۱۳۰۱۱۵
۱ نظر
۵۰۸۳
۱ نظر
۵۰۸۳
پ

ما خیلی با مزه‌ایم !

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما

یکی از پر سر و صداترین سریال‌های ماه رمضان امسال «هفت سنگ» بود. سریالی که سر و صدای آن به رسانه‌های ایرانی ختم نشد و برای چند روزی سرخط خبرهای مجله «تایم»، «هافینگتن پست» و ... شد. حاشیه‌هایی که آوازه‌اش به کمیسیون فرهنگی مجلس هم رسید.

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما
مجله زندگی ایده آل: یکی از پر سر و صداترین سریال‌های ماه رمضان امسال «هفت سنگ» بود. سریالی که سر و صدای آن به رسانه‌های ایرانی ختم نشد و برای چند روزی سرخط خبرهای مجله «تایم»، «هافینگتن پست» و ... شد. حاشیه‌هایی که آوازه‌اش به کمیسیون فرهنگی مجلس هم رسید و قرار بر این شد تا کمسیون بررسی صدا و سیما هم آن را بررسی کند. در تمام مدتی که این سریال پخش می‌شد، عوامل تولید ممنوع‌المصاحبه بودند. هیچ رسانه‌ای نمی‌توانست با آنها حرف بزند و حرف‌های آنان را بشنود. بعد از اینکه موج سروصدا خوابید، سراغ‌شان رفتیم و حرف‌های آنها را شنیدیم.

جالب است که آنها موضع عجیبی داشتند، از همان اول همه ماجرا را می‌دانستند و گفتند ‌ای کاش دوستان کمی بیشتر صبر می‌کردند و به جای بر پا کردن این سر و صدا و به راه انداختن این موج، اجازه می‌دادند قسمت‌های بیشتری از سریال پخش شود و بعد در مورد خوب و بد بودن یا اقتباس از سریال «خانواده مدرن» صحبت می‌کردند. بازیگران این سریال از این همه «خاله زنک» بازی‌های دوستان رسانه‌ای آزرده خاطر شدند، اما با تمام این اتفاقات سریالی که در آن بازی کردند را دوست داشتند و عقیده دارند جای این سریال بین سریال‌های ایرانی خالی بود.

سریال خوب ایرانی باید...

شبنم مقدمی: سریال خوب خانوادگی ایرانی، یعنی سریالی که مشخصات واقعی و ایده‌آل یک خانواده ایرانی در آن وجود داشته باشد. در سریال «هفت سنگ» ما همان چیزی که درواقع هست را نشان می‌دهیم، ضمن اینکه آن چیزی که آرزومند هستیم باشد را هم به تصویر می‌کشیم. یعنی فانتزی‌ها و آرزو‌های یک خانواده را نشان می‌دهیم. اتفاق عجیبی این چند سال اخیر در تلویزیون افتاده است؛ شکل شیرین خانواده و آنهایی که روابط صحیح و خواستنی دارند، کمتر در تلویزیون و سریال‌های ایرانی به نمایش گذاشته می‌شود.

زمانی سریال «همسران»، «خانه سبز» و... ساخته می‌شد و در عین حال، هم جذاب بود و هم خواستنی و البته تاثیرگذار. روابط بین فردی در خانواده تاثیر مثبت داشت، اما از یک جایی دیگر به دست فراموشی سپرده شد، دلیلش را نمی‌دانم، شاید زمینه‌هایی اجتماعی وجود داشت. فکر می‌کنم پیش زمینه‌ای برای قطع این دست از سریال‌ها وجود داشت اما به هر حال این اتفاق افتاد و بعد از مدت‌ها «هفت سنگ» تولید شد که کمی به دوران طلایی سریال‌های خانوادگی ایرانی نزدیک بود.

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما

چیزی که در مورد «هفت سنگ» می‌توانم بگویم این است که این سریال تمام تلاشش را کرد تا آن چیزی که یادمان رفته، مهربانی‌هایی که از خاطرمان رفته یا نکات شیرینی که در خانواده‌های ایرانی گم شده را برای‌مان یادآوری کند. اینکه خیلی ساده می‌توان آن را برگزار کرد؛ مانند جمع شدن خانه مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها در ظهر جمعه که فکر کنم در خاطرات کودکی همه ما هست و دیگر اتفاق نمی‌افتد. این سریال قصد دارد همین نکات را یادآور شود که ما این طوری بودیم و می‌توانیم باز هم باشیم.

