گفتوگوی بی تعارف با بازيگر و سرمايهگذار «پرتقال خوني»
رمزگشایی فاصله نیوشا ضیغمی و حامد بهداد
انسان صادقی است. این را می توان از جز به جز پاسخهایش به پرسشهاي اين گفتوگو دریافت کرد. حدود دو سال پیش با تاسیس یک دفتر سینمایی و انتخاب یک مدیر برنامه کاربلد تصمیم گرفت دیگر به بازی در آثار سطحی تن ندهد...
کارنامه او در این دو سال با فیلمهايی چون «زمهریر»، «دختر شاه پریون» و «دموکراسی تو روز روشن» رنگ آمیزی شد. به مناسبت اکران فیلم «پرتقال خونی»، اولین فیلم تولیدی دفتر نیوشا ضیغمی گفتوگويی را با وي انجام دادیم:
خانم ضیغمی حدود دو سال پیش مصاحبهای با شما انجام دادیم که در آن زمان شما اعلام کردید که از این به بعد قصد دارید از بازی در آثار سطحی فاصله بگیرید و تمام حواس خود را به اصل بازیگری و ایفای نقش های اساسیتر معطوف کنید اما امروز پس از گذشت دو سال از آن ماجرا شیوه انتخاب شما تغییر چندانی نکرده.
در این مدت شما فیلمهايی مثل «زمهریر»، «دختر شاه پریون» و «دموکراسی تو روز روشن» را بازی کردید که نه به لحاظ گیشه و نه به لحاظ جلب توجه خواص آثار قابل دفاعی نبودند. واقعا علت این مسئله چیست؟
در ابتدا دوست دارم خرسندی خودم را نسبت به انجام این مصاحبه آن هم بعد از دو سال ابراز کنم اما در مورد سوال شما باید بگویم یک چیزهايی است که من بازیگر دوست دارم و یک چیزهايی است که روند سینما برای من بازیگر تعریف میکند. صادقانه بگویم تعریف سینمای آرمانی از نظر نیوشا ضیغمی سینمایی است که ضمن رعایت استاندارد های فنی و فیلمنامهای در گیشه و اکران هم موفق باشد ولی متاسفانه چیزی که در سالهای اخیر در سینمای ایران میبینیم مسیر نزولی است و متاسفانه فیلمهای که ساخته میشوند (به جز تعدادی انگشت شمار) ضعیف و ضعیفتر میشود.
در زمانی که من «دختر شاه پریون» را انتخاب کردم دلیلم حضور کارگردان با سابقه و شناسنامه داری مثل کامران قدکچیان و بازیگرانی مثل رامبد جوان و علیرضا خمسه بود که قرار بود روبهروی من ایفای نقش کنند و صراحتا عرض میکنم که فیلمی مثل «دختر شاه پریون» بسیار شرافتمندانهتر از بسیاری از فیلمنامههايی بود که برای من ارسال میشد.
به نظر شما چرا «دختر شاه پریون» با این همه نکته مثبت در گیشه با شکست مواجه شد و به هدف اصلی سازندگانش یعنی جذب مخاطب نرسید؟
اول شرایط اکران فیلم بود که متاسفانه زمان خوبی به آن تعلق نگرفت و دوم فیلمبرداری اثر بود. متاسفانه فیلمبرداری «دختر شاه پریون» در راستای فیلمنامه نبود.
منظورتان قاب بندی و نوع نور پردازی آن فیلمبردار خاص هست؟
بله، فیلمبرداری هم مثل تمام رشتههای فنی در ژانر سینمايی تعریف پیدا میکند. به نظر من نوع نگاه فیلمبردار آن کار به کلیت اثر لطمه زد.
