۱۳۳۶۲۷
۴ نظر
۵۰۲۵
۴ نظر
۵۰۲۵
پ

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

رابرت دنیرو قطعا یکی از قله های بازیگری تاریخ سینماست. یکی از بزرگترین بازیگران متد اکتینگ که او را بیشتر با درام های گنگستری می شناسیم اما در هر ژانری می تواند درخشان باشد. با بهترین و بدترین کارهای این بازیگر آشنا شوید...

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو





روزنامه هفت صبح : رابرت دنیرو 70 سالگی را پشت سر گذاشت. کتاب گلن کنی درباره او روی قفسه کتابفروشی های جهان آمده. «رابرت دنیرو: آناتومی یک بازیگر» روی 10 فیلمی تمرکز می کند که مسیر هنری دنیرو را شکل داده اند.

اینها فیلم هایی هستند که کمک می کنند آناتومی دنیرو به عنوان یک بازیگر برای مخاطبان سینما روشن شود و لزوما بهترین یا مهمترین آثار کارنامه دنیرو نیستند. ایندی وایر کتاب جذاب گلن کنی درباره او بهترین و بدترین نقش آفرینی های دنیرو را انتخاب کرده است.

به این نکته هم توجه کنید که بیشتر «بهترین ها» در آغاز کارنامه بازیگری اش اتفاق افتاده اند در حالی که «بدترین ها» مربوط به همین اواخر هستند. شما هم با این نتیجه گیری موافق هستید؟

بهترین ها

پت سولانانوی پدر در «راهکار بارقه امید»

(محصول 2012 فیلمی از دیوید او. راسل)

به گفته کنی همه کاراکترهایی که دنیرو در فیلم های اسکورسیزی بازی می کند عمیقا آسیب دیده و آدم های مشکل داری هستند و نقش تحسین شده پت سولانانو نقطه پایان دیرهنگامی بر سال های طلایی دنیرو است. یک مرد عشق فوتبال بامزه که درگیر خرافات عجیب و غریبی است و بعد از یکدهه کمدی های بد (که متاسفانه این بازیگر بزرگ در همه دنباله های آنها هم ظاهر می شد) بازگشتی به ظرافت های بازیگری دنیرو است.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

دنیرو در این فیلم بار دیگر بازی اش را مدیریت می کند تا آن شور و اشتیاق آتشینش را که باعث شده بود او تبدیل به بازیگر تراز اولی شود، روی پرده به نمایش درآورد؛ بدون اینکه به ورطه کاریکاتور شدن بیفتد. او دقیقا مانند آدمی که با افسردگی ناشی از شیدایی و دیوانگی دست و پنجه نرم می کند، به آن خشونتی که برای چنین نقشی لازم است، می رسد اما از این هم تاثیرگذارتر او به آن شرم و خجالت درونی این کاراکتر دست پیدا می کند. کسی که در حقیقت برای سلامت عقل و ذهن احترام قائل است.

روشی که او پسرش (با بازی بردلی کوپر) را که مثل خودش دچار وسواس های ذهنی است، سرزنش می کند همراه با نفرت از خود و در عین حال عشق پدرانه است. فیلم را با دقت نگاه کنید تا متوجه شوید چطور دنیرو دائم خودش بردلی کوپر را به عقب می کشاند و او را «بازنده» خطاب می کند و چقدر غمگینانه بعد بعد از اینکه خشم جنیفر لارنس رویش سرریز می شود حرفش را پس می گیرد: «می خواستم بگم چقدر تحت تاثیر قرار گرفتم و می خواهم درباره همه این چیزها دوباره فکر کنم.»

دیوید (نودلز) آرانسون در «روزی روزگاری در آمریکا»

(محصول ۱۹۸۴ فیلمی از سرجیو لئونه)