بهنام تشکر: به نظرم اگر سریال و خانواده را تعریف کنیم مساوی سریال خانوادگی خواهد شد؛ یک سریال تلویزیونی که صرفا در مورد خانواده و ارتباط آدم‌ها با یکدیگر باشد؛ ارتباط‌هایی که درون خانواده شکل می‌گیرد؛ ارتباط مادر و پسر، پدر و دختر، فرزندان با پدر، فرزندان با مادر و برعکس و ارتباط فرزندان با پدر و مادر. تعریف این ارتباطات و پیش‌بینی آنها روی کاغذ و تولید شدن یک سریال منجر به تولید یک سریال خانوادگی می‌شود. به نظر من سریال خانوادگی این است و از زاویه‌های مختلف می‌توان به آن نگاه کرد. ممکن است خانواده‌ای، با اتفاقی مواجه شود که نحوه برخورد تک تک اعضای این خانواده و برآیند آنها از همان اتفاق متفاوت است.

به نظر من تعریف سریال خانوادگی سخت نیست و در خودش مستتر است. «هفت‌سنگ» جزء خانوادگی‌ترین سریال‌های این سال‌هاست. چراکه در مورد ارتباطات پسربچه با یک پدر یا ارتباط همان پسر با مادرش، ریز می‌شود. یا پسری را نشان می‌دهد که ازدواج کرده است اما هنوز با پدرش مشکل دارد.ارتباط برادر و خواهری که معلوم است از کودکی با هم کل کل داشتند. این سریال تا جایی که توانسته این ارتباطات را نشان داده است. محدودیت‌ها هم به لحاظ زمان و ماه رمضان است. در نوشته‌ها هم تلاش شده که این ارتباط‌ها به خوبی نشان داده شود. در بازی‌ها هم این اتفاق مشهود است. بازی‌های ما از متن گرفته شده است و سعی کردیم یکسری چیزهایی هم به آن اضافه کنیم.

فرناز رهنما: در این سال‌های اخیر سریال‌های‌مان را اسم‌گذاری کرده‌ایم، به‌خصوص سریال‌های طنزمان را؛ طنز اجتماعی، طنز اجتماعی ـ خانوادگی، طنز خانوادگی. به نظر من «هفت سنگ» صددرصد یک سریال خانوادگی است، چرا که با خانواده سر و کار دارد. هنجار اجتماعی را درکنارش پررنگ نمی‌کنیم و بیشتر به جزئیات آن در خانواده می‌پردازیم. حالا باید بپرسیم سریال خانوادگی موفق چه سریالی است؟ به نظر من سریالی موفق است که شعار درآن وجود نداشته باشد تا خانواده ایرانی بتواند با آن ارتباط برقرار کند. فقط درس ندهد و نصیحت نکند. جزئیاتی را مطرح کند که وجود دارد. ویژگی «هفت سنگ» هم در این است که به نکاتی اشاره می‌کند که هیچ کدام از ما در سریال‌ها ندیده‌ایم، در صورتی‌که در زندگی مردم وجود دارد.

حاشیه‌های هفت سنگ

شبنم مقدمی: اتفاق‌ها و حاشیه‌هایی که برای «هفت سنگ» به وجود آمد در علاقه ما تاثیری ندارد. در مجموعه‌ای قرار گرفتیم، متن را خواندیم، پذیرفتیم و بازی کردیم. با تمام وجودمان هم بازی کردیم. دوست ندارم از طرف همه حرف بزنم، اما می‌دانم واقعا همین‌طور است. ارتباط خوبی با کارگردان داشتیم. ارتباط خوبی با متن برقرار کردیم.

خودمان با پشت صحنه ارتباط خیلی خوبی داشتیم و همه چیز در طول ضبط خوب پیش رفت. یک خاطره خوب است و این حواشی به ما مربوط نیست. ما کاری را انجام دادیم که دل‌مان خواست و برای انجام آن انرژی گذاشتیم و تولید کردیم. احساس می‌کنم چیزی که تماشاگر را جذب سریال می‌کند، ‌همه این موارد است و تمام این انرژی است که چشم تماشاگر را به خودش جذب می‌کند. به نظر من این بخش خیلی به ما مربوط نمی‌شود.

