پرونده ای برای یه حبه قند به همراه گفت و گو با رضا میرکریمی و نوشته های منتقدان
"یه حبه حرف" بر سر "یه حبه قند"
اگر در ابتدای سال «جدایی نادر از سیمین» باعث یک صف بندی آشکار در میان منتقدان سینمایی شد، در نیمه دوم سال «یه حبه قند» به عنوان یکی از بحث برانگیزترین آثار سینمایی سال های اخیر همان اتفاق بهار را تکرار کرد.
از سوی دیگر «یه حبه قند» از سوی یک طیف فکری سینمای ایران به عنوان نماد درست و متناسب و کامل آنچه به عنوان «سینمای ملی» می شناسیم، معرفی می شود. این طیف - که طبیعتا از جناح موافق فیلم هستند - اعتقاد دارند این فیلم رضا میرکریمی علاوه بر کیفیت بالای فنی و ساختاری، از بعد محتوایی موفق شده معادل تصویری و سینمایی خوبی برای «روح ایرانی» باشد.
اتفاقا این همان نقطه ای است که اغلب مخالفان فیلم هم انگشت رویش می گذارند و می گویند آنچه به عنوان روح ایرانی در یه حبه قند نمیاش داده شده، دم دستی و ریاکارانه و اغراق شده است.
نکته جالب آن است که طیف فکری منتقد سیاست های سینمایی فعلی، خود به دو دسته تقسیم شده اند و فیلم های اصغر فرهادی و رضا میرکریمی را در مقابل هم قرار داده اند شاید آشکارترین مصداق این تقابل هنگامی به چشم آمد که ابراهیم حاتمی کیا نامه نوشت و به بهانه مدح میرکریمی، فرهادی را به شدت سرزنش کرد.
بازتاب های این نامه، از خودش بیشتر خبرساز شد و نمایشنامه تقابلی را که در جشنواره فجر نوشته شده بود، با چند ماه تاخیر در پاییز امسال روی صحنه رسانه ها برد. شاید چیزی که در میانه این بحث و جدل فراموش شده، خود فیلم به عنوان یک محصول سینمایی است که باید مانند هر فیلم دیگری دیده شود و با مخاطبان عادی خود ارتباط برقرار کند.
به شهادت آمار، استقبال از فیلم میرکریمی قابل قبول بوده و البته نقش تبلیغات خوب و پرحجم آن را هم نباید نادیده گرفت. دیروز اعلام شد که فروش این فیلم در تهران به آستانه ۷۰۰ میلیون و در کل ایران به ۹۰۰ میلیون تومان رسیده و بعد از سعادت آباد، دومین فیلم پرفروش پاییز است.
همه حواشی ساخت فیلم یزدی
رضا میرکریمی، کارگردان فیلم «یه حبه قند» در گفت و گو با هفت صبح از ساخت دکور، بازیگران تمرین و آموزش لهجه به بازیگران می گوید
رضا میرکریمی در طول اکران فیلم جدیدش آنقدر مصاحبه کرده و آنقدر از این فیلم گفته که مدتی است تصمیم گرفته سکوت اختیار کند تا حرف های تکراری نزند.
خودش می گوید: «مگر یک کارگردان چقدر می تواند از کارش دفاع کند و درباره آن توضیح دهد، این حرف ها جایی به ورطه تکرار می افتد.» به همین دلیل هم سراغ او رفتیم تا حواشی کار او را بشنویم، اینکه دکور یه حبه قند کجا ساخته شده و چرا فیلمبرداری در یزد انجام نشده است؟! بازیگران چطور انتخاب شده اند و...
دکور قرضی
دوست نداشتیم یه حبه قند را در دکور کار کنیم، شروع کردیم به گشتن برای پیداکردن خانه باغ های متعدد. از خانه باغ ها عکس می گرفتیم و در کنار هم می گذاشتیم تا بلکه آن چیزی را که می خواهیم بیابیم اما هیچ کدام از خانه باغ ها مدنظر ما نبود. بنابراین تصمیم گرفتم دکوری بسازیم، چون اگر می خواستیم برخی از آن دکورها را هم بازسازی کنیم، یا اینکه برای حضور با این همه بازیگر به شهر یزد می رفتیم، هزینه زیادی برمی داشت.
باتوجه به تعداد بازیگران، نگه داشتن همه آنها در شهرستان کار سختی است. دکور خود را در شهران ساختیم و مجبور شدیم برای احداث لوکیشن چند درخت را جا به جا کنیم. براساس فیلمنامه نقشه هایی را طراحی کردیم و فضاها را با کامپیوتر سه بعدی کردیم و بنا بر داستان دکور را ساختیم اما بسیاری از آکسوارهایی که در فیلم می بینیم از اردکان یزد خریداری شده است. برخی را هم از اهالی یزد امانت گرفتیم مثل درها و پنجره های ساختمان ها و خانه های نیمه مخروبه یا پرده و فرش و ظروفی که نمونه اش را در تهران نمی توانستیم پیدا کنیم.
