جار و جنجال های ماجرای شباهت هفت سنگ به سریال خانواده مدرن
درباره همه سنگ زدن ها به «هفت سنگ»
بمب از اولین شب ماه مبارک رمضان منفجر شد. از یکی دو ساعت پس از پخش اولین قسمت «هفت سنگ»، زبانه تند و تیز آتش اعتراض ها و طعنه ها برای شباهت این مجموعه به سریال «خانواده مدرن» بالا گرفت و خبر دست به دست از سایت های خبری تا فیس بوک چرخید.
همشهری ج وان: بمب از اولین شب ماه مبارک رمضان منفجر شد. از یکی دو ساعت پس از پخش اولین قسمت «هفت سنگ»، زبانه تند و تیز آتش اعتراض ها و طعنه ها برای شباهت این مجموعه به سریال «خانواده مدرن» بالا گرفت و خبر دست به دست از سایت های خبری تا فیس بوک چرخید.
روزنامه ها و سایت ها تیتر زدند «آبروریزی در صدا و سیما». همه نوشتند کپی نعل به نعل از یک سریال آمریکایی. نسخه ویدئویی مقایسه سکانس های اولین قسمت هم خیلی زود منتشر شد و همه شباهت ها و تفاوت های نسخه ایرانی نسبت به نمونه آمریکایی اش را فهرست کردند. حتی ماجرا به وب سایت هفته نامه TIME هم کشید. حالا همه جلوی آبروریزی، کلمه «بین المللی» را هم اضافه کرده بودند.
پای مجلس هم وسط کشیده شد. اعضای کمیسیون فرهنگی مسئولان تلویزیون را صدا کردند تا درباره جنجالی ترین اتفاق این روزهای سیما جواب بدهند. «هفت سنگ» هنوز زیر ذره بین مسئولان و رسانه هایی است که از روز اول بر طبل رسوایی سازندگان سریال و مسئولان تلویزیون کوبیده اند.
اما علیرضا بذرافشان کارگردان خوش سابقه و سرپرست نویسندگان سریال فعلا تن به گفتگو نمی دهد و پاسخ به همه پرسش ها و ابهام ها را حواله می دهد به وقتی دیگر؛ به زمانی که حاشیه ها کمی کمتر شده باشد و حرف های او به جنجالی دوباره تبدیل نشود. ما هم عجالتا با چند ابهام متنی و فرامتنی ماجرا را بررسی کرده ایم تا یکی دو هفته دیگر که با بذرافشان به گفتگو بنشینیم و با او درباره همه اتفاق های پیش آمده چالش کنیم. درباره این همه سنگ زدن ها به «هفت سنگ».
«من از سال قبل در مصاحبه های مکرری که با مطبوعات داشتم، به قضیه اقتباسی بودن این سریال اشاره کردم و تعهدی برای کتمان کاری در میان نبوده است. حتی یکی از مطبوعات سال گذشته از قول من تیتر زد که: «مدرن فامیلی، ایرانی می شود». از سویی ما مسئله اقتباس و ایرانیزه کردن این سریال معروف و پربیننده آمریکایی را مطرح کرده بودیم و همه این موارد، صحت گفته های ما را تایید می کند. اقتباس و برداشت از آثار هنری هم در تمام کشورهای دنیا ملموس و مسبوق به سابقه است و اصولا همیشه آثار موفق هنری در معرض بازتولید و دوباره سازی بوده اند.»
بذرافشان در تنها گفتگوی رسانه ای این روزهایش (با روزنامه بانی فیلم) این حرف ها را زده و توضیح داده تفاوت های زیادی نسبت به نسخه خارجی وجود دارد: «ما تنها ساختار کلی را از سریال خانواده مدرن الهام گرفتیم و در جزییات، روابط و دیالوگ ها کاملا متکی به نویسندگان خود بوده ایم؛ به طوری که حتی گاه نگارش یک قسمت تا سه هفته به طول می انجامید.
