داستان «فردا» از زبان «مهدی پاکدلِ» کارگردان
داستان فیلم «فردا» برگرفته از سه حکایت مثنوی معنوی مولاناست و در آن یک موتیف تکرار شونده جاری است که عکاسی است. به اعتقاد من فیلم هایی که در گروه هنر و تجربه اکران می شوند آبروی سینمای ما هستند.
مهدي پاكدل، بازيگر جوان اما باسابقه تئاتر،سينما و تلويزيون به تازگي پا به دو عرصه مختلف هنري گذاشته است و همين چندي پيش فیلم «فردا» كه نخستین ساخته مشترک او و ایمان افشاریان است در گروه سینمایی هنر و تجربه روی پرده رفت.پاكدل كه پيشتر هم در مقام گويندگي،راوي مستند تلويزيوني «از ماه تا ماهي» بود در تكاپوي اكران فيلم «فردا» آلبومي را در قالب دكلمه با صداي خودش روانه بازار موسيقي كشور كرد.اين آلبوم كه با آهنگسازي محمدجواد بیگلرزاده و اشعار حسن جنتمکان همراه است با عنوان «در انعکاس کوچههای خیس»توسط موسسه نوای آویژه هنر منتشر شده است. به بهانه اين دو اتفاق جديد هنري در كارنامه اين هنرمند خوش اخلاق با او به گپ و گفت نشستيم كه در ادامه مي خوانيد.
داستان فیلم «فردا» انگار با عکاسی عجین است.مثلا در اپیزودی با دختری جوان همراه می شویم که به عکاسی علاقه مند است و همراه مادرش به سفری به جنگل ها برای عکاسی می رود.یا در بقیه اپیزودها این حضور سوژه عکاسی پررنگ است.آیا این مسئله از علاقه شخصی شما به عکاسی نشأت می گیرد؟
بله دقیقا؛ ببینید داستان فیلم در واقع برگرفته از سه حکایت مثنوی معنوی مولانا ست.این حکایتها یک تم واحد دارند و تم هر سه آنها مرگ است.البته مرگ نه آن معنایی که همه فکر می کنیم و نه به معنای عدم و نیستی.بلکه به مرگ از نگاه شرقی نگریسته میشود که زندگی دوباره در قالبی دیگر است.این فیلم در حقیقت اثری اپیزودیک است که در هر سه اپیزود تم واحدی در جریان است.
یکی از داستان ها درباره دختری جوان است که برای عکاسی به جنگلهای شمال می رود.اپیزود دیگر، درباره پزشکی است که به خاطر بیماری اش به دل طبیعت می رود و اپیزود سوم داستان دو جوان است که دزدی کلانی می کنند و میخواهند از مرز فرار کنند.اما هنگام خروج با هم درگیر می شوند و مشکلاتی برایشان پیش می آید.در این فیلم دقیقا یک موتیف تکرار شونده جاری است که همان عکاسی است.یعنی هر سه داستان با عکاسی در ارتباط است.این هم به خاطر علاقه شخصی من به عکاسی است و اینکه همیشه دوست داشتم در فیلمم این موضوع را نشان بدهم.شما حتی در پوستر اصلی فیلم هم این نماد عکاسی را می توانید ببینید.
با توجه به اینکه «فردا»نخستین تجربه شما در کارگردانی است از این نویسندگی و کارگردانی مشترک با ایمان افشاریان برایمان بگویید.آیا کارگردانی دونفره چالش برانگیز نبود؟
من و آقای افشاریان یک دوستی و همکاری ۱۵ ساله در تئاتر داریم.ما در این سال ها همکار و همبازی بودیم و این همکاری باعث شده یک صمیمیتی بین ما به وجود بیاید و دوستی مان عمیق تر شود.در این میان همیشه با هم درباره دغدغه ها و دلبستگی های مان صحبت می کردیم و همین همفکری ها موجب شد تصمیم بگیریم به طور مشترک نوشتن فیلمنامهای را استارت بزنیم.
در ابتدا اصلا به این فکر نمیکردیم که این سناریو را خودمان کارگردانی کنیم.فقط تصمیم داشتیم فیلمنامه خوبی بنویسیم .به همین خاطر برای ملموس تر شدن فضای فیلمنامه به لوکیشنی رفتیم که می خواستیم فیلم در آنجا ساخته شود تا کاملا نوشته هایمان در بطن همان فضا باشد.به همین خاطر همه فیلمنامه را متناسب با فضا و با دکوپاژ نوشتیم و به جزء به جزء آن فکر کرده بودیم.بعد که پیشنهاد ساخت این فیلم توسط آقای دلاویز(تهیهکننده) به ما شد تصمیم گرفتیم کارگردانی را هم به صورت مشترک با هم انجام بدهیم.
