موزيكويدئوی جدید همايون شجريان چگونه ساخته شد؟
همايون شجريان يك استثناست؛ خوانندهاي سنتي كه محبوبيتي غيرقابل انكار ميان جوانان دارد. تكآهنگ «صنما» براي فيلم «آرايش غليظ»، چندي بعد از انتشار آلبوم «نه فرشتهام، نه شيطان» و همزمان با اكران اين فيلم عرضه شد.
مجله زندگی ایده آل: همايون شجريان يك استثناست؛ خوانندهاي سنتي كه محبوبيتي غيرقابل انكار ميان جوانان دارد. تكآهنگ «صنما» براي فيلم «آرايش غليظ»، چندي بعد از انتشار آلبوم «نه فرشتهام، نه شيطان» و همزمان با اكران اين فيلم عرضه شد؛ تلفيقي هيجانانگيز از شعر مولانا، موسيقي سنتي، ريتمي تند و سازهاي غربي.
در نيمه ديماه، موزيكويدئویی اين آهنگ كه تصاوير هوشمندي از همين فضاي تلفيقي ميان دنياي سنتي و دنياي مدرن است، ارائه شد؛ موزيك ويدئوی انيميشني به كارگرداني عليرضا لطيفيان كه ما در مجله زندگي ايدهآل، او و ايدههاي نابش را بهعنوان مدير هنري در كنار خود داريم. انتشار گسترده اين موزيك ويدئو در طول چند روز بهانه گفتوگوي شهاب جعفرنژاد، طراح و کاریکاتوریست ما با كارگردان اين اثر شد كه گپوگفتشان را در ادامه ميخوانيد.
ايده اوليه كار و پياده شدن سناريو به چه صورت شكل گرفت؟
داستان از يك ايده كلي و خام با موضوعيت كنسرتي راك كه توسط عدهاي آدمهاي مينياتوري اجرا ميشود شروع شد اما بعد از چندين بار شنيدن آهنگ متوجه شديم كه اين ايده براي موزيكي سه دقيقهاي قابل اجرا نيست، بنابراين به فكر طراحي داستاني براي پياده كردن ايده افتاديم و با تيم انيميشنساز خط داستان را روزي كاغذ ترسيم كرديم. اين سير را از شروع تا پايان طراحي كرديم و كمكم با اضافه كردن جزييات و ايدههاي ديگر آن به نتيجه كلي موزيك ويدئو رسيديم.
يكي از مهمترين مشخصههاي اين ويدئو تلفيق سازهاي مدرن در كنار موسيقي سنتي و كاراكترهاي اصيل ايراني است كه شايد از باقي جزئيات ويدئو بيشتر به چشم بيايد، چطور به اين ايده رسيدي؟
تيم كار همايون بعد از موزيك ويدئوي «چرا رفتي» با بازخوردهاي عجيب و غريبی مواجه شده بودند، به همين خاطر براي اين كار تصويري دنبال ويدئويي بودند كه داستانهاي «چرا رفتي» دربارهاش تكرار نشود. ويديوئي كه علاوه بر محوريت داشتن داستان طنز در آن از لحاظ تكنيكي هم حرفهاي باشد و نكته تمسخرآميزي در آن نباشد.
پس كار سختي را قبول کردی بهويژه با ماجراهاي پيش آمده براي ويدئوی «چرا رفتي» ؟
انتقادها به ويدئوی «چرا رفتي» آن قدر بود كه بهطبع بار سنگيني به دوش ما براي توليد يك كار خوب و استاندارد ميگذاشت. با اين حال استقبال بدي از ويدئوی «آرايش غليظ» نشد، اما بايد اين نكته را هم در نظر گرفت كه «چرا رفتي» موزيك ويدئو نبود. تيم «چرا رفتي» اين كار را تنها در سه، چهار روز توليد و جمع كردند. من حتي در فاصله چند روز تا انتشار آلبوم و مراسم رونمايياش سفارش توليد ويدئوی قطعه «کولی» اين آلبوم را هم از اين گروه داشتم اما به دليل نبود وقت اين امكان ميسر نشد.
چرا از شيوه بازشدن كتاب و فرم هميشگي يكي بود، يكي نبود، داستان را شروع كرديد؟
شروع قصه با باز شدن كتاب يك كليشه است كه آن را در داستانها و فيلمهاي مختلف ديدهايم اما اين نقطه شروعهاي كلاسيك كه در عين حال كليشه به حساب ميآيند، براي ايرانيها و موزيك سنتي از آن تكراريهاي دوست داشتني است.
