نویسنده هایی که بازیگر شدند
شاید کسی را فکرش را نمیکرد آن جوان چشمروشنِ فیلم «گاو» که بر صحنه تئاتر میدرخشید روزگاری مشهورترین نویسنده زمان خودش شود. گاهی اینطور میشود که کسی که سودای صحنه و بازی دارد نویسندگی را پی میگیرد و زمانی شاعری مطرح از سینما سر درمیآورد. کسانی هم توأمان در سینما و ادبیات حضور دارند.
بخصوص در سالهای اخیر بودهاند بازیگرانی که در هنرهای دیگر سرک کشیدهاند و بعضا کتاب شعر و داستان منتشر کردهاند؛ اما از آن طرف نویسندههای مطرحی را هم داریم که در دنیای بازیگری و سینما دست به تجربه زدهاند.
یکی مثل محمود دولتآبادی اصلا کار را با تئاتر شروع کرده و در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی بازی کرده و بعد نویسنده مطرحی شده است. فروغ فرخزاد در سالهای کوتاه زندگی ابتدا شعر را شروع کرده و بعد به تئاتر و سینما رسیده و فیلم ساخته و بازی کرده است. احمدرضا احمدی که شاعر مطرحی است در سالهای جوانی در فیلم «پستچی» بازی کرده است. محمدعلی سپانلو و منوچهر آتشی در فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی حضور داشتهاند.
سپانلو البته حضورهای دیگری را هم مثل «ستارخان» و «رخساره» تجربه کرده است. بعضی مثل شمس لنگرودی و رسول یونان بعد از سالها شاعری به دنیای سینما رسیدهاند. یکی هم مثل محمد صالحعلا که کار هنریاش را با نوشتن شروع کرده بعد بیشتر با سینما و تلویزیون شناخته شده است. در این بین و جدا از بازیگری، چهرهای مثل ابراهیم گلستان هست که در سالهای دور هم داستان مینوشته و ترجمه میکرده و هم فیلم میساخته است.
فروغ فرخزاد که در نمایش «شش شخصیت در جستوجوی بازیگر» نوشته لوئیجی پیراندللو به کارگردانی پری صابری بازی کرد، در سینما هم در کنار ساخت فیلمی همچون «خانه سیاه است»، در فیلم کوتاه «خواستگاری» و فیلم «دریا»ی ابراهیم گلستان بر اساس داستان صادق چوبک به ایفای نقش پرداخت.
محمود دولتآبادی
حضور محمود دولتآبادی در تئاتر که بعدها داستانها و نمایشنامههای زیادی نوشته از سال ۱۳۴۰ با شرکت در کلاسهای تئاتر آناهیتا شروع میشود و بازیگری را با نمایشنامه «شبهای سفید» داستایفسکی آغاز میکند. در این دوره که تا سال ۱۳۵۳ ادامه مییابد، دولتآبادی در آثاری چون نمایش «شهر طلایی» نوشته عباس جوانمرد، «قصه طلسم و حریر و ماهیگیر» نوشته علی حاتمی، «ضیافت و عروسکها» نوشته بهرام بیضایی، سه نمایشنامه پیوسته «مرگ در پاییز» نوشته اکبر رادی، نمایش «راشومون» که کارگردانی آن را بعدها خود او به عهده گرفت و «چهرههای سیمون ماشار» اثر برشت با کارگردانی مشترک محسن یلفانی و سعید سلطانپور بازی میکند.
با به زندان افتادن دولتآبادی در سال ۵۳ و به هنگام بازی در نمایش «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی که با دعوت مهین اسکویی شکل گرفته بود، وقفهای در فعالیتهای نمایشی او ایجاد میشود که تا زمان انقلاب ادامه دارد. بعد از انقلاب هم او مدتی در زمینه صنفی فعالیت دارد و پیگیر تشکیل سندیکا برای تئاتر میشود.
محمود دولتآبادی همچنین در فیلم سینمایی «گاو» داریوش مهرجویی بر اساس داستان غلامحسین ساعدی در کنار عزتالله انتظامی، جمشید مشایخی و علی نصیریان بازی کرده است.
محمدعلی سپانلو
محمدعلی سپانلو که در سالهای دور تجربه حضور در فیلمهای «آرامش در حضور دیگران» (ناصر تقوایی / ۱۳۵۱)، «ستارخان» (علی حاتمی / ۱۳۵۱) و «شناسایی» (محمدرضا اعلامی / ۱۳۶۶) را داشته در سال ۱۳۸۰ هم در فیلم «رخساره» امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت.
سپانلو درباره بازیگری به ایسنا میگوید: در بعضی موارد انگیزه کنجکاوی بود به یک مدیوم هنری و در بعضی موارد بهخاطر بعضی مسائل مثلا سانسور کتاب و برای گذران زندگی.
