بهترین شخصیت های سینمایی دهه ۸۰ (۲)
قاتل سريالي بدطينتي كه تبديل به روحي انتقامجو ميشود و دختران و پسران تينايجر را در روياهايشان شكار ميكند وبه قتل ميرساند. صورتش به شدت زخمي و دستكشاش تيغههاي بُرنده است، اما غير از اينها آنچه كه در مورد او ترس به جانمان مياندازد، كلاه كهنه و پليور بافتني كثيفاش است.
فردي كروگر/ A Nightmare On Elm Street
درباره كاراكتر: قاتل سريالي بدطينتي كه تبديل به روحي انتقامجو ميشود و دختران و پسران تينايجر را در روياهايشان شكار ميكند وبه قتل ميرساند. صورتش به شدت زخمي و دستكشاش تيغههاي بُرنده است، اما غير از اينها آنچه كه در مورد او ترس به جانمان مياندازد، كلاه كهنه و پليور بافتني كثيفاش است.
لحظهي خاص: اولين قتل سوررئالِ وهم انگيز او: تعقيب كردن تينا در يك كوچه وسط خواب او، فقط براي بازنمايي در دنياي واقعي. او بدن تينا را در حالي كه دارد جيغ ميكشد بر روي ديوار اتاق خواب و سپس به سوي سقف اتاق چپ و راست ميكند و بعد به شكلي سبعانه كارش را ميسازد. ما كه رسما ترس برمان داشته است.
مَوريك/ Top Gun
درباره كاراكتر: هوانوردي با استعداد ذاتي، هوانوردي با برند عينك آفتابي. پيت مَوريك ميچل ستوان خلبان وابسته به نيروي دريايي است كه در حال گذراندن دورهي آموزشي است تا تبديل به يك خلبان جنگي حرفهاي شود.
لحظهي خاص: اتاق رختكن او درست مقابل اتاق خلبان جنگندهاي به نام ريوال آيسمن است كه مَوريك هم يكبار مستقيما به او ميگويد: درسته آيسمن... من خطرناكم. اين صحنه قطعا تندي و بُرندگي و اثر شخصي بيشتري در مقايسه با صحنهي واليبال به شخصيت مَوريك ميدهد.
روي بَتي/ Blade Runner
درباره كاراكتر: رهبر فراريان گروه متحد نكسوس - شش. او داراي قدرتهاي فوق بشري و هوشي بالا است و با اين حال هنوز در كلنجار است تا با احساساتش روبهرو شود. شايد اين همان دليلي باشد كه او به قطرات باراني كه اشكهايش را ميپوشانند اين قدر اهميت ميدهد.
لحظهي خاص: آن حرف آخر قبل از مرگ، بيان دقيق و با جزئيات چيزهايي كه او ديده و حالا قرار است براي هميشه در زمان گم شوند. يك صحبت زيباي شاعرانه كه مخمصهي ترسناك مواجهه با ميرايي انسان را نمايش داده و همه چيز را مي پيچاند. زماني كه او با وقت مردن رسيده داستانش را تمام ميكند شما واقعا نميخواهيد كه او بميرد.
اسكات هووارد/ Teen Wolf
درباره كاراكتر: دانشآموز دبيرستاني كه با رسيدن به سن بلوغ بايد با تغييرات زياد ديگري هم مواجه شود. خوشبختانه توانايي او در تبديل شدن از انسان به گرگ برايش شهرت زيادي در بسكتبال بازي كردن و اعتماد به نفسي خيرهكننده به همراه آورده است.
لحظهي خاص: پيمودن جادهها و تمام كردن حركت آكروباتيكاش با بالانسي طولاني، درحالي كه ماشين ون به سمت پايين خيابان ميرود. اين باحالترين لحظهي فيلم است، حتي اگر همراه آن جملهي اخطارآميزِ محض رضاي خدا اين كار را در خانه امتحان نكنيد روي پرده نقش ببندد.
اكسل فولي/ Beverley Hills Cop
درباره كاراكتر: پليسي پرحرف، پرمايه، مبتكر و سرزنده با خندهي شيپورمانند بينظيرش.
لحظهي خاص: باز كردن راهش به هتل بورلي پالم با تظاهر به اينكه يك خبرنگاراز مجلهي رولينگ استون است، ظاهرا هم فقط محض تفريح.
توني مونتانا/ Scar Face
درباره كاراكتر: خلافكاري بلندمرتبه، فرمانرواي گروه بزرگي از بزهكاران و صاحب قدرتي سرشار و تودهاي عظيم از كوكائين. اما با اين حال لباسهاي پر زرق و برق و عدم رعايت آداب اخلاقي به جايگاه واقعي اجتماعي او خيانت ميكند.
