این زن صورتی و عروسکی، چشم همه دنیا را به خود خیره کرد
Barbie که در ژانر درام، کمدی و فانتزی به تصویر کشیده شده به دلیل ایده داستانی و بازیگران شناخته شدهاش، توجههای زیادی را در دنیای سینما به خود جلب کرده و البته منتقدان زیادی نیز دارد.
برترینها: Barbie پرفروشترین محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است که به کارگردانی گرتا گرویگ و بر اساس فیلمنامهای از او و نوآ بامباخ ساخته شده است. Barbie که در ژانر درام، کمدی و فانتزی به تصویر کشیده شده به دلیل ایده داستانی و بازیگران شناخته شدهاش، توجههای زیادی را در دنیای سینما به خود جلب کرده و البته منتقدان زیادی نیز دارد.
مسیر قصه باربی و کن:
داستان باربی تیپیکال (در این فیلم مارگو رابی به عنوان باربی تیپیکال معرفی میشود. این یک طنز زیرکانه است چرا که باربی بلوند و خوش هیکل و همه چیز تمام به عنوان محصولی مورد پسند همگان ارائه میشود) به همراه دیگر عروسکهای باربی در باربی لند زندگی سرشار از خوشی خود را سپری میکنند.
در واقع این دنیا، جامعهای مادر سالار با انواع مختلف باربیها به همراه کنها و چند عروسک منسوخ شده و طرد شده است. در دنیای زن سالار باربیها، کنها تمام روز را در ساحل به هیچ کاری نکردن میپردازند و حتی شغل و خانهای برای خود ندارند. به طوری که باربیها نمیدانند آنها شب ها برای خواب در کجا استراحت میکنند!
این فیلم برخلاف فضای کودکانهای که در ابتدا به تصویر میکشد، مناسب بزرگسالان و نوجوانان است. چرا که کودکان قادر به درک بسیاری از مفاهیم حیاتی مثل حقخواهی، برابری طلبی، آزادی اندیشه و عمل در کلام و دیالوگ شخصیتها نیستند.
درباره این فیلم دو رویکرد متناقض وجود دارد: یکی نقدهای مثبت و یکی نقدهای منفی
در ابتدا به نکات مثبت آن می پردازیم و میگوییم چرا باربی فیلم خوبی است:
با این وجود یکی از دلایل منتقدان این فیلم، همین موضوع تمرکز زیاد بر بانوان است! نمیدانم چطور و چگونه میشود از این موضوع ایراد گرفت. خب واضح است که کل داستان درباره باربی است پس انتظار دیگری نباید داشت. ثانیا تلاش فیلم برای برابری خواهی را نمیشود کتمان کرد. در این فیلم نیز نابرابریها از دید زنان تصویر شده و نمیشود هم گفت که حقوق آنها پایمال نشده یا من با حقخواهی زنان مشکل بنیادی دارم. پس در واقع این نوع نقد، برداشت افراط گرایانه زن ستیزان است یا از فیلم درک درستی ندارند.
چیدمان رویایی صحنه
صحنهها از ابتدایی ترین سکانس که منحصربهفرد است گرفته تا شبیهسازی دنیای باربیها با تمام جزئیات و رنگهای شفاف، تماما مسحور کننده هستند و کارگردان به زیبایی توانسته جهان پلاستیکی باربی و کن را زنده کند و با شخصیت پردازی درست به داستان این دو عمق بدهد. انتخاب موسیقی هم غیر قابل انتظار نبوده. آهنگهای معروف باربی که خاطره انگیز، ساده و شاد هستند در طول فیلم شنیده میشوند. فراموش نکنیم که چند آهنگ هم در فیلم پخش شده است که بر حسب موقعیتها، خصوصیات افراد و شرایط احساسی انتخاب شدند.
با این وجود میزانسن صحنه حرف اول را میزند. خانههای رویایی دلباز، لباسهای صورتی، باغچههای تمیز و مرتب، زیورآلات درخشنده و براق، حتی اجزای بیمارستان، آشپزخانه و کمد باربیها هم انگار از دل جعبه های اسباب بازی درآمده، روح گرفته و زنده شده است. قابل لمس بودن باربی لند از چشمنواز ترین صحنههایی است که تابه امروز در فیلمهای فانتزی تصویر شده.
تماشای باربی خالی از لطف نیست
در انتها باید گفت که فیلم Barbie با حفظ جوهره جذابیت جاودانه دنیای باربیها، داستانی الهامبخش و سرگرمکننده را ضمیمه میکند که روایتی از یک ماجراجویی غریب و قدرتمند برای این عروسکها معروف و مخاطبین رقم میزند. این فیلم طنز آمیز لحظات ظریف عاطفی برقرار میکند که برای مخاطبان گستردهاش لذتبخش است.