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما

بهنام تشکر: حاشیه‌هایی که برای «هفت سنگ» به وجود آمد داستان‌های خاص خودش را داشت. فکر می‌کنم موجی بود که آمد و رفت. الان دیگر آن موج وجود ندارد و هنوز هم که هنوز است سریال پخش می‌شود و بیننده‌های خودش را دارد و دلیل نمی‌شود که عده‌ای از این قضیه شاکی بودند و عقیده داشتند که این سریال گرته‌برداری از یک سریال آمریکایی است، کل ایران «هفت سنگ» را تحریم کنند. به نظر من جای این سریال بین سریال‌هایی که تا به حال ساخته شده، خالی بود حالا هر حاشیه‌ای که می‌خواهد داشته باشد. هر کسی علاقه دارد سریال را تماشا کند و هر کسی علاقه ندارد می‌تواند تماشا نکند (خنده).

شبنم مقدمی: فکر می‌کنم از یک جایی به بعد دوستان متوجه شدند خیلی شلوغش کردند و تند رفتند. به این دلیل که قصه‌ سریال حالا دیگر مستقل شده و سر و شکل خودش را دارد. هیچ‌کس از ابتدای امر نه دوست داشت دروغی بگوید و نه پنهان‌کاری کند که داستان این سریال یک اقتباس است. چیزی نبود که آن را مخفی کنیم اما بعد از پخش قسمت اول متوجه شدیم بعضی‌ها چوب دست‌شان گرفته‌اند و در حال زدن ما هستند. این اتفاق‌ها کمی اوقات تلخی برای ما ایجاد کرد اما آخرش می‌گفتیم اشکال ندارد.

بهنام تشکر: واقعا چطور می‌شود عین به عین یک سریال آمریکایی باشد. این به معنای گسترش فرهنگ آمریکایی است و چيزي امکان‌پذیر نیست. هدف ما در این سریال بیان کردن جنس ارتباطات بود و از اینکه دیدیم چه داستان‌هایی برای سریال‌ پیش آمده، غافلگیر شدیم.

فرناز رهنما: دوست داشتیم بعد از تمام شدن سریال، نظر دوستان را بپرسیم و ببینیم اقتباسی که انجام دادیم چطور از آب درآمده است؟ و تصمیم داشتیم در مورد آن بخش از ماجرا حرف بزنیم. ما از همان ابتدا می‌دانستیم.

ما خبر داشتیم!

شبنم مقدمی: مگر کار عجیبی کرده‌ایم. مگر «هفت سنگ» اولین سریال اقتباسی ایران است؟ یا قرار است آخرین باشد؟ این کار تازه‌ای نیست و در تمام دنیا رایج است و در همین کشور خودمان هم بارها دیده‌ایم که از فیلم‌ها و سریال‌های خارجی اقتباس می‌شود. دوست دارم بدانم اگر بار دیگر این اتفاق بیفتد، واقعا تیم «هفت سنگ» باید بیاید و اعتراض کند؟ این روش درست است؟

فرناز رهنما: اکثرا فیلم‌ها و سریال‌ها برداشته شده از فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی، ترکی و... است. چه اشکالی دارد؟ همه جای دنیا این اتفاق می‌افتد، سوژه را انتخاب کرده و براساس فرهنگ و ارزش‌های خودشان یک کار فرهنگی تولید می‌کنند و آن را با دید خودشان ارائه می‌دهند. این اصلا اتفاقی نبوده که کسی بخواهد آن را کشف کند. حداقل دوستان کمی صبر می‌کردند و سریال را تا انتها می‌دیدند. از قبل اعلام شده بود و همه ما منتظر بودیم که در انتهای داستان از آنها نظرشان را در مورد خوب یا بد بودن این اقتباس بدانیم. نه اینکه کسی ادعای کشف کردن کند که این سریال اقتباسی از «خانواده مدرن» است.

