گفتوگو با نویسنده و تهیه کننده سریال «جاده قدیم»
«جاده قدیم» باز هم غافلگیرتان خواهد کرد
«نعمت» و «زینت»، پس از ازدواج، همراه با یک گاو که جهیزیه زینت و تنها دارایی آنهاست به تهران میآیند. با گم شدن این گاو در بدو ورودشان به شهر، دردسرها آغاز میشود و...
بالاخره چندی پیش طلسم شکسته شد و روی آنتن رفت؛ اما به نظر میرسد سریال با جرح و تعدیلهایی مواجه شده است. در آغاز بحث، در این خصوص برایمان بگویید.
سهرابی: در مورد جرح و تعدیلها اگر الان که سریال روی آنتن است صحبت نکنیم بهتر است چون برای قضاوت درباره اینکه جرح و تعدیلها چقدر روی سریال اثر گذاشته، زود است ولی بهطور کلی، شیوه تعامل تلویزیون با کسانی که کار هنری میکنند، خوب نیست. افراد فعال در این حوزه، همه بچههای همین مملکت هستند. وقتی کاری را شروع میکنیم خودمان دلسوزتر از کسانی هستیم که فکر میکنند ما روبهرویشان ایستادهایم. ما دلمان میسوزد و میخواهیم مردم تلویزیون خودمان را تماشا کنند. اگر مردم به سمت رسانههایی غیر از تلویزیون خودمان روی آوردهاند، به نظرم با این روحیه محافظهکارانه مدیران تلویزیون اجتناب ناپذیر و طبیعی است و قطعاً با این نگاه ، تلویزیون در آیندهاندک تماشاگرش را هم ممکن است از دست بدهد. چرا برنامهای مثل ۹۰ موفق و پربیننده است چون روحیه محافظهکارانه ندارد. در هر برنامهای بخواهیم عکس این روش عمل کنیم شکست میخوریم. به واقع در آثار نمایشی برخی مسئولان گمانشان این است کسانی که کار هنری انجام میدهند در مقابلشان ایستادهاند در حالی که ما خط قرمزها را میشناسیم و دلسوز کشورمان هستیم.
۱۱ سال است که با تلویزیون همکاری میکنم و بالای ۳۰۰۰، ۴۰۰۰ دقیقه کار کردم و تا الان یک لحظه نبوده که خودم مراقبت نکرده باشم اما بعضاً افرادی که تخصص ندارند در جایی قرار گرفتهاند که با هر عملکرد و با هر نیتی، کارشان به ریزش مخاطب میانجامد.
عملاً تلویزیون را تبدیل کردهاند به جایی که اخبار و سخنرانیهایش قابل اعتنا است و کارکرد مردمی ندارد و این یک زنگ خطر برای تلویزیون است. مردم به مراتب از مدیران تلویزیون جلوترند.
تقیپور: در دوره قبل مشکلاتی برای پخش داشتیم اما در دوره جدید مدیران شبکه یک و معاونت سیما، برای پخش بسیار همکاری کردند، چون دوستان میدانستند که سریال مفرحی است که حساسیتی ایجاد نمیکند.
پس از پخش چند قسمت از این سریال میبینیم که ریتم داستانی کار بسیار کند پیش میرود. آیا قرار است این ریتم تا انتها حفظ شود؟
سهرابی: حضور من در اینجا به نمایندگی از آقای طلاچیان دیگر نویسنده سریال هم هست، چون او بهخاطرعمل جراحی قدری کسالت داشت. درباره نکتهای که مطرح کردید باید بگویم، ما در داستان اصلی پیرمرد و دخترش را داشتیم که به طور کلی به ریتم کار کمک میکرد. چراکه گاو داستان ما در آن نقطه نبود و به همین دلیل حرکت دهنده داستان نیست. آن چیزی که سریال را درست و ریتمیک جلو میبرد، داستانهای متفاوتی از جمله قصه پسری بود که از خانه پدرش دزدی میکند و گاو را هم میدزدد.
در انتخاب بازیگران این سریال تأکیدتان استفاده از بازیگران جدی بود. چرا از بازیگران طنز استفاده نکردید؟
سهرابی: ما انواع و اقسام کمدی داریم که کمدی موقعیت موفقترین نوع کمدی است که به سلیقه ما هم نزدیکتر است. در این کمدی هرچه بازیگر به جدی بودن بیشتر شناخته شده باشد، موقعیت کمدی بهتر میشود چراکه بازیگر جدی به موقعیت کمک میکند که تماشاگر به پیشواز خنده نرود.
اشاره کردید که مخاطب با وجود بازیگران جدی به پیشواز خنده نمیرود اما واقعاً با این گریمهایی که در سریال دیدیم مخاطب ناخودآگاه به پیشواز خنده میرود?
سهرابی: گریم در صلاحیت من نیست که نظر بدهم اما میدانم تجربه ثابت کرده که عبدالله اسکندری در کارش بسیار موفق است.