از طرفي تلفيق آن با نمادهاي مدرن مانند آمپلي فاير و. . . با ويژگيهايي كه همه ما از انيميشنهاي والتديسني با آن آشنا هستيم، پيچيدگي را به وجود ميآورد كه با سبك ويژه موزيك همخواني خوبي دارد.
ما تو را سالهاست به عنوان گرافيستي ميشناسيم كه در كارهاي هنري و تصويرسازي ويژگيهاي خاص خودش را دارد كه مختص توست. براي توليد اين كار هم اين ويژگيها به وضوح در تصاوير ديده ميشود؛ تيم سفارشدهنده اعمال نظري روي اين سبك كار تو نداشتند؟
اين ويدئو يكي از كمدردسرترين كارهايي بود كه من در اين سالها انجام دادم و بهاصطلاح كاملا دستم براي كار باز بود. تمام مراحل را با هم در هر موقعيتي چك ميكرديم و به اين ترتيب كمترين تغييرات بعد از تكميل كار اعمال شد.
همه چيز همانطور كه در نقشه اوليه ساختن ويدئو طراحي شده بود پيش نرفت و ما در توليد صحنههاي مختلف، دو سه مرتبه آن را تغيير داديم اما با همه اينها كليت كار در طول مدت توليد تكميل ميشد. من كلا در اكثر كارها همين سبك را دارم كه جزئيات برايم در طول طراحي داستان شكل ميگيرد و من آنها را باتوجه به ايدههايي كه در ذهن دارم پياده ميكنم.
براي توليد اين كار چقدر زمان داشتي؟
زماني كه ما براي طراحي و شكل دادن به اين ويدئو داشتيم ۱۵ روز بود اما در اين فرصت كار به نتيجه نميرسيد، بنابراين با وقت گرفتن اين كار را در زماني كمتر از يك ماه جمع و آماده پخش كرديم.
دغدغه مهمي كه اكثر طراحها و گرافيستها دارند، ديده نشدن بسياري از جزئياتي است كه در كار توليد تعمدا به كار ميبرند ولي درست ديده نميشود، اين قضيه برايت ناراحتكننده نبود؟
اتفاقا من اين طور فكر نميكنم. مشكل عمدهای كه در اكثر موزيكويدئوهاي ايراني وجود دارد، اين است كه با يك بار ديدن همه جزئيات را فهميدهايم، اتفاقي كه در ويدئوی «آرايش غليظ» نيفتاد. اين كار پر از جزئيات است كه با هر بار تماشا كردنش نكات ظريف تازهاي در آن ميبينيد.
پر از اتفاقاتي است كه با يك يا دو بار ديدن تمام نميشود. رسالت من بهعنوان كارگردان كار اين است كه ويدئو براي مخاطب ديدني باشد اما بخشهايي هم در كار طراحي كرديم تا كسي كه دنبال كار خوب و جزئيات تازه است، از ديدن آن لذت ببرد.
پس خودت از روند كار و نتيجهاش راضي هستي؟
قطعا، من كاري را ميسازم كه از فريمفريم آن لذت برده باشم و براي خودم هيجانانگيز باشد. البته به علاوه جزئياتي كه بودنش در ويدئو و تصويرها از هر چيزي برايم مهمتر است.
بازخوردها چطور بود؛ اينكه اسم شما بهعنوان كارگردان بعد از اسم شجريان و سهراب ناظري ميآيد، حتما كامنتهاي زيادي گرفتي؟
دوستانم به من لطف زيادي داشتند ولي هرجا از من تعريف و تمجيد ميشود، معذب ميشوم. ديده شدن كار بينهايت خوشحالم كرد اما خب شنيدن كامنتهاي حرفهاي از اساتيد و حرفهايهاي اين كار از هر چيزي مهمتر بود.
و اما سوال آخرم، نظر همايون شجريان راجع به ويدئو چه بود؟
خيلي خوب بود. اگر كار ضعيف بود هيچ وقت اجازه پخش آن را نميدادند. زماني كه كار نهايي را به آنها تحويل دادم از اينكه تمام المانها ايراني بودند بسيار رضايت داشتند. اين كار، كار تيمي بود كه زحمت زيادي براي آن كشيده شد. منهم باید از همه كساني كه براي توليد كار زحمت كشيدند تشكر كنم.
ارسال نظر