در جستوجوي تكامل
آلبوم گرافي «رضا يزداني»
«رضا يزداني» يكي از خوانندههاي پاپ –راك باسابقه است كه از حدود ۱۶ سال قبل فعاليت خود را در موسيقي آغاز كرد. او ابتدا در چند تئاتر بهعنوان خواننده و آهنگساز حضور پيدا كرد و در ادامه با آلبومهاي خودش در بازار حضور داشته است.
مجله زندگی ایده آل - وحيد لشكري: «رضا يزداني» يكي از خوانندههاي پاپ -راك باسابقه است كه از حدود ۱۶ سال قبل فعاليت خود را در موسيقي آغاز كرد. او ابتدا در چند تئاتر بهعنوان خواننده و آهنگساز حضور پيدا كرد و در ادامه با آلبومهاي خودش در بازار حضور داشته است. در اين بين بازي در چند فيلم سينمايي را هم تجربه كرده است. نمودار فعاليتهايش سينوسي است زيرا گاهي در اوج و بالاست و گاهي اين نمودار روي بد منتقدانه خود را به يزداني نشان داده است. مطلب پيشرو يك آلبوم گرافي از رضا يزداني است، نگاهي گذرا به هشت آلبوم او از سال ۷۹ تا ۹۳ و اتفاقات و حواشي هركدام.
شهر دل ساز مخالف
زماني كه در سال ۷۹ آلبوم «شهر دل» را بهعنوان اولين اثرش روانه بازار كرد حقيقتا حكم يك ساز مخالف در بازار را داشت. دوره طلايي موسيقي پاپ روزهاي اوج خود را سپري ميكرد و نبض جامعه و علايق جوانان در دستان آثار اين سبك بود. رضا يزداني آلبوم «شهر دل» را با اشعاري از حضرت مولانا و در ۱۰ قطعه توليد و روانه بازار كرد. قطعا اين اثر متفاوتترين آلبوم در فضاي كاري يزداني است زيرا بيشتر به كارهاي تلفيقي و عارفانه نزديك بود. تم اصلي كارها راك بود اما سازهاي دف و پركاشن و گيتار اسپانيش در قطعات خودنمايي ويژهاي داشتند.
يزداني از همين اولين آلبوم ميخ خودش را در بحث آهنگسازي محكم كوبيد. معمولا خوانندههاي آلبوم اولي خيلي به سمت آهنگسازي تمامي قطعات خود نميروند اما رضا يزداني اين ريسك را کرد. كاور آلبوم «شهر دل» هم براي خودش ساز مخالف آنچناني بود! در آن سالها مرسوم بود كه فقط عكسهاي خوانندهها با ژستهاي شگفتانگیز روي جلد آثارشان باشد اما عكس تمامي اعضاي توليد آلبوم روي جلد «شهر دل» قرار داشت.
پرنده بي پرنده در ابتداي مسير
رضا يزداني تازه از سال ۸۲ و آلبوم «پرنده بي پرنده»، رضا يزداني شد! مسير خودش را انتخاب كرد و همراه يغما گلرويي كه در آن سالها شهرت زيادي داشت وارد اين مسير شد. تمام ۱۲ ترانه اين مجموعه توسط يغما سروده شد و يزداني علاوه بر آهنگسازي در بخش تنظيم هم حضور پيدا كرد. حميدرضا صدري، كه بيشتر با آهنگسازياش براي فيلم و سريالها مشهور شده است، در بخش تنظيم هم آثار خوبي را ارائه كرد. موتور توليد و انتشار هيتهاي رضا يزداني تازه از اين آلبوم و با قطعاتي نظير «كافه نادري» و «جردن» شروع شد؛ كارهايي كه هنوز هم بعضا در كنسرتهايش اجرا ميشوند و طرفدارانش اغلب مخاطبان بالاي ۲۵ سال او هستند.
