«مرد مورچهای» در صدر بهترین فیلم های باکس آفیس
حتی اگر هنوز با قیافهی «مردمورچهای» حال نمیکنید و مفهوم آن را قابلهضم پیدا نمیکنید، اما بهتر است این هفته برای او هورا بکشید.
محصول ابرقهرمانی مارول/دیزنی، «مرد مورچهای» این هفته با ۲۴.۸ میلیون دلاری که فروخت در جایگاه نخست جدول باکس آفیس قرار گرفت. در دو هفتهای که از دورهی اکرانش میگذرد، «مرد مورچهای» حدود ۱۰۶.۱ میلیون دلار در باکس آفیس خانگی کسب کرده و مجموع فروش جهانیاش، ۲۲۶.۵ میلیون دلار است.
از آن طرف، «پیکسلها»، محصول تازهی کمپانی سونی، فقط ۲۴ میلیون دلار فروخته است. «پیکسلها» که طبق گفتهی سونی حدود ۹۰ میلیون دلار برای ساختش خرج شده، برخلاف منتقدان با واکنش بهتری از سوی مخاطبانش روبهرو شد و میانگین نمرهی A را از تماشاگران زیر ۱۸ سالش دریافت کرد. برای اینکه بهتر متوجهی افتتاحیهی ناامیدکنندهی «پیکسلها» شوید، این را در نظر بگیرید که آخرین فیلم آدام سندلر که روی پردهی ۳هزار و ۷۲۳ سینما حضور دارد، باید به خاطر عناصر نوستالژیوار چند نسلیاش مورد توجه قرار میگرفت. درست همانگونه که سال پیش فیلم «لاکپشتهای نینجا جهشیافتهی نوجوان» در اوایل آگوست کار خودش را با ۶۵.۶ میلیون دلار شروع کرد.
اما معلوم شد «پیکسلها» در کمپین تبلیغاتیاش حسابی روی جذب نسلی که شبکهی MTV تماشا میکردند، تمرکز کرده بود. به امید اینکه آنها فرزندانِ عاشقِ بازیهای ۸ بیتیشان را نیز با خودشان همراه کنند. یا شاید مشکل «پیکسلها» چیزی شبیه به اتفاقی است که در رابطه با آرنولد شوارتزنگر با «ترمیناتور جنسیس» افتاد: از دست دادن علاقهی مردم به نمادهای قدیمی و همان ضربالمثل «نو که میاد به بازار، کهنه میشه دلآزار». («جنسیس» این هفته ۲.۴ میلیون فروخت و آمار خانگیاش هم به زور به عدد غمانگیز ۹۰ میلیون نزدیک است). اما به نظر میرسد، محتملترین دلیلِ عملکردِ ضعیف فیلم به نقدهای افتضاحش برمیگردد.
روری بروئر، رییس پخش سونی دراین رابطه گفته:«فکر میکنم این جایگاه خوبی برای این فیلم است. ما انتظار داریم در این موقعیت، دوام قدرتمندی داشته باشیم.» او همچنین به نفوذِ «پیکسلها» در خارج از کشور اشاره کرد:«این فیلم از آنهایی است که باید عملکرد جهانیاش را در نظر بگیریم.» فیلم در طول آخرهفته ۲۵ میلیون دلار از بازار بینالمللی کسب کرده است.
تمام اینها درحالی است که آدام سندلر در سالهای اخیر حضور ضعیفی در باکس آفیس داشته است. با وجود عملکرد غیرقابلانتظار فیلمهایی مثل That's My Boy و «جک و جیل»، استقبالِ غیرمشتقانهی مردم از «پیکسلها» چندان این روند را تغییر نداده است.
انیمیشن «مینیونها» با ۲۲.۱ میلیون دلار در جایگاه سوم قرار گرفته است. فیلم اختصاصی این موجودات تکسلولی زردرنگ که با استقبال غیرمنتظرهای روبهرو شده، برای سومین هفتهی متوالی در بازار بینالمللی ردهی نخست را در اختیار دارد. این هفته «مینیونها» در آنسوی آبها از ۶۰ منطقهای که در آنها نمایش دارد، ۴۴ میلیون دلار درآمد داشته. این رقم بهعلاوهی ۲۲ میلیون درآمد خانگی (امریکا و کانادا) مساوی است با مجموع ۶۶.۱ میلیون دلار. به این ترتیب، این جیغلههای احمق، توانستهاند در این زمینه از ابرقهرمان مارول جلو بزنند.
البته، برای اینکه مقایسهمان عادلانه باشد، باید به این نکته را در نظر گرفت که مجموع فروش جهانی ۶۰ میلیون دلاری این هفتهی «مرد مورچهای» درحالی به دست آمده که فیلم هنوز در بازار کشورهایی مثل ایتالیا، چین، کره و ژاپن اکران نشده است. مجموع فروش خانگی و بینالمللی «مینیونها» به ترتیب روی عدد ۲۶۱ و ۴۹۷ میلیون دلار میایستد که جمع آنها ما را به رقم ۷۵۹.۴ میلیون دلار میرساند.
کمدی موفق اِمی شومر، «فاجعه» با ۴۲ درصد افت فروشی که نسبت به درآمد ۳۰ میلیونیِ هفتهی قبلش تجربه کرد، ۱۷.۳ میلیون دلار فروخت و در جایگاه چهارم چارت قرار گرفت.
یکی از مهمترین تازهاکرانهای این هفته «چپدست» (Southpaw) با حضور هیکلیِ جیک جیلنهال است که با افتتاحیهی ۱۶.۵ میلیون دلاریاش، بهتر از پیشبینیها ظاهر شد. این را به پای به نقدهایی بنویسید که معتقد امسال، سالِ جیک جیلنهال برای بدست آوردن اسکارِ در رشتهی بهترین بازیگر مرد است. گفته میشود بودجهی «چپدست» ۲۵ میلیون دلار بوده است.
«چپدست» که از سوی منتقدان با نظراتِ ترکیبی مواجه شده، میانگین نمرهی A را از تماشاگرانش دریافت کرده است. افتتاحیهی خوب فیلم در حالی بود که خوانندهی مشهور رپ، امینم که آهنگهای جدیدی برای فیلم نوشته است، از طریق شبکههای اجتماعی، خبر اکران فیلم را داده بود.
اریک لوماس، رییس پخش کمپانی واینستین (Weinstein) در این رابطه گفت:«این کار کمک زیادی به شناساندن فیلم به مخاطبانِ کاملا جدیدی کرد.» او این را هم گفت که به نظر میرسد فیلم به خاطر تبلیغاتِ دهان به دهانِ گستردهاش، ستونهای قدرتمندی برای دوام آوردن دارد.«فکر میکنم ما در ادامهی تابستان و حتی تا پاییز حضور خواهیم داشت.»
«شهرهای کاغذی» (Paper Towns) با ۱۲.۵ میلیون دلار در جایگاه ششم جدول جای گرفت. این فیلم براساس کتاب دیگری از جان گرین، نویسندهی رمان عاشقانهی نوجوانپسند «شوم بختی ما» است. «شهرهای کاغذی» در مقایسه با اقتباس سینمایی «شومبختی ما» (The Fault in Our Stars) که سال پیش تبدیل به انفجارِ غیرمنتظرهای شد و در زمان افتتاحیهاش ردهی نخست را بدست آورد، ضعیفتر عمل کرده است. البته این مسئله بهخاطر اینکه «شومبختی ما» از قبل طرفداران زیادی از سمت کتاب داشت، قابلدرک است. این درحالی است که فیلم میانگین امتیاز Bمثبت را از تماشاگران دریافت کرده است. در سیستمی که تقریبا تمامی فیلمها بیبرو برگرد A میگیرند، این امتیاز خبر از عدم رضایتِ مشتریان میدهد.
شاید بزرگترین خبر هفته، خبری بود که دیر یا زود انتظار شنیدنش را داشتیم. یونیورسال اعلام کرد که «دنیای ژوراسیک» در پایانِ دورهی اکرانش، با فروش ۶۲۳.۸ میلیون دلار در باکس آفیس خانگی از فیلم اول «اونجرز» و فروش ۶۲۳.۴ میلیونیاش عبور کرده و تبدیل به سومین فیلم پرفروش در تاریخ آمریکای شمالی شده است. همین هفتهی پیش بود که «دنیای ژوراسیک» با درآمد جهانی یک میلیارد و ۵۲۰ میلیونیاش، «اونجرز» را در این زمینه نیز پشت سر گذاشته بود. مجموع درآمد این فیلم در حال حاضر یک میلیارد و ۵۴۲ میلیون دلار تخمین زده میشود.
«آقای هولمز» به اکران قویاش ادامه داد و این هفته با فروش ۲.۸ میلیون دلار به ردهی نهم جدول صعود کرد.
«ترمیناتور: جنسیس» این هفته ۲.۴ میلیون دلار فروخت و درآمد خانگیاش را به ۸۵.۷ میلیون دلار رساند. محصول کمپانی پارامونت با حضور آرنولد شوارتزنگر، از نظر بسیاری اگرچه در خاک امریکا عملکرد ضعیفی داشته، اما انتظار میرود با توجهی بهتری در خارج روبهرو شود. «جنسیس» هنوز در چین اکران نشده است. جایی که انتظار میرود فیلم با استقبال قویتری از سوی بازارهای آسیایی که هنوز اشتیاق مردم به آرنولد در آنها ادامه دارد، روبهرو شود.
ردیف |
فیلم |
فروش این هفته |
۱ |
Ant-Man |
۲۴.۸ میلیون دلار |
۲ |
Pixels |
۲۴ میلیون دلار |
۳ |
Minions |
۲۲.۱ میلیون دلار |
۴ |
Trainwreck |
۱۷.۳ میلیون دلار |
۵ |
Southpaw |
۱۶.۵ میلیون دلار |
۶ |
Paper Towns |
۱۲.۵ میلیون دلار |
۷ |
Inside Out |
۷.۳ میلیون دلار |
۸ |
Jurassic World |
۶.۹ میلیون دلار |
۹ |
Mr. Holmes |
۲.۸ میلیون دلار |
۱۰ |
Terminator: Genisys |
۲.۴ میلیون دلار |
نگاهی به برخی فیلمهای تازهاکرانشدهی این هفته:
Southpaw
«چپدست»، درام داغی با حضور جیک جیلنهال است که این روزها بعد از بازی عالیاش در «شبگرد» کاری کرده تا با دقتی بیشتر از قبل، کارهایش را دنبال کنیم. مخصوصا در فیلمی که در آن نقش بوکسوری بزنبهادر با تمام آن خستگیها و صحنههای سنگیناش را برعهده دارد. خب، آیا «چپدست» به اثر قابلتوجهای تبدیل شده؟ درحالی که عدهای از منتقدان کلیشههای فیلم را به باد انتقاد گرفتهاند، اما بخش بزرگ دیگری، تمرکز صحیح فیلم بر روی همین کلیشههای فیلمهای بوکسمحور را نقطهی قوت آن دانستهاند.
فیلم دربارهی قهرمانِ بوکس میانوزنی به نام بیلی هوپ (جیک جیلنهال) است که ظاهرا همهچیز دارد؛ از همسری (ریچل مکآدامز) زیبا و عاشق و دختری تحسینبرانگیز گرفته تا حرفهای فوقالعاده و زندگیای مجلل! اما وقتی تراژدی به وقوع میپیوندد و مدیر برنامهها و دوست چندینسالهاش، (با بازی Cent ۵۰) او را ترک میکند، هوپ به ته دنیا میخورد و حالا باید با کمک و راهنمایی تیک ویلیس، مشتزنی بازنشسته، وارد سختترین نبرد دوران ورزشیاش شده و هم زندگیاش را جمعوجور کند و هم اعتماد نزدیکانش را به دست بیاورد.
دبورا یانگ از هالیوود ریپورتر که فیلم را دوست داشته در نقدش میآورد:« اگرچه چپدست به قوانین جوابپسدادهی ژانر چسبیده است، اما به خاطر گروه بازیگرانی درجهیک به رهبری قدرتمند جیک جیلنهال در نقش اصلی، داستان را در تمرکز نگه میدارد.» جیمز براردینلی که سه ستاره به فیلم داده، مینویسد:«اگر به دنبال غافلگیری و پیچشهای داستانی هستید، چپدست چیز زیادی برای عرضه ندارد. قدرت فیلم در هوشمندیاش در روایت نیست، بلکه در عمق کاراکترهای خوبپرداختشده و قابلباورش است؛ کسانی که کاری میکنند تا این داستانِ قابلپیشبینی، منحصربهفردتر و جذابتر از چیزی که شاید باشد، احساس شود.» امتیاز متاکریتیک فیلم، ۵۷ است.