شما در صحبتهای خود از فیلم آقای قدکچیان دفاع کردید و از آن به عنوان یه کمدی سالم اسم بردید اما به نظر شما که یکی از اعضای تیم آن فیلم بودید چرا آن اتفاقی که برای فیلم رامبد جوان ( مانند نامزدشدن در جشن خانه سینما و جشنواره فیلم فجر) افتاد برای این فیلم نیفتاد؟ اگر قرار بود منتقدان و داوران سینمای ایران هیچ فیلم طنزی را نبینند قطعا باید فیلم رامبد هم نادیده گرفته میشد.
یکی از برگ برنده های فیلم رامبد جوان فیلمنامه خوب آن بود و با اینکه نویسنده کار این فیلمنامه را براساس یک فیلم خارجی نوشته بود اما بسیار خوب توانسته بود موقعیتها را به فرهنگ ایرانی و جامعه ما نزدیک کند و البته ترکیب درست و هوشمندانه بازیگران آن فیلم بود. ضمن اینکه پخش کننده فیلم رامبد جوان با یک هوشمندی تمام توجهات را به سمت فیلم خود جلب کرد و همین عامل باعث دیده شدن فیلم شد. حالا اینجا باید سوال جدی از خودمان بکنیم مگر در سینمای ایران در سال چند فیلم مثل «جدایی نادر از سیمین» و «ورود آقایان ممنوع» ساخته می شود؟
من بازیگر چقدر باید منتظر بشوم تا فیلمنامهای مثل «ورود آقایان ممنوع» به سراغم بیاید ؟ جواب خیلی روشن است چون من بازیگر در جایگاه انتخابكننده نیستم بلکه انتخاب میشوم و فیلمنامه به من پیشنهاد میشود در نتیجه در چنین شرایطی انتخاب درست و آگاهانه حضور در فیلم کارگردانی مثل کامران قدکچیان است که شناسنامهای دارد و ما قبلاً با کارهای او آشنایی داشتیم.
خانم ضیغمی سوالی این وسط پیش میآید. آن هم آیا شکست تجاری فیلمی مثل «دختر شاه پریون» که هدف گیشه دارد به ضرر شمای بازیگر است یا خیر؟
صد در صد ولی واقعیت امر سینمای ایران در سالهای اخیر به قدر غیر قابل پیش بینی شده که نهایت ندارد. اصلا معلوم نیست چه فیلمی می فروشد و چه فیلمی نه برای مثال در مورد فیلم «دموکراسی تو روز روشن» آن همه شوخی خط قرمزی داشت و آن همه سوپر استار مردم پسند در آن جمع شده بودند اما در اکران آن انتظاری که می رفت
بر آورده نشد. من به عنوان یکی از اعضای خانواده این سینما نمیدانم ذائقه مردم چیست؟ از یک طرف «اخراجیهای ۳ » میفروشد و از طرفی دیگر «جدایی نادر از سیمین» ، از طرفی هم «ورود آقایان ممنوع» !
البته «اخراجیهای ۳ » بیشتر نان دو قسمت قبل را خورد!
من هم تا حدودی با شما موافقم اما نکته اصلی اینجاست من به عنوان بازیگر وقتی قرارداد «دختر شاه پریون» را امضا کردم با این نیت سر صحنه رفتم که تمام گروه در حال ساخت یک فیلم مخاطب پسند هستند و در پرونده من به عنوان یک فیلم تجاری پر فروش قرار خواهد گرفت اما نتیجه اکران چیز دیگری شد که البته این زیاد به من بازیگر مربوط نیست بلکه به شرایط مختلفی بستگی دارد.
شاید همین انتخاب شما در فیلم آقای قدکچیان انتخاب درستی نبوده! به هر حال ایفای نقش یک دختر لات جنوب شهری که پدرش در زندان است چندان با فیزیک و روحیه شما سازگار نیست.
من هم این را قبول دارم اما دوست داشتم امتحان کنم که آیا توانايی اجرای چنین نقشهایي را دارم یا خیر؟
تجربه رضایت بخشی بود؟
به هر حال نفس تجربه چیز جذابی بود و من همیشه دوست دارم در گونه های مختلف خودم را امتحان کنم.