بارزترين ويژگي اين آلبوم در بخش ترانههايش بود كه مضامين انتقادي هم از اينجا وارد آثار اين خواننده شد. در بخش موسيقايي هم كارهايش راكتر شده بودند ولي هنوز بيشتر به سمت پاپ گرايش داشتند. بهطور كل او از نبرد آلبوم مرگ و زندگي خود موفق بيرون آمد. اگر اين آلبوم يزداني مورد توجه قرار نميگرفت به دليل سبك خاص فعاليتش شايد ديگر كاملا از صحنه رقابت موسيقي حذف ميشد. ضمنا از اين آلبوم به بعد بود كه ديگر فقط عكس خود رضا يزداني به تنهايي همراه گيتارش روي جلد رفت.
هيس، خوانندههاي بي سر و صدا باز ميگردند. . .
سه سال از «پرنده بي پرنده» گذشت و خبري از رضا يزداني كه حالا طيف مستقلي از طرفدارانش را پيدا كرده بود، نشد اما او اين بار بي سر و صدا و با «هيس» بازگشت! ناگفته نماند كه او در حد فاصل اين دو اثر چندان هم بيكار نبود. يكي از شاخصترين فعاليتهاي او حضور و خوانندگي در فيلم سينمايي «حكم» به كارگرداني مسعود كيميايي بود. اما برسيم به «هيس»؛ آلبومي كه سير صعودي اين خواننده را حفظ كرد و حتي بعضيها ميگويند «هيس» يكي از سه آلبوم برتر او است. اين بار هم تمامي ترانهها از سرودههاي يغما گلرويي بودند و قطعاتي نظير «مش رمضون»، «آوازه خون»، «دنياي وارونه» و «شمال» از اين مجموعه بيشتر شنيده شدند.
قطعات اين مجموعه از همان اولين كنسرتهاي يزداني در بين طرفدارانش از محبوبيت خاصي برخوردار بودند. حتي او در چند كنسرت اخيرش براي ايجاد تنوع در كنداكتور برنامههاي خود به اين آلبوم و «پرنده بي پرنده» مدام فلشبك ميزند و قطعات آنها را ميخواند. از اين آلبوم به بعد ديگر رضا يزداني به يك خواننده پركار تبديل شد، چهرهاي كه هم پايش بيشتر به دنياي سينما باز شد و هم اجراهاي زندهاش افزايش پيدا كرد.
ساعت ۲۵ شب، آغاز يك سهگانه
دوري او از بازار رقابت موسيقي چهار سال شد، چهار سال شلوغي كه در آن براي فيلم سينمايي «رييس» به كارگرداني مسعود كيميايي، سريال «مرگ تدريجي يك رويا» به كارگرداني فريدون جيراني، تيتراژ سريال «قلب يخي» و تيتراژ فيلم سينمايي «كيفر» اثري از حسن فتحي و. . . خواند. در مهرماه سال ۸۹ آلبوم «ساعت ۲۵ شب» را به مخاطبان خود ارائه كرد. اثري مشتمل بر ۱۱ قطعه و آثار شاخصي همچون «پيكان»، «اتاق يخزده»، «كوچه ملي» و «كي فكرشو ميكرد؟». يزداني اين بار دست به تغييرات گستردهاي زد و همين مسئله باعث شد كه باز هم چهره متفاوتي را از وي شاهد باشيم.
از يك سو در بخش ترانه با چهرههاي جديد نظير علي كمارجي نژاد، مرتضي اميري و سياوش ميرزايي همکاری کرد. از سوي ديگر هم در تركيب همكاران و اركستر خود به يك ثبات دست پيدا كرد اما ديگر بعد از «ساعت ۲۵ شب»، مثل قبل شاهد قطعات ماندگار زيادي با صدايش نبوديم. براي اين اتفاق دلايل گستردهاي نظير كمرنگ شدن رابطه يزداني با گلرويي و اصرار او براي انتشار سالانه آثارش را ذكر كردهاند. از اين آلبوم به بعد بود كه ديگر كنسرتهاي اين خواننده به صورت مستمر برگزار شد و طرفداران زيادي را به سمت سالنها كشاند.