شبنم مقدمی: بهتر بود یک مقایسه کیفی در مورد این اتفاق می‌شد. مثلا می‌گفتند که خوب بود این کار را برای بهتر بودن انجام می‌دادید. مقایسه‌های کیفی و تکنیکی انجام می‌شد. نمی‌دانم که چرا ما تا این اندازه عاشق خاله زنک‌بازی هستیم. همین چند روز پیش کسی روی وایبر من پیغام داده بود: «جواب بده! تو در مقابل کسی که طرفدار تو هستم، موظف هستی جواب بدهی! چطور توانستی با اندیشه من این کار را انجام دهی؟» چند بار این پیغام را از بالا تا پایین خواندم و نمی‌دانستم که این آدم اصلا چه کسی است و من با اندیشه او چه کار کرده‌ام؟! به او می‌گویم شما.

جواب می‌دهد که «من طرفدارت هستم و تو موظف هستی به من جواب بدهی!» گفتم: من روابط عمومی سازمان نیستم، زنگ بزن آنجا و هرقدر که دوست داری انتقاد کن و از آنها جواب بخواه! این نوع برخورد‌هاست که به تن تو تیغ می‌کشد و از خودت می‌پرسی که برای چه کسی این‌قدر زحمت کشیده‌ای؟ این‌طوری دل چرکین می‌شوم. نمی‌خواهم این را بگویم که برخورد خوب نداشتیم. اما واقعا خستگی به تن ما می‌ماند.‌ کاش کمی درک داشتیم و کاش کمی صبور بودیم. بهتر بود دوستان صبر می‌کردند و می‌دیدند که انتهای این مجموعه به کجا می‌رود.

بهنام تشکر: تعدادی از این انتقاد‌ها جهت‌دار بوده و تعدادی دیگر بی‌جهت. یکسری از دوستان با تعدادی از سریال‌ها مخالف‌اند و تعدادی دیگر هم کلا مخالف سریال‌های ایرانی هستند. یکسری هم هستند که با سریال‌ها و فیلم‌های توقیف شده مشکل دارند. این موج‌ها وجود دارد. اسم ‌آن رویش است، موجی است که می‌آید ومی‌رود. اینکه به دلیل اعتراض یک طیف کل ایران سریال را نبینند، باورپذیر نیست. اصلا فرض را بر این می‌گیریم که شما نسبت به این سریال اعتراض دارید. خب بهتر نیست که این اعتراض را به گونه بهتر و با انشای درست‌تری ابراز می‌کردید؟

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما

فرناز رهنما: به قول آقای بذرافشان دو جور طنز در ایران جا افتاده است؛ یکی طنزهایی که نقش منفی دارند و ما به کارهای زشت آنها می‌خندیم و دیگر طنز‌های مثبت. نویسنده ایرانی خیلی سراغ طنزهایی که نقش‌های منفی دارند نمی‌رود؛ به هر دلیلی که می‌تواند خط قرمزهای این ژانر باشد یا سختی اضافه‌ای که برای تولید یک داستان بايد متحمل شود. آدم منفور در سریال‌های ایرانی نداریم. دلیل دیگری که سریال خانوادگی به این شکل جزئی نداریم، این است که یک کارگردان باید خیلی جرات داشته باشد تا شش شخصیت اصلی با چهار کودک که همه باید مثبت باشند را در یک داستان بگنجاند. این کار شهامت زیادی می‌خواهد و خیلی سخت است. شاید یکی از دلایلی که کمتر به آن پرداخته می‌شود این است که جنس سلیقه ایرانی‌ها عوض شده است.

شبنم مقدمی: یک نکته دیگر را هم باید در نظر بگیریم. این رسانه است که سلیقه تماشاگر را عوض می‌کند. همان موقع که سریال «همسران» تولید شد، رسانه این وظیفه را داشت که به مخاطب بگوید این سریال را ببیند و حالا به نظرم بعد از این دو دهه «هفت سنگ» یک جورهایی پرچم‌دار این اتفاق است. امیدوارم که ادامه پیدا کند و سعی کنیم توجه تماشاگر را به دیدن یک سری روابط سالم، شیرین و مهربان جلب کنیم. ما (منظورم از ما کسانی است که از ابتدای امر تعیین می‌کنند که چه سریالی باید ساخته شود) باید بستری را فراهم کرده و خوراک بصری درستی برای تماشگر فراهم کنیم و چه خوراکی بهتر از سریال‌های ایرانی است؟ ما با خودمان تعارف نداریم. ماهواره وجود دارد و تمام تلاش ما این است که مردم به سمت ماهواره نروند و سریال‌های ایرانی را ببینند. پس باید کیفیتی در تولید سریال‌های‌مان در نظر بگیریم که مردم سریال‌های ما را انتخاب کنند.

