گفتگو با کارگردان سریال «خاتون»
سریال «خاتون» و لهجه هایش!
این شبها سریال روی آنتن شبکه تهران است؛ سریالی به کارگردانی مرتضی آتشزمزم و بازیگرانی چون؛ حسن اکلیلی، هوشنگ حریرچیان، مونا و مارال فرجاد، مهدی باقربیگی و شهرام قائدی.
چه ایده و تفکری در سریال نهفته بود که شخصیت خاتون را که همه داستان حول او میچرخد تاکنون در قصه ندیده ایم؟
ما به چنین روایتی رسیدیم چون میخواستیم چنین تعلیقی را ایجاد کنیم که همه منتظر هستند تا این مادر به خانه برگردد. علی رغم اینکه خاتون زندگیاش را به فرزندانش بخشیده اما آنها به او کم لطفی کردند و او به بهانه دفاع از دختر معلولش و فرار از شخصیت قلمکار با بازی هوشنگ حریرچیان به خانه برنمیگردد در واقع آنچه خاتون را از خانه دور کرده، اتفاقاتی است که در گذشته رخ داده است.
یکی از نکات بحث برانگیز سریال لهجه اصفهانی بازیگران کودک است. یعنی در حالی که میبینیم که پدر و مادرشان با لهجه تهرانی صحبت میکنند اما فرزندان لهجه دارند. چرا؟
پاسخ این سؤال را در قسمتهای ۱، ۴ و ۹ دادهایم البته میدانم که بخشی از این پاسخ توجیه است اما باید توجه کنید که در جامعه ما بین نسل جوان فضایی ایجاد شده که همگی سعی میکنند بدون لهجه صحبت کنند حتی اگر بگویید شما لهجه دارید میگوید نه من لهجه ندارم. همیشه معتقدم وقتی در شهرستان کار میکنیم باید از همه ظرفیت و پتانسیل آن منطقه استفاده کرد اما برای ایفای نقش دو خواهر که دخترهای خاتون هستند با وجود اینکه زمان زیادی را صرف پیدا کردن بازیگر بومی کردیم اما نتیجهای نگرفتیم و به همین دلیل فکر کردیم به سراغ بازیگران مطرح برویم و به همین دلیل از مارال و مونا فرجاد استفاده کردیم. در ادامه برای این موضوع توضیحاتی را پیدا کردیم مثلاً بهانه مان برای لهجه دختر بچهای که مارال فرجاد نقش مادرش را بازی میکند این بود که محیط مدرسه و همنشینی با مادربزرگی که لهجه اصفهانی دارد روی لهجهاش اثر گذاشته است یا در مورد پسری که مونا فرجاد نقش مادرش را ایفا میکند این توضیح را دادیم که پدرومادرش تهران زندگی میکردند و او در اصفهان با مادربزرگش زندگی کرده است.
می دانم که چنین موضوعی شاید برای سریال ما ایراد محسوب شود یا شاید هم توجیه میکنم اما به نظرم اینها توجیه قابل قبولی است. چون در بیشتر موارد دیدهایم که پدرومادر لهجه دارند حتی در منزل به گویش محلی خودشان حرف میزنند اما فرزندان فارسی صحبت میکننداما در مورد نوهها این موضوع را زیاد میبینیم که با لهجه حرف میزنند. همانطور که اشاره کردم مدرسه و محیط هم روی این موضوع دخیل هستند مثلاً خواهرزاده نویسنده سریال ما آقای شاکری نیز لهجه اصفهانی دارد در حالی که پدرومادرش کاملاً تهرانی صحبت میکنند. چون پدر و مادرش سرکار میروند و او بیشتر اوقات را با مادربزرگش میگذراند، به همین دلیل لهجه اصفهانی دارد.
شما خودتان اصالتاً شمالی هستید. دلیل علاقه تان به اصفهان چیست که در این شهر سریال میسازید؟
من میراث فرهنگی کشورم را دوست دارم. شیراز، مشهد اصفهان، گیلان، برایم فرقی نمیکند. کشورم را دوست دارم و در هر شهری که شرایط فراهم باشد، کار میکنم.
در این سریال از بازیگران بومی مطرح استان از جمله هوشنگ حریرچیان، حسن اکلیلی و مهدی باقربیگی استفاده کردید. از این موضوع برایمان بگویید.