ساعتا خوابن، خداحافظ ساعتها
از مدتها قبل توسط خواننده «هيس» اعلام شد كه اين آلبوم پاياني بر سهگانه ساعتهاست. دو بخش قبلي اين اثر نتوانست تا حد زيادي به جلب نظر مخاطبان و منتقدان منجر شود و اميدوارم پايان خوشي در اين مجموعه رقم بخورد. حقيقت اين است كه همينطور هم شد و پرونده ساعتها به خوبي بسته شد. يزداني اين بار سراغ امتحان فضاهاي جديد هم رفت و بهعنوان مثال قطعه «قبولم نميكند» را در سبكي كاملا متفاوت و با ترانهاي از استاد محمدعلي بهمني اجرا كرد، همچنين چند كار ريتميك نظير «عشق پست مدرن» و «تهران گردي» را هم خواند. اين كارها در كنسرتها خوب جواب ميدادند اما كمي از فضاي كلي آلبوم دور بودند.
او همچنين قطعه «كسي از ما جهان آرا نميشه» را هم خواند كه از بهمن ۹۲ تا امروز بارها به بهانههاي مختلف از تلويزيون پخش شده است. يزداني سابقه اجراي ترانههاي ملي و ميهني نظير «خليج فارس» را در كارنامه داشت اما اين بار ترانهاي را براي اين شهيد والامقام خواند كه چاشني گلايه هم در آن به چشم ميخورد. نكته حائز اهميت درباره «ساعتا خوابن» هم اين بود كه رضا يزداني ركورد زد و فاصله دو مجموعه آثارش ۱۱ ماه شد. اين مسئله هميشه بهعنوان نقد به وي گفته ميشود اما او تاكنون نپذيرفته و اعتقاد دارد كه فاصله كم بين انتشار آثارش تاثيري بر كيفيت آنها نداشتهاست.
خاطرات مبهم، يك صعود
۱۳ ماه پس از «ساعت فراموشي» باز هم نمودار فعاليتهاي رضا يزداني يك سير صعودي به خود گرفت. آلبوم «خاطرات مبهم» در اسفند ۹۱ و با آهنگسازي كارن همايونفر توانست اتفاقات خوبي در بازار و بين مخاطبان و منتقدان براي اين خواننده رقم بزند. در پرانتز بايد اين نكته ذكر شود كه ملودي چهار اثر اين آلبوم توسط خواننده كار ساخته شده بود. ترانهها، موسيقي و تنظيم آثار همگي با هم هماهنگ بودند و به جرأت ميتوان گفت اين اثر بهترين آلبوم يزداني است. اين نظر قشر عامه و مخاطبان جدي موسيقي است زيرا تقريبا اغلب قطعات توانست با نظر مثبت همراه شود.
زندهياد قيصر امينپور، حسن عليشيري، انديشه فولادوند و احسان گودرزي ازجمله ترانهسراهاي اين مجموعه بودند كه حاصل كار آنها به توليد قطعاتي نظير «بلاتكليف»، «كجا گمت كردم؟»، «فيلم كوتاه»، «شك ميكنم» و. . . منجر شد. به دلايل نامعلومي همكاري يزداني و همايونفر با وجود موفقيت اين آلبوم ادامه پيدا نكرد. از آنجاكه هر دو اين موزيسينها اهل جنجال نيستند، اگر هم اتفاقي بين آنها رخ داده باشد به رسانهها درز پيدا نكرده، اما قطعا اگر همکاری اين زوج براي آثار بعدی اين خواننده هم حفظ ميشدند قطعا اتفاقات بهتري رقم میخورد.
ساعت فراموشي، ساعت شلوغي !