فیلم در حقیقت شبیه یک افسانه هومروار درباره گنگستری با بازی دنیروست که زمانش بیشتر از چهار ساعت و تاثیرگذاری اش به اندازه سه دهه است. فیلمی که مشهور است توسط تهیه کنندگانش قصابی شد و یک نسخه درهم ریخته دو ساعته از آن به نمایش درآمد. این ماجرا قلب لئونه را شکست و او کمی بعد از ماجراهای این فیلم از دنیا رفت. در سال های اخیر فیلم را به عنوان یک شاهکار ارزیابی کرده اند. مارتین اسکورسیزی در بنیادش قسمت های جدا شده را به فیلم برگرداند که قرار است در جشنواره امسال نیویورک نسخه کاملش به نمایش درآید. درخشش رابرت دنیروی غمگین و محزون با سایه ای در گذشته در نقش اصلی فیلم در جای درست خودش قرار گرفته و وقتی لئونه تفسیر یک ساعته خودش از نوجوانی را ارائه می دهد شکوفا می شود.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

اینجا دنیرو در نقش یکی از اوباش محله که قلبش شکسته از همیشه آسیب پذیرتر به نظر می رسد. او بعد از اینکه دوستان نزدیکش در یک سرقت مسلحانه کشته می شوند، از نیویورک می گریزد. (جیمز وودز در نقش دوست صمیمی او خارق العاده است.) نمای پایانی که دنیرو را در حال پک زدن به سیگارش نشان می دهد که منتظر مرگ است، احساس برانگیزترین و اشک انگیرترین لحظه ای است که لئونه توانسته خلق کند و دنیرو در این فیلم یک بازی برانگیزاننده و اندوهبار را ارائه می دهد که می تواند برای یک عمر بازیگر کافی باشد.

جیمی دویل در «نیویورک، نیویورک»

(محصول ۱۹۷۷ از مارتین اسکورسیزی)

«نیویورک، نیویورک» جزو فیلم های بزرگ مارتین اسکورسیزی نیست ولی با عشق و غم اشباع شده است و دنیرو در این فیلم نقشی را ایفا می کند که احتمالا کسانی که او را فقط به خاطر بازی در نقش دیوانه های جامعه ستیز دوست دارند، گیج خواهد کرد.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

زوج او و لیزا مینه لی در فیلم فوق العاده هستند. چهره دنیرو در تمام طول فیلم یک جورهایی از عشق مبهوت و گیج است. برای این فیلم دنیرو واقعا نواختن ساکسیفون را آموخت. اسکورسیزی در این فیلم کنترل بازیگران را از دست داده بود و اگر این مسئله فقط به نفع یک نفر تمام شده باشد، آن یک نفر رابرت دنیرو بوده است.

جانی بوی در «خیابان های پایین شهر»

(محصول ۱۹۷۳ از مارتین اسکورسیزی)

اگرچه هاروی کایتل نقش اول فیلم را بازی می کند (و اینجا به طرز استثنایی کارش خوب است) رابرت دنیرو موفق می شود گوی سبقت را از او برباید و بهترین بازی فیلم را به نام خودش تمام کند. در تمام طول فیلم یک پوزخند انگار گوشه لب هایش جا خوش کرده است.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

جانی بوی ای که دنیرو روی پرده تصویر می کند متهور و بی پروا و جسور است. او دوستی است که وقتی بچه هستید، خیلی خونسرد به نظر می رسد چون وقتی لازم است، بدون ترس از آسیب دیدن حاضر است خودش را وارد هر مشکلی کند. اما حالا برای دوستانش بیشتر شبیه بار مسئولیت است چون دائما باید به آنها تکیه کند. دنیرو به صورت متقاعدکننده نقش مردی را بازی می کند که دروغگوی بدی است.

ویتو کورلئونه در «پدرخوانده ۲»

(محصول ۱۹۷۴ از فرانسیس فوردکوپولا)

او آرام و حسابگر است. چهره اش آنقدر ملایم و تمیز است که حتی وقتی دون بیچاره ای را که در همسایگی اش رییس یکی از گروه ها است می کشد انگار ماسکی آرایش به روی صورتش زده که درون یک گنگستر حرفه ای را مخفی می کند. در حقیقت او به جای مارلون براندو نقشی راعهده دار شده است که این بازیگر بزرگ در «پدرخوانده ۱» بازی کرده بود. همین باعث می شود که یک لایه دیگر هم به اجرایش اضافه شود. او نمی تواند خیلی از چیزی که براندو در فیلم اول بنیان گذاشته فاصله بگیرد اما به هر حال او دارد نقش مرد جوان تری را بازی می کند؛ مردی که قرار است تبدیل به دون ویتو کورلئونه شود.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

در کتاب کنی آمده که فرانسیس فوردکوپولا بعدها اعتراف کرد که انتخاب دنیرو برای این نقش و بازی او ریسک بزرگی بوده است، کوپولا می گوید: «من باب را دوست دارم... نمی دانم که خودش هم خودش را دوست دارد یا نه.»