اصفهان پتانسیل نمایشی بالایی دارد. فرهنگسازی، استفاده درست از تکیه کلامها، استفاده از بازیگران پیشکسوت استان، بهکارگیری جوانهای مستعد استان نکاتی است که در چنین کارهایی در نظر میگیرم. تلاش کردیم به بهترین نحو ممکن از ظرفیتهای اصفهان استفاده کنیم.
چرا آثار باستانی و نماهای تاریخی اصفهان را بیشتر نشان ندادید؟
اتفاقاً بسیار زیاد استفاده کردیم. وقتی نام شهرهای تاریخی به میان میآید همه توقع دارند، دیوارهای گلی و درهای قدیمی نشان داده شود در حالی که من مایلم پیشرفتهای آن شهر هم دیده شود. مثلاً ما هم در بازار قدیمی اصفهان کار کردیم و هم در مجتمع تجاری اصفهان. قصدمان فقط نشان دادن آثار باستانی و میراث فرهنگی اصفهان نبود بلکه میخواستیم امروز اصفهان را هم به تصویر بکشیم. من اگر بخواهم در شیراز هم کار کنم سعی میکنم پیشرفتهای یک برهه تاریخی را نشان بدهم.
چه شد که شهرام قائدی نیز با لهجه استان فارس نقشش را ایفا کرد؟
در این سریال تفاهمی با هم داشتیم که کسی از لهجه کسی تقلید نکند و هر کسی با لهجه محلی خودش صحبت کند. شهرام قائدی با لهجه شهر خودش دیالوگ هایش را گفت. ما بازیگر شمالی بهکار گرفتیم تا شمالی صحبت کند. اگر به روند سریالسازی در کشورمان توجه کنید متوجه میشوید که سریالها شبیه هم شدهاند. تعداد خاصی لوکیشن در تهران و چند ویلا در لواسان هستند که سریالها و فیلمها در آنها ساخته میشود یا اینکه برخی آثار به شکل تک لوکیشنی ساخته میشوند یعنی داستان فقط در یک ساختمان میگذرد. واقعیت این است که ما سریالی ساختیم با بودجهای محدود که شاید یک دهم بودجه دیگر سریالها بود اما با همین شرایط سریالی است که اگر از بقیه سریالها جلوتر نباشد عقبتر هم نیست. گروه زحمت زیادی کشیدند و بازخوردهای خوبی داشتیم و خوشحالم که بگویم این سریال بتدریج مخاطبش را پیدا کرده است.
این شبها با وجود سریالهای < در حاشیه> کار مهران مدیری و به کارگردانی سیروس مقدم شاید خاتون در اولویت مخاطبان نباشد. نظرتان چیست؟
آقای مدیری و آقای مقدم اسم و رسم دارند. افراد کاربلدی هستند و کار تبلیغاتی را برای آثارشان بخوبی بلد هستند و بودجه خوبی هم داشتند اما بگذارید سریالها تمام شود تا بعد نتیجهگیری کنید. با همین شرایط هم بازخورد خوبی داشتیم اگرچه خود من سریال را از قسمت ۱۰ به بعد دوست دارم.
چرا؟
این سریال ۲۷ قسمت دارد. برای این موضوعی هم که اشاره کردم چند دلیل دارم. اول اینکه تا سریال جا بیفتد زمان میبرد. ضمن اینکه ما در اصفهان مشکلاتی داشتیم. متأسفانه کار فرهنگی کردن در استانها سخت است و ما در ۱۰ قسمت اول درگیر مشکلاتی بودیم. در استانها مسئولان باید بیشتر به مسائل فرهنگی اهمیت بدهند. صداوسیما یا اداره ارشاد استان به تنهایی نمیتواند بار فرهنگی را بدوش بکشد بلکه ارگانها و سازمان هم باید کمک کنند. مثلا همه میدانند فقط نیروی انتظامی مسئول مبارزه با مواد مخدر نیست بلکه صداوسیما، شهرداری و بهزیستی هم در این زمینه کمک میکنند. امیدوارم همانطور که فوتبال در استانها رونق گفت کارهای فرهنگی هم رونق بیشتری بگیرد. زمانی فوتبال در کشور ما مساوی بود با استقلال و پرسپولیس اما الان این تیمها باید تلاش کنند تا خودشان را به صدر جدول لیگ برتر نزدیک کنند. درعرصه فیلم و سریالسازی نیز باید چنین اتفاقی بیفتد و از تک لوکیشنی بودن و تمرکزگرایی دور شویم.
ارسال نظر