گفتگو با کارگردان مسابقه پر حاشیه ثانیه ها
از بین صدای بوق و تردد ماشین ها می شنوم که تاکید می کند درست ببینیم. درست ببینیم و درست بشنویم و براساس دیده هایمان منصفانه قضاوت کنیم. می گوید لازم نیست برای تخریب یک شخصیت یا برنامه خاص به مردم بخندیم.
هفته نامه چلچراغ - حامد توکلی، سینا قلیچ خانی: از بین صدای بوق و تردد ماشین ها می شنوم که تاکید می کند درست ببینیم. درست ببینیم و درست بشنویم و براساس دیده هایمان منصفانه قضاوت کنیم. می گوید لازم نیست برای تخریب یک شخصیت یا برنامه خاص به مردم بخندیم. حسابی دلش پر است. ناراحت است از این که برای خراب کردن جلوه برنامه، کسانی مورد تمسخر واقع شدند که در حقیقت هیچ کار اشتباه نکرده اند.
حتما دیده ایم، فیلمی را که اخیرا در فضاهای مجازی دست به دست شد و خیلی ها را به خنده انداخت. خیلی ها را به خنده انداخت و بعضی هم دیدند و فقط سر تکان دادند. حرف های زیادی هم زده شد.
تحلیل ها و یادداشت ها و مقاله های زیادی هم نوشته شد. گفتند «ببینید با کیا شدیم ۷۰ میلیون!» گفتند «واقعا که!»، «باعث تاسفه!» خندیدند. خندیدیم. توی تاکسی وقتی فهمیدیم که بغل دستی حواسش به گوشی مان جلب شده، پرسیدیم دیده ای این فیلم را؟ و به او هم نشان دادیم.
رفتیم سراغ سهیل سلیمانی، کارگردان برنامه ثانیه ها، اول که تماس گرفت، در بانک بود، خواست چند دقیقه بعد تماس بگیرم. همین کار را کردم. سرش که خلوت شد، قبل از پرسیدن سوال ها از من قول گرفت هر آن چه را گفته می شود بنویسم. پرسیدم چرا این طور تاکید می کند؟ گفت که فلان نشریه فقط بخشی از حرف هایش را کار کرده و نتیجه دلخواه خود را از مکالمه با او گرفته. خیالش را راحت کردم و پرسیدم.
برای انتخاب شرکت کنندگان در برنامه ثانیه ها، سیاست خاصی دارید؟ لازم است که از فیلتر خاصی بگذرند تا صلاحیت حضور در مسابقه را داشته باشند؟
ما تا به حال حدود چند میلیون تماس تلفنی داشتیم که همه شان متقاضی شرکت در مسابقه بودند. برنامه ما برای انتخاب شرکت کنندگان اول در همان تماس تلفنی چند سوال از آن ها می پرسد و اگر توانستند از فیلتر آن سوال ها بگذرند، در فهرست حضور قرار می گیرند. ازا ین چند میلیون تماس تلفن، ۱۲۰ هزار نفر را برای مسابقه انتخاب کرده ایم و تا الان حدود ۸۴۰ نفر هم در ۶۰ قسمتی که پخش شده، حضور داشته اند.
چرا پخش شد؟ شما که دیدید چنین صحنه هایی در برنامه هستند، چرا برای پخش برنامه اقدام کردید؟
سوال من این است که چرا پخش نشود؟ ذات یک مسابقه تلویزیونی همین هیجان و استرس است. شما فرض کنید که از خانه و زندگی معمولی تان می آیید می نشینید جلوی هشت تا دوربین و کلی پروژکتور و مجریانی که تا به حال فقط در تلویزیون و از فاصله دور دیده اید. خیلی طبیعی است که هول شوید. خیلی طبیعی است به سوال های خیلی ساده جواب اشتباه بدهید. اصل ماجرا همین است. اگر قرار بود همه به هر سوالی جواب درست بدهند که دیگر نیازی به برگزاری مسابقه نبود. این کسانی که در برنامه شرکت کرده بودند، همه شان دست کم لیسانس داشتند. همه شان از فیلتر اولیه مسابقه عبور کرده بودند. حالا نشستند و در برابر چند سوال خاص کنترلشان را از دست دادند و نتوانستند جواب صحیح بدهند.