اگر چنین نقشی دوباره پیشنهاد شود قبول میکنید؟
بستگی دارد. من دوست ندارم مردم همیشه با یک نیوشا ضیغمی واحد رو به رو بشوند و از نظر خودم اینکه در چند فیلم مدام خودم را تکرار کنم چیز چندان جالبی نیست اگر هم به کارنامه کاری من نگاه کنید متوجه این نگاه
می شوید. از اولین نقشم در سریال آقای جوزانی که نقش یک دختر زحمت کش روستایی در شمال کشور را بازی کردم تا یک دختر آرام و هنرمند در حس پنهان تا همین دختر شاه پریون.
چقدر موافق مرز بندی بین بازیگران هنری و گیشهای هستید؟
خیلی زیاد. الان یک سری نقش به بازیگران به اصطلاح هنری ما پیشنهاد می شود که مدام این دوستان منتخب منتقدان و هیات داوران هستند و یک سری از بازیگران هم هستند که این ور مرز ایستادند و برچسب سینمای تجاری خوردند و محکوم هستند که در این فرمت باقی بمانند.
الان شما هشتمین سال حضور خود را در سینما سپری می کنید خیلی از بازیگران هم دوره شما الان جزو ۱۰بازیگر برتر منتقدین هستند و جوایز بسیار معتبری را چه در داخل و چه در خارج دریافت کرده اند ، چرا این اتفاق مثلاً برای حامد بهداد افتاده و برای نیوشا ضیغمی نیفتاده است؟
ببیند قضیه بازیگران مرد فرق میکند.
چه فرقی؟
معمولا فیلمنامههای سینمای ایران بر اساس شخصیتهای مرد نوشته میشود و اساسا بازیگران مرد ما ستارهتر هستند نسبت به بازیگران زن. این مسئله حتی در رقم دستمزد هم صادق است. دستمزد بازيگران مرد به مراتب بیشتر از بازیگران زن است.
نگار جواهریان چطور؟ او هم، هم دوره شماست.
به نظرم ایشان یکی از پدیدههای بازیگری سینمای ایران است اما اتفاقی که برای نگار جواهریان افتاد این است که به ایشان هیچ وقت بر چسب سینمای گیشه نخورد و همیشه آن طرف مرز قدم زد. جالب آن است که شاید تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای تجاری کمتر سراغ ایشان بروند.در نهایت باید بگویم همان مرز باعث شده عدهای از هم صنف های من نتوانند استعداد خود را در گیشه و یا سینمای هنری نشان دهند به همین سادگی.
خب وقتی چنین برخورد هایی با شما می شود چه اصراری دارید که در سینمای هنری ادامه دهید؟ مثال خوب این ماجرا محمد رضا گلزار است که به نظرم کاری که ایشان در سینمای تجاری میکند همانند کاری است که بازیگرانی چون صابر ابر در سینمای هنری میکنند. در واقع او با بازی در هر فیلم عملا توفیق آن فیلم را در اکران تضمین میکند مثال این قضیه هم چهار فیلم میلیاردی در کارنامه اوست. منظورم این است که شما هم قطعا میتوانید در سینمای تجاری به موفقیت برسید.
صادقانه اگر بخواهم بگویم این است که درونم چیزی میگوید و بیرون چیز دیگری، سوق درونیام بازی در فیلمهای آبرومند و موجه است اما از بیرون من را برای فیلمهای نه چندان موجه دعوت میکنند برای همین هم الان دچار سرگشتگی شدم.
حالا یک سوال از شما میپرسم و انتظار دارم صادقانه جواب دهید. چند درصد از فیلمنامههايی را که برای شما ارسال میشود رد میکنید؟
به خدا قسم ۸۰ درصد!
یعنی در میان فیلمنامههای ارسالی به شما «زمهریر» بهترینش بوده؟
بله!