کلیت کار هم یک سال در مرحله نگارش بود و ما چیزی کم نگذاشتیم و قصد تقلید نعل به نعل را نداشتیم که حالا برخی ادعای افشاگری دارند. اگر قسمت های آتی را ببینید، کاملا متوجه تفاوت های مشهود «هفت سنگ» و شاخصه های ایرانی آن خواهید شد. ما شوخی های مختص به جامعه و خانواده ایرانی را در دل کار گنجانده ایم و مناسبات حاکم بر قصه هم به کل برای مخاطب داخلی آشنا خواهد بود و نمی توان گفت یک سریال آمریکایی در حال پخش است که هیچ ارتباطی به فرهنگ ما ندارد.
او از برچسب اقتباس درباره سریالش هم نمی ترسد؛ «در خود آمریکا هم مسئله اقتباس امری معمول است و همین سریال «خانه پوشالی» پس از ۲۰ سال دوباره سازی می شود. اتفاقا من امیدوارم فرهنگ اقتباس در کشور ما جا بیفتد و این ماجرا بستری شود برای آنکه نویسندگان در کنار طرح مضامین تازه، از توجه به آثار روز و مطرح دنیا هم در امر اقتباس و وجوه مختلف آن بازنمانند.»
«هفت سنگ» دومین سریال علیرضا بذرافشان در مقام کارگردانی است؛ کسی که قبل از این سریال هایی مثل «خط قرمز»، «تب سرد»، «زیرزمین» و ... با فیلمنامه هایی از او ساخته شده اند.
بذرافشان می گوید «هفت سنگ» را به قصد نزدیکی به «همسران» و «خانه سبز» ساخته و «من افتخار می کنم اگر هفت سنگ حتی ۵ درصد شبیه خانه سبز و همسران شده باشد.» اما اگر قرار باشد ادعای او درباره اقتباس از یک سریال خارجی اتفاق بیفتد، چه مراحلی باید طی شود؟ اصلا این کار امکانپذیر هست؟ منع قانونی دارد یا نه؟
۱- اقتباس چه قواعدی دارد؟
اقتباس ها همیشه با تصرف و تلخیص در اصل منبع همراه هستند. گاهی هم به صورت کامل صورت می گیرد. به بیان دیگر اقتباس در سینما به معنی شیوه ای است که از طریق آن یک فیلم بر مبنای آثار مکتوب، از جمله رمان، کتاب کمیک و نمایشنامه یا آثار تصویری و شنیداری مانند مجموعه های تلویزیونی یا برنامه های رادیویی ساخته می شود و در ذات خود تبدیل و برگردان دستمایه از یک رسانه به رسانه ای دیگر است.
برای تبدیل یک متن به نسخه نمایشی دو مرحله باید طی شود تا این روند تبدیل در چارچوبی درست و قاعده مند صورت بگیرد. در یک اقتباسِ کامل، اقتباس کننده ابتدا باید هدف صاحب اثر ادبی یا سازنده یک فیلم و سریال را کاملا درک کند و دقایق و ظرایف آن را به دقت بررسی و واکاوی کند. در مرحله دوم هنرمند فیلمساز باید دست به ابداع بزند و زبان و لحن و چارچوبی ویژه ابداع کند تا منظور نویسنده را از طریق آن و با تصاویر نمایش دهد.
در سینما و تلویزیون معمولا برای اقتباس سه روش اساسی وجود دارد. اولی اقتباس یا برداشت آزاد؛ معمولا نویسنده فیلمنامه اقتباسی عموما یک ایده، یک موقعیت یا یک شخصیت را از منبع اصلی گرفته و آن را به گونه ای مستقل و در روایتی بدیع و با فضا، مکان، زمان و شخصیت های جدید و در کشاکش روابطی تازه می پروراند.
مدلی که نویسندگان «هفت سنگ» می گویند سریال را براساس آن نوشته اند، نوع دوم اقتباس وفادار است. در این نوع اقتباس، نویسنده تلاش می کند با حفظ روح اثر اصلی، تا حد ممکن منبع ادبی را در قالب سینما بازآفرینی کند.
سومین نوع، اقتباس های لفظ به لفظ است؛ این نوع اقتباس ها بیشتر منحصر به اقتباس از نمایشنامه ها و داستان های کوتاه هستند و سازندگان آنها تمایل شدیدی به حفظ همه کلیات و جزییات اثر ادبی در فیلم خود دارند.
