علی مردانه چطور با پرده نشین ستاره شد؟
علیمردانه چهره ناشناختهای برای اهالی سینما نیست. او که سالها در سمت دستیار کارگردان در سینما و تلویزیون فعالیت داشته، پس از بازی در سریال پردهنشین در یکی از نقشهای اصلی میخواهد درصورت داشتن پیشنهادهای خوب بازیگری را ادامه دهد.
مجله زندگی ایده آل: علیمردانه چهره ناشناختهای برای اهالی سینما نیست. او که سالها در سمت دستیار کارگردان در سینما و تلویزیون فعالیت داشته، پس از بازی در سریال پردهنشین در یکی از نقشهای اصلی میخواهد درصورت داشتن پیشنهادهای خوب بازیگری را ادامه دهد.
در سریال پردهنشین علاوه بر بازی بهعنوان دستیار اول كارگردان هم حضور داشتید. از ابتدا قرار بود هر دو مسئولیت را داشته باشید یا در حین كار برای بازی در نقش آرش انتخاب شدید؟
ابتدا بهعنوان دستیار اول كارگردان به گروه ملحق شدم و قرار نبود در سریال بهعنوان بازیگر هم حضور داشته باشم و مثل همه نقشهای این سریال برای نقش آرش هم به كاندیداهای مختلفی فكر میكردیم. من پیش از این نیز در كارهای سنگین دیگری مانند «حلقه سبز»، «مدار صفر درجه» و «سرزمین كهن» دستیار كارگردان بودم و بااینكه بازیگری را دوست دارم و اصلا كار در سینما را با بازی شروع كردهام در هیچكدام از این كارها بازی نكردم چون فکر میکردم شاید نتوانم هر دو كار را همزمان به نحو احسن انجام دهم، اما در این سریال چون از ابتدا قرار نبود نقش آرش تا این حد پررنگ باشد و ما فكر كردیم نقش سنگین و زمانبری نیست و میتوان هر دو كار را به موازات هم پیش برد، برای بازی در این نقش انتخاب شدم.
اما نقش آرش در سریال پررنگ و حتی تبدیل به یكی از كاراكترهای اصلی قصه شد، این مسئله كار را برایتان سختتر نكرد؟
این موضوع بهشدت كارم را سخت كرد. در ماه اول فیلمبرداری كه داستان در خانه حاج حبیب میگذرد من بازی چندانی نداشتم و كارها بسیار خوب و روان پیش رفت تااینكه به بخش سنگین كار من رسیدیم كه در كلانتری، حجره و سكانسهای خارجی حضور داشتم و همزمان شده بود با ماه رمضان، گرمای شدید هوا، روزهداری و برداشت سكانسهای شلوغ و پر هنرور كه انرژی مضاعفی از گروه كارگردانی میگرفت و این موضوع كارم را بهشدت سنگین میكرد.
مسئلهای که بیشتر از همهچیز مرا ناراحت میكرد فشاری بود كه روی آقای شعیبی بود چراكه من در زمان بازی به ناچار روی نقشآفرینی درست تمركز میكردم و با وجود اینكه تلاش میكردم در سمت دستیار هم مانند سابق عمل كنم، نمیتوانستم و تمركز كافی برای هر دو كار نداشتم که این موضوع باعث عذاب وجدانم میشد تا جایی كه فكر میكردم اگر به روز اول برمیگشتیم بازی در سریال را نمیپذیرفتم چون بهعنوان دستیار وارد پروژه شده بودم و الویت اول و وظیفه اصلیام هم كمك به آقای شعیبی بود. تااینكه در ماههای آخر كار كه حجم بازیام در سریال بیشتر شده بود آقای امیر خنكال به گروه كارگردانی اضافه شد و من هم تمام تمركزم را روی بازی گذاشتم.
همكاری با كارگردان جوانی مانند بهروز شعیبی چطور بود؟
آقای شعیبی كارگردان بااستعداد و خوشفكری هستند و خوشبختانه به كار گروهی بسیار اعتقاد دارند. در زمان پیشتولید، انتخاب بازیگران، حین فیلمبرداری و تمرینها با همه عوامل گفتوگو میكنند و اهل مشورت هستند.
معمولا بازیگران وسوسه كارگردانی هم دارند، باتوجه به اینكه شما تجربه دستیاری كارگردان در پروژههای بزرگ را داشتید آیا دوست دارید روزی كارگردانی را هم تجربه كنید؟
به هیچ وجه (میخندد). من از پنج سالگی و در مهدكودك تئاتر بازی كردهام. به یاد دارم در خردسالیام كه مصادف با زمان جنگ بود در مهد كودك نقش صدام را بازی میكردم. دو سال بهترین بازیگر تئاتر مدارس ایران شدم. از همان ابتدا عاشق بازیگری بودم و پس از بازی در فیلمهای «عروس آتش» و «دوئل» برای ادامه بازیگری به تهران مهاجرت كردم. به سه دلیل به سمت دستیار كارگردانی رفتم؛ اولین دلیلم این بود كه به منبع درآمد نیاز داشتم. وضع مالی خانواده من طوری نبود كه بتوانند از من حمایت مالی كنند و پشتم خانوادهای پولدار وجود نداشت كه به پشتوانه آنها به تهران آمده باشم به همین خاطر نمیتوانستم مدتها صبر كنم تا كار بازیگری به من پیشنهاد شود.
دلیل دوم این بود كه حس كردم اگر بخواهم بازیگر خوبی شوم باید دكوپاژ، صدا و تصویر را بشناسم و برای رسیدن به این مقصود هیچ كاری بهتر از دستیار كارگردانی و حضور بین كارگردانهای كاربلد وجود نداشت و دلیل سوم كه فكر میكنم در سینمای ایران خیلی مهم است، ارتباطات و روابط عمومی است. وقتی از جنوب به تهران آمدم یك جوان ۲۱ساله بودم كه فقط در دو كار تجربه بازیگری داشتم و باید خودم را به سینما و عوامل سینما میشناساندم، میدانستم وقتی بهعنوان دستیار در یك پروژه حضور داشته باشم، میتوانم با تمام عوامل فیلم یا سریال در ارتباط باشم و از هر كدام چیزهای جدیدی یاد بگیرم.
خداراشكر در این زمینه خوششانس بودم و تابهحال با كارگردانان بزرگی مانند آقایان حاتمیكیا، كمال تبریزی، حسن فتحی، سعید سهیلی، مهرداد فرید، حمیدرضا صلاحمند و. . . بهعنوان دستیار كارگردان یا برنامهریز همكاری داشتهام، اما واقعا هیچگاه با اینكه موقعیتهای خوب كارگردانی هم برایم پیش آمده علاقهای به كارگردانی نداشتهام و ترجیح میدهم یك برنامهریز یا دستیار خوب باشم تا یك كارگردان كه بیعلاقه كار میكند.
امیدوارم سریال پرده نشین و نقش آرش كه در این سریال دیده شد، روند بازیگری را برایم جدیتر كند. اگر این اتفاق بیفتد قطعا بازیگری را ترجیح میدهم و اگر نه همچنان در سمت دستیار كارگردان به كارم ادامه خواهم داد و عاشق صعود یكشبه نیستم.
انتظار این همه موفقیت را نداشتم
آرش بلندپرواز و پرانرژی اما خام و سادهدل است. نظر خودتان در مورد این كاراكتر چیست؟
بله آرش بسیار خام و بیتجربه عمل میكرد چون در ناز و نعمت بزرگ و همواره از طرف پدر پرنفوذش حمایت میشود و حالا این آدم كمتجربه كه همیشه زیر چتر حمایتی پدرش بوده دست به كاری سنگین میزند و بلندپروازیاش كار دستش میدهد اما از طرف دیگر این شخصیت دل مهربان و بزرگی دارد و حتی در جایی از قصه میبینیم که حاضر میشود به جای محمدحسین حتی به زندان بیفتد چون فكر میكند محمدحسین متاهل است و باید سر زندگیاش بماند.
درواقع آرش سعی میكند ناپختگیها و كارهای عجولانه قبلیاش را با قلب بزرگی كه دارد و نیت خوبش جبران كند. دركل فكر میكنم آرش كاراكتری بیشیلهپیله، بامعرفت و دوستداشتنی بود.
شما از مرحله پیشتولید همراه كارگردان و عوامل این سریال بودید آیا موفقیت سریال و این استقبال از طرف مخاطبان را پیشبینی میكردید؟
آقایان رضوی و شعیبی در رسانهها، جشنواره و اكران موفق عمل كرده بودند و كارهای قبلیشان همگی آثار موفقی بودند به همین علت میدانستم آنها دست روی قصه غیرجذاب نمیگذارند و به فكر ارائه كار باكیفیت هستند. از ابتدا میدانستم سریال با استقبال روبهرو میشود اما این حد از استقبال از طرف مخاطب خاص و عام را پیشبینی نمیكردم.
ارسال نظر