به «کامنت»، خوبِ خوب گوش کن!
گروه کامنت با انتشار دو آلبوم در فضای مجازی، طرفداران زیادی جذب کرده تا جایی که در روز رونمایی اولین آلبوم رسمی آنها به نام «رفته از دست» استقبال مخاطبان بیشتر از حد انتظار بود.
فروش آلبومشان هم نسبت به اینکه تبلیغاتی در فضای رسمی نداشتند با استقبال مواجه شد و در اردیبهشت و خرداد امسال جزو پنج آلبوم پرفروش «بیپ تیونز» بود. اعضای این گروه شامل کیان پورتراب (خواننده و ترانهسرا)، نیما رمضان (گیتار الکتریک)، بردیا امیری (درامز)، اشکان آبرون (کیبورد) و آرین کشیشی (گیتارباس) در گفتوگوی پیشرو در کنار صحبت درباره آلبوم جدیدشان به بررسی نقش کلام، لهجه و ژانر فعالیتشان و همچنین مشکلات موزیسینهای این نوع موسیقی هم پرداختهاند.
لطافت و گوشنوازی موسیقی کامنت مرا یاد گروههای پروگراسیوراک قدیمی میاندازد، ولی مثلا در گروه الوی (Eloy) آنقدر تنوع ریتم وجود دارد که میتوان از یک تِرک چندین قطعه ساخت، اما کامنت نه پیچیدگی ملودیک و تنوع ریتم پروگراسیو راک را دارد و نه المانهای موسیقی آلترناتیو. این اتفاق از روی عمد بوده یا میتوان این را نوعی نزدیکشدن به قالب پاپ دید؟
کیان پورتراب: من پروگراسیو راک و... گوش میدهم. اما نمیخواهم موزیکمان شبیه آنها باشد. دراصل «امبیانت» (Ambient music) بودن موزیکمان برای ما اهمیت بیشتری دارد، چون فکر میکنم موزیک روز دنیا و بیشتر گروههای راک هم به سمت امبیانت میرود. مثلا موسیقی پست راک (Post Rock) بیشتر از پروگراسیو راک به درونیات و حس واقعی ما نزدیک است.
بردیا امیری: در موزیک پروگراسیو همه اعضای گروه از ابتدا موزیک را پیچیده میسازند. هر ۱۵ثانیه از هر آهنگشان میتواند یک آهنگ جدا باشد. گروههای مطرحی در دنیا وجود دارند که نوآوریهای زیادی داشتهاند اما اتفاقات عجیب ریتمی در آن نمیبینید. شاید برای یک شنونده تخصصی، کارهای نوازنده درامز «ردیوهد» جالب باشد؛ مثلا ریتمها لنگ نمیشود، اما خلاقیتهایی دارد که باعث میشود هم برای شنوندههای خاص جذابیت داشته باشد و هم برای شنوندههای عام.
این سادگی ریتمیک برای این است که راحتتر با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار کنید؟
پورتراب: درواقع این سادگی هم خودش یک کار پیچیده است.
اشکان آبرون: به نظرم ما درگیر تکنیکهای دیگران نشدیم. مثلا من و نیما درگیر تکنیک نوازندگی نیستیم که بخواهیم در یکدقیقه هزار نت بزنیم. بهجای ساختن یک تکنیک پرسرعت روی گیتار یا کیبورد، وقتمان را صرف ساختن یک «ساند» میکنیم؛ از نگاه عامیانه هم یک چیز ساده شنیده خواهد شد که شاید به نظر تکنیکی نباشد، اما گوشنوازتر است. در اصل نوع تکنیک فرق کرده.
آرین کشیشی: شکلِ کلی و فرم هر موزیک اول از همه به سطح شنیداری مخاطب و سبک و ژانر کاری آن گروه برمیگردد، بهنظرم درست نیست که میزان پیچیدگی موسیقی را با مقدار و تعداد عوضشدن ریتم در یک قطعه بسنجیم؛ در اینکه موزیک کامنت را نمیتوان در ژانر موسیقیهای اینسرومنتال و تکنیکی قرار داد شکی نیست، ولی بهغیراز ریتم چیزهای دیگری در موزیک وجود دارد مثل: ملودی، هارمونی، تنظیم، نوانس، صداسازی و... که باعث جذابیت و پیچیدگی میشود، هدفِ گروه ما این نیست که یک موزیک اینسترومنتال و پیچیده تولید کنیم، به نظرم مَچبودن اعضای گروه از لحاظ صدادهی، حتی بدون متریال پیچیده خیلی سختتر و باارزشتر است.
نیما رمضان: در ایران نوازندهها جایی برای دیدهشدن ندارند، مگر چند خواننده پاپ داریم که نوازندگان با آنها بنوازند! در ژانرهای دیگر هم اتفاقی نمیافتد. باید فضایی باشد که نوازندهها دیده شوند و این عطش برای تکنیکینواختن از بین برود. اینجا همه بهدنبال تکنیکینواختن هستند، در صورتی که نوازندگان مهم در دنیا بهدنبال خلاقیتاند. نوازندهها باید بهجای پیچیدهنواختن، فکرشده بنوازند چون درحال حاضر موزیک ما به خلاقیت نیاز دارد.
پورتراب: البته خلاقیت میتواند در همان تکنیکینواختن هم وجود داشته باشد...
مجلهای نوشته بود که شما شبیه گروه «بلکفیلد» هستید. چرا واکنش نشان داده بودید؟
رمضان: تیترش این بود: «کامنت بند بلک فیلد ایران» و خود تیتر هم یک مقدار عجیب بود.
امیری: این تیتر برای ورزشکاران جالب است. مثلا بگویند فلانی مِسی ایران است!
رمضان: این واکنش بیشتر به پیچیدگی نقد برای یک اثر موسیقی بود. فقط در انتهای متن نوشته بود: «وکال نقش موثری دارد و این موزیک یک برداشت مقلدانه از یک موزیک خارجی است.» شنونده موزیک ما ادیب نیست. نقد نباید اینقدر پیچیده باشد. البته این نظر آن شخص بوده و اصلا میتواند بگوید شما بد هستید. اما وقتی در رسانه مینویسد، باید استدلال موسیقایی بیاورد. آن متن شبیه یک متن ادبی ۲۰۰ سال قبل بود.
چرا نسبت به شباهتتان با گروه های آن طرف گارد دارید؟
آبرون: نمیتوانیم بگوییم شبیه نیستیم. این شباهت به هر حال وجود دارد.
رمضان: مشخص است که ما از آنها ایده میگیریم. شاید وقتی موزیک ما را گوش میکنید به نظر شبیه گروههای خارجی باشد، اما سعی میکنیم شبیه به کسی نباشیم و این کارسختی است، به این دلیل که ما پیشزمینهای در این موسیقی نداریم و باید از ایدههای موجود جدا شویم و خودمان نوآوری کنیم. در نوازندگی این کار خیلی سخت است اما در قالببندی موزیک سعی داریم یک گروه مستقل باشیم، تا وقتی شما این موزیک را میشنوید بگویید این کامنت است.
گروه کامنت در میان جوانان با اقبال بسیار خوبی مواجه شده. بهنظرتان کدام ویژگیها در کامنت باعث این اقبال عمومی شده است؟ در ابتدای کار فکر میکردید تا این حد طرفدار پیدا کنید؟
پورتراب: فکر میکردم این اتفاق بیفتد چون این موزیک ادا درنمیآورد. یک حس واقعی بود و مردم هم آن را دریافت کردند.
رمضان: به نظرم نقطه قوت کامنت جدای از موزیک ساده بودن تکست (متن ترانه) است. لغات آنقدر ساده است که نیازی به آنالیز ندارد و برای همین وقتی موزیک را گوش میدهید با جملهها احساس نزدیکی میکنید.
در آلبوم «رفته از دست» وکال نامفهوم است. آیا این امر از روی قصد بوده یا چون وامدار شکل بهخصوصی از موسیقی هستید که مدنظر خودتان هست، تاکیدی بر این ندارید که مخاطب کلمه به کلمه حرفهایتان را متوجه شود؟
کیان پورتراب: قضیه وکال عمدی نیست. زمانی که این کار را شروع کردم چون شنیدارهایم فارسی نبوده، ناخودآگاه لهجه داشتم ولی احساس میکنم الان خیلی کنترلشدهتر است و خیلی شدید نیست که مثلا «ر» را «رررر» بگویم! (خنده) بهنظرم این حساسیت نسبت به وکال در اینجا خیلی بالاست؛ خارج از اینجا نقدی نمیخوانید که فلان بَند چه چیزی میخواند. اما در ایران همیشه موزیک محکوم به وکال است، در صورتی وکال هم بخشی از موزیک است.
غیر از لهجه در تنظیم کارها، وکال چقدر به لحاظ صدایی محدود شده؟
پورتراب: فکر کردم منظورتان لحن است؟
ترکیبی از هر دو؛ یعنی هم لهجه و هم درجه صدای خواننده در میکس... .
پورتراب: در هر ژانری یک سبک میکس وجود دارد. مثلا در پاپ، وکال بالاتر از بقیه صداهاست و در راک باید تعادلی بین تمام سازها باشد. به نظرم سلیقهای است.
کشیشی: در مورد فرم خوانندگی کیان باید بگویم که وقتی من به گروه ملحق شدم، واقعا شعرها برایم مفهوم نبود و خیلی سخت میتوانستم تشخیص بدهم کیان چه میخواند و همیشه نسبت به این قضیه معترض بودم، ولی در مورد آلبوم «رفته از دست» باید بگویم که واقعا نسبت به قبل شعرها خیلی واضحتر به گوش میرسد و از طرفی در کنسرتهای کامنت همه کسانی که در سالن هستند همه شعرها را از حفظ میخوانند، پس این نشان میدهد که شعرها در آن حد هم که میگویید نامفهوم نیست، شاید کلام واضحتر باعث بههمریختن میکس خواننده با موزیک شود.
رمضان: در واقع وکال نقش اینسترومنت را بازی میکند. ولی چون زبانش مشترک است، مردم راحتتر درکش میکنند.
اگر وکال مثل یک ساز برای شماست، چرا از نظر اجرایی این قدر محوریت دارد. شعرها نسبت به این تعریفی که دادید طولانی است، البته با این تفاوت که کلمات خیلی مفهوم نیست...
رمضان: در نهایت این کار در قالب موسیقی پاپ است.
پورتراب: به نظرم نباید تا این حد چارچوب قرار دهیم، این موزیک پاپ است یا چیزی دیگری. یک شعر نیاز دارد حرف بیشتری بزند. شعرهایی هستند که سریع حرفشان را میگویند و موزیک بیشتر خودش را نشان میدهد. هر موزیکی بسته به خودش میتواند متنوع و کم و زیاد باشد.
یکسری کلمات در همه اشعار تکرار میشوند که اتفاقا حروف مشترکی هم دارند و حتی بیشتر سطرها میتوانند دنباله هم و یک شعر واحد باشند...
پورتراب: این چیزی که میگویید بهنظرم نکته مثبتی برای آلبوم است چون این آلبوم از جایی شروع و در جایی تمام میشود، در واقع یک داستان در خودش دارد.
مثلا دایره واژگانی که در کل شعرهاست خیلی گسترده نیست. به نظرم کلمات انتخابشده حروف خاص مشترکی را دارند. مثل «دست» یا «من». شباهت حروف، بهخاطر گنجاندنشان برمبنای این شکل موزیک نبوده؟
پورتراب: من خیلی با این موضوع درگیرم، چون این زبان در نهایت برای این موزیک نیست. این تلاش برای تطبیق دادنش با این موزیک است، یک جاهایی دست ما بسته است. شاید یکسری ایدهها داشته باشم که اگر به فارسی بگویم، مثل حرفزدن بچهها در مهدکودک باشد اما به انگلیسی عادی و روان است. چون در ادبیات ما از کلمات عربی و ثقیل استفاده میشود اما آنها خیلی محاورهای صحبت میکنند.
امیری: کسی که روی موزیک شعر میگوید حتما یک شخص حرفهای و شاعر نیست و ممکن است دایره لغاتش صد لغت یا ۳۰۰ هزار لغت باشد. مساله این است که بتواند حساش را به شنونده القا کند، لزومی ندارد حتما از کلمات ثقیل استفاده کند، تا بگویند فوقالعاده. اینجا هر چیزی که راحت بیان شود، به نظر باارزش نیست.
گفتید سعی میکنید لهجهتان کنترلشدهتر باشد...
پورتراب: به نظرم کنترلشده بود.
خیلی هم بدون لهجه نیست...
رمضان: ما اصلا متوجه نمیشویم کیان غیرعادی میخواند.
پورتراب: هر کسی یک جور میخواند؛ چرا تا این حد نسبت به لهجهمان نقد میشود؟! در صورتی که افراد دیگر هم یک جور لهجه یا نوع خوانش دارند. مثل...
به آنها هم این نقد وارد است...
پورتراب: برای ما از همه شدیدتر است! البته ما نقدی را که به آنها میشود، نمیخوانیم. (خنده)
چون در این جنس موسیقی کلام و نوع بیان خیلی مهم است و میتوان گفت تنها المان ایرانی این موسیقی است...
امیری: این موسیقی هیچ نُت ایرانی ندارد اما یک خارجی متوجه میشود غربی نیست، البته ممکن است تشخیص ندهد این موسیقی ایرانی است اما میفهمد که کاملا غربی نیست. یک اتفاق ناخودآگاه است. به هر حال یکسری شنیدهها از کودکی در ذهن ما جا گرفته و بهصورت غیرعمدی جاهایی استفاده میشود و برای خود ما هم خیلی محسوس نیست.
رمضان: ۹۹درصد کسانی که اینجا موزیک گوش میکنند فقط به کلام دقت میکنند.
این موضوع چقدر در اینکه موسیقی شما به سمت پاپ - راک برود، تاثیر داشته است. به هر حال اینکه کجا زندگی میکنید و برای چه کسانی مینوازید، مهم است. چقدر دغدغه موسیقی شما بوده که اینطور کار کنید؟
پورتراب: هر هنرمندی باید همینطور باشد. یک نقاش هم باید در کارش تا حدودی مخاطب غیرحرفهای را هم در نظر بگیرد، در غیر این صورت خودمان را از مردم جدا میکنیم. اما اینکه بخواهیم خودمان را به گوش مردم وابسته کنیم، خیر اینطور نیست.
کشیشی: بهنظرم ما فقط سعی میکنیم که موزیک باکیفیتی ارایه دهیم، برای ارتباط با سطح شنیداری مردم عادی بعضی وقتها مجبوریم یکسری چیزها را درنظر بگیریم، ولی نه اینکه بخواهیم گوشهای ناآشنا را مبنای کارمان قرار بدهیم.
آبرون: میخواستم بگویم فرمت ساز زدنم را طوری انتخاب کردهام که عوام بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
پورتراب: ما کلا دورپرست هستیم. یعنی اگر یکی از طرفداران کامنت «نیما» را در خیابان ببیند که به خانه میرود، این گروه برایش افت میکند! اگر نیما در ایران مانده هم برای خودش بهتر است و هم برای کسانی که کارش را دوست دارند، چون هم ما پیشرفت میکنیم و هم گوش آنها به موسیقی حرفهای عادت میکند و با هم بالا میآییم. گاهی یک مجله خارجی از ما خبر کار میکند که اتفاق جالبی است که ما از جای دیگر حمایت میشویم، اما این برای یک عده خیلی مهم است؛ در صورتی که ممکن است اصلا ندانند موسیقی ما چیست! ایرانیها یک مقدار به کسانی که دم دستشان هستند راغب نیستند. خیلیها گفتند از وقتی مجوز گرفتید، ما دیگر موسیقیتان را گوش نمیکنیم!
رمضان: مجوز گرفتن این دست موسیقی بهنظرم شروع خوبی است. حتی گروههایی مانند اوهام یا... . میدانم که خوراک یک خواننده پاپ صدبرابر ماست، اما مطبوعات میتواند کمک کند این موزیک در جامعه شنیده شود. چه اشکالی دارد این جنس موزیک در برج میلاد اجرا شود. این ژانر موسیقی، بیمورد یک تایتلی گرفته که موزیک راک خشن است یا موزیسینهایشان گاز میگیرند و از این حرفها! به نظرم باید این موسیقی توسط مطبوعات نقد و بررسی شود. این کار باعث ایجاد رقابت میشود و همه تلاش میکنند موسیقی بهتری تولید کنند.
بعد از سال ۱۳۷۶ گروههایی با هم کار کرده و گروهها منحل شده و یک عده به خارج از ایران رفتهاند. اما کامنت از این نظر خیلی خوب پیش آمده و سعی کرده وحدت بند حفظ شود. و ارتباط خوبی با علاقهمندانش دارد. آیا این اتفاق آگاهانه و با برنامهریزی بوده یا چون یک صفحه در فیسبوک داشتهاید، این ارتباط حفظ شده است؟
رمضان: اوایل دهه ۷۰ شرایط سخت بود و گروههایی از جنس ما درآمدی نداشتند و در نهایت به جایی میرسیدند که مجبور میشدند گروه را رها کنند. چون یکی از مسایل اصلی گذران زندگی موزیسینهاست. مورد دیگر اینکه در کل ایران کارهای گروهی یک مقدار سخت است و در گروه هر کسی میخواهد نظر خودش را بگوید و هر کسی هم فکر میکند بهترین نظر را دارد. البته خیلیجاها ما هم به بنبست میرسیم و شاید اصلا نتوانیم با هم حرف بزنیم، اما تقریبا یاد گرفتهایم که به نظرات مخالف هم احترام بگذاریم. توانایی و نقاطضعف یکدیگر را میدانیم و بر این اساس جلو میرویم.
امیری: دراصل باید بتوانیم یکدیگر را درک کنیم. سنمان هم یک مقدار بالاتر رفته، زمانی که سن پایینتری داشتیم دعواهایمان را کردهایم. از این تجربیات استفاده میکنیم که کارمان را پیش ببریم. خبری از آینده نداریم اما تا به حال با هر سختی که بوده پیش رفتهایم. الان یک سال است که برای آلبوم مجوز گرفتهایم و اتفاقات خوبی افتاده یعنی قسمت سخت ماجرا را رد کردهایم.
پورتراب: از ابتدا هم در همه موارد با هم مشورت میکردیم. بهنظرم اهداف بلندمدتمان خوب پیش رفت. اینجا فکر کردن به اهداف کوتاهمدت سخت است. موزیسین باید روی استیج باشد و اگر این امکان را نداشته باشد، ممکن است نتواند به کارش ادامه دهد.
ارسال نظر