قسمت دوم؛ باربی فیلم بدی است چون:
در واقع روشی که گرتا گرویگ سعی میکند با آن شکلی از پیامرسانی فمینیستی و گاهی در تضاد مستقیم با مردانگی را در فیلمنامهاش توسعه دهد، بهطور مشمئزکنندهای به مخاطب ارائه میشود. اگر فیلم را مشاهده کنید متوجه خواهید شد که کلمه «پدرسالاری» حداقل چیزی حدود بیست بار در باربی گفته میشود، که هر بار بیان آن در یک دیالوگ بیشتر و بیشتر برای من مخاطب تحریککننده میشود.
فیلم مخصوص این افراد ساخته شده است!
پس من باید به عنوان یک مخاطب به صراحت بگویم «باربی» برای شبه روشنفکران در نظرات توییتر یا لترباکسد ساخته شده است. این فیلم به معنای واقعی کلمه یک قطعه تبلیغاتی فمینیستی رادیکال دو ساعته است. بنابراین، کل فیلم تلاشی خام برای بهبود تصویر شرکت متل در مواجهه با فمینیسم است، پس سازندگان از انواع کلیشهها استفاده میکنند و مردان را به عنوان افراد احمق و خشن به نمایش میگذارند.
و نکته جالب اینجاست که اگر در این فضا به ساختار فیلم نقدی وارد شود، به آن شخص منتقد نیز حمله میکنند.
من فکر میکنم باربی واقعاً فیلم بدی است و ما گرفتار قدرت یک شرکت اسباببازی هستیم که سود ناخالص آن در سال ۲۰۲۳ چیزی در حدود ۲.۴۸ میلیارد دلار (۱.۹ میلیارد پوند) و بودجه بازاریابی آن ۱۵۰ میلیون دلار بود که بیشتر از هزینه تولید این فیلم است. من بدون شک فیلمهای بدتری دیدهام، اما مطمئن نیستم که فیلمهای بدتری را دیده باشم که اینقدر بیوقفه تبلیغ شده باشند و اینقدر هولناک نقد مثبت یکطرفه گرفته باشند.
باربی؛ یک پیام یا یک فیلم سینمایی
باربی بیشتر یک پیام است تا یک فیلم سینمایی؛ اما نکته اینجاست که این پیام حتی مفید یا مثبت هم نیست. برای یک فیلم همچون «باربی» داشتن قدرت زنانه عالی است، اما در عوض این فیلم بسیار فراتر از آن به حوزه جنسیتگرایی آشکار و بیتوجهی به پویاییهای جنسیتی در دنیای واقعی میرود. تک تک افراد این فیلم یا یک احمق کامل هستند یا یک شیطان درنده. برای مثال: به محض اینکه کاراکتر مارگو رابی وارد دنیای واقعی میشود، مردان به جسم او خیره میشوند، او را صدا میزنند و در روز روشن به او تجاوز جنسی میکنند.
نکته قابل توجه اینجاست که در همان غرب هم حداقل ۹۵ درصد از مردان هرگز این کارها را در یک مکان عمومی و جلوی جشم هزاران بیننده انجام نمیدهند، و حتی افراد حقیری که وارد انجام چنین نگاه و عملی میشوند، بازهم هرگز این کار را در ملاء عام انجام نمیدهند.
بدترین پایان بندی برای باربی
با این حال، بدترین عنصر پیام رسانی این فیلم گرتا گرویگ آن است که فیلم چگونه به پایان میرسد. «باربی» در پایان به مخاطبان جوان پیام دائمی معنادار برابری برای افراد از هر جنسیت و نژاد را نمیدهد. در عوض، فیلم به این نتیجه ختم میشود که باربیلند باید بهشتی باشد که در آن منحصرا باربیها موقعیتهای قدرت را داشته باشند، در حالی که کِنها مظلوم و بیخانمان میمانند، و همه اینها برای مقابله با مردسالاری دنیای واقعی است. خب بیایید صادق باشیم، این چه نوع پیامی برای کودکان و نوجوانانی است که این فیلم را تماشا میکنند؟ آیا گرویگ واقعاً میخواهد که دختران جوان فکر کنند بهترین راه برای مبارزه با تبعیض جنسی، تبعیض جنسیتی است؟!
بازیهای مارگو رابی و رایان گاسلینگ
برخی از اجراهای تیم بازیگری نیز قابل ستایش هستند؛ اما برجسته ترین آنها مارگو رابی است. به گفته موج هواداران باربی، او برای کارش در اینجا شایسته نامزدی اسکار است، اما من میگویم او در نمایش شخصیت خودش مناسب است، ولی جایزه اسکار شاید نه!
در بخش بازیگران مرد نیز باید به بازی رایان گاسلینگ اشاره شود. متأسفانه من از تماشای بازی او لذت نبردم. در واقع شخصا از بازی رایان گاسلینگ بیشتر متعجب و ناامید شدم، نه به این دلیل که بد بود، بلکه به این دلیل که شخصیت او چنان درهم و برهم بود که اجرای او با فیلمنامه همخوانی نداشت. گاسلینگ نقش کِن را در قامت یک شخصیت احمق اما شیرین ساده لوح بازی میکند، در حالی که فیلمنامه میخواهد او یک آنتاگونیست احمق و خطرناک باشد، اما گاسلینگ دائماً در برابر این ایده قرار میگیرد. او استعداد خوبی است که نتوانسته در این اثر فراتر از یک کاریکاتور برود.
