الناز حبیبی: اهل ریسک هستم
خیلیها الناز حبیبی را با سریال «تا ثریا» سیروس مقدم به خاطر دارند، بازیگر مجموعههای «فراموشی»، «دودکش» و... که فصل دوم مجموعه «دردسرهای عظیم» با بازی او در نقش بهار ماه رمضان امسال روی آنتن شبکه سوم سیما رفت با آثاری چون «پیتزا مخلوط» و «ناخواسته» به سینما آمد.
الناز حبیبی از چندمین همکاریاش با بروز نیکنژاد صحبت کرد:
بعد از سریال «دردسرهای لطیف» برنامه شما چه خواهد بود؟
- باور کنید میخواهم فقط استراحت کنم. فعلاً هیچ تصمیمی برای آینده ندارم.
به عنوان یکی از بازیگران اصلی سریال، وقتی تصمیم به ساخت فصل دوم سریال گرفته شد نظرتان چه بود؟ چقدر به موفقیت دوباره کار اطمینان داشتید؟
- به هر حال هر کاری که قرار است سری دومش ساخته شود، استرس و دودلی با خود به همراه دارد، ولی قصه در فصل دوم آنقدر خوب و جذاب بود و ما چون مدیران خوبی از کارگردان تا تهیهکننده کاربلد کنار سریال داشتیم و خیالمان راحت بود. در واقع همه میدانستند قرار است چه اتفاقی رخ بدهد و چه شرایطی در راه است. من به عنوان بازیگر در این شرایط خیلی خیالم راحت بود.
برای شکلگیری شخصیت بهار در فصل دوم چه برنامهای داشتید و مبنای شما در شکلگیری این کاراکتر در فصل دوم چه بود؟ در سری دوم به عنوان بازیگر با چه زاویهای به بهار توجه داشتید؟
- در فصل دوم من به شناخت بهتری در مورد شخصیت دست پیدا کرده بودم، در کاراکتر برای من باورپذیرتر شده بود، چون میدانستم کیست و در دل این قصه چه جایگاهی دارد. با گذشت یک فصل من با این شخصیت زندگی کرده بودم، زیر و بم شخصیت را راحتتر به دست آوردمش و بیشتر درک کردم، از سوی دیگر اینکه من چون با این گروه کار کرده بودم، فضا را میشناختم و میدانستم چه میخواهم، میدانستم از من چه میخواهند، میدانستم نگاه کارگردان چیست و قبلاً با پارتنرم سابقه پاسکاری و بازی داشتم و میدانستم با چه شیوهای باید روبروی هم قرار بگیریم.
در این شرایط ناخودآگاه کار راحتتر میشود. من هم به راحتی در فصل دوم با شخصیت بهار و دیگر کاراکترها کنار آمدم و در جای خودم قرار گرفتم. سریال در فصل دوم از قسمت آخر فصل قبل به فصل دوم متصل شد و هیچ فاصله زمانی در قصه رخ نداد. در این شرایط ما باید راکورد شخصیت و لحن و بیان آن را حفظ میکردیم و با مراقبت بیشتری شخصیتها را نشان میدادیم. بهار در طول فصل اول عاشق شد و خیلی واقعی آن آدم را میخواست. بعد لطیف عاشق شد و آنها تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند، اما اتفاق گذاشتن یک بچه در ماشین آنها، کار را به جایی کشاند که ازدواج آنها به حاشیه رفت.
علاقه و عشق بهار به لطیف باعث شد او تا پایان بماند با این شرط که به او ثابت کند حرفش واقعیت دارد و... شرایط خاصی بر قصه حاکم بود و این نیاز داشت بهار با رنگ و لعاب جدیتری دیده شود، نگرانیهای یک دختر در ابتدای زندگی مشترکش و...
«دردسرهای عظیم» جزو اولین تجارب شما در ژانر کمدی است، شاید بعد از «دودکش» این نگاه به سمت شما چرخید که در این گونه هم بتوانید موفق باشید...
- لطف دارید...
نکتهای که اینجا قابل بحث است جنس بازی شما در سریال دردسرهاست. یک طنز مراقبت شده در مقابل جواد عزتی که قطعاً در لحظاتی این مراقبت را ندارد. راجع به این مسئله و البته سبک و سیاق هدایت برزو نیکنژاد صحبت کنید.
- سبک کارگردانی و هدایت آقای نیکنژاد همین است که جلوی دوربین زندگی را میخواهد. اگر کمدی هم وجود دارد، باید آن کمدی در دل زندگی جاری باشد. یعنی به زور نخواهی کسی را بخندانی. در واقع موقعیت است که باید مخاطب را بخنداند. این روش را برزو نیکنژاد در کارش با حساسیت اجرا میکند و من هم پس از فصل اول، دستم آمده بود که چگونه باید در این ژانر بازی کنم. هم من و هم جواد بلافاصله با شروع کار در فصل دوم میدانستیم که آقای نیکنژاد از ما چه میخواهد و این خب کار بازیگر را راحت میکند که بداند از او چه میخواهند و اندازه بازیاش مشخص میشود.