تراویس بیکل در «راننده تاکسی»

(محصول ۱۹۷۶ از مارتین اسکورسیزی)

این نمادین ترین مخلوق رابرت دنیرو است. همه آن تکیه کلام مشهورش را حفظند که: «تو با من حرف می زنی؟» و تقریبا همه می دانند که آن دیالوگ را خود دنیرو به صورت بداهه گفته است. این رابرت دنیر بود که به تراویس بیکل کاراکتری بخشید که در تاریخ سینما ماندگار شود. تراویس می خواهد ناجی باشد. گاهی در نقش یک پدر نگران فرو می رود و وقتی عصبانی می شود به جلد دیوانه وارش برمی گردد. دنیرو از تراویس بیکل شمایل یک قهرمان ساخت تا همین امروز هم اگر قرار باشد درباره یک کاراکتر عصیانگر جامعه ستیز حرف بزنند، اولین نمونه تراویس بیکل است.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

چهره دنیرو در هر یک از سکانس های فیلم در نقش این راننده جوان که می خواهد فساد را از کوچه های جامعه ولو با خشونت پاک کند، نشاندهنده یک حس است: گاهی تاسف، گاهی خشم و گاهی هم خالی خالی.

چیک لاموتا در «گاو خشمگین»

(محصول ۱۹۸۰ ساخته مارتین اسکورسیزی)

او در نقش بوکسوری که می خواهد دوباره به زمین بازی برگردد خشمگین، غمگین و غیرقابل کنترل است و دنیرو آنقدر در این نقش نفوذ کرده که انگار همه این حالات در بازی اش حل شده اند. این پرفشارترین بازی کارنامه رابرت دنیرو است. ممکن است شمایل لاموتا هیولاوار به نظر برسد اما او هیولا نیست. او مردی است درست مثل بقیه که می تواند مثل هر کس دیگری دچار نفرت افسار گسیخته شود.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

دنیرو در این فیلم برای مفهوم «خشم» تصویر جدیدی ارائه می کند. اگرچه همه مردم این قدرت را ندارند که با کوبیدن مشت به صورت دیگران نفرت شان را تخلیه کنند. همه نقش های مهمی که دنیرو در سینما بازی کرده به نحوی دچار خودویرانگری هستند اما لاموتا بیشتر از بقیه این ویژگی را دارد. او مردی است که هدف خودش را شکست می دهد. ماجرای اضافه وزنش برای این فیلم هم که دیگر داستان تکراری شده است.

بدترین ها

دیوید کالاوی در «پنهان شو و جستجو کن»

(محصول ۲۰۰۵ ساخته جان پالسون)

همسر دنیرو (ایمی ایروینگ که در یک نقش بی معنی کاملا تلف شده است) اقدام به خودکشی می کند و در نتیجه پدر بیچاره مسن مجبور است از دخترش (داکوتا فینینگ) مراقبت کند و همه می دانند که او مردی نیست که از پس بزرگ کردن یک بچه بربیاید اما چیزی یا کسی باعث وحشت دختربچه می شود.

خودش می گوید که این یک دوست خیالی است اما مخاطبان فیلم که طرفدار داستان های وحشت هستند بهتر می توانند تشخیص بدهند. کارگردان به چرخش نامعقول و مضحک فیلمش البته خیلی افتخار می کند که البته ما این چرخش داستانی را برایتان لو نمی دهیم اما به هر حال در این فیلم بی سر و ته، شخصیت بی سر و ته رابرت دنیرو کاری از پیش نمی برد و مثل ما در تمام طول فیلم سرگردان است.

مرور بهترین ها و بدترین های رابرت دنیرو

جک بایرنز در «فاکرهای کوچک»

(محصول ۲۰۱۰ به کارگردانی پل ویتس)

اعتراف می کنم که این فیلم را تا همین اواخر نمی شناختم و البته راستش تا قبل از شناختن این فیلم آدم خوشحالتری بودم چون دیدن رابرت دنیرو در نقش پدر زن بن استیلر حسابی انرژی ام را گرفت. فیلم به لطف شوخی های بی مزه و البته بی ادبانه پیش می رود. آن قسمت «ملاقات با فاکرها» یا حضور داستین هافمن، که در نقش های کمدی خیلی خوب می درخشد، واقعا بامزه بود اما تحمل این یکی کار سختی است.