طولانی بودن فیلم
اما جدای اشاره به بازیها، باید گفت فیلم باربی خیلی طولانی است، حتی با وجود اینکه کمتر از دو ساعت به طول میانجامد. این یعنی فیلم باید به نسبت نسخه کنونی چیزی حدود بیست دقیقه کوتاه میشد، زیرا قسمت سوم و پرده پایانی فیلم حدود پنجاه دقیقه طول میکشد و تا رسیدن به پایان آن بسیار خستهکننده میشود.
پس با این تفاسیر در پایان باید گفت: باربی آن فیلم عجیب و دوستداشتنی نیست که در برخی رسانهها معرفی میشود. به نظر من باربی یک کمدی معمولی است که حتی خنده خاصی از مخاطب نمیگیرد. پس این یک محصول سیاسی و فکری است که باید پیروز شود، چون دنبالکنندگان آن تاب و توان شکستش را ندارند.
کاربران در فضای توئیتر فارسی از این فیلم چندان استقبال نکردند:
«بلو برد» ضمن تمجید از مارگو رابی درباره فیلم نوشت: بخوام تو imdb نمره بدم چهار بیشتر نمیدم حرف های کلیشه ای برای دخترای نوجوون خوبه حتی برای دنیای فانتزیش هم زیاد مایه نذاشته بود همش جو تبلیغات، از اونور مارگو رابی واقعا خوب نقش و درآورده بود و میتونه تا سال ها نماد باربی باقی بمونه دپرس شدن باربی هم عالی بود.
«رضا» از دیدن فیلم خیلی ناراضی بود: باربی رو دیدم و نیاز دارم 8-7 تا فیلم خوب ببینم بشوره ببره، این چی بود اخع؟
«سحر» مثل دو کاربر قبلی از دیدن این فیلم پشیمان بود: باورم نمیشه باربی انقد چرت بود، واقعا باورم نمیشه، هی تا آخرش میگفتم نه الان یه چیزای جالبی میشه حتما یا یه اتفاقی چیزی، آخرش اینجوری بودم که چطوری روشون شد اینو بسازن و براش اونهمه بودجه مارکتینگ خرج کنن؟ حداقل ازش بعنوان یه فیلم بیمفهوم ولی سرگرم کننده یاد کنیم، اما ناتینگگگ.
«جواد» بحث فمینیستی را پیش کشید: این باربی میتونه آتیش جنگ توییتر فارسی رو دوباره قشنگ روشن کنه. چون نه تنها بحث دربارهی خودِ فیلم وجود داره، بلکه فمینیستها هم میان وسط و واویلا..
«مجتبی» اما از دیدن فیلم تقریبا راضی بود: باربی فیلم جالبی بود ولی اونجوری که انتظار داشتم نبود. پر از تبلیغات برای فمینیسم و متل (شرکت سازنده) بود. رایان گاسلینگ و مارگو رابی عالی بودن.
«نعیم» هم از قدرت تبلیغات و مارکتینگ نوشت: چقدرررر این فیلم Barbie مزخرف و بی سر و ته بود.. مگه میشه یک فیلم اینقدر بچگانه و چرند باشه؟! قدرت تبلیغات و مارکتینگ چقدر میتونه راحت مردم رو شست شوی مغزی کنه.. مخصوصا نوجوان های همیشه جوگیر که مهمترین منبع درآمد کمپانی ها هستند..
«آقای بین» از امتیاز منتقدان به این فیلم ابراز تعجب کرد: منتقدان سایت راتن تومیتوز که به فیلم اینتراستلار امتیاز ۷۳ داده بودن،به فیلم باربی امتیاز ۸۸ دادن !!!
«نسیم» هم پرسش جالبی از بینندگان این فیلم داشت: کس دیگهای هم هست که نتونسته باشه فیلم جدید باربی رو تا آخر نگاه کنه یا من خیلی پرتوقع و سختگیر شدم؟ این چه مزخرفی بود واقعا؟
نظر کاربران
شهید احمدی روشن ، شباهت ۱۰۰ درصدی به پسر محبی همسایه مون داره صاحب کارخانه ی جواراب بافی
پاسخ ها
تنها قدرت این فیلم فقط تبیلغات است هیچی دیگه نداره
با نعمیم کاملا موافقم کلا دنیا رو دارند با تبلیغ و جو دادن اداره می کنند فمنیسم هم چند سال پیش با این همین روش شروع به گسترش کرد و الان تو همه لیستها دویست تا زن چپوندند
بهترین خبزی بود که تواین وضعیت ارزانی وسرخوشی مردم که واقعا نمیدانند وقتشان راچگونه پرکنن واین نوع خبرها تغییر مزاجی براشون ایجاد میکنه واقعا تشکر میکنن جماعت ایرانی که خوشی زده زیر دلشون باز بزارید ازاین نوع خبرا خدا کمکتان باشد