Pixels
به آدام سندلر و کریس کولومبوس تبریک میگوییم که موفق شدهاند، با محوریت برخی از نوستالژیوارترین عناصر دنیای بازیهای ویدیویی، یکی از بدترین فیلمهای تاریخ را بسازند. در همین حد بدانید که تقریبا تمام منتقدان «پیکسلها» را یک سفر زجرآورِ بیحسوحالِ مسخرهی خستهکنندهی تهوعآور توصیف کردهاند. وقتی کاراکترهای کلاسیک دستگاههای آرکید بهشکل موجوداتی فضایی به زمین حمله میکنند، رییسجمهور تعدادی از دوستان دوران کودکیاش که از قضا استاد بازیهای آرکید هستند را برای نابودی آنها دور هم جمع میکند. مارک اولسن از لسآنجلستایمز که فیلم را اصلا دوست نداشته مینویسد:«برخی فیلمها آنقدر طولانی هستند که احساس میکنید، شاید اصلا تمام نشوند، درحالی که برخی دیگر با چنان بیعلاقگیای مونتاژ شدهاند که فقط منتظر این میمانید تا شروع شوند.
پیکسلها موفق میشود به هر دو مهم دست یابد.» جیمز براردینلی از ریلویوز مینویسد:«کاراکترهای فیلم از کمی اعصابخردکن شروع میشوند و تا غیرقابلتحمل ادامه پیدا میکنند. این از آن فیلمهایی است که بیینده حق دارد برای نابودی بشریت توسط نمادهای قدیمی بازیهای ویدیویی، لحظهشماری کند. خدا به دادمان برسد اگر بهترین نجاتدهندهای که میتوانیم دستوپا کنیم؛ سندلر باشد.» امتیاز متاکریتیک فیلم، ۲۷ است.
Paper Towns
یکی دیگر از رمانهای رومانسِ نوجوانپسندِ جان گرین که تبدیل به فیلم شده است. آیا «شهرهای کاغذی» میتواند طرفداران سینهچاکِ «شومبختی ما» را راضی کند؟ بله. اینطور که از واکنش منتقدان مشخص است، اقتباس سینمایی «شهرهای کاغذی» همچون رمانش تبدیل به اثر قدرتمند و باشخصیتی در میان فیلمهای سطحی عاشقانهی این روزها شده است. کوئنتین جیکوبسن مدتهاست که علاقهی مخفی و دورادوری نسبت به دختر ماجراجو و اسرارآمیزی به اسم مارگو دارد.
بنابراین، وقتی این دختر در لباسی نینجایی پنجرهی اتاق کوئنتین را باز میکند و از او برای سفری شبانه در شهر برای انتقام کمک میطلبد، او نه نمیگوید. فردا صبح وقتی کیو به مدرسه میرود، متوجه میشود خبری از مارگو نیست. او از خانه فرار کرده است. اما کیو خیلی زود متوجه میشود، مارگو سرنخهایی را از خود بر جای گذاشته است.
پیتر تراویس از رولینگ استون که از فیلم راضی بوده، مینویسد:«شاید چیز تازهای برای پیدا کردن در فیلمهایی که دربارهی نوجوانانی است که در دوران بلوغ به سر میبرند، نمانده باشد، اما جیک شِرایر (کارگردان) با صمیمیتِ فوقالعادهای خلاف این را ثابت میکند.» کیتی والش از شیکاگو تریبون که سه ستاره به فیلم داده، میآورد:«ماجراجویی کیو، روایت عاشقانه و خلاقانهی دوبارهی یک قصهی کلاسیک است. قصهای که برای هردوی مخاطبان قدیمی و جدید این ژانر، جذاب است.» و برایان ترویت از یو.اس.ای تودی نیز فیلم را «نگاهی رضایتبخش به عشق پاک جوانی، رابطههای دوستانه، استقلال و رها کردن» توصیف کرده است. امتیاز متاکریتیک فیلم، ۵۷ است.
ارسال نظر