دو تا مسئله خیلی مهم این جا هست که نباید بی تفاوت از کنارشان بگذریم. اول اینکه مگر قرار نیست مسابقه تلویزیونی خاصیت آموزشی داشته باشد؟ مگر قرار نیست در نهایت بعد از تمام این سوال و جواب ها مردم چیزی یاد بگیرند؟ دوم این که حواس مردم باید جمع باشد. توجه کنیم که از یک برنامه ۶۰ دقیقه ای، فقط چند تکه چند ثانیه ای برش خورده و خیلی مغرضانه کنار هم قرار گرفته. اگر کسانی که این کار را کردند، کمی انصاف داشتند، بعد از نشان دادن جواب نادرست یکی از شرکت کنندگان به یک سوال خیلی ساده، این را هم در فیلم می گذاشتند که هم خود آن شرکت کننده جوابش را تصحیح کرد و هم این که خود آقای کاردان پاسخ درست همه سوال ها را می دهد.
همه باید بدانند که فاصله میان قسمت اولی که در فیلم قرار داشت با قسمت بعدش، در برنامه حدود ۳۰ دقیقه بود. در این ۳۰ دقیقه کلی سوال سخت تر جواب داده شد و خیلی سوال های ساده تر هم بود که پاسخ درستی نداشتند. این یعنی چند نفر خیلی مغرضانه به قصد تخریب برنامه و صدا و سیما نشسته اند و از میان یک برنامه طولانی فقط چهار دقیقه را جدا کرده اند. چهار دقیقه پر از اشتباه که در چنین برنامه ای با چنین مدت زمانی، کاملا طبیعی است.
حالا سرنوشت برنامه چه خواهدبود؟ می توان این طور هم به قضیه نگاه کرد که شاید چنین فیلمی محصول خود سازندگان برنامه است تا به هر شکل دیده شوند و به اصطلاح از جنجالی که پیرامون اتفاق برپا می شود، برای بیشتر شدن شهرت برنامه استفاده کنند؟
ببینید، به هرحال چنین ترفندی در حوزه رسانه هست. اما کافی است که یک برنامه ساز کمی وجدان و اخلاق حرفه ای داشته باشد تا برای دیده شدن برنامه اش به هر حربه ای دست نبرد. این استفاده ابزاری از آبروی مردم به شدت ناپسند است. آن شرکت کنندگان زندگی دارند. خانواده دارند. برای شرکت در مسابقه کلی تلاش کرده اند. اصلا قابل قبول نیست که من برنامه ساز بیایم از جهت منفی به برنامه خودم حمله کنم. من می دانم که این داستان از کجا شروع شد. همان کسانی که این فیلم را «تدوین» و در شبکه های اجتماعی پخش کردند، در برنامه های خودشان هم هزار برابر سوتی های غیرقابل انکار می دهند.
اصلا اگر قرار باشد بنشینیم از توی هر برنامه ای که در هر شبکه ای پخش می شود، سوتی بگیریم، خیلی جدی به شما می گویم که دیگر هیچ برنامه ای در تلویزیون نمی ماند. به این هم توجه داشته باشید که هیچ اتفاق نادرستی نیفتاده. هیچ سوتی ای رخ نداده. همه چیز همان طوری است که در یک مسابقه تلویزیونی باید باشد.
چند سوال ساده یا سخت که یا جواب درست می گیرند، یا نه. یادمان نرود که مسابقه تلویزیونی چیزی جز این نیست. حرف من این است که اتفاق اصلی چیز دیگری بود. بعضی ها برای تخریب جایگاه برنامه از ابزار نادرستی استفاده کردند. این برنامه توانسته جایگاه و مقبولیت خود را هم درنظر مدیران سازمان و هم در نظر مردم تثبیت کند. دیگر چرا باید برای خراب کردنش دست گذاشت روی آبروی مردم عادی؟ روی حرمت و آبروی کسی که هیچ کار اشتباهی نکرده.