بازي در فيلم سينمايي «طهران تهران» شايد مهمترين اتفاق وي در حد فاصل انتشار آلبوم چهارم و پنجمش باشد. فيلمي كه بابت آن برنده تنديس حافظ جشن سينمايي دنياي تصوير شد و يك مگاهيت به نام «سيم آخر» از دل آن به گوش مخاطبان رسيد. قطعهاي به آهنگسازي كارن همايونفر كه ترانه انتقادي آن بيش از هر چيز مورد توجه قرار گرفت و پاي ثابت كنسرتهاي رضا يزداني است. در آبان سال ۹۰ آلبوم ۱۴ قطعهاي «ساعت فراموشي» را روانه بازار كرد. با تنظيمهايي از بهروز پايگان، ميلاد عدل و آرش زمانيان و اشعار حسن عليشيري، انديشه فولادوند، مهدي ايوبي و البته خود رضا يزداني. كارها تقريبا در ادامه آلبوم «ساعت ۲۵ شب» بودند و با وجود تعداد زياد قطعات، كليت مجموعه تا حد زيادي يكدست بود.
از همين آلبوم بود كه بحث توليد و انتشار ويدئو توسط يزداني به شكل جدي و متمركز دنبال شد. او در گذشته هم ويدئوهايي را توليد كرده بود ولي از «ساعت فراموشي» به بعد تحول خوبي در تصويرسازي آثارش رخ داد. از همان سالها كمكم بحث ايجاد تغيير و تحول در كنسرتهاي موسيقي هم داشت رنگ جدي و انتقادي به خود ميگرفت. او يكي از خوانندههايي است که در اين زمينه فعاليتهاي خوبي انجام داد، البته هنوز هم بين او و چند چهره مطرح پاپ اين درگيري وجود دارد كه كدام يك براي اولين بار در كنسرتها، طراحي دكور را وارد كردند!
سلول شخصي، حبس يا آزادي؟
یزدانی در مصاحبههايي كه چند روز پس از انتشار «ساعتا خوابن» داشت اعلام كرد آلبوم جديدم در دست توليد است و سال آينده روانه بازار ميشود. از همان روزها اعلام كرد اثر جديدم كاملا متفاوت است. الحق هم همينطور شد ولي حقيقتا قضاوت كمي زود است. آلبوم «سلول شخصي» را در روز دهم ديماه و به شكلي متفاوت روانه بازار كرد.
اين مجموعه داراي ۱۴ قطعه است اما در دو سيدی مجزا ارائه شد. در سيدي اول كه هشت قطعه دارد تمامي ترانهها توسط انديشه فولادوند سروده شدند و در سيدي دوم هم ترانهسراهاي ديگر نظير بابك صحرايي، عليرضا باران، مهدي ايوبي و رضا داورزني با وي همكاري كردند. در بخش تنظيم كارها هم پويا نيكپور، ستار اوركي و «شهروز بردوده» به جمع تيم توليد اضافه شدند. حال بايد ديد هشتمين آلبوم اين خواننده ۴۱ ساله تا چه حد ميتواند مورد توجه قرار گيرد. اكنون بايد كمتر در مورد آن نوشت و چند ماه زمان داد تا ديد كه آيا از دل اين قطعات، هيت هم به گوش خواهد رسيد و ادامه روند كاري خواننده سلول شخصي چگونه خواهدشد؟
نظر کاربران
وقتی 11يا12سالم بود با صدای رضا یزدانی آشنا شدم و باهاش خاطره ساختم.یکی دوسال بعدش ساعت 25شب رو خریدم و نفهمیدم اومدم خونه تا گوش بدم.عالی بود.از اون به بعد شدم مخاطب خاص کارای رضا یزدانی و با ساعت فراموشی به اوج رسیدم و الانم که گوش میدم یاد خاطره های خاصی نیفتم.خاطرات مبهم فضا ی متفاوتی داشت و ساعتا خوابن پایان خوبی بود.سلول شخصی یه شروع دوبارست.با این آلبوم ارتباط خوبی دارم و تموم قسمتاشو دوست دارم ولی خوب سی دی اول و بیشتر.از لحاظ آهنگسازی هم کیفیت بالایی داشت.مطمئنم که باهاش خاطره های خوبی رو می سازم.
ایول به رضا یزدانی بهترین خواننده!!!