از اکران این فیلم در گروه سینمایی هنر و تجربه راضی هستید؟اصولا کارکرد این گروه سینمایی را موفق ارزیابی می کنید؟
بله،فوق العاده است.تا پیش از راه اندازی این گروه سینمایی، اصولا فیلمسازان مستقل و فیلم اولی هیچ وقت صدایشان به جایی نمی رسید و امکان اکران عمومی برای فیلمهایشان مقدور نبود.همان طور که می دانید یکی از ارکان مهم هر فیلم و تئاتری، حضور مخاطب و دیده شدن توسط تماشاچی است و بدون مخاطب ارزشی ندارد.در این وانفسای سینمای داخلی و مافیای اکران هیچ کورسوی امیدی برای اکران فیلم مان نداشتیم.
خوشبختانه با فعال شدن گروه هنر و تجربه، اتفاق خوش یمنی در سینمای ما رخ داد.به اعتقاد من فیلمهایی که در این گروه اکران می شوند آبروی سینمای ما هستند و می توان به آنها افتخار کرد.وگرنه سینمای تجاری که در هر کشوری وجود دارد و مخاطب طبیعی خود را دارد.آن چیزی که باعث افتخار سینمای هر کشوری است همین فیلم های تجربی و آوانگارد هستند.طی این مدت فیلم های خیلی خوب دیگری هم در این گروه سینمایی اکران شدند که خودم هم مدت ها بود دلم می خواست به جای تماشای آنها در منزل، در یک فضای سینمایی همراه مردم بنشینم و ببینم.خوشبختانه حالا این امکان به وجود آمده و میشود فیلم های خوبی که تربیت کننده سینماي کشور هستند و آینده یک سینمای قدرتمند را شکل میدهند را در این گروه سینمایی به تماشا نشست.
به اوضاع نابسامان اکران اشاره کردید.میخواهم نظر شما را درباره اینکه برخی فیلمهای دارای مجوز نمایش از وزارت ارشاد توسط سینماهای حوزه هنری یا شهرداری اکران نمیشوند،بدانم.
ببینید این چند دستگی در امور فرهنگی کشور ما اصلا اتفاق خوبی نیست.اینکه برای تصمیم گیری در مورد سینما چند مرجع وجود دارد به نظر من اصلا خوشایند نیست.همه می دانیم که تنها مرجع برای تصمیم سازی و اجرای قوانین در حوزه فرهنگ و هنر،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.اینکه یک فیلم مجوز پخش یا پروانه نمایش می گیرد اما یک ارگان دیگری به هر دلیلی علاقه ای به پخش آن ندارد را متوجه نمی شوم.این یک کار و محصول فرهنگی است که توسط وزارتخانه ای که مسئول مستقیم آن است مجوز اکران دارد.این مسئله که هر نهادی برای خودش بگوید این فیلم ها را اکران نمی کنم به نوعی توهین به تماشاگر است.چون در حقیقت نوعی قانونشکنی بوده و طبعا کار پسندیده ای نیست.
فارغ از این مسئله،خاطرم است در مصاحبه ای گفته بودید که تماشای نقشآفرینی زنده یاد شکیبایی،علاقه شما به تئاتر و سینما را دوچندان کرد.آیا تاثیر دکلمههای شیوای ایشان موجب شد تا به انتشار آلبومی از دکلمه های تان علاقه مند شوید؟
بله،هنرنمایی قدرتمند زنده یاد شکیبایی تاثیر بسزایی در من داشت اما انتشار این آلبوم موسیقی واقعا یک اتفاق بود.یعنی واقعا هیچ وقت پیگیر انتشار یک آلبوم نبودم و همیشه سعی می کردم از دکلمههای استاد شکیبایی لذت ببرم.این پیشنهاد از طرف آقای بیگلرزاده که آهنگساز این اثر هستند به من داده شد.به من گفت که با آقای جنت مکان که شاعر این مجموعه است به این جمع بندی رسیدند که صدای من به اشعار و موسیقی آنها می خورد.
من تنظیم آهنگ ها را که شنیدم متوجه شدم که چقدر این دو عزیز با استعداد و با انگیزه هستند.با خودم فکر کردم که اگر حضور من میتواند کمکی به این دو هنرمند جوان می کند چرا انجامش ندهم.به خاطر همین سعی کردم اگر تجربه یا نگاهی به این موضوع دارم در این اثر ارائه کنم و اینگونه شد که این اتفاق موسیقایی شکل گرفت.
خب شاید برخی فکر کنند که مهدی پاکدل بازیگری در تئاتر و تلویزیون و سینما را در کارنامه اش دارد.حالا هم که در مقام کارگردان ظاهر شده و غیر از آن آلبومی از دکلمه هایش را منتشر کرده شاید در قدم بعد می خواهد خوانندگی را هم تجربه کند.آیا همین طور است؟
خوانندگی که نه؛چون به نظرم خوانندگی یک کار تمام وقت و کاملا حرفه ای است.اصلا هنر موسیقی را این طور نمی بینم که بشود به آن نگاه تفننی داشت و در فضای حرفه ای کشور آلبوم هم منتشر کرد.چون اینقدر آدم حرفه ای که عمرشان را در این راه گذاشتهاند حضور دارند که دیگر جایی برای غیر حرفهایها نمی ماند.من همیشه یک مثالی را برای خودم می زنم و می گویم این مسئله مثل این است که تیم ملی فوتبال ایران جلوی آرژانتین بازی کند و بعد من بخواهم به صورت تفننی بروم در ترکیب اصلی بازی کنم.طبیعتا آن بازی جای امثال من نیست.
