گفتوگو با پری ملکی مدرس موسیقی
پری ملکی از حواشی تکخوانی و کنسرت بانوان می گوید
پری ملکی این روزها از اجرای بانوان گلهمند است و آن را تکرار مکررات و پایین آمدن سطح کیفی موسیقی بانوان میداند، به همین دلیل ترجیحاً سعی دارد کمتر اجرای ویژه بانوان داشته باشد.
پری ملکی این روزها از اجرای بانوان گلهمند است و آن را تکرار مکررات و پایین آمدن سطح کیفی موسیقی بانوان میداند، به همین دلیل ترجیحاً سعی دارد کمتر اجرای ویژه بانوان داشته باشد. او میگوید برای من نفس موسیقی مهم است. از اینکه در کنار همخوانان مرد و زن برنامه اجرا میکنم، ناراضی نیستم حتی در این شکل تازه میتوانیم مخاطبان بیشتری داشته باشیم. گفت وگو با پری ملکی را در ادامه می خوانید.
هرکسی برای ورود به یک عرصه، نیاز به یک جرقه یا یک اتفاق دارد. این جرقه در زندگی شما چه زمانی زده شده تا به سمت موسیقی کشیده شوید و برایتان به یک عشق تبدیل شود؟
این جرقه در زندگی من وقتی سه ساله بودم زده شد و سببساز آن هم معلمان خوش صدایی بودند که در منزل ما در تمام دهه محرم میخواندند. این صداهای جادویی چنان تأثیر عمیقی بر من گذاشت که همیشه سعی میکردم در جایی نزدیک منبر مخفی بشوم و از ابتدا تا انتها شنونده آن باشم. دومین اتفاقی که مرا با موسیقی آشنا کرد، شنیدن رادیو بود. مادرم همیشه شبها به برنامه گلهای رادیو گوش میکرد و من تنها فرزندی در میان ۹ فرزند او بودم که در کنار مادرم مینشستم و شنونده برنامههای رادیو میشدم. اینها همه مسائلی بود که عشق من به موسیقی را پدیدار کردند و تا به امروز هم ماندگار شده است. بهخاطر دارم که از همان دوران خواندن و روی صحنه رفتن، بزرگترین رؤیای زندگیام بود. از کلاس اول دبستان همیشه برای همکلاسیها و دوستانم میخواندم و در کلاس پنجم دبستان نخستین بار روی صحنه سالن بزرگ مدرسه برنامه اجرا کردم.
در جامعه ایرانی نقش زن تفاوتهای بسیاری با جوامع غربی دارد. زن نمادی از نظم، محبت، مادری و یک همسر فداکار است که در بسیاری از کشورها چنین تعاریفی از زن نمیشود. اما حضور زنان در جامعه و بخصوص در حوزه فرهنگ و هنر ایران، همواره با اما و اگرهایی روبهرو بوده در بحث موسیقی این حضور تا حد بسیار زیادی پررنگ تر شده است. حتی برخی حضور بانوان در موسیقی را همانند راه رفتن بر لبه تیغ تعبیر میکنند. آیا این قضیه را باور دارید؟ آیا این نگاه تأثیری بر حرکت و موفقیتهای شما در عرصه موسیقی داشته است؟
در سالهای اخیر تصور و برداشت جامعه نسبت به فعالیتهای اجتماعی و هنری زنان بسیار بهتر شده، اما هنوز هم راهی دشوار پیش روست تا بتوانیم بویژه در زمینه موسیقی تصویری روشن و سالم از حرکت بانوان به جامعه نشان دهیم. هرگز یادم نمیرود روزی که برای برگزاری کنسرت اقدام کردم، زندهیاد فرید سلمانیان - مدیرکل وقت نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی - به من گفت: «داری روی یک جاده با آسفالت داغ قدم میگذاری، مراقب باش درست قدم برداری». من با آگاهی کامل و هدف مشخص شروع کردم و میدانستم در چه راهی قدم برمیدارم و همه این سالها تلاش کردم درست، پیوسته و آهسته حرکت کنم، گرچه گاهی هم پایم سوخته است اما هرگز پشیمان و دلسرد نشدم، چون میخواستم اثبات کنم که زنان موسیقیدان میتوانند با حفظ همه حرمتها و شئون اجتماعی و فرهنگی همپای دیگر موسیقیدانها حضور داشته باشند.
ë حضور بانوان در عرصهموسیقی در جامعه تا چه حدی میتواند در رشد و ارتقای سطح موسیقی کشور مؤثرباشد؟
نمیتوان منکر شد بانوان در سطحی وسیع در حال فراگیری و فعالیت موسیقی به صورت اصولی و علمی هستند. حضور بانوان مثل همه عرصههای اجتماعی دیگر، روز بهروز در عرصه موسیقی جدی و پررنگتر میشود. بیشک توجه دولتمردان به این عرصه ضروری است. من باور دارم و به تجربه دیدهام که فعالیت بانوان در زمینه موسیقی در زندگی خانوادگی آنان نیز مؤثر بوده است. آشنایی با موسیقی زندگی را برای آنها راحتتر و باآرامشتر میسازد. بچههایی که در این خانوادهها بزرگ میشوند بسیار آرامتر و بیدردسرتر هستند.
