خواننده های بازیگر، از شادمهر تا رضا صادقی
وسوسه ی حضور در عرصه های دیگر هیچوقت سلبریتی ها را رها نکرده، وطنی و خارجی هم ندارد، فوتبالیستهایی که بازیگر شدند، بازیگرانی که خواننده شدند، نویسنده هایی که بازیگر شدندو... به ندرت یک نفر موفق شده در عرصه ای به غیر از تخصصش بدرخشد.
برترین ها - ایمان عبدلی: وسوسه ی حضور در عرصه های دیگر هیچوقت سلبریتی ها را رها نکرده، وطنی و خارجی هم ندارد، فوتبالیستهایی که بازیگر شدند، بازیگرانی که خواننده شدند، نویسنده هایی که بازیگر شدندو... به ندرت یک نفر موفق شده در عرصه ای به غیر از تخصصش بدرخشد، در موضوع خواننده هایی که بازیگری کرده اند هم بالطبع همین گونه بوده است ،غالب خواننده ها نتوانسته اند از ژست خود خارج شوند و به اصطلاح خود رابشکنند و بازی کنند و اغلب با چند تجربه یناموفق عرصه را ترک کرده اند (حداقل در سینمای داخلی و در بازه زمانی پس از انقلاب) ،کما اینکه وجود یک خواننده در یک فیلم منسجم می تواند گیشه را تضمین کند و از آن طرف محبوبیت خواننده را تضمین کند به عبارت دیگر بازی دوسویه ای که می تواند به نفع هردوجریان باشد در سینمای داخلی به یک بازی دو سرباخت تبدیل شده سینما خواننده را ابزار میکند و خواننده ها هم غالبا حضور آزاردهنده ای در دنیای بازیگری دارند ،اظهار نظر چندروز پیش سالار عقیلی مبنی بر علاقه اش به بازیگری بهانه ی این پرونده ی جمع و جور شد...
شادمهر عقیلی (پرپرواز، شب برهنه)
برای ورود آوازه خوانان به دنیای سینما پرپرواز شروع نسبتا خوبی بود ،یک ملودرام عاشقانه که با تکنیک مثلث عشقی (مرجان شیرمحمدی،زیبا بروفه،شادمهرعقیلی)وکلی تصاویر شیک وتین ایجرپسند در سال های ابتدایی اصلاحات که فضای بازتری برای موسیقی پاپ ایجاد شده بود خوب فروخت،بعدتر شادمهر آلبومی را هم با همین نام منتشر کرد که به واسطه ی محبوبیت فیلم فروش مطلوبی داشت،نویسنده فیلمنامه با محور قرار دادن شادمهر در متن داستان و استفاده از چهره و صدای او موفق شد تمام ضعف هایی که در شخصیت پردازی داشت را پوشش دهد.
کارگردان به مانند تمام نمونه های مشابه دیگر نهایت استفاده را از حضور یک خواننده می برد اجرای سه کار از شادمهر در سکانس های مختلف از دورهمی دوستانه تا کنسرت ،جذابیت فیلم را برای مخاطب تشنه ی آن روز سینما و موسیقی پاپ افزایش داده بود از آن طرف شادمهر هم که به اوج رسیده بود آن قدر محبوب بود که نگاه های مات ومیمیک یخ زده اش به چشم نیاید او بعد تر با ایفای نقش در شب برهنه به مراتب بازی پخته تری را به نمایش گذاشت کاراکتر عصیانگر شادمهر در مقابل خانواده و اجتماع باورپذیرتر بود اما اتفاقات سال های بعد تقدیر را به گونه ای رقم زد که روبروی او دیوارهای آجری بود همان سرنوشتی که در پرپرواز برای او رقم خورده بود به زندگی واقعی اش کشیده شد و باقی داستان را هم که می دانید.در مجموع شادمهر عقیلی را در سینما نمی شود ناکام نامید.
نمونه ی جان سخت حضور یک خواننده در سینما ،فرزین با پسران آجری شروع کرد در فیلم نقش یک خواننده را داشت و چون کاراکترش پیچیدگی خاصی نداشت خیلی هم جای نقد ندارد او بیشتر خودش بود اما در تجربه ی بعدی وکار و با کارگرانی چون جهانگیر جهانگیری آش انقدر شور شد که صدای فرزاد فرزین هم درآمد او در مصاحبه ای بعد اکران فیلم گفته بود:(حدس می زدم ضعیف باشد اما نه در این حد ) فرزین که سابقه ی فیلم سازی برای جشنواره ی فیلم رشد را هم دارد در فیلم کنسرت روی آب نقش آرش(خواننده ای جوان)داماد هدایت هاشمی را برعهده دارد هاشمی که فرد متمولی است سودای خوانندگی دارد و...فیلم تقریبا فاقد خط داستانی مشخصی است بیشترتشکیل شده از کنار هم قرار گرفتن چند موقعیت و دیالوگ های بداهه و البته استفاده از انواع چاشنی های مبتذل برای جذب مخاطب است.
جهانگیری در افراطی ها هم تقریبا همین روش را به کارگرفته بود و فرزین در حد یک ابزار تزیینی عاملی برای تضمین فروش فیلم بود دراین فیلم هم خواننده ی بازیگر از حنجره اش استفاده میکند ،اما به رغم تمامی این فراز و نشیب ها عزم فرزاد فرزین برای ادامه ی حضور در سینما جدی است، خودش میگوید: پیشرفت را در کارش حس می کند، او برای موفق شدن پشتکار دارد و البته دوستانی چون پوریا پورسرخ ،کمی تلاش برای ادا کردن درست دیالوگ ها و استفاده مناسب از زبان بدن و چگونگی ایستادن در قاب دوربین ،همچنین کارکردن با کارگردانانی صاحب سبک ومعتبر، شاید بتواند او را از اندازه ی یک ابزار تا حد یک بازیگر ارتقا دهد.
حضور پیام صالحی در یکی از ضعیف ترین کارهای تهمینه میلانی بیش از هر چیز مدیون حضور چند سال اخیر او در بازار مبلمان و دکوراسیون است ،شرکت مبلمان خواننده سابق گروه به تاریخ پیوسته ی آریان در چند فیلم از جمله سوپر استار و آتش بس حامی مالی کارهای تهمینه میلانی بوده است در فیلم، پیام صالحی نقش(مهندس شایان) دوست بهرام رادان را دارد، مشابه همان موقعیتی که دوست گلزار در آتش بس۱ داشتف فضای کلی فیلم و موقعیت ها شبیه به آتش بس است، بازهم با دو مهندس آرشیتکت که به شکل غریبی با هم آشنا می شوند، مواجه ایم(شماره دادن در خیابان) شخصیت پردازی ها و روابط علی به شدت ضعیف است، آدم های داستان به هیچ وجه قابل باور نیستند ، ازسارا( السا فیروز آذر-خواهرزاده ی میلانی) که زیادی احمق و لوس است تا بابک( رادان ) و بالطبع هیچکدام از بازیگرها در حدو اندازه های خودشان نیستند، صالحی در فیلم نمی خواند و نقش کوتاهی هم بر عهده دارد او هم با صورت خشک و غیرقابل انعطافش به شدت ضعیف ایفای نقش می کند ،انگار قرار بوده تهمینه میلانی فیلمی بسازد و به پاس زحمات صالحی نقش کوتاهی هم در فیلمنامه برای او گنجانده است،شاید هم حضور گیشه پسند گلزار و بازی خوب سیامک خواهانی که هر دو از آریان به سینما پل زدند، برای پیام صالحی سینما و بازیگری را جذاب تر کرده است.
در فیلم احمد امینی، رضا صادقی با نام خودش حضور دارد و همین مساله کمی تمرکز را برای نقد او دشوار می کند، آنچه که بیشتر جلب توجه میکند، کشف راز های زندگی خواننده ی مشکی پوش است، هر چقدر هم که عوامل فیلم رضا صادقی فیلم را متفاوت با رضا صادقی خواننده بدانند، اما تماشاچی عام با همان صادقی خواننده روبرو میشود در آغاز داستان رضا صادقی سکته می کند و به کما می رود و سردبیر روزنامه ای به یکی از روزنامه نگاران ماموریت کشف معماهای زندگی صادقی را می دهد و این شبیه به همان الگویی است که در همشهری کین با آن مواجه ایم، در آنجا روزنامه نگاری میمیرد و ما به دنبال کاراکتر فیلم در پی کشف معماهای زندگی او می رویم.