موسیقی هم برایم یک چنین فضایی دارد.یک فضای کاملا حرفه ای که آدمهای خودش را می خواهد و تجربه و تحصیل در آن نقشی کلیدی دارد.ماجرای دکلمه این اشعار برایم بیشتر شبیه بازیگری بود نه یک فضای حرفه ای موسیقایی.وگرنه هیچ وقت جرات و جسارت ورود به دنیای حرفه ای موسیقی را ندارم.
پیش از شما هم تعدادی از بازیگران به عرصه موسیقی ورود کرده بودند که در عمل نتوانستند موفقیت شان در سینما و تلویزیون را در موسیقی تکرار کنند.از طرف دیگر طبعا بازگشت مالی یک آلبوم موسیقی برای تهیهکننده اش هم بسیار مهم است.فکر میکنید این اتفاق برای این آلبوم بیفتد؟
همان طور که گفتید بازیگران ما وقتی به حوزه موسیقی پا گذاشتند بنا به دلایل مختلفی چندان موفق نبودند.اما درباره موفقیت مالی این آلبوم امیدوارم که این اتفاق بیفتد.من همیشه می گویم که در دنیای موسیقی نه آنقدر کار کرده بودم و نه شناخت زیادی داشتم.بیشتر یک شنونده حرفه ای موسیقی بودم.در واقع یک مخاطب حرفه ای موسیقی هستم و بیشتر سبک ها و فضاهایی را که به آنها علاقه دارم پیگیری می کنم و گوش می دهم.ولی هیچ وقت به صورت یک هنرمند حرفه ای موسیقی فعالیت نداشتم که بدانم این اتفاق سودآور خواهد بود یا نه.امیدوارم این اتفاق مثبت بیفتد و ناشر و تهیه کننده هم موفق باشند.
با توجه به آنکه یک مخاطب حرفه ای موسیقی هستید و تجربه جدیدی را در این عرصه ارائه کرده اید می خواهم نظرتان درباره لغو پیاپی کنسرت هایی که دارای مجوز ارشاد هستند را بدانم.البته این را هم می دانم که مهمان کنسرت علیرضا قربانی هم بودید.
بله،دو خواننده هستند که من سعی می کنم همیشه کنسرت هایشان را بروم و ببینم.آن هم آقایان قربانی و همایون شجریان هستند.ولی در کل علاقه ای به کنسرت رفتن ندارم به خصوص بسیاری از کنسرتهای پاپ.چون بسیاری از آنها خیلی غیرحرفه ای هستند و یکی، دو باری که رفتم لذتی نبردم.حتی صدای موسیقی را هم به خوبی نشنیدم چون هنوز در کشورمان سالن های مناسبی برای اجرای کنسرت نداریم.
از طرف دیگر برخی از این خواننده ها فقط قطعاتی را سرهم کرده بودند تا کنسرتی گذاشته باشند و هیچ ویژگی مثبتی نداشتند.اما مسلما وقتی برای اجرای یک کنسرت یک فرآیند قانونی طی می شود تا به مرحله اجرا برسد و کلی هزینه های مالی و زمانی را در بر می گیرد به نظرم کار درستی نیست که به خاطر دلایلی ناگفته آن هم در زمان برگزاری کنسرت آنها را لغو کنیم و این انرژی و هزینه ها را نادیده بگیریم.
نسل امروز نیاز به دیدن کنسرت و شنیدن موسیقی مورد علاقه اش دارد.ضمن اینکه چون تخصصی در این حوزه ندارم نمی توانم بیش از این اظهار نظر دقیقتری کنم.اما بالاخره هر خواننده ای حتما مخاطب و طرفدارانی دارد که کنسرت برگزار می کند و این لغو کنسرت ها به نوعی بازخوردهای منفی در اجتماع خواهد داشت به خصوص در روحیه نسل جوان کشور.
به عنوان یک هنرمند،عملکرد فرهنگی و هنری وزارت ارشاد را در این دو سال چگونه ارزیابی می کنید؟
به هر حال افرادی که در این وزارتخانه کار میکنند زحمت شان را می کشند. اما مسئله اینجاست که تمام شریان فرهنگی کشور از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمی گذرد.وزارت ارشاد فقط تا بخشی میتواند در اتفاقات مثبت فرهنگی کشور تاثیرگذار باشد و نهادهای دیگری هم هستند که در این عرصه تصمیمگیری می کنند.از این رو نمی توانيم این وزارتخانه را مسئول و مسبب همه اتفاقات خوب و بد فرهنگی و هنری کشور بدانیم.
ارسال نظر