درباره پخش «فرات» در روزهاي محرم
سریال فرات، دوستياي كه فاجعه ميسازد
مازيار ميري جزو كارگردانهايي است كه همه فيلمهايش پر سر و صدا و تاثيرگذار بودهاند، حالا او يك سريال تلويزيوني را براي شبهاي ماه محرم آماده كرده است كه احتمالا آن هم پرسر و صدا خواهد شد
«آقا ببخشيد... از كدوم طرف ميتونم برم خيابون اتحاد؟!» بايد راس ساعت ۹ صبح، خودمان را به يك كارخانه رنگ در يكي از كوچههاي خيابان اتحاد، در شرقيترين نقطه تهران برسانيم تا از پشتصحنه جديدترين سريال «مازيار ميري» برايتان گزارش جمعوجور كنيم. با كلي تاخير سر قرارمان رسيديم شايد در اين شبهاي ماه محرم كه عزادار سالار شهيدان هستيم، بعد از راز و نياز و سوگواري، هيچچيز به اندازه ديدن يك سريال مناسبتي در كنار خانواده، نتواند سرگرممان كند؛ بهخصوص كه بدانيم قرار است يك بار ديگر «حسن پورشيرازي»، «گوهر خيرانديش»، «اكبر زنجانپور» و... با حرفها، عكسالعملها، جر و بحثها و احتمالا پنهانكاريهايشان، ۱۰ شب روي آنتن شبكه دو باشند و ما را با سريال «فرات»شان كه مضموني اجتماعي و روزمره دارد به تفكر، شايد هم واكنش وادارند. گزارش ما از همين لحظه آغاز ميشود...
وارد محوطه كارخانه رنگ ميشويم كه چند جوان جعبه به دست را در حال تعارف شيريني ميبينيم؛ اما آنچه جالبتر است، نزديك شدن مردي با يك دسته هزار توماني تا نخورده است كه بدون پرسيدن نام و نشان و علت حضورمان در كارخانه، برگ سبزي بهعنوان عيدي تقديم ميكند؛ مشخص است از خانواده سادات است كه به تكتك افراد محوطه عيدي ميدهد، آخر امروز عيد غدير خم است. با ديدن اين همه شادي و بگوبخند بين آدمهاي حاضر در پشت صحنه و اين اتفاقات شيرين، همه خستگيمان بابت دوري راه در ميرود! از اين و آن سراغ «مازيار ميري» را ميگيريم كه ميگويند جناب كارگردان (كه اين روزها با فيلم سعادتآبادش حسابي روي بورس است) در حال چيدن صحنه و بحث با بازيگران است.
آقاي كارگردان در حال صحبت با «حسن پورشيرازي»، «اكبر زنجانپور» و «حميد ابراهيمي» بازيگران سريالش است، ما هم به رسم خبرنگاري حرفها و حركاتشان را از دور زيرنظر ميگيريم! قرار است در اين سكانس حميد ابراهيمي كه در اين سريال نقش «رضا» (راننده تاكسي كه بر اثر تصادف مرتكب قتل شده و چند وقتي زندان بوده) را بازي ميكند، او در اين سكانس روبهروي «اكبر زنجانپور» (حاج ابراهيم) بازي ميكند و از او ميپرسد چرا ديه آزادياش از زندان را داده! درحاليكه «حاج ابراهيم» منكر اين موضوع ميشود و اتفاقات و ديالوگهاي ديگري كه بين اين دو و نفر سومي كه «حسن پورشيرازي» است ردوبدل ميشود. از آنجا كه «مازيار ميري» از آندسته كارگردانان با وسواس زياد سينما و تلويزيون به حساب ميآيد، هر بار بهدليلي كات ميدهد، نكتهاي را متذكر ميشود و دوباره دستور حركت را صادر ميكند.
براي اين سريال چند سال پير شدم!
دليل اينكه چرا زياد در تلويزيون يا سينما بازي نميكنم و آخرين حضورم در تلويزيون برميگردد به ۲ سال پيش و بازي در سريال «گاو صندوق»، بهدليل فيلمنامههاي ضعيف يا در بعضي موارد بسيار بد است كه ترجيح ميدهم بيشتر در تئاتر حضور داشته باشم، البته طي اين مدت در ۳-۲ تلهفيلم و فيلم سينمايي «آلزايمر» بازي كردهام، آن هم به اين دليل كه سناريوهاي خوبي داشتند. بعد از فيلم «مثل هيچكس»، همكاري زيادي با آقاي اسلامي (تهيهكننده فرات) داشتم و رابطه دوستانهاي بين ما شكل گرفت. وقتي طرح سريال «فرات» پيشنهاد شد، به همراه آقاي اسلامي شروع به انتخاب كارگردان، بازيگران و ساير عوامل كرديم و خودم را عضو بدنه اصلي اين سريال ميدانم، حتي تا آنجا كه امكان داشته، در پشت صحنه هم به ساير عوامل كمك كردهام تا هيچ كمبودي احساس نشود. در كل كار در سريالهاي مناسبتي سختيهاي خاص خودش را دارد، چه برسد به اينكه بخواهي در كنار بازي در چنين كارهايي، به عوامل پشت صحنه هم كمك كني! همين چند دقيقه پيش داشتم به آقاي اسلامي ميگفتم احساس ميكنم سر اين كار چند سال پير شدم!