داستان ریزش مخاطب

بهنام تشکر: جام‌جهانی فوتبال، والیبال و البته مذاکرات ۱+۵ باعث این اتفاق شد تا مخاطبان سریال‌های ماه رمضان کمتر از سال‌های قبل باشند.

فرناز رهنما: از سویی دیگر خیلی‌ها بعد یا قبل از فوتبال تصمیم می‌گرفتند سریال‌ها را دنبال کنند و این شاید یک اتفاق خوب هم به حساب می‌آمد.

بهنام تشکر: جالب است که این جام‌جهانی، مانند جام‌جهانی‌های قبلی نبود. با وجودی‌که گل‌های زیادی رد و بدل شد اما هیجان سال‌های پیش را نداشت. شاید ما بزرگ‌تر شدیم و دیگر آن شور و حال را نداشتیم.

شبنم مقدمی: من که واقعا هیچ چیزی از فوتبال سرم نمی‌شود. فقط یک چیزی را فهمیدم. هیجان زیادی برای تماشای فوتبال دارم! روزی که ایران و آرژانتین با هم بازی داشت ما سر فیلمبرداری مدینه بودیم. با وجودی‌که کار خیلی فشرده بود، یک ساعتی ما را تعطیل کردند و همه نشستیم بازی را ببینیم. همان موقع بود که متوجه شدم اصلا ظرفیت فوتبال دیدن را ندارم. همان یک بازی را دیدم، هیجان زیادی داشتم و در حال سکته کردن بودم و آن قدر هیجان زیاد به خرج دادم که به من گفتند «تو برو. نمی‌خواد فوتبال را تماشا کنی.» (خنده)

بهنام تشکر: جالب این بود که ما آن بازی را یک، هیچ باختیم و بعد از بازی ملت بیرون ریختند و خوشحالی کردند. هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد.

شبنم مقدمی: خب، انتظار داشتیم ۱۶ گل بخوریم، فقط یک گل خوردیم.

بهنام تشکر: چون که صد آید، نود در پیش روست.(خنده)

خانم مقدمی! امسال در دو سریال کاملا متفاوت، دو نقش کاملا متفاوت را بازی کرده‌اید، نگران نشدید که مخاطب نتواند با شما ارتباط برقرار کند؟

شبنم مقدمی: نقش‌هایی که امسال بازی کردم خیلی از هم متفاوت است. ژانر‌ها کاملا با هم تفاوت دارد؛ یکی از آنها ملودرام اجتماعی است و دیگری طنز اجتماعی. ضمن اینکه من و مهدی سلطانی نکاتی را برای دو شخصیت طراحی کرده بودیم که خیلی از هم متفاوت بودند. اول خودم کمی ترسیدم که نکند مخاطب با هیچ کدام از این دو نقش ارتباط برقرار نکند. اما بعد از چند قسمت گفتم نه و از یک جایی برای خودم چالش برانگیز هم بود.

پاک کردن نیما و نازنین

می‌دانید که بهاره رهنما و سروش صحت بارها و بارها با همدیگر همبازی بوده‌اند و روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند. از این نترسیدید که شبیه آنها شوید؟ با توجه به اینکه یک طرف ماجرا رهنما هم هست؟

فرناز رهنما: خیلی سوال خوبی است. اولا اینکه بهاره و سروش بین ۹ تا یازده نقش را بازی کرده‌اند. چند سریال، چند تئاتر و چند فیلم در شبکه خانگی. من خودم به عنوان فرناز دو بار با ارژنگ امیرفضلی کار کردم. دو بار با عمار تفتی کار کردم و این بار دوم است که با بهنام تشکر همبازی شده‌ام. اما چرا همبازی شدن با بهنام تشکر این قدر پررنگ شده؟ خب، سریال «ساختمان پزشکان» سریال موفقی بود. ما هم جزو دو شخصیت اصلی سریال بودیم. اما فکر کردیم که این بار برای ما چالش خیلی خوبی است و به جای اینکه از بازی کردن روبه‌روی هم فرار کنیم، این تابو را بشکنیم یا توانمندی‌مان ثابت ‌شود و یا نه؟ اما فکر می‌کنم تا به حال موفق بودیم. با هدایت آقای بذرافشان، تلاش هر دوی ما و متفاوت بودن فضای متن توانستیم نیما و نازنین را از ذهن همه پاک و روزبه و الهام را جایگزین کنیم. شاید اگر بستر مناسبی برای کار سوم فراهم شود و متن متفاوتی را به ما پیشنهاد دهند، قطعا این اتفاق دوباره بیفتد. نمی‌گویم ترس نداشتیم اما با جلسات و تمرین‌هایی که داشتیم تلاش کردیم و موفق هم ظاهر شدیم.

