مهناز افشار: بعد از بازیگری نویسنده میشوم
مهناز افشار بازی در فیلمهای متفاوت چون «سعادتآباد»، «برف روی کاجها» و «پل چوبی» را نتیجه منطقی تجربه سالیان گذشته، مطالعه بیشتر و تغییر نگاهش به هنر سینما میداند.
زمانی که ۲۰ سال داشت، بازیگری را با مجموعه تلویزیونی «عشق گمشده» ساخته مسعود نوابی در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. دو سال بعد با ایفای نقش در فیلم «دوستان» از علی شاه حاتمی به سینما راه یافت و با بازی در فیلم «شور عشق» با کارگردانی نادر مقدس در سال ۱۳۷۹ به شهرت رسید.
فیلمهای «کما» (۱۳۸۲) ساخته آرش معیریان و «سیزده گربه روی شیروانی» (۱۳۸۲) از علی عبدالعلیزاده از او چهرهای پولساز ساختند که با «آتش بس» (۱۳۸۴) تهمینه میلانی به اوج رسید.
«رئیس» (۱۳۸۵) به کارگردانی مسعود کیمیایی و «دعوت» (۱۳۸۷) ساخته ابراهیم حاتمیکیا طلیعه نقشآفرینیهای متفاوت او بودند که در دو سال اخیر با بازی در فیلمهای «سعادتآباد» مازیار میری، «برف روی کاجها» پیمان معادی و «پل چوبی» مهدی کرم پور ادامه پیدا کرد.
بعد از بازی در فیلمهای متفاوت، نوبت به تئاتر رسید تا مهناز افشار با بازی در «آمدیم، نبودید، رفتیم» با کارگردانی رضا حداد، تجربهای تازه را در کارنامه هنری خود ثبت کند؛ نمایشی که اسفند سال گذشته شروع شد و اجرایش تا اردیبهشت ۹۱ در تماشاخانه ایرانشهر ادامه دارد.
در ادامه می توانید گفتگو با مهناز افشار را مطالعه نمایید.
دو سالی می شود مسیری متفاوت را در بازیگری انتخاب کردهاید. این تحول چطور رخ داد؟
آن طور نبوده که بنشینم و فکر کنم که خب حالا باید راهم را تغییر دهم و در فیلمهای متفاوتی ظاهر شوم، برای همین دوست ندارم اسمش را تحول بگذارم. حرکت پیوسته ای که سال ۱۳۷۶ با بازی در سریال «عشق گمشده» شروع شد، بعد از ۱۴ سال مرا به این جا رسانده است.
اما میتوانستید زودتر به این نقطه برسید.
این جا هم که هستم، یک نقطه گذر است که از آن عبور خواهم کرد. در واقع تمام فیلمهایی که بازی کردهام، تجربههایی بودهاند که تواناییهای امروز مرا پدید آوردهاند.
هم کارهای خوبتان و هم بازیهای بدتان؟
هم خوبها و هم نه چندان خوبهایش. علاوه بر این سابقه کاری، مطالعه، دیدن فیلمهای زیاد ایرانی و خارجی، آشنایی عمیقتر با عرصههای گوناگون هنری و فرهنگی و...باعث شد نگاهم به سینما عوض شود. در ضمن دوست ندارم بازی هایم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنم.
چرا؟
چون بازی در فیلمهای قدیمیام بر اساس توانم در آن زمان ها شکل گرفته و نباید آن ها را با امروز مقایسه کرد.
گفتید در چند سال اخیر نگاهتان به سینما عوض شده است. منظورتان چیست؟
حالا فیلمنامهها را با نگاهی دقیقتر و جامعتر میخوانم و دست به انتخاب می زنم. داستان، موضوع، شخصیتها، شیوه روایت و ... همه اینها را در فیلمنامه در نظر می گیرم. بعد از آن هم به کارنامه کارگردان، تیم فیلمسازی و توان حرفهای گروه توجه میکنم. در واقع دیگر مثل شروع کارم در سینما، بازی در هر فیلمی را به راحتی نمیپذیرم.
بازی نکردن در یک فیلم خوب هم میتواند سالها ذهن یک بازیگر را به خود مشغول و او را اذیت کند؟
فکر کنم منظورتان از دست دادن بازی در فیلم «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی است. خب، بعضی وقتها همه چیز دست به دست هم می دهد تا آدم فرصتی را از دست بدهد. من آن زمان مدتی خارج از کشور بودم و آقای فرهادی نتوانست به موقع با من تماس بگیرد. وقتی هم برگشتم، گروه فیلم «درباره الی» تا دقیقه ۹۰ منتظر ماندند تا من بتوانم به آن ها ملحق شوم که به دلیل مسائل گوناگون این امر محقق نشد. حالا هم با تمام احترامی که برای این فیلم خوب قائل هستم، از بازی نکردن در آن ناراحت نیستم که برایش ذهنم درگیر شود.
اما شاید باعث میشد زودتر به سیمرغ بلورین جشنواره فجر برسید. این طور نیست؟
به جای سال ۱۳۸۷، دو دوره بعد در جشنواره بیست و نهم فیلم فجر این جایزه را برای «سعادتآباد» گرفتم که با هم خیلی فاصله زمانی نداشتند.
و این جایزه شما را خوشحال کرد؟
چرا که نه. پیش از گرفتن این سیمرغ، ۱۲سال بود که داشتم به طور حرفهای کار میکردم و از خودم میپرسیدم آیا برای هیچ کدام از فیلمهایم نباید حداقل نامزد دریافت جایزه می شدم.
پارسال هم جشنواره فیلم فجر هم نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای فیلم «پل چوبی» به کارگردانی مهدی کرمپور شدید.
بله در دو سال گذشته بالاخره جشنواره فیلم فجر مرا دید که بیشک در ادامه کارم موثر است.
بعد از این موفقیت های سینمایی، در پایان سال ۱۳۹۰ یکباره به صحنه تئاتر آمدید و در نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» با کارگردانی رضا حداد بازی کردید. چرا؟
میخواستم صحنه تئاتر را تجربه کنم و آمدم.
به همین سادگی؟
همیشه من تماشاگر و علاقمند پروپا قرص تئاتر بودهام و دوستان زیادی در این عرصه دارم. پیش از این هم پیشنهادهایی برای بازی روی صحنه داشتم که عاقبت تصمیم گرفتم حداقل یک بار هم شده آن را تجربه کنم.
واقعاً شاید همین یک بار تئاتر را تجربه کنید؟
به نظر شما ایرادی دارد؟
نه. این را با تاکید پرسیدم تا شاید خیال منتقدان حضور شما در تئاتر کمی راحت شود.
خیلی دوست ندارم با این لحن و ادبیات به انتقاد های هنرمندان تئاتر پاسخ دهم.
اما فکر میکنم ارائه توضیحات شما خیلی هم خوب باشد و سوء تفاهم ها را از بین ببرد.
اول از همه باید بگویم که حضور من در تئاتر بدون هیچ ادعایی است و صحنه نمایش را حریمی مقدس و بازی در آن را سخت میدانم. با این وجود چون من دورهای شاگردی استاد سمندریان را کردهام و رمز و فنون بازیگری را نزد او آموختهام، میخواستم خودم را محک بزنم و تجربهای بیاندوزم.
پس برخلاف انتقاد ها فکر نمیکنید حضور چهرههای بازیگری سینما در تئاتر، به ضرر این هنر باشد؟
من فقط دارم از جانب خودم صحبت می کنم. دوباره تاکید میکنم جهان اول و اصلی من سینماست و اصلاً معلوم نیست بخواهم کار در تئاتر را بار دیگر تجربه کنم. تنها دلیل آمدنم به تئاتر این بود که می خواستم چیزهای بیشتری در بازیگری یاد بگیرم.
بسیاری از تئاتریهای منتقد از جمله آقای فراهانی می گویند حضور بازیگران سینما روی صحنه باعث افت کیفی تئاتر کشور، بلعیده شدن بودجه اندک آن و تنگ شدن جای بازیگران هنرهای نمایشی می شود.
ابتدا باید کار بازیگر را روی صحنه دید و بعد قضاوت کرد. برای همین از آقای فراهانی که در فیلمهایی جای پدر من بازی کردهاند و حق پدری و استادی بر من دارند، می خواهم دعوت مرا بپذیرند، به تماشای نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» بیایند و با نشان دادن نقاط ضعف بازی من، کارم را رتوش کنند. تا ایشان و دیگر بزرگان عرصه بازیگری تئاتر کار من را نقد نکنند، نمی توانم به هدف اصلیام که همان یاد گرفتن و کسب تجربه های بیشتر است، برسم.
این طور که از حرفهایتان بر میآید، خیلی از واکنشها و انتقادهای اهالی تئاتر رنجیده خاطر نیستید. درست است؟
ابتدا کمی از این واکنشها رنجیدم. اما حالا مطمئن هستم همه این انتقادها از روی دلسوزی بوده و منظور منتقدان را بهتر میفهمم. همه جای دنیا، تئاتر بهترین بازیگران خود را به سینما داده که در ایران هم این اتفاق رخ داده است. تئاتر زیر بنای محکم دیگر هنرهای نمایشی و دراماتیک از جمله سینماست که باید استحکام آن حفظ شود. همه این دغدغهها باعث میشود حساسیتها در این هنر افزایش یابد که من آن را درک میکنم و برای همین انتقاد تئاتری ها را به دل نمی گیرم.
گفتید که میخواستهاید تئاتر را تجربه کنید و پیشنهادهایی هم در سالهای گذشته داشته اید. خب چرا از بین همه آن ها با نمایش «آمدیم، نبودید، رفتیم» به صحنه آمدید؟
اگر در نمایش دیگری هم بازی میکردم، باز این پرسش پیش می آمد. آیا منظور خاصی دارید؟
بله. در این نمایش با کارگردانی رضا حداد، شخصیت و درام منسجم به معنای کلاسیک آن وجود ندارد. از کل زمان نمایش، بازی شما تنها به چند صحنه که جمعاً ۱۵ دقیقه هم نیست، خلاصه میشود. در واقع کاری نیست که بتوانید طوری که میخواهید تجربه بیاندوزید و خود را محک بزنید. شاید بهتر بود برای نخستین بار در درامی جدی تر و شناختهشدهتر و در نقشی پیچیده تر روی صحنه می آمدید.
دلیلهای زیادی باعث شد تا این کار را بپذیرم. اول آن که وقتی نمایشنامه «آمدیم، نبودید، رفتیم» به قلم محمد چرمشیر را خواندم، از آن خوشم آمد. دوم آن که وجوه تصویری نمایش، این کار را خیلی به سینما نزدیک کرده است. سوم آن که این نمایش یک تئاتر تجربی است که خیلی به این گونه کارها علاقه دارم.
پس دغدغه ایفای یک نقش نمایشی معروف از یک درام شناختهشدهتر را نداشتید؟
نه اتفاقاً برخلاف دوستانی که می گفتند یک نقش سنگین تر را انتخاب کنم، این نمایش را برای نخستین تجربه تئاتریام مناسب تر یافتم.
از نظر خودتان، این نمایش را در کدام دسته از انواع تئاترها قرار می دهید؟
این کار برای من یک پرفورمنس است که در اجرایش باید به کشف و شهود میرسیدیم. نمایشی سوررئال، فانتزی و پر از اتفاقات نو که به نظرم اتفاق جدیدی در تئاتر کشور است.
بعد از اجراهای اسفند، از هفته دیگر دوباره این نمایش در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود. کار در تئاتر که به نسبت سینما وقت و انرژی بیشتری را از بازیگر میگیرد، چگونه یافتید؟
دشوار و مشکل. البته بازیگری در سینما هم ساده نیست و آن را باید از جمله کارهای سخت به حساب آورد. بارها گفتهام بازیگری به نسبت بیشتر دیگر شغلها، کاری بسیار سخت است.
پس چرا به سراغ آن آمدید؟
چون من ذاتاً عاشق کارهای سخت هستم.
شاغلان به کارهای سخت زودتر از دیگران بازنشسته میشوند. شما هم بازیگری را زود کنار خواهید گذاشت؟
شاید باورتان نشود، اما به طور جدی به آن فکر کرده ام. اگر بخواهم از بازیگری خداحافظی کنم که خیلی هم زمانش دور نیست، همیشگی خواهد بود.
بسیاری از بازیکنان فوتبال بعد از خداحافظی، به مربیگری و دیگر شغل های مرتبط روی می آورند. شما در سینما چه خواهید کرد؟
تدوین که درسش را خواندهام و فیلمبرداری به حال و هوای من نزدیکتر است؛ با این وجود احتمال اینکه نویسنده شوم بیشتر است. مدتی است که نیمهشبها چهار خطی مینویسم و دوست دارم آن را به طور جدی تر ادامه دهم.
ارسال نظر