جیل رنارد در «هوادار»

(محصول ۱۹۹۶ ساخته تونی اسکات)

نقش یک فروشنده چاقو را بازی می کند که نه برای کارش اهمیت زیادی قائل است و نه برای پسرش. تنها چیزی که جیل به آن وفادار مانده ورزش مورد علاقه اش بیس بال است. به نظر می رسد نه تونی اسکات برای این فیلم انرژی گذاشته و نه رابرت دنیرو. فیلم کسل کننده و به زحمت می شود خودتان را به قصه و جیل علاقمند نشان بدهید. منتقد سانفرانسیسکو گفته بود قطعا از دیدن یک مسابقه بیس بال از تلویزیون بیشتر از فیلم تونی اسکات که قرار است درباره عشق به بیس بال باشد لذت می برید.

پیشوای نترس در «ماجراهای راکی و بولوینکل»

(محصول ۲۰۰۰ از دث مک آنوف)

یک فیلم انیمیشن کمدی با ارجاع به فیلم های مختلف تاریخ سینما که همه زورش را می زند که بامزه باشد اما در نهایت به جایی نمی رسد. پیشوای نترس به همراه بوریس و ناتاشا راهشان را به کره زمین پیدا می کنند. آنها گروه دشمن هستند و در مقابل راکی و بولوینکل با هم متحد می شوند تا در مقابل این سه نفر بایستند. اینکه چطور دنیرو قبول کرده در چنین مغلمه ای ظاهر شود هنوز هم برایم عجیب است.

استان هریس در «شب سال نو»

(محصول ۲۰۱۱ از گری مارشال)

زندگی درباره چند زوج که ماجراهایشان در شب سال نو به هم گره می خورد. درباره نقش دنیرو در این فیلم اصلا لازم نیست حرفی بزنیم. فقط همین را بدانید که استاد در فیلم حضور کوتاهی دارد و در حین فیلمبرداری همان سکانس کوتاه جلوی دوربین خوابش برده است. باز هم انگیزه ای برای دیدن این فیلم دارید؟

والتر کونتز در «بی نقص»

(محصول ۱۹۹۹ ساخته جوئل شوماخر)

دنیرو نقش یک پلیس نیویورکی خشمگین را بازی می کند که نیمی از بدنش فلج است. یکی از همسایه های عجیب و غریبش می خواهد به او کمک کند که سلامتش را به دست بیاورد. جوئل شوماخر هنوز از فاجعه «بتمن و رابین» کاملا راحت نشده که اینجا فاجعه دیگری رقم می زند. فیلم همان سالی بیرون می آید که دنیرو در کمدی «تحلیلش کن» خودش را احیا کرده بود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • شبیر

    بازی دنیرو در فیلم بی نقص یکی از بهترین بازی های دنیرو به شمار میاد.....و دیگه اینکه دو تا از بهترین های دنیرو رو نام نبردید،که این به جهت اطلاعات ضعیف شما به شمار میاد و عدم شناخت شما نسبت به بازی های دنیرو.

    بیدارشدگان و دماغه ی وحشت

  • ناشناس

    بازی رابرت دنیرو در فیلم فرارنیمه شب هم فوق العاده و محشره حتما ببینید فیلمو اگه ندیده اید واقعا فوق العادست عالیه عالی......
    اصلن این مرد بهترینه....

  • سهیل

    چرا اسمی از فیلم رونین(RONIN) برده نشده.بدون شک یکی از برترین فیلمهای رابرت دنیرو هست.تو این فیلم بازی ژان رنو هم فوق العادس.پیشنهاد میکنم حتما ببینید و توصیه میکنم به دیالوگ هاشم دقت کنید چندتا دیالوگ ماندگار داره...

  • امیر

    می دونید دوستان هیچ چیز بیشتر از خرد و کم نور شدن یک ستاره بزرگ و دوست داشتنی غم انگیز نیست من عاشق رابرت دنیرو هستم به امید برد سومین جایزه اسکار

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج