و «شاهد مثال» به آن رجوع می کنیم. آخرین سریال موفق این شبکه کفت تراژش ۱۸۰ هزار نسخه بوده. تازه این متعلق به شاهگوش است که به شکل مرتب توزیع می شد و داستانش جذابیت ابتدایی را داشت. خب در این شرایط آیا با هزینه های سرسام آوری که سازندگان برنامه اسب بخار قصد آن را دارند، منطقی است؟ فرض محال این که شرایط شبکه خانگی تا آن زمان به سامان شود و شبکه توزیع گسترده داخلی خارجی بتواند بازارهای هدف را پوشش دهد؛ چند درصد از مردم حاضر هستند برای چنین برنامه ای هزینه کنند؟
طبیعی است که وقتی اصل یک جنس در دسترس باشد کسی علاقه ای به ورژن تقلیدی اش ندارد. چه بسا یک نفر پیش دستی کند و گلچین تخت گاز را با کیفیت خوب و دوبله مناسب وارد بازار خانگی کند. وانگهی این برنامه برای چند درصد از مردم ایران تولید می شود؟ چه تعداد از مردم به برنامه ای که خودروهای لوکس را تست می کند علاقه دارند؟ تجربه شام ایرانی و رالی ایرانی نشان می دهد یک برنامه به صرف موفقیت در مقیاس جهانی در بازار داخلی نمی تواند موفق باشد.
نظر کاربران
اون وقت شرکت های معتبر جهان میان به شما ایرانی ها بازی رو واگذار میکنند
اونم مهراب قاسم خانی که نوشته هاش زمین تا آسمان فرق داره