اگر ما ایده و نظری هم داشتیم، به سبک و شیوه آثار نیکنژاد نزدیک بود و به همین دلیل با کمترین اختلاف نظری مواجه بودیم. البته زمانهایی هم نظرات ما را رد میکرد. مرا بیشتر و جواد را کمتر، اما این تعامل وجود داشت و ما از این بابت به یک خط و ربط مشترک رسیده بودیم. من هم سعی کردم با یک چهارچوب مشخص هر آنچه بلد بودم را برای بهار ایجاد کنم و در اجرا به تصویر بکشم.
معمولا ما زوجهای کمدی را مردانه دیدهایم و در تلویزیون کمتر زوج مردانه- زنانه کمدی دیده شده است...
- بله...
علاقهمند هستید در این شرایط باز هم دیده شوید؟
- (مکث میکند) باید شرایطش ایجاد شود.
چند درصد از شوخیها و کمدیهای سریال «دردسرهای عظیم» از فیلمنامه آمده بود؟ به نظر میآید خیلی از اتفاقات سر صحنه ایجاد شده است؟
ـ این دومین بار است که من در این ژانر کار میکنم. به هر حال هر بازیگری دوست دارد در ژانرهای مختلف محک بخورد و تجارب مختلفی را در کارنامهاش ایجاد کند. اینکه شما معتقدید من در این ژانر موفق بودم، نظر لطف شماست ولی دیده شدن بازیگر در این گونه نمایش (طنز) بسیار بالاست و هر کسی (بازیگری) دوست دارد در این حرفه کارش دیده شود. من هم علاقهمند بودم مثل هر بازیگری آنچه در این حرفه بلدم را بیاموزم.
و البته این خطر به خصوص برای بازیگران خانم در ژانر طنز وجود دارد که به یکباره مجبور به ماندن در این گونه هستند و عملاً پیشنهاد متفاوت دیگری نخواهند داشت؟
ـ بله خطر دارد و من هم به این مسئله معتقدم، ولی خوب است ریسک کنی، به اعتقاد من ریسک کردن خیلی لازم است. کمدی کار کردن دقیقاً مثل نقش منفی بازی کردن است، ولی من فکر میکنم ریسک کردن را بیشتر میپسندم.
شما از «تا ثریا» به «دودکش» و «دردسرهای عظیم» رسیدید...
ـ بله و با علاقه هم ادامه دادم اگر چه در تلویزیون و سینما حضوری کاملاً جدی را در آثار مختلف تجربه کردم.
فیلم «ناخواسته» میتوانست یک اتفاق در کارنامه هنری شما محسوب شود اما اکران نشد تا...
ـ ممنون، بله واقعاً آنجا نقش من، متفاوت بود، ولی باور کنید برای آن کاراکتر من خیلی زحمت کشیدم، خیلی انرژی گذاشتم ولی متاسفانه فعلاً صحبتی از اکران آن نیست. من معتقدم اتفاق به موقع خودش برای هر کسی میافتد. من هم راضیام و خدا را شکر میکنم، حضور در سریال «دردسرهای عظیم» هم برای من یک اتفاق خوب محسوب میشود، بازخوردهای خوبی از مخاطب گرفتم و دیدم که چقدر مردم سریال را دوست داشتند. خدا را شکر میکنم که مردم مرا در نقش بهار پذیرفته بودند و از کارم راضی بودند.
این چندمین تجربه همکاری شما با برزو نیک نژاد بود. او را در کارگردانی و هدایت عوامل جلوی دوربین چقدر موفق دیدید؟
ـ آقای برزو نیک نژاد واقعاً کارگردان کاربلد و با حوصلهای است. او تعامل بسیار خوبی با عوامل و بازیگرانش دارد و این مسئله در کار بازیگران بسیار موثر است. ما واقعاً دو سه روز آخر خواب نداشتیم شاید ۲ ـ ۳ ساعت در شبانه روز، همان دو سه ساعت را هم آقای نیک نژاد نمیخوابیدند و سر حال و پر از انرژی سر صحنه بودند.
و این انرژی به عوامل جلوی دوربین منتقل میشد و حتی انگیزه میداد. واقعاً روزهای آخر از خستگی و فشار صدای ایشون در نمیآمد. من به ایشان خسته نباشید میگویم و امیدوارم افتخار کار کردن با ایشان برای بازیگران دیگر هم مهیا شود.
فینال سریال «دردسرهای عظیم ۲» را دوست داشتید؟
ـ بله...
واقعاً؟
ـ بله...
آن چیزی که فکر میکردید و توقع داشتید بود؟
ـ نه، آن چیزی که توقع داشتم نبود چون مسائلی پیش آمد که نشد آن چیزی بشود که قرار بود ولی من فینال سریال را دوست داشتم.
ارسال نظر