۲- آیا این کار در دنیا معمول است؟
اهمیت اقتباس در سینما و تلویزیون آنجا معلوم می شود که با نگاهی گذرا به آمار فیلم های اقتباسی جهان، مشخص می شود درصد بالایی از فیلم های سینما و تلویزیون و حتی سریال های پرمخاطب و طولانی را آثار اقتباسی تشکیل می دهند.
این آثار توانسته اند علاوه بر توجه عامه، نظر منتقدان را هم جلب کنند و جوایز بسیاری را در طول سال های مختلف از جشنواره های متفاوت کسب کنند. آمار و ارقام نشان می دهد اکثر فیلم های برنده جایزه اسکار اقتباس هستند. به طور دقیق تر ۸۵ درصد کل فیلم های برنده اسکار اقتباس اند. ۴۵ درصد از کل فیلم های تلویزیون اقتباسی هستند و ۷۰ درصد از برندگان جایزه معروف و معتبر امی از بین این فیلم ها انتخاب شده اند.
اقتباس پلان به پلان از فیلم های موفق هم در چهار گوشه دنیا سابقه ای طولانی دارد و حتی در هالیوود هم تکرار شده است که شاید یکی از نخستین نمونه های آن به سال ۱۹۶۰ و بازسازی «هفت سامورایی» آکیرا کوروساوا (۱۹۵۴) با نام «هفت دلاور» جان استرجس بازمی گردد.
سایت imdb در فهرست «فیلم هایی که هالیوود از اروپا و آسیا دزدیده»، به ۳۷ فیلمی اشاره کرده که برخی خیلی زود و تعدادی با چند سال فاصله در آمریکا بازسازی شده اند؛ آن هم با مقیاس بازسازی مو به مو! از جمله مهمترین بازسازی های هالیوودی از فیلم های غیرانگلیسی زبان در سال های اخیر می توان به «پیر پسر» براساس فیلم کره ای، «حلقه» بر اساس درامی ژاپنی، «رفتگان» مارتین اسکورسیزی براساس «اعمال شیطانی» هنگ کنگ، «فراموشی» کریستوفر نولان با الهام از فیلم نروژی، «آسمان وانیلی» کمرون کرو براساس فیلم الخاندرو آمنابار اسپانیایی، «دختری با خالکوبی اژدها» براساس فیلمی سوئدی و ... اشاره کرد.
۳- آیا تلویزیون مقصر است؟
شورای نظارت بر صدا و سیما اعلام کرده محتوای سریال «هفت سنگ» را «به طور ویژه مورد بررسی دقیق» قرار خواهد داد، چون «طبق بررسی ها، داستان سریال هفت سنگ کپی برداری شده از یک اثر آمریکایی به نام خانواده مدرن (Modern Family) است که برای پخش در تلویزیون بازنویسی شده است.»
اعضای شورای نظارت می گویند «الگوبرداری از سریالی که توسط کشوری تولید می شود که از لحاظ فرهنگی تفاوت بسیاری با کشور ما دارد، مناسب نیست». از قرار معلوم طبق گفته های اعضای شورا، آنها مخالفتی با الگوبرداری های شکلی و ساختاری مناسب ندارند چون کیفیت کارهای تلویزیونی را بالا می برد و مخاطبان جذب می شوند ولی «اگر این الگوبردای از لحاظ محتوایی صورت پذیرد، به دلیل مغایرت فرهنگی؛ خلاف ضوابط، اهداف و معیارهای رسانه ملی است.»
اما در این میان یک علامت سوال بزرگ وجود دارد. مگر تلویزیون تا زمان پخش، چیزی از سریال نمی داند؟ اصلا فیلمنامه از ایده تا پخش چه مراحلی را می گذراند؟
معمولا شیوه تصویب طرح های داستانی و نمایشی مثل تله فیلم ها و سریال ها به این شکل است که طرح را به دفاتر طرح و برنامه سازمان در هر شبکه ای ارائه می کنند و در مرحله بعدی این طرح ها به گروه مربوطه یعنی گروه فیلم و سریال ارجاع داده می شود.
گاهی این طرح ها برحسب موضوع تقسیم بندی و به گروه هایی مثل معارف، اجتماعی و کودک و نوجوان فرستاده می شوند که کارشناسان مربوطه آن گروه درباره کیفیت کار و ساختار هنری اش نظر می دهند. بعد از تحویل نظر کارشناسی به گروه، شورای طرح و برنامه و کمیته های سیما درباره آن طرح بحث می کنند و ترکیبی از مدیران و معاونان سیما و همان شبکه تصمیم نهایی را می گیرند.
از طرف دیگر، اگر طرح «هفت سنگ» از این همه فیلترها رد شده باشد، عوامل سریال اجازه ذکر منبع، آن هم اسم یک سریال آمریکایی را ندارند.
۴- آیا این اتفاق در تلویزیون سابقه داشته است؟
بله. گرته برداری و تقلید از داستان های یک فیلم یا سریال خارجی بارها در تلویزیون اتفاق افتاده که اکثر آنها ناموفق بوده و تعدادی هم به مراد خودشان رسیده اند. سریال «سایه روشن» که داستان زندگی سه زن در تهران را نشان می داد، شباهت زیادی به قصه سریال «desperate housewives» دارد که داستان زندگی چند زن میانسال خانه دار را نمایش می داد که در زندگی روزمره شان درگیر مسائل مختلفی هستند؛ شباهتی که آرش معیریان، کارگردان سریال هم آن را رد نکرد و گفت: «هیچ اشکالی ندارد که از ظرفیت های سریال های خوب در کارهای دیگر استفاده شود.»
اوج سروصداها اما برای سریال «مسیر انحرافی» پیش آمد. سریالی که دو سال پیش از روی دست «لاست» ساخته شده و قرار بود حال و هوای کمدی داشته باشد اما توفیق چندانی نداشت. شباهت سریال های ایرانی به سریال های خارجی فقط محدود به سریال های آمریکایی نیست. «شاید برای شما اتفاق بیفتد» که پخش آن در طول این سال ها در شبکه تهران ادامه داشته، تقلیدی است از سریال ترکیه ای «کلید اسرار» که آن هم بارها روی آنتن شبکه سه رفته.
اما یکی از موفق ترین نمونه های اقتباس از روی سریال های روز دنیا، سریال «هوش سیاه» بود که با گرته برداری از سریال «فرار از زندان» ساخته شد. سریالی که دو سری ادامه پیدا کرد و هر بار با رعایت قواعد ژانر و طراحی های نسبتا دقیق روی کاغذ و در اجرا، توانست بیننده های زیادی داشته باشد و نمونه ای ایرانیزه و موفق از شباهت به نسخه خارجی یک سریال باشد.
۵- آیا اقتباس از یک سریال خارجی کار خوبی است؟
درگیری اصلی بر سر نوع استفاده از دستمایه های دراماتیک نوشته ها و فیلم ها و سریال هاست. اینکه کسی که می خواهد از آنها اقتباس کند، می تواند جان مایه اثر را به زبان خودش و مدیوم رسانه پخش اثرش برگرداند یا نه؟ فیلمنامه نویس می تواند روی کاغذ به کاراکترها هویتی دیگر بدهد؟
آیا قدرت دارد در فرآیند ایرانیزه کردن یک اثر خارجی فقط متکی به استفاده از گلیم و حوض و ماهی قرمز در اجرا نباشد و روحیات و مسائل آدم ها و جامعه ایرانی را هم در اثر بازتاب بدهد؟ آیا حالا که همه کارشناسان فن از ضعف نوشته ها و اصالت نداشتن فیلمنامه ها و نبود فیلمنامه نویس مولف می نالند، اقتباس از آثار فرنگی کار بدی است؟
طبعا اگر جواب این سوال ها در نتیجه نهایی یک کار مثبت باشد، نه تنها خرده ای به فیلمساز نمی گیرند، بلکه مثل نمونه های موفق اتفاق افتاده در سینما، کارگردان هایی مثل ناصر تقوایی، ابراهیم حاتمی کیا و بهرام توکلی را به خاطر فیلم های «ناخدا خورشید»، «آژانس شیشه ای» و «اینجا بدون من» که اقتباس هایی از نوشته ها و فیلم های آمریکایی است، تحسین می کنند.
ارسال نظر