شما از جمله مدرسانی هستید که سالهاست بیوقفه تلاش کردهاید. این کار بیشتر به سبب دل خودتان صورت گرفته یا افزایش تعداد آگاهان موسیقی؟ حضور هنرجویان موسیقی تاچه حدی شما را دلگرم میکند؟
این یک ارتباط دوسویه است. از اینکه توانستهام عدهای را به هنر و موسیقی علاقهمند کنم، خرسندم و حضور و اشتیاق آنان هم به من دلگرمی میدهد. تا وقتی زندهام میکوشم هرچه بیشتر به جوانان و خانمها آگاهی بدهم و موسیقی درست را به آنها بشناسانم. در ضمن اعتقاد دارم موسیقی سنتی مثل زبان مادری است و همه باید آن را بشناسند(حتی اگر نخواهند در زمینه موسیقی فعالیت کنند). به همین دلیل بسیار خوشحالم که تمام این بیست و هفت، هشت سال هنرجویان بسیاری را تربیت کردهام. من با عشق و حوصله فراوان به آنها آموزش میدهم، همینطور به درد دل و مشکلاتشان هم گوش میدهم و سعی میکنم در حد توانم به آنها کمک کنم.
با توجه به صحبتهایتان مبنی بر اینکه در خارج از ایران توجه بیشتری به آثار و کارهای شما میکنند، آیا این توجه از سر نوآوری و تازگی است یا محتوا و تفکری که کار شما ایجاد میکند؟
من همیشه در خارج از ایران برای مراکز فرهنگی و جشنوارهها برنامه اجرا کردهام و علاقه آنان صرفاً از سر بهت نسبت به موسیقی ما نیست. ممکن است در ابتدا برای آنها جدید و ناآشنا باشد اما به وضوح میتوان دید که موسیقی ایرانی چه تأثیری روی شنوندگان خارجی میگذارد. آنها متوجه وجه معنوی موسیقی ما میشوند. اما بخش دیگر «توجه» که من در برخی گفتوگوهایم به آن اشاره کردهام، مربوط به احترامی است که آنها به موزیسینها میگذارند. همه چیز حتی در اجراهای شهری؛ حرفهای، دقیق و با برنامه انجام میشود، در حالی که ما هنوز در ایران با مشکلات اجرایی بسیاری روبهرو هستیم. از سالنهای بدون امکانات بگیرید تا تبلیغ و چیزهای دیگر. اما با همه اینها انرژی و حس و حال کنسرتهای داخل ایران، چیز دیگری است.
تقاضا برای آموزش در خارج از ایران بیشتر است یا در داخل ایران؟
قطعاً در ایران! شکی نیست که هیچ معلم موسیقی ایرانی در خارج از ایران به این اندازه که ما در اینجا متقاضی داریم، طالب ندارد. آنجا به ندرت کسانی پیدا میشوند که علاقه و جدیت در فراگیری موسیقی ایرانی داشته باشد.
آیا شما از جمله مدرسانی هستید که معتقدند که مثلاً زنان هنرمند، توان و تخصص بیشتری در آموزش موسیقی دارند؟ و در قیاس با مردان، موفق ترند؟
من همیشه در زمینه موسیقی تلاش کردهام که همپای همکاران مرد، قابلیتهایم را نشان دهم اما همیشه هم از حضور، فکر، خلاقیت، دانش و توانایی مردان موسیقیدان در اجراهایم استفاده کردهام. ما در کنار یکدیگر میتوانیم در جهت ارتقا و تعالی موسیقی مؤثر باشیم. در عین حال هم میکوشم از حقوق برابر خانمها در زمینه موسیقی دفاع کنم، نه حذف و برتری دادن گروهی بر گروه دیگر.
با توجه به برخی نگرش های افراطی در نگاه به موسیقی جامعه، آیا در حال حاضر بازار کار برای اهالی و علاقهمندان موسیقی که بانو هستند به نحو مطلوبی وجود دارد؟
بازار کار در برخی قسمتها مثل تولید و تکثیر موسیقی و پخش آن در رادیو و تلویزیون اصلاً وجود ندارد و در برخی بخشها هم کمتر است، مثل برگزاری کنسرت. اما در بخش آموزش به نظرم فرق میکند. در هرصورت ما نمیتوانیم منتظر بنشینیم تا بازار کار را مسئولان برای ما فراهم کنند، درست است که مساعدت، همراهی آنان به گشوده شدن این عرصه کمک میکند، اما ما خودمان باید تلاش و حرکت کنیم. من هرگز منتظر نبودهام که تا وقتی شرایط ایدهآل فراهم نیامده، کار نکنم. من فکر کردهام باید حرکت کرد و هر کاری میتوان، در جهت موسیقی بانوان انجام داد.