پس یعنی ما به طور جدی در سینمای ایران با فقر فیلمنامه روبهرو هستیم؟
قطعا به نظر من بزرگترین مشکل سینمای ایران در حال حاضر نبود فیلمنامه است. چون سینمای ایران که متکی به ابزار فنی و تکنیکی نیست بلکه متکی به قصه است و مردم ما ثابت کردهاند به خاطر اسم یک کارگردان به دیدن فیلم نمیروند در نتیجه من فکر می کنم در هیچ ژانری ما فیلمنامه درست و محکم نداریم.
فیلمنامهای بوده که شما آن را رد کرده باشید اما وقتی روی پرده آمده به خود گفته باشید عجب اشتباهی کردم؟
نه واقعا. من اینجا خوب است چیزی را توضیح دهم. بنده اگر ببینم یک کارگردان خوب و آبرومند و با یک فیلمنامه درست به سراغم آمده هرگز بحث عدد و رقم را مطرح نمیکنم. این موارد زمانی پیش میآید که یا میخواهم فرار کنم یا تهیه کننده از دوستانم هست و از اینکه به او بگویم مایل نیستم در کار شما بازی کنم خجالت میکشم.
در خیلی از دفاتر سینمايی وقتی قرار است فیلم جدی ساخته شود وقتی به گزینههای بازیگری میرسند اولین چیزی که تهیه کننده به کارگردان ، دستیار کارگردانها و مدیر تولید میگوید این است که آقا از خیر بازیگرهای تجاری مثل نیوشا ضیغمی بگذرید ما پول این دوستان را نداریم و بی خودی اسباب زحمت میشود؟
من هم کاملا حرف شما را قبول دارم و از همینجا میخواهم عنوان کنم که این کار برای من حرمت دارد و فقط برای کسب در آمد وارد این حرفه نشدم و صادقانه بگویم اگر امروز کارگردان کار بلد و با استعدادی سراغ من بیاید من حاضرم بدون دستمزد جلوی دوربینشان حاضر شوم ولی جاهایی هست که اتفاقا تو باید به عنوان بازیگر پول بگیری و پول خوب هم باید بگیری چون آن فیلم چیزی برای گفتن ندارد.
برسیم به فیلم «پرتقال خونی». این فیلم به عنوان اولین محصول از دفتر شما روی پرده رفته. هدف ازتولید این فیلم چه بود و با چه نیتی در این فیلم سرمایه گذاری کردید؟
من به عنوان سرمایه گذار باید دو اصل را در تولید یک فیلم رعایت می کردم یک، حیثيت حرفهای، دو : نگاه به گیشه، و فکر میکنم به خواسته هایم از تولید یک فیلم در «پرتقال خونی» رسیدیم و در زمان تولید فیلم دوم ( «چهار سو») کمی با فراغ بال بیشتری به سینمای مورد علاقهام پرداختم.
اگر چه که در همین مدت چند روز اکران پرتقال خونی با موارد حیرت انگیزی رو به رو شدم که اصلا با آنها سابقه آشنایی نداشتم فقط در همین حد بگویم که تولید و پیش تولید در سینمای ایران یک چیز است و پخش و اکران چیز دیگری اصلا اینها دو دنیای مختلف هستند. کار به جايی رسیده که سینما دار تعیین می کند پوستر یک فیلم چه چیزی باشد و صاحبان اصلی فیلم حق هیچ گونه اظهار نظری را ندارند.
پيمان عباسی فیلمنامه «پرتقال خونی» را برای شما نوشته بود یا از قبل چنین فیلمنامهای را داشت؟
ایشان این طرح را در همین دفتر نوشتند. حتی به یاد دارم ایشان نگارش فیلمنامهای به نام «تلکه» را آغاز کرده بود که به دلیل برخی مشکلات از ساخت و ادامه نگارش آن صرف نظر کردیم تا اینکه از میان طرحهای مورد بررسی به «پرتقال خونی» رسیدیم و نگارش آن را آقای عباسی آغاز کرد. وقتی نگارش به اتمام رسید ما تصمیم گرفتیم کار را به دست کارگردانی بدهیم که فیلمهای این چنینی در کارنامهاش داشته است که در نهایت به آقای الوند رسیدیم.