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما

بهنام تشکر: من اصلا به ساختمان پزشکان فکر نکردم، ما فقط روی متنی که می‌آمد تمرکز داشتیم. شاید اوایل کمی شبیه می‌شدیم اما بعد از چند جلسه دیگر آن نقش‌ها را رها کرده بودیم. جنس ارتباطات فرق می‌کند اگر متن متفاوت باشد. قطعا بار سوم هم در راه خواهد بود.

شبنم مقدمی: من هم خواهر و خواهر شوهر را بازی می‌کنم. (خنده)

هفت سنگ از خانواده مدرن با مزه‌تر است

خود شما سریال «خانواده مدرن» را دیده‌اید؟

شبنم مقدمی: من چند قسمت از «خانواده مدرن» را دیدم. سه یا چهار قسمت دیدم و کلی قربون خودمون رفتم و به همه بچه‌ها گفتم که سریال ما خیلی‌ بامزه‌تر است. نه به این خاطر که خودمان بازی کرده بودیم، نه اما به نظرم آمد که ما خودمان بامزه‌تر هستیم. به دل من بیشتر می‌نشیند، چرا که ایرانی‌تر است و به سبک و سیاق زندگی ما نزدیک‌تر است. حالا هنوز قسمت‌های زیادی از هفت سنگ مانده و به قولی «گل‌هایش» مانده. تازه در حال جذاب‌تر شدن است.

بهنام تشکر: به نظر من هیچ‌چیز ویژه‌ای ندارد. در مورد خانواده است. کلا در نمایش چه در تئاتر، چه سریال و چه سینما. سی هفت، هشت موقعیت بیشتر نداریم که شاید تنها دو یا سه موقعیت آن را به لحاظ خط قرمزی نمی‌توانیم نشان دهیم و اصلا در فرهنگ ما هم نیست. می‌ماند مابقی آن. خیلی از موقعیت‌های باقی‌مانده در خانواده‌های ما ایجاد شده است. باید با همان موقعیت‌ها جلو برویم و نمی‌توان هیچ چیز ماورائی درمورد آن گفت. خود من یک قسمت از این سریال را دیدم و دیگر فرصت نکردم آن را ببینم. قبل از اینکه این سریال را بازی کنم آن را دیده بودم و راستش مرا جذب خودش نکرد!

مگر ما را نمی‌شناسید؟!

شبنم مقدمی: سهم ما، کسانی که در این گفت‌و‌گو شرکت کردیم، بازی کردن در مجموعه‌ای است که خیلی دست‌اندرکار دارد. تا همین امروز کسی به من یا بهنام تشکر نگفته که شما بازی‌تان را هم از روی همان سریال کپی کرده‌اید! مگر می‌‌شود؟ با این اوصاف خیلی تفاوت وجود دارد. یک مادر ایرانی رو به من می‌کند و می‌گوید من دقیقا همین مشکل را با بچه‌هایم دارم پس نمی‌تواند کپی شده عین به عین باشد! این حرف نادرستی است و از روی تفکر نیست.

فرناز رهنما: به قول آقای بذرافشان اگر کسی قرار است به کسی شلیک کند، یکی باید جلویش قرار بگیرد و وسیله باید تفنگ باشد. مگر بار اولی است که یک کار می‌کنم. مگر من نمی‌توانم تفنگ را تبدیل به تیرکمان کنم که کسی نفهمد. پس بهتر است این‌طور فکر کنیم که قصدی در آن است. می‌خواسته چیزی را شروع کند و بعد مضامین خودش را بین آنها قرار دهد و جالب است که هیچ کسی به این قضیه توجه نمی‌کند. یک پسربچه دو ساله هم می‌تواند چنین کاری را انجام دهد که کسی متوجه نشود، پس نتیجه می‌گیریم قصدی در آن وجود دارد.