تقیپور: آقای اسکندری بسیار مشکل پسند است. وقتی پیشنهاد این سریال را دادیم نظرش را به قصه منوط کرد. وقتی فیلمنامه را خواند علاقهمند شد و با گریمش در رساندن شخصیتها به نقشها کمک کرد. در واقع با این گریمها بازیگرها را درگیر نقششان کرد تا آنها بیشتر به نقش قصه برسند.
چرا آدمهای روستایی را انتخاب کردید. خصوصاً چنین شخصیتهایی که انگار کمی ناآگاهی دارند. میتوانستید آدمهای شهری را درگیر چنین قصهای کنید؟
سهرابی: من تعبیر شما از ناآگاهی را میگویم. ما به سادگی این شخصیتها نیاز داشتیم. قصه وقتی جلو برود میبینید که چقدر آدمهای باهوشی هستند. به آب و آتش میزنند چون میخواهند گاو را پیدا کنند. «نعمت» نمیداند در شکم گاو الماس وجود دارد. فقط «طینت» میداند. نعمت هم به «اوستا حبیب» بدهکار است. چنین موقعیتی به شهر و روستا ربطی ندارد. من هم اگر در چنین موقعیتی قرار بگیرم، همین واکنشها را نشان میدهم. مضاف بر اینکه ورود آدمهایی از روستا به شهر برای جستوجو، یک کهن الگو است و چنین قصههایی بهاندازه تاریخ کمدی وجود دارد و اینگونه نیست که من اختراعش
کرده باشم.
درباره لهجه صحبت کنیم. خصوصاً با شرایط پیشآمده برای سریالهایی همچون در «مسیر زایندهرود» و «سرزمین کهن» که زمان پخش با اعتراضهایی در این خصوص مواجه شدند، چه کردید که با موانعی روبهرو نشوید؟
تقی پور: از آنجا که حساسیتهای بهوجود آمده در تلویزیون را میدانستیم، از همان ابتدا از لهجهای استفاده کردیم که برای قوم یا شهری برخورنده نباشد. در یکی از روستاهای لواسان بهنام برگ جهان لهجهای پیدا کردیم. آقای پلویی آنجا مشاور لهجهمان بود. چند لهجه را بررسی کردیم و دیدیم لهجهای است که به جایی برنمیخورد. علت استفاده از لهجه نیز این بود که شخصیتهای اصلی داستان روستایی بودند و نمیشد از لهجه استفاده نکرد. سعی کردیم شخصیتهای داستان کاملاً سالم و در سلامت روحی عقلی باشند که خدای نکرده توهین محسوب نشود. به هرحال اصلیت هرکدام از ما به یکی از اقوام ایرانی میرسد و توهین به هر قومیتی توهین به خودمان است.
سهرابی: یکی از دلایل حساسیتزا بودن لهجه، تمرکز بیش از حد روی زبان فارسی است. تلویزیون ملی برای ۷۰ میلیون نفر است. زبان رسمی کشور ما فارسی است اما اگر این زبان به تمام اقوام اهمیت بدهد، این مسائل و اعتراضها پیش نمیآید. کشوری مانند امریکا را در نظر بگیرید؛ سریالسازی آنها که فقط نیویورکی و تگزاسی نیست بلکه انواع و اقسام لهجه را دارند. برخی سریالها مختص هر ایالت ساخته میشوند و مردم همان ایالت آن سریال را میخرند. چون تمرکز ما روی تهران است فکر میکنیم همه آثار نمایشیمان باید تهرانی باشد. باید آثار نمایشی مختلفی با لهجههای مختلفی تولید شود اما چرا سوءتفاهم برانگیز است چون ما غیر از زبان رسمی سریالی برای شبکههای سراسری تولید نمیکنیم.
من با ریشخند هرچیزی مخالفم. سریالسازی وقتی روی زبان فارسی متمرکز میشود، هرکسی فکر میکند هر اثری غیر از فارسی(منظورم از فارسی تهرانی است) تولید شود، توهین است، در صورتی که اینگونهنیست.
تقیپور: بیش از یکسال پخش این سریال به تعویق افتاد بهخاطر سوءتفاهم و نبود نگاه تخصصی به لهجه. ما روز اول گفتیم این لهجه مربوط به جایی نیست.
سهرابی: اگر هم به جایی هم مربوط شود، روستاهای اطراف تهران است.
تقیپور: الان یکی از سؤالاتی که از من و عوامل سریال پرسیده میشود این است که شخصیتهای سریال شما اهل کجا هستند. اینها اهل جایی نیستند. اشاره کردیم این شخصیتها اهل روستایی هستند در انتهای فشم. کل سکنه آن روستا هم ۵۰ نفر هستند تازه آن هم در تابستان. جالب است بدانید کل آن ۵۰ نفر هم در سریال بازی کردهاند.
قضاوت الان زود است، اما برای سؤال پایانی میخواهم بدانم، آیا در ادامه با قصه جاندارتر و اثری بسیار بهتر از چیزی که تا بهحال دیدهایم، روبهرو خواهیم شد؟
سهرابی: من فکر میکنم این سریال با همین ریتم، باز هم برای مخاطبان سورپرایز خواهد داشت.
ارسال نظر