لحظهي خاص: تا خرخره كوكائين زده و قصد دارد گروهي بزرگ از تروريستها را همراه رفيق كوچكش بگيرد. اين يك خروج حماسي براي اين گانگستر كله گنده بود.
جيك بلوز/ The Blues Brothers
درباره كاراكتر: زندانياي كه عفو مشروط خورده و برادر ال وود است، لباسهاي مد روز ميپوشد و عاشق موزيك بلوز و ريتم آن است.
لحظهي خاص: لحظهاي كه به او الهام ميشود بايد يتيم خانهي دوران كودكياش را از خطر تعطيلي نجات بدهد. اين نداي دروني او را سوار ماشين گشت زني معروفش كرده و تا صحنهي رقصيدن در راهروي كليسا پيش ميبرد. اين لحظات فيلم پوشيده از حس و حال و ريتم موسيقي جيمز براون است.
كونان وحشي/ Conan The Barbarian
درباره كاراكتر: بردهاي وحشي كه قصد دارد انتقام مرگ والديناش را از شيطاني نفرينشده به نام تالسا بگيرد. او همچنين قبلا خودش مورد تجاوز قرار گرفته است.
لحظهي خاص: آخرين دعاي كونان با كلماتي بسيار فصيح آغاز ميشود: من هيچوقت پيش از اين به درگاه تو دعا نكردم، زبونم به دعا نميچرخه و با عباراتي حتي قدرتمندانهتر پايان مييابد : و اگه به دعام گوش نميكني... برو به جهنم!
دكتر براون/ Back To The Future
درباره كاراكتر: دانشمند ديوانهي بيآزاري كه اسباب سفر در زمان را اختراع ميكند و البته هنوز هم در بين همسايگان محلياش با عنوان اون پيرمرده كه هميشه با اون بچه مدرسهايه ميپره شناخته ميشود.
لحظهي خاص: زماني كه او از برج ساعت به پايين سُر ميخورد تا كابل برق را وصل كند و اين درست قبل از لحظهاي است كه مارتي و دلورن در دود و مه جرقههاي پيدرپي الكتريسيته محو ميشوند.
جوكر/ Batman
درباره كاراكتر: بزرگترين حريف بتمن. در اين فيلم نقش جوكر را جك نيكلسون بازي ميكند كه آميزهاي از ديوانگي غيرقابل پيشبيني و بيلجام و زيبايي محض كاميك بوكي است.
لحظهي خاص: غلبه بر بتمن ظاهرا شكستناپذير با تپانچهي بزرگ عجيب و غريبش. صبر كنيد ببينم، راستي او اين اسباببازيهاي محشر رو از كجا گير مياره؟
بيتل جوس/ Beetlejuise
درباره كاراكتر: جنگيري نفرتانگيز با ميلي وافر به بزن و برقص روزانه و فاحشهها.
لحظهي خاص: معرفي سريع و تقريبا حال به هم زن اين شخصيت زماني كه مِيتلندها از او درخواست ميكنند كه خودش را ترسناك جلوه دهد. تصوير يك دست كريه و صورتي دلهرهآور از بيتل جوس كه تا آن لحظه نديده بوديم. لااقل ميتوانيم بگوييم كه يك جور موهاي ريز شاخك مانند بر چهرهاش ديده ميشود.
آقاي مياگي/ Krate Kid
درباره كاراكتر: مرشد و پيرمردي مهربان با دستاني شفابخش و طبيعتي آرام و صلحجو. همينطور يك ماشين كاراتهي مرگآور.
لحظهي خاص: برملا كردن اينكه قصدش از قرار دادن دنيل - سن در معرض خطر تمرينات سخت و طاقتفرساي بيپايان، درواقع يافتن راهي است كه بتواند حركات تدافعي خود را از طريق حافظهي ماهيچههايش به خوبي اجرا كند. احتمالا پرچينهاي تازه رنگ شده و اتومبيل تازهنفس در طول اين پروسه فقط پيشامدهايي تصادفي هستند.
اسنيك پليسكن/ Scape From New York
درباره كاراكتر: عامل پيشين نيروهاي ويژه كه خلافكار ميشود، با تنها يك چشم سالم و سلاحي بزرگ بر روي دوشش. شايد بيشتر به اين دليل كه همه بهش ميگويند فكر ميكردند او مُرده است.
لحظهي خاص: اسنيك در نبردي تن به تن در مقابل مردي غولپيكر با موهاي مضحك روي صورتش استقامت به خرج مي دهد. پيش از اينكه با فرو كردن چوب بيسبالي پوشيده از ميخ در پشت جمجمهي او كارش را تمام كند.
ارسال نظر