آیا در دولت یازدهم وضع موسیقی تغییر محسوسی پیدا کرده است؟ چشمانداز موسیقی را در حوزه بانوان چگونه ارزیابی میکنید؟
تا حدودی تغییراتی حاصل شده ولی نه چندان محسوس! مثلاً در گرفتن مجوزها وضع تا حدودی تسهیل شده، اما باید منتظر بود و دید چه تصمیمات اساسی برای موسیقی گرفته میشود و جایگاه بانوان در کجای آن خواهد بود. بهطور کلی من ناامید نیستم و چشمانداز بدی نمیبینم. امیدوارم اتفاقات خوبی رخ دهد، بویژه برای زنان موسیقیدان.
بعد از تشکیل گروه «خنیا» تصمیم گرفتید بهصورت همخوانی فعالیت کنید. آیا این اتفاق به این دلیل بود که شرایط موسیقی بانوان ایدهآلتان نبود؟
سال ۷۲ که فعالیت کاریام را در زمینه موسیقی شروع کردم، راه دیگری برای حضور بانوان خواننده نبود. در آن زمان میبایست اول وجود و حضور زنان حرفهای را نشان میدادیم. زنان انگشتشماری بودند که در همان دوران کارمان را شروع کردیم. در سال ۷۸ با تغییر شرایط، احساس کردم دیگر زمان و ظرفیت کنسرت ویژه بانوان تمام شده و تصمیم گرفتم به صورت همخوانی کنسرت برگزار کنم. حاصل این کار به نظر من بسیار مثبت و موفقیتآمیز بود. برای من نفس موسیقی مهم است. از اینکه در کنار همخوانان مرد و زن برنامه اجرا میکنم، ناراضی نیستم. در این شکل تازه میتوانیم مخاطبان بیشتری داشته باشیم، موسیقی ما دیده میشود و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
آیا حضور نیافتن گروه شما در جشنواره سال گذشته به علت حرف و حدیث و حاشیههایی بود که درباره تکخوانی وجود داشت؟
قبلاً در مصاحبهها گفتهام که چند تن از همکاران خانم و آقا، فکر کردند در شرایط کنونی هرکاری میتوانند بکنند. حرکت فکر نشده آنان باعث ایجاد حساسیتها و سوء تفاهمهایی شد. نتیجه آنکه به من هم که همه این سالها با رعایت قانون و شئون اجتماعی کار کردهام، از سوی برخی سایتها تهمتهایی وارد شد و در نهایت جو ایجاد شده باعث شد تا به توصیه مسئولان جشنواره، باوجود برنامه اعلام شده، گروه خنیا بدون همخوانی و تنها با خواننده مرد، روی صحنه برود.
وضعیت کنسرت بانوان چگونه است؟ آیا این اجراهای تکراری که هیچ بازتابی در جامعه ندارد زنگ خطری برای آنها محسوب نمیشود؟
متأسفانه کنسرتهای برخی از همکاران عزیز تبدیل به تکرار مکررات شده که همین باعث میشود، سطح کیفی موسیقی بانوان و سلیقه مخاطبان پایین بیاید. من این روزها ترجیح میدهم کمتر اجرای ویژه بانوان داشته باشم.
با وجود محدودیتهای موسیقی برای بانوان و سابقه فعالیت شما، علاقهمند نبودید مانند دیگر بانوان هنرمند در خارج از ایران فعالیت کنید؟
همیشه میتوانستهام در خارج از ایران فعالیت کنم، اما هرگز ضرورت آن را احساس نکردهام. من عاشق ایرانم. هنرمند ایرانی، جایش در کشورش است. من اینجا بسیار مفیدتر هستم تا بیرون از اینجا. من اینجا شاگردان بسیاری دارم و عاشقانه با آنها کار میکنم. من اینجا میتوانم برای پیشبرد موسیقی و آگاهیبخشی به مردم مؤثر باشم. ضمناً کنسرتهای مداوم و شنوندگان فوقالعادهای دارم که همیشه همراه من هستند. چرا باید جای دیگری باشم؟!
آینده موسیقی ایران را چگونه میبینید؟
آینده موسیقی ایران را بد نمیبینم. ببینید چقدر موزیسینهای ما حرفهای و پرقدرت هستند، بویژه آنان که در همین جا فعالیت میکنند، نسبت به بسیاری از موزیسینهای ایرانی در خارج از کشور، رشد و پیشرفت و پویایی بیشتری داشتهاند. با وجود این همه نیروی خلاق و پرتوان، چطور میشود آینده موسیقی خوب نباشد. من اطمینان دارم دولتمردان نیز در اینباره تدابیری خواهند اندیشید و راه را برای شکوفایی و توسعه موسیقی فرهیخته باز خواهند کرد.
ارسال نظر