یکی از ویژگی هایش هم کهنه بودن بنا بود که باید متناسب با آن دکور را می ساختیم تا واقعی شود.
بازیگران تمرین، کمک طراحی و کارگردانی
زمانی که دکور ساخته می شد، بازیگران در همین دکور تمرین داشتند. بازیگران باید در شرایطی که نزدیک به قصه بود تمرینات خود را آغاز می کردند. به همین دلیل هم از بازیگران تمرین استفاده کردیم. بازیگران تمرین در شرایطی بسیار نزدیک به آنچه ما قرار بود ضبط کنیم حاضر می شدند و قصه را بازی می کردند. هنگام بازی این بازیگران کمبودهای آکسسوار هم مشخص می شد. به خاطر تعدد پرسوناژها و میزانسن ها و کنترل عوامل مختلف، ترکیب بندی و عکس فیلم نیاز به این داستیم که پیش از تولید و فیلمبرداری با تعدادی بازیگر تمرینی این کار را انجام دهیم. همین حس حضور بازیگر در صحنه می تواند در طراحی کارگردان و بازیگرانی تاثیر بگذارد. با پیشنهاد افشین هاشمی تعدادی از بازیگران دانشجو را دعوت به این کار کردیم اما در این کار صرفا یک کار مکانیکی انجام نمی دادیم. با سیستم H.D فیلمبرداری می کردیم. حتی در این حصنه های تمرینی سعی کردیم بازیگران را تا حدی به لحاظ گریم و لباس به بازیگران خود نزدیک کنیم اما بازیگران تمرینی ما تمام فیلم را بازی نکردند و در برخی از صحنه ها فقط بازی داشتند.
لهجه کمرنگ اما استاندارد
جغرافیای یزد و حاشیه کویر اصالت و بافت خاصی دارد، به همین دلیل دوست داشتم فیلم را مرتبط با یزد بسازم. ضمن اینکه لهجه رنگ خاصی به فیلم می داد. خیلی ها معتقدند لهجه از توانایی بازیگر می کاهد و نمونه های موفقش را هم در سینما کم داشتیم، برای اینکه این اتفاق نیفتد تمرینات بسیاری را با بازیگران انجام دادیم که خیلی هم زحمت کشیدند.
بازیگرانی که برای این کار انتخاب کردم، همه جزو بازیگرانی بودند که زحمت بسیاری برای رسیدن به نقش می کشند حتی برخی از آنها به اردکان یزد سفر کردند و بقیه هم کلاس های دائمی داشتند اما نمی خواستیم که آنها لهجه غلیظی داشته باشند و آن را کمرنگ کردیم. حتی بعضی وقت ها بازیگرهای ما سر صحنه خیلی یزدی تر حرف می زدند که کات می دادیم و دوباره می گرفتیم. ما فقط دو بازیگر یزدی در این فیلم داشتیم، یکی دکتری که به این خانه باغ می آید و دیگری پسربچه ای که به این خانه ریسه می آورد و با سایر بچه ها سراغ انباری می رود.
بازیگران تئاتری با جنسی متفاوت
برای یه حبه قند نیازمند بازیگرهایی بودیم که توانایی بازسازی واقعیت را داشته باشند. من بازیگران یک برداشتی نمی خواستم، به بازیگری احتیاج داشتم که تمرین زیاد کارش را خراب نکند. ضمن اینکه، فکر می کنم سینمای ما در استفاده از بازیگران رو به ضعیف شدن پیش می رود؛ لازم است بازیگران جدید و توانمندی وارد سینمای ایران شوند. خیلی معتقد نیستم که بازیگر باید با فیزیک خاص و شیکی در فیلم من بازی کند. بازیگران در چهره ها و تیپ های گوناگونی باید نش های مختلفی را بازی کنند. برای استفاده از بازیگران متفاوت در این فیلم، تئاترهای مختلفی را دیدم تا افرادی با جنس بازی خوب بیابم.
ممکن است برای بعضی ها سوال شود که چرا باران کوثری در این فیلم تنها یک نقش حاشیه ای و بسیار کوتاه را بازی کرده است، او دوست داشت که در این کار منشی صحنه باشد و خیلی خوب از عهده اش برآمد و به همین دلیل هم در نقش دختر همسایه حاضر شد.
ارسال نظر