داستانک : شمع امید...
اولین شمع گفت : من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد...
شمع دوم گفت : من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم ...
حرف شمع ایمان که تمام شد ، نسیم ملایمی وزید و آن را هم خاموش کرد...
وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه گفت : من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند...
پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد ...!
کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند.
او گفت : شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟
چهارمین شمع گفت : نگران نباش ! تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم !
چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد...
شمع دوم گفت : من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رغبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم ...
حرف شمع ایمان که تمام شد ، نسیم ملایمی وزید و آن را هم خاموش کرد...
وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه گفت : من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آنها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند...
پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد ...!
کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند.
او گفت : شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟
چهارمین شمع گفت : نگران نباش ! تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم !
چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد...
پ
نظر کاربران
ممنون خیلی مفید بود.
پاسخ ها
زیبا بود ممنون اما...
خودم هم قبول دارم کهنه شده ام آنقدر کهنه که میشود روی گرد و خاک تنم یادگاری نوشت.... !!!
خیالی نیست بنویس و برو ....!!!
من شمع سوم رو خیلی خیلی زیاد دوسش دارم اما ازش میترسم
وشمع آخر هر کی اونو داره برنده است !!
لایک هامو میبخشم به دوست خوبم (خودم) ههههه
زیبا بود با تشکر
امید ...............کاشکی همه داشته باشیم........... مرسی.............زیبا بود...........
بی شک بزرگترین هنر هر انسانی امیدوار بودن در شرایط سخت و دشوار زندگی است البته باید بدانیم که داشتن امید دلیل بر این نیست که ما دیگر هرگز ناامید نخواهیم شد چرا که حتی صبور ترین و مقاوم ترین انسان ها نیز گاهی در زندگی دچار یاس و ناامیدی می شوند بدیهی است افرادی که به زندگی نگاه مثبت دارند کمتر دچار ناامیدی می شوند چرا که این افراد در برابر مشکلات انعطاف پذیری بالایی دارند و خیلی سریع خود را باشرایط پیش آمده وفق می دهند .
گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی ست که تقریر می کنند...
ولی تاریکی هم حقیقت داره،بعضی وقتا شمع امیدهم خاموش میشه...
عالی بود