شبنم مقدمی: کارنامه تمام این آدم‌ها مشخص است. کارهای قبلی آنها نشان می‌دهد که چه کاره هستند. اینها را باید در مورد کسی بگوییم که او را نشناسیم.

دعوت می‌شویم، خودمان نمی‌آییم

چطور شد در این سال‌های اخیر شاهد حضور بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون هستیم؟

بهنام تشکر: بازیگران تئاتر به تلویزیون دعوت می‌شوند، خودشان به تلویزیون نمی‌آیند. (خنده)

گفت‌وگو با شبنم مقدمی، بهنام تشکرو فرناز رهنما

شبنم مقدمی: این هوشمندی کارگردان و تهیه‌کننده است. برای اینکه می‌بیند با این اتفاق کیفیت بازی بهتری را در اختیار دارد و با اخلاق حرفه‌ای‌تری روبه‌رو می‌شود. با تمام این خوبی‌ها چطور می‌تواند بی‌خیال این گنجینه شود و از خیابان بازیگر انتخاب کند؟ اما بازیگر به معنای بازیگر، ریشه‌اش در تئاتر است. تجربه ثابت کرده، کسانی روی پرده سینما یا صفحه تلویزیون درخشیده‌اند که ریشه‌شان در تئاتر سفت شده که به نظر من خیلی دیر این اتفاق افتاده است.

فرناز رهنما: در همه جای دنیا این اتفاق می‌افتد. خیلی زودتر از اینها باید این اتفاق می‌افتاد. همین‌طور که قبلا هم بود. سیل دیگری وارد سینما و تلویزیون شد و تئاتر و سینما از هم جدا شدند اما الان دوباره این موج در حال شکل‌گیری است.

بهنام تشکر: داشتم به همین سؤال فکر می‌کردم و با کسی در محور همین سؤال هم صحبت می‌کردیم، این سؤال را می‌پرسیدم که چه زمانی دوران طلایی تئاتر ما بود؟ زمان حسین پاکدل. تمام بچه‌هایی که الان در تلویزیون بازی می‌کنند هم برای همان زمان هستند. بعد از او چند بازیگر وارد تئاتر شدند؟ چند بازیگر آمدند، ماندند و شکوفا شدند؟

شبنم مقدمی: به نظرم فضای بالیدن فراهم شد و در واقع این از بیرون دیده شد.

بهنام تشکر: چند کارگردان خوب و جوان وجود دارد که همه آنها مولف هستند و می‌توانم بالای۲۰ بازیگر و ۲۰ کارگردان برای شما اسم بیاورم که متعلق به همان دوره هستند و حالا هر کدام آنها آمده‌اند در سینما و تلویزیون وکار خوب انجام می‌دهند. اما بعد از آن می‌بینیم که اتفاق خاصی رخ نداده است. شاید یک یا دو بازیگر خوب ببینیم که در تئاتر گل کرده‌اند.

فرناز رهنما: برعکسش هم همین‌طور است. همان‌طور که خوشحال می‌شوم بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون می‌آیند، از آمدن بازیگران سینما به تئاتر هم خوشحال می‌شوم. نه‌تنها لجم نمی‌گیرد بلکه خوشحال هم می‌شوم. همه حق دارند تجربه کنند. ورود خیلی مهم نیست، ماندگاری مهم است. اگر خوب باشند می‌توانند تبدیل به بازیگر سه مدیوم اصلی (سینما، تئاتر و تلویزیون) شوند اما اگر خوب نباشند، با یک یا دو بار کار کم‌رنگ می‌شوند و در همان سینما یا تلویزیون می‌مانند. اخلاق حرفه‌ای و بازی حرفه‌ای جزء ارکان ماندگاری یک بازیگر به شمار می‌آید.

شبنم مقدمی: به نظرم هیچ خط‌کشی وجود ندارد، بازیگر باهوش می‌داند که اینجا صحنه تئاتر است و آنجا پرده سینما. می‌توانیم این مدیوم‌ها را از هم تفکیک کنیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • امیر

    منخیلی این سه تا بازیگر رو دوست دارم
    مخصوصا شبنم مقدمییییییییییی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج