این فیلم های درخشان سینمای ایران کجایند؟!
بی شک دهه ی طلایی سینمای ایران (دهه ی ۶۰) می باشد؛ دهه ی پر فراز و نشیب و پر از حادثه که بر خلاف انتظار در بستر آن سینمایی خلق شد که تا همین امروز هم صاحب نظران در تحلیل چرایی آن فعالند.
برترین ها - ایمان عبدلی: اولین نشانه ها از ظهور سینمایی جدی و قابل تامل در تاریخ سینمای ایران را می توانیم به دهه ی چهل و فیلمهایی چون :گاو ،خشت و آینه مربوط بدانیم. اما بی شک دهه ی طلایی سینمای ایران (دهه ی 60) می باشد؛ دهه ی پر فراز و نشیب و پر از حادثه که بر خلاف انتظار در بستر آن سینمایی خلق شد که تا همین امروز هم صاحب نظران در تحلیل چرایی آن فعالند، در روزهایی که به نظر خیلی حوصله و انرژی برای مقولاتی همچون سینما نبود و زندگی به حداقلی ترین شرایط خود رسیده بود؛ سینما گران خلاقانه دست به تولید آثار درخشانی می زند.
نام هایی چون : کیانوش عیاری ،مسعود کیمیایی ،عباس کیارستمی ،محسن مخملباف ،علی حاتمی و...فعال بودند و درخشان ترین آثار خود را ساختند، در پرونده ی زیر چند نمونه ی درخشان دهه ی شصت را مرور کرده ایم، فیلم هایی که متاسفانه و یا خوشبختانه هنوز نظیر نداشته اند و تبدیل به حسرت دوستداران این سینماگران شده اند.
باشو غریبه کوچک - بهرام بیضایی
چگونه گفت: تجلی احساس در سینمای ساختارمند بیضایی با تکیه بر مهر به طور خاص مهر مادری و پیوند جغرافیایی زیر شبح جنگ و خونریزی با اتکا به قدرت بازیگری "سوسن تسلیمی" و همچنین جغرافیای پر ازنشانه و زیبایی گیلان ،حفظ سینمای بیضایی و تطبیق آن با شرایط روز جامعه و فضای جنگ و خشونت .فیلم از نگاه اساطیری "بیضایی" خالی نیست وجود (نایی) انگار یاد آور الهه ی مادری است.
چه گفت : باشو نوجوانی جنوبی که از هول جنگ سوار کامیونی می شود و وقتی که چشمانش را باز می کند خود را در شمال کشور می بیند ،نایی زن شمالی است که پس از کش و قوس هایی باشو را به فرزندی می پذیرد.نایی گیلکی حرف می زند و باشو جنوبی و فیلم به خوبی اشاراتی به مقوله ی زبان و ارتباط دارد.
خانه دوست کجاست - عباس کیا رستمی
چگونه گفت: فیلم از کانونی ترین ساخته های کانون پرورش فکری است ،کیارستمی با مرکز قرار دادن داستانی حول مساله ی گذشت و ایثار در غالبی ساده و روان به قصه ای ظاهرا کودکانه می پردازد، مانند همیشه نابازیگران در فیلم کیارستمی نمایش مناسبی از یک وضعیت مستند گونه دارند، در ضمن مقوله ی گذشت در عین اینکه انسانی است در شرایط روز جامعه بسیار کارا بود، البته نباید از نگاه عرفانی که فیلم دارد غافل شد سایه ی "سهراب سپهری" بر فیلم افتاده است.
چه گفت : محمدرضا نعمت زاده و احمد احمد زاده دو نوجوان همکلاسی هستند که در دو روستای مجاور زندگی می کنند، محمدرضا زیر فشارو تهدید معلم دفتر مشقش را گم می کند و احمد طی هفت مرحله به دنبال محمدرضا می گردد زیرا دفتر رضا در دست احمد جا مانده در انتها احمد مشق رضا را هم می نویسد که از تهدید معلم گزندی نبیند.
دندان مار - مسعود کیمیایی
چگونه گفت: ترسیم فضای رفاقت در جامعه ای جنگ زده، شرح ماجراجویانه ی تلخی ها و تنهایی های افراد در جامعه ی ایرانی که جنگ تشدیدش کرده است ،(رضا و جلال) و (رضا و احمد) به نوعی تکثیر یافته ی رفاقت سید و قدرت در"گوزن ها" هستند، با شروعی تلخ تر از همیشه و مرگ مادر ،فیلم بازگشت کیمیایی است به مولفه های سینمای خودش پس از تجربه هایی چون: سرب ،تیغ و ابریشم .
چه گفت : رضا به دلیل از دست دادن قوت بینایی اش از چاپخانه اخراج می شود و طی فعل و انفعالاتی با احمد آشنا می شود ،احمد جنوبی است و رضا هم برادرش را در جنگ از دست داده و این اولین کلید پیوند رضا و احمد است، از طرفی رضا رابطه ای مرید و مرادی با جلال دارد ،خواهر احمد هم زن درمانده ای است که زندگی خوبی ندارد، رضا به رغم محوری بودن در داستان خیلی باورپذیر نیست بازی نه چندان قدرتمند فرامرز صدیقی از معدود ضعف های فیلم است.
ناخدا خورشید - ناصر تقوایی
چگونه گفت : نقطه ی اوج کارگردان گزیده کار سینمای ایران ،فیلمی پر از ظرایف فنی که در عین روایت سهل و ممتنع اش نشان دهنده ی تسلط سازنده اش بر سینما است ،تقوایی در "ناخدا خورشید" هنرش را در قاب بندی، شکل حرکت دوربین، میزانسن، استفاده ی مناسب از معماری بندر و همچنین چگونگی پیشبرد روایت و شخصیت پردازی نشان می دهد، حتی غالب دیالوگ ها که در ایجاز نمونه اند همه و همه فیلم را به یک «کلاس سینمایی» تبدیل کرده است و جالب تر اینکه فیلم از مضمون خود غافل نمی شود فیلمی که با تاریکی شروع و به روشنایی ختم می شود.
چه گفت :در یکی از سالهای دهه ۱۳۴۰ شخصی به نام مستر فرهان وارد بندر می شود تا تعدادی زندانی سیاسی را فراری دهد، او در این راه به ناخدا خورشید متوسل میشود. اما در طی سفر درگیری هایی پیش می آید که منجر به مرگ فرهان و ملول (دستیار ناخدا) می شود ،ناخدا تبعیدی ها را می کشد و..فیلم برداشتی آزاد از «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است و تقوایی فیلم را پس از بی مهری مسئولین وقت تلویزیون ساخت و اوج هنرش را به نمایش گذاشت. بی مهری که در رابطه با سریال میرزا کوچک خان اتفاق افتاد .
دونده - امیر نادری
چگونه گفت : ((پیروزی اراده انسان ،نوجوانی آواره و بی خانمان و تنها درک میکند برای بقا باید بیاموزد و با پشتکار موفق می شود نخستین گام را با موفقیت بردارد.))این نقل قول از هوشنگ گلمکانی توصیف کاملی از دنیای فیلم است فیلمساز غریزی و باهوش سینمای ایران در دونده به نقطه ی عطف فیلمسازی اش می رسد ، ساختار کلیپ گونه ی فیلم که در آن موسیقی نقش مهمی دارد و استفاده ی درست از تمامی عناصر موجود در فضا و نگاه ویژه ی نادری به کاراکتر نوجوان نابازیگرش که در حد یک عنصر در خدمت فیلم و روایت قرار داده است، از برگ های برنده ی فیلم متفاوت نادری است.در مجموع تمام ابزار های فنی در خدمت روایت قرار می گیرد با یک وحدت موضوعی قابل ستایش.
چه گفت: امیرو نوجوانی است جنوبی آواره و بی کس و سرگردان او در اتاقک یک کشتی متروکه زندگی می کند او کارهای دم دستی مثل: واکس زنی ،فروش بطری های خالی و..زندگی می گذراند او در پایان در می یابد که تنها راه رهایی از دشواری ها کسب علم و دانش است.
اجاره نشین ها - داریوش مهرجویی
چگونه گفت : پیش بینی کارگردان روشنفکر از معضلات پیش روی کلانشهر ها و فضای ساخت و ساز های بی رویه در یک فیلم آپارتمانی و توامان تعقیب و گریزی که بی شباهت به کمدی های ایتالیایی نیست در ریتمی مناسب همراه با خلق کمدی موقعیت با استفاده از بازیگران توانمندی چون اکبر عبدی و عزت الله انتظامی نتیجه اش یکی از موفق ترین و همچنان تازه ترین آثار طنز سینمای ایران بوده است شوخی های فیلم هنوز هم با گذشت ۳۰ سال تازه و با مزه است .
چه گفت : جدال میان ساکنین یک آپارتمان با صاحب خانه و دو بنگاهی فرصت طلب که کلی اتفاقات با مزه را رقم می زند، فیلم پر از موقعیت های تلخ، اما کمیک است بازی های یک دست و مولفه های سینمای مهرجویی نظیر: سفره های دورهمی و بزن وبکوب های کمیک و نگاه مستتر فلسفی کارگردان به زندگی، فیلم را متفاوت کرده است.
بعدالتحریر : دهه ی شصت فیلم خوب زیاد دارد آنقدر که نمی شود همه را در یک یادداشت گنجاند فیلمهایی نظیر :هامون ،مادیان ،پرده آخر ،مهاجر و...در این فهرست فیلم ها را از حیث «تنوع » چیده ایم، سینمای کودک نوجوان سینمای رئالیستی، سینمای جنگ یکی در تهران با ستارگان سینما، دیگری در گیلان با نابازیگران، یکی در روستا، یکی در خیابان های شهر، یکی روی لنج و دریا (تنوع و تکثر) در نگاه سینمایی هم موج می زند، فیلمهایی برگرفته از فضای نمایش، فیلمهایی اجتماعی یا فلسفی و حتی عرفانی و فیلمهایی برای سرگرمی، پکیج جالبی را در اکران آن روزهای سینما می ساختند، سینمایی که از آن روزهایش ناصر تقوایی را به کنج خانه فرستاده، بهرام بیضایی، سوسن تسلیمی، امیر نادری و محسن مخملباف را به خارج از کشور مهاجرت داده است ...
نظر کاربران
از کارگردان هایی شما نام بردید که همه در کار خود استاد و در هنر سینما جایگاهی دارند اما ممیزی های دست و پا گیر ارشاد حال و حوصله همه را گرفت و رغبتی به ساخت فیلم ندارند کارگردان باید ازاد باشد نه انچه را که یک موسسه یا نهاد می پسندد فیلم بسازد و همه چیز کلیشه ای و بی محتوا شد
فقط امثال طالبی و شورجه و ده نمکی باید باشند!
پاسخ ها
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
اگر کارگردان اخراجیها کسی دیگر غیر از ده نمکی بود محال بود پخش شود