زماني كه فيلمنامه «فرات» نوشته شد، دوستان ابتدا پيشنهاد كردند نقش «حامد» را بازي كنم كه قبول نكردم و گفتم از اين نقشها زياد بازي كردهام، گفتم ترجيح ميدهم نقش «رضا» را بازي كنم كه يك آدم محجوب است و خودم هم تا به حال تجربه بازي در چنين نقشي را نداشتهام كه آقاي ميري هم قبول كردند و در اين كار نقش «رضا» را بازي ميكنم. «رضا» راننده تاكسي است كه بر اثر يك اتفاق مرتكب قتل غيرعمد ميشود اما بعد از مدتي فرد خيري ديهاش را پرداخت ميكند و او بعد از آزاد شدن از زندان، بهدنبال پيدا كردن آن فرد خير ميگردد، در همين گيرودار براي «رضا» اتفاقاتي ميافتد كه داستان «فرات» را ميسازد. اين دومين همكاري من با «مازيار ميري» است؛ اصلا از همان روز اول كه قرار شد اين كار ساخته شود، آقاي ميري، نخستين و آخرين پيشنهاد من براي ساخت اين سريال بودند و اين درخواست، مورد تاييد آقاي اسلامي هم قرار گرفت.
با توجه به اينكه در زمينه نمايشنامهنويسي هم فعاليت ميكنم، تا امروز ۲ نمايشنامه درباره امام حسين(ع) نوشتهام كه به چاپ هم رسيده؛ بزرگترين ويژگي «فرات» براي من، مناسبتي بودنش براي ماه محرم است و از آنجا كه تعلق خاطر عجيبي به آقا امامحسين(ع) دارم، احساس بسيار خوبي از حضور در اين سريال دارم و پيشبيني ميكنم حسابي بگيرد و مردم استقبال خوبي از آن كنند.
بهنظرم اينكه بخواهيم بين بازيگران تئاتر، تلويزيون و سينما تفاوت قائل شويم اشتباه محض است! بازيگر هر جا كه باشد، بايد بتواند بازي كند؛ هميشه گفتهام وقتي بهعنوان بازيگر جلوي دوربين ميرويم، بايد براي شعور مخاطبمان ارزش قائل شويم و بازي را از خودمان ارائه دهيم كه به روز باشد و مخاطب آن را بپذيرد. شايد مردم من را نسبت به خانم يا آقاي فلان بازيگر كمتري ببينند اما وقتي در خيابان من را ميبينند و ميخواهند بگويند بازيگر خوبي هستي، ميگويند آقا شما بازيگر تئاتر هستيد، درسته؟ يعني مردم بازيگر تئاتر را يك بازيگر خوب ميدانند. اگر نگاهي به بازيگران بزرگ سينماي جهان بيندازيد، اكثرشان از تئاتر به چنين جايگاهي رسيدهاند اما امروز ميبينيم خيلي از بازيگراني كه در سينما اسم و رسمي پيدا كردهاند هيچگاه حضور روي صحنه تئاتر را تجربه نكردهاند اما در كمال ناباوري ميگويند از تئاتر شروع كردهايم! نميدانم چرا در اين 30 سالي كه تئاتر بازي ميكنم، يك بار هم اين افراد را در تئاتر نديدهام، حالا بر چه حسبي اين حرفها را ميزنند، خدا ميداند!
«فرات» سريالي است كه در حال ساختش براي ايام ماه محرم هستيم و قرار است در ۱۰ قسمت ۴۵ دقيقهاي، روي آنتن شبكه دوم سيما برود. «علي اكبر محلوجيان» فيلمنامه اين سريال را نوشته و زماني كه آقاي اسلامي (تهيهكننده سريال) پيشنهاد ساخت آن را به من دادند، قبول كردم و بعد از بازنويسي فيلمنامه توسط «امير عربي»، امروز حدود يك ماه و نيم است كه در حال فيلمبرداري اين كار هستيم و اميدواريم از همان روز اول محرم به آنتن تلويزيون برسد.
تصور ميكنم از آنجا كه «فرات» براي ماه محرم ساخته ميشود و قرار است در شبهاي خاصي پخش شود، با توجه به اينكه داستاني خانوادگي دارد كه مخاطب را با خود ميكشاند، مورد استقبال قرار خواهد گرفت. داستان فرات، داستان 2 خانواده است كه رابطه بسيار گرمي با يكديگر دارند و حتي فرزندانشان نيز با يكديگر ازدواج كردهاندو بر اثر يكسري اتفاقات، دچار سوءتفاهماتي ميشوند كه نشان ميدهد به حرف يكديگر اعتماد ندارند و همين سوءتفاهمات، داستان را تا اتفاق يك فاجعه بين اين 2 خانواده پيش ميبرد و...!
اينكه ميپرسيد تلويزيون ارجحيت دارد يا سينما بايد بگويم تفاوتي ندارد، هر جا كه بتوانم كار خوبي انجام دهم حضور خواهم داشت اما نميتوانم علاقهام به سينما را كتمان كنم، هرچند مخاطبان ميليوني تلويزيون هم وسوسهانگيز هستند. البته با توجه به اينكه در كارهاي مناسبتي مانند «فرات» آنچنان كه بايد زمان در اختيار كارگردان وجود ندارد، فشار كار بالا ميرود و همين موضوع، باعث پايين آمدن كيفيت كار خواهد شد و نميتوان آن را كتمان كرد.
بازيگران اين سريال را به همراه «حميد ابراهيمي» عزيز كه خودش هم در اين كار بازي كرده انتخاب كرديم، تقريبا هم همان كساني در بازيگرانمان هستند كه مدنظرم بود، بالاخره هنگام انتخاب بازيگر براي شروع يك كار، بايد ببيني كدام بازيگران سركار نيستند و بين گزينهها، كدام يكي نزديكترين شرايط را به كار شما دارند.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
زده تو مایه های زیر تیغ یعنی؟!!! ببینیم چطور می شه...