امانوع تعلیق افکنی و ساختار معماگونه همشهری کین با بی خداحافظی تفاوتی فاحش دارد در بی خداحافظی نویسنده و کارگردان آشکارا در تلاشند که از محبوبیت آقای خواننده که از سر اتفاق دارای استایل مشخصی هم هست بهره برداری کنند،معلولیت ترحم برانگیز و تاکید بر مشکی پوشی به تنهایی برای استایل داشتن کافی است، اگر هم با تمهید نویسنده بخواهیم چنین شخصیتی را کم حرف و سنگین بسازیم رازآلود تر می شود ،سنگینی حضور یک نابازیگر که جنس بازی اش با بقیه ی بازی های فیلم جور نمی شود در جای جای فیلم حضور دارد ،نه بازیگران مقابل و نه حتی خود صادقی هم باور نمی کنند که قرار نیست در این فیلم با رضا صادقی خواننده روبرو باشیم در این موردمحبوبیت یک خواننده ابزار پیشبرد داستان میشود.
شروع یزدانی در سینما و به طور کلی ورود او به دنیای ستاره ها با مسعود کیمیایی بود حضور او در سکانس های کافه ای و جنس موسیقی و صدایش که با جنس و نگاه سینمای کیمیایی همنشین میشد آغاز ورودش به سینما و موسیقی بود ،از خوش اقبالی یزدانی است که با کارگردان صاحب سبکی چون کیمیایی وارد سینما می شود ،در ابتدا به جز گیتاری که در دست میگیرد و مکث های چند ثانیه ای دوربین روی او، که بیشتر حالت معرفی دارد، چیزی که قابل نقد باشد نمبینیم ،اما رفته رفته با حضور او در فیلم( طهران تهران) ودر ایپزود ساخته ی مهدی کرم پور، یزدانی رسما شروع به بازی می کند.
در این فیلم او یک خواننده ی صرف نیست، دیالوگ و حرکت دارد او نقش خواننده ی گروهیرا دارد که بعد از مدت ها مجوز اجرای زنده را میگیرند با توجه به آنچه که به طور معمول از حضور خواننده ها درسینما سراغ دارم و در مقام مقایسه ،یزدانی از پس نقشش بر می آید، حداقل اینکه حضور گل درشتی ندارد و همگونی بازی های فیلم را به هم نمی زند، البته کرم پور با هوشمندی از حضور خواننده استفاده کرده، در پایان فیلم و بر فراز تهران صدای یزدانی با ترانه ای که با محتوای کار هم جهت است (اگه عاشقت نبودم پا نمیداد این ترانه .....)حضور خواننده را پر رنگ تر میکند ،بعدتر یزدانی در کنار مصطفی زمانی و پولاد کیمیایی و الناز شاکردوست در فیلم( بوی گندم) ساخته ی محمدرضا خاکی نقش آفرینی میکند ،اینجا هم او یک خواننده است و باز هم حداقل هایی را از یک بازی قابل قبول ارائه می کند ،گرچه که فیلم در مجموع فیلم خوبی نیست، اما با صدای او کمی سرگرم کننده شده است.
نظر کاربران
تمن به شخصه دوست دارم خواننده ها، همون خواننده بمونن تا صداشون ماندگار باشه
تنها صداست که می ماند
شادمهر عزیز...
عکس اخری کرم پودرشون یکیه
با نظرتون راجع به فیلم یکی از ما دو نفر کاملا مخالفم این فیلم پیام بزرگی براسپی جوونهایی داشت که درگیر عشق های خیابانی میشوند. نشون داد ادم میتونه جلوی نفس اماره بایسته
بازم که در حق مهدی مقدم کم لطفی شد...
ولی به هرحال خواننده ها خواننده بمونن بهتره
پیگیری کنید آخرین آلبوم گروه آریان کی منتشر میشه؟ ممنون