انتخاب آقای الوند پیشنهاد شما بود یا آقای عباسی؟
یک توافق نظر بود بین من، پیمان عباسی و آقای نشاط تهیه کننده فیلم.
با حضور آقای الوند فیلمنامه تغییری هم کرد؟
بله، به هر حال آقای الوند تجربه نگارش فیلمنامه در کارنامه خود داشتند و هنگامی که به این دفتر آمدند قرار شد روی فیلمنامه یک بازنویسی انجام دهند اما شاکله اصلی تغییر نکرد.
ویژگی شاخص شخصیت ترمه را چه چیزی ارزیابی میکنيد؟
ترمه یک دختر صادق و عاشق است ، آدمها در شرایط مختلف واکنش های مختلف از خودشان نشان می دهند ترمه دختری است امروزی با سرگشتگی های دنیای امروز و اندکی هم احساسی که در یک موقعیت دشوار گرفتار شده.
تم «پرتقال خونی» متاسفانه یک اپیدمی در جامعه ایران است.
برای اینکه این گونه دخترها از همسران بزرگ سال خود انتظار هم پدر بودن را دارند و هم همسر بودن را. اساسا در خانوادههایي که دخترانشان پدر معقولی نداشتهاند، به این نوع ازدواجها سوق پیدا میكنند و به قول شما در جامعه امروز ایران این یک اپیدمی شده.
و سخن آخر؟
فقط امیدوارم راهی باز شود تا استعداد های جوان یک جوری راه به این سینما پیدا کنند و آنهايی که در حال حاضر مشغول کار هستند انگیزههايشان گرفته نشود.
منبع: تهران امروز
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
نیوشا خوشگله . لوس هم هست.
ولی خداییش مثل الناز شاکردوست نیست.
عرب نیا دوست دارم عاشقتم با نظر مرمر هم موافقم..
فقط حامد بهداد جووووووووووونم
بقیه برن پی کارشون
مخصوصا عرب نیا
و نیوشا
خوب معلومه ديگه مرمر جون نيوشا جان با عملهايي كه رو فرم صورت انجام داده و با اون آرايش هاي غليظ اش منم بودم خوشگل تر از اونم ميشدم
پاسخ ها
حسن آقا نیوشا جان خوشگل هست و هر عمل های زیبایی هم میکنه بهش میاد و به من و شما هم ربطی نداره.
سلام. نیوشا واقعاً قیافه جذابی داره. خیلی دوسش دارم و برای یک بار هم که شده میخوام از نزدیک ببینمش.
به عقیده من فیلم دموکراسی تو روز روشن یکی از بهترین فیلمای این چند سال اخیر بوده که ساخته شده و اصلا فیلم تجاری هم نبوده که میگید.
خانم نیوشا ضیغمی هم اگه کمتر لوس بازی در بیارن و فقط نقشای فانتزی بازی نکنن فکر میکنم چند سال دیگه بازیگر هنری خوبی میشن
آره واقعا...
باهات موافقم،حسن
حسن خان حرف خودتو بزن حق توهین نداری اونم به مختار چیه حسودیت میشه تی تیش باشه خوبه
نیوشا نیوشا نیو.....شا ااااا
hich kodomeshon khob nist faghat mohammad reza golzar o sam derakhshani khoban? hamin albate bazam sam behtare.
فقط عربنیا رو عشق است
فیلم قشنگی نبود من فقط به خاطر اقای عرب نیا این فیلم رو رفتم پایان ضعیف موضوع پوچ
برای سینمای ایران متاسف ام
من نیوشا ضیغمی را خیلی دوست دارم .
آقا حسن هم نباید در کار نیوشا دخالت کنند.
خیلی زیباس
نیوشا خیلی قشنگه خیلم دوسش دارم
به خوشگلی الهام حمیدی نمیرسه فقط الهام