این شاعر، نویسنده و مترجم از نقشهایی که ایفا کرده، نقشش در فیلم «ستارخان» را بیشتر دوست دارد، هرچند نقش کوتاهی بوده، و علت آن را علاقه به مشروطه عنوان میکند.
اما ماجرای فیلم «آرامش در حضور دیگران» به سال ۱۳۴۸ بازمیگردد. سپانلو درباره آن روزها میگوید: من تقوایی را به نام میشناختم، روزهایی که او داستان مینوشت و در مجله «آرش» منتشر میشد. روزی او را در منزل سیروس طاهباز دیدم و این اولین آشنایی من با او بود. بعد در هتل مرمر یک بار دیگر تقوایی را دیدم، از من پرسید که فیلم بازی میکنی؟
من نمیدانستم که او فیلمساز هم هست. گفت که همه برای من مجانی بازی میکنند چون پولی ندارم و به جایی هم وابسته نیستم. قرار شد که من در این فیلم بازی کنم. غلامحسین ساعدی فیلمنامه را داد و سیروس طاهباز هم خانهاش را، هر دو هم بدون دریافت پول و اینطور بود که «آرامش در حضور دیگران» ساخته شد.
احمدرضا احمدی که در فیلم «پستچی» داریوش مهرجویی در کنار علی نصیریان و عزتالله انتظامی بازی کرده چند تجربه سینمایی دیگر هم داشته است: گویندگی گفتار متن فیلم «بانوی اردیبهشت» رخشان بنیاعتماد، گویندگی گفتار متن فیلم «نار و نی» سعید ابراهیمیفر، نویسندگی پویانمایی «ملک خورشید» علیاکبر صادقی و دستیاری کارگردان فیلم «پنجره» جلال مقدم.
شمس لنگرودی با پیشنهاد رسول یونان وارد سینما شد و هر دو نخستین حضور سینماییشان را تجربه کردند.
یونان فیلمنامه «فلامینگو شماره ۱۳» را نوشته بود و هر دو در این فیلم به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان بازی کردند.
این حضور برای شمس ادامهدار شد و دومین نقشآفرینی سینماییاش به پیشنهاد رضا کیانیان در فیلم «پنج تا پنج» تارا اوتادی رقم خورد. او چندی پیش نیز در فیلم «احتمال باران اسیدی» به کارگردانی بهتاش صناعیها بازی کرد.
شمس با اشاره به اینکه همواره در زندگی از موقعیتهای ناشناخته استقبال کرده است میگوید: بازیگری را دوست دارم و سال ۱۳۵۶ در تئاتر آناهیتا دوره بازیگری دیدم. مسأله من هرگز بازیگری نبود. من بازیگری را یاد گرفتم تا خودم و سینما را بهتر بشناسم. در سینما همیشه دو چیز برای من در درجه اول اهمیت قرار داشت؛ سناریو و بازیگران.
در این بین بعضی هم بینابین حرکت کردهاند. آغاز فعالیت هنری محمد صالحعلا از سال ۱۳۴۷ با قصهنویسی و قصهخوانی در رادیو و سپس نویسندگی متن برنامه و نمایشنامه بود. او فعالیت سینماییاش را از سال ۱۳۴۷ با ساخت فیلمهای تبلیغاتی و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۴ با «تیغ و ابریشم» مسعود کیمیایی آغاز کرد. صالحعلا که در این سالها تعداد زیادی ترانه سروده و در کنار انتشار داستانهایی در مطبوعات، یک مجموعه داستان تدوین کرده، در فیلمهای «دوستان»، «مثلث آبی»، «شوکران»، «عقرب»، «پادزهر»، «دادستان»، «گرگهای گرسنه»، «تیغ آفتاب»، «جدال بزرگ»، «دستمزد» و «پنجره» بازی کرده است. مجریگری و برنامهسازی تلویزیون نیز از دیگر فعالیتهای اوست.
رسول یونان
رسول یونان هم که در فیلم «فلامینگوی شماره ۱۳» بازی کرده با بیان اینکه بازیگری برایش اتفاقی نبوده است درباره این تجربه میگوید: من نمایشنامه هم مینویستم و سالها قبل تئاتر کار میکردم. با مقوله بازیگری آشنا بودم. در این فیلم هم شخصیت «سلیمان» به من نزدیک بود و کارگردان گفت بازی کنم. بعد از آن هم یکی دو پیشنهاد داشتم که به شخصیتم نزدیک نبودند و قبول نکردم، ولی اگر پیشنهادی باشد که شخصیت فیلم به من نزدیک باشد، باز هم بازی میکنم. تجربه خوبی است.
یونان بعد از این تجربه باز هم فیلمنامه نوشته، همچنین به سمت ساخت فیلم رفته و حضورش را در سینما ادامه داده است.
ارسال نظر