خب، حرف آخری دارید آقای سلیمانی؟
می خواهم مثالی برای شما بزنم. گیریم که شرکت کنندگان اشتباه کردند. اما آیا هرکسی که در کنکور قبول و وارد دانشگاه می شود و بعد در دانشگاه با مشروطی و اخراج و هزار مشکل دیگر برخورد می کند، می توانیم حقانیت خود امتحان کنکور را زیر سوال ببریم؟ سوال من این است. لازم است که برای خندیدن هر قیمتی را نپردازیم. لازم است که چشممان را باز کنیم و بعد از تحلیل تمام موقعیت، تصمیم بگیریم که باید به چه چیزی خندید. باید روشن و واضح بدانیم که دقیقا چه چیزی دارد مایه مسرتمان را فراهم می کند.
آینه عبرت!
خیلی عجیب نیست. بیشتر خنده دار است. نه از آن خنده های از ته دل، خنده ای که یک غم عجیبی دارد. از چیزی خبر می دهد که تاسف دارد و شرمندگی. کلیپی که دست به دست می شود و از بی سوادی عده ای شرکت کننده مسابقه ثانیه ها پرده بردای می کند. چرا عیجب نیست، چون ما کتاب نمی خوانیم، مستند و فیلم خوب نمی بینیم، مسافرات هایمان فقط شمال و لب دریا و جوجه کباب است، تو تلگرام فقط جوک می فرستیم برای هم و در نهایت افشاگری می کنیم درباره کیفیت آب فلان شهر. روزنامه و مجله که هیچ و آن وقت توقع داریم شرکت کننده محترم بداند کدام مجلس انقراض سلسله قاجار را تصویب کرد.
شاید بداند فاطما گل از کدام قسمت افت کرد. یا متولدین خرداد چرا مرموز هستند، ولی هرگز از آن ها درباره همسایگان ما در نزدیکی خزر نپرسید، چون دریای خزر برایمان یادآوری قلیون و زیرانداز است. روزنامه ها با دیدن این مسابقه که شرکت کننده هایش اکثر تحصیلات دانشگاهی دارند، از سطح کیفی و یادگیری در دانشگاه ها گفتند. رشد قارچ گونه آن و تک بعدی کردن دانشجو بیشترین معضلات آن است که نتیجه اش این می شود که فوق لیسانس معدن در جواب دو سوال متفاوت در همین مسابقه ثانیه ها فقط جوابش یوحنا است.
وقتی به عنوان طراح سوال این مسابقه سعی می کردم نسبت به علاقه ام از ادبیات و سینما سوال مطرح کنم و در نتیجه آن یک تودهنی محکم از طرف شرکت کننده ها دریافت کردم، به فکر افتادم مگر چند نفر مارکز یا دیوید فینچر را می شناسند که تلاش عبث می کنم. وقتی از هر کتابی و نویسنده فرنگی سوال می شد، در جوابش می گفتند ویکتور هوگو، جای سوال درباره دن کیشوت نیست.
امیدوارم بیشتر دست به دست شود. آن قدر که دیگر خنده دار نباشد. ما را به فکر وابدارد که سطح اطلاعات عمومی خودمان چقدر است. اگر جای آن شرکت کننده بودیم، می توانستیم جواب درست را بدهیم یا شجاعانه بگوییم نمی دانم. برویم به سمتی که بیشتر بخوانیم. نه فقط کتاب درسی و تکست های تلگرام را. بیشتر نگاه کنیم و شجاع باشیم. آن قدر شجاع که خودمان را در آن کلیپ ببینیم و شرمنده شویم. راستی شما روزی چند صفحه کتاب می خوانید؟
ارسال نظر