۱۲۴۱۲۸۶
۴۱۷۰۴
۴۱۷۰۴
پ

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

در این مطلب با سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران با شما هستیم تا به بررسی ماندگار‌‌ترین عاشق‌‌های پیر و جوان سینمای ایران بپردازیم.

برترین‌ها - آیدا فلاحیان: شاید بتوان گفت درمیان تمام چیزهایی که سن و سال سرشان نمی‌شود، «عشق» زیباترین آن‌هاست. ما همواره در طول تاریخ سینمای ایران و جهان شاهد عشق و عاشقی‌‌های عمیقی بوده‌ایم که زیر بار هیچ رنج وسختی‌‌ای از بین نرفته‌‌اند و چه بسا محکم‌‌تر نیز شده‌‌اند. «سن» از آن دسته موانعی است که فیلم‌‌سازان ایرانی در داستان‌‌های عاشقی خود به آن توجه ویژه‌‌ای داشته و آن را به زیباترین شکل بیان کرده‌‌اند. در این مطلب با سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران با شما هستیم تا به بررسی ماندگار‌‌ترین عاشق‌‌های پیر و جوان سینمای ایران بپردازیم. با ما در ادامه همراه باشید.

بمب، یک عاشقانه/ سعید و سمانه

عاشقانه‌‌ای که بوی باروتِ بمب و آوارِ ساختمان بدهد واقعا جور دیگری تماشاییست! در میان تمام عاشقانه‌‌ها فیلم بمب،عاشقانه‌‌ی سعید (ارشیا عبدالهی) و سمانه در پناهگاه‌‌های تهران دیدنی‌تر است. سعید پسر بچه‌‌ای 11ساله و جسور است که در همسایگی ناظم مدرسه یعنی پیمان معادی زندگی می‌‌کند. او و خانواده‌‌اش درست مثل تمام اهالی محله با قرمز شدن وضعیت و شروع بمباران به پناهگاه می‌‌روند تا در بمباران شدید تهران در امان باشند.

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

این شرایط ممکن است برای همه سخت باشد، اما مطمئنا برای یک پسربچه‌‌ی ساده که شاید هنوز فلسفه‌‌ی جنگ را درک نکرده دشواتر نیز هست. اما این سختی و دشواری با آمدن همسایه جدید ساختمان و دخترشان سمانه تغییر می‌‌کند و از درجه وحشت و ترس به درجه شور و لذتی بی مانند تبدیل می‌‌شود. سعید با دیدن سمانه، در 11سالگی «عشق در نگاه اول» را تجربه می‌‌کند در حالی که شاید حتی معنی صحیح آن را نیز نمی‌‌داند. در یک نگاه، تمام دنیای او هول محور سمانه می‌چرخد به طوری که دیگر نه جنگ مهم است، نه بمب و نه حتی زندگی و مرگ...


درخت گلابی/ محمود و میترا

تجربه‌‌ی عشق، زیر درخت گلابی، ممکن است برای هرکسی اتفاق نیفتاده باشد اما محمود(همایون ارشادی) خیلی سال قبل از شصت سالگی‌‌اش آن را تجربه کرده است. او که حالا نویسنده‌‌ای کم کار شده، برای پیدا کردن مفهوم و کلماتی مناسب، به باغ قدیمی پدرش در دماوند پناه می‌‌برد. در طی حضورش در باغ متوجه درخت گلابی وسط باغ می‌‌شود که به گفته باغبان دیگر میوه نمی‌‌دهد. غم‌‌زدگی درخت گلابی برای محمود آنچنان آشکار نیست چرا که درخت گلابی برای او خاطراتی را زنده می‌‌کند که از میوه دادن با ارزش‌‌تر است.

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

خاطراتی از محمود و و عشق او به دخترعمه‌‌اش میترا(گلشیفته فراهانی) در استانه‌‌ی نوجوانی که زیر درخت پربار گلابی اتفاق افتاد. در آن زمان محمود و میترا یا به قول خود محمود، «میم» نه هم‌‌بازی هم بلکه هم سلیقه‌‌ی هم در ادبیات و شعر بودن و روزگار کودکی خود را با اشعار و نمایشنامه‌‌های ایرانی و خارجی طی می‌‌کردند. در نهایت این ادبیات و شعر در دل هردوی آن‌‌ها جوانه زد و به درخت عشقی تبدیل شد که در خاک کم عمق سن آن‌‌ها ریشه‌‌ای عمیق داشت. البته حال که محمود در آستانه 60 سالگی است،از آن درخت پربار، حالا درخت بی جانی باقی مانده شبیه به همان درخت گلابی باغ پدری با رد پای کتانی‌‌های میم که هیچ آیینی نمی‌تواند آن را به بار بنشاند.


روسری آبی/ رسول و نوبر

شاید هیچکس فکر نمی‌‌کرد داستان عشق پیرمردی سالخورده که صاحب فرزند و نوه است به یک دختر جوان، قرار است چقدر به جان مخاطب بنشیند. با اکران فیلم روسری آبی، ساخته‌‌ی رخشان بنی اعتماد، تصویر اختلاف سنی رسول (عزت الله انتظامی) و نوبر(فاطمه معتمد آریا) در میان عشق آتشین آن‌‌ها گم شد و مخاطب به دیدن داستان عاشقانه‌‌ای دعوت شد که سن و سال برایش حرف آخر را می‌‌زند. رسول رحمانی پیرمردی ثروتمند و مالک چندین باغ و زمین است که چندسالی می‌‌شود همسرش را از دست داده.

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

با دیدن نوبر که دختری جوان با سختی‌‌های زیاد است و برای کار کردن به باغ او آمده، رسول برای دومین بار عشق را با قلب کهنه‌‌کار خود تجربه می‌‌کند. شور و حال او با جوانی 20 ساله که به تازگی عشق جنون آمیزی را تجربه کرده هیچ فرقی ندارد و این معجزه‌‌ایست که به دستان نوبر رقم خورده.بیشتر مخاطبان فیلم انتظار داشتند نوبر که دختری و جوان با هزار آرزوست درخواست و عشق رسول را در کند اما با کمال تعجب، او نیز شیفته‌‌ی رسول می‌‌شود و هیچ توجهی به موهای یک دست سفید او نمی‌‌کند. برای رسول و نوبر مهم نیست که چند سال در این دنیا زندگی کرده‌اند، آن‌‌ها فقط می‌‌خواهند مابقی عمرشان که معلوم نیست کوتاه باشد یا طولانی کنار هم سر کنند.


بنفشه آفریقایی/ شکوه و رضا

داستان متفاوت فیلم بنفشه آفریقایی جز بحث برانگیزترین عاشقانه‌‌هاییست که در سینما ایران می‌‌توان به آن پرداخت. داستان زندگی مشترک شکوه (فاطمه معتمد آریا) در آستانه میانسالی، با همسر دومش رضا (سعید آقاخانی) که در طی اتفاقی کم سابقه یا حتی بی‌سابقه، دچار بحران می‌‌شود. در این اتفاق شکوه تصمیم می‌‌گیرد فریدون (رضا بابک) را از آسایشگاه سالمندان به خانه خود بیاورد و از او مراقبت کند.

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

این عمل خیرخواهانه ممکن است شباهتی به بحرانی که در ابتدا ذکر کردیم نداشته باشد اما این در صورتی است که فریدون، همسر سابق یا عشق اول شکوه نبود! با آمدن همسر اول شکوه به زندگی او و رضا زندگی و روابط هر سه آن‌‌ها دچار تغییراتی می‌‌شود و برای مخاطب داستانی خاص را روایت می‌‌کند. تصویر دو عشق متفاوت شکوه، یکی در جوانی و دیگری در میانسالی، تصویر زیبایی از سن و سال نداشتن عشق را به نمایش درمی‌‌آورد زیبایی آن حتی در گذشت زمانی طولانی بسیار شیرین و شورانگیز است.


خواستگاری/جواد

داستان شیرین پیرمرد و پیرزن که حالا هر دو نوه دار شده‌‌اند و خانواده پرجمعیت خود را دارند،سوژه‌‌ی اصلی فیلم خواستگاری است. جواد جلالی پیرمردی است که بعد از فوت همسرش پس از چندین سال دوباره طعم شیرین عشق را با پیرزن همسایه تجربه می‌‌کند.

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

مهر و محبت آن‌‌ها با پذیرش فرزندانشان مواجه نمی‌‌شود و همین مخالفت‌‌ها باعث می‌‌شود جواد و دوستان همسن و سالش دست به کارهایی بزنند که  واقعا از سن آن‌‌ها بعید است! با تمام این چالش‌‌ها و سختی‌‌ها جواد بالاخره به مراد دلش می‌‌رسد می‌‌تواند مابقی عمرش را در کنار زنی زندگی کند که در کهنسالی به با عشق، او را جوان و سر زنده کرده است.


دایی جان ناپلئون / سعید و لیلی

عشق سعید به لیلی، یعنی در واقع به تنها دختر دایی‌جان، الهام‌بخش‌ترین عشق تاریخ سینما و تلویزیون ایران است. آن چه که این عشق را در بستر آن داستان به عنوان یک عنصر مجزا، متمایز و مهم نشان می‌دهد، بیشتر از هر چیز جرات سعید برای عاشق شدن است، عاشق دختر دایی جان شدن با آن حجم از پارانویا و توهم دلِ شیر می‌خواهد، خصوصا این که میان پدر سعید و دایی جان یک اختلاف قدیمی و ریشه‌دار وجود  دارد، نکته اما این جاست که سعید در نوجوانی در سال‌های «عشق اول» به لیلی دل می‌بندد، این همنشینیِ خامیِ عشق اول و معشوقه پرریسک معجونی ساخته که جرعه به جرعه‌اش ملموس، کمیک و در عین حال تکرارنشدنی‌ست. تعداد بریده‌ ویدئوهایی که از عاشقیت سعید و لیلی حتی بعد از پنجاه سال از زمان پخش سریال در میان مردم دست به دست می‌شود، حیرت‌آور است.

سن بالاترین و سن پایین‌‌ترین عاشق‌های سینمای ایران

آن توصیه‌های مش قاسم که در سکانس صادقانه زیرزمین به سعید تحویل می‌دهد، آن اینسرت ساعت و شروع عشق سعید، کرشمه‌های لیلی در گوشه و کنار باغ، نگاه‌های زیرچشمی‌اش، قهرها، کینه‌ها و البته ترس‌ها که انگار در تمام فضای باغ منتشر شده بودند، همه و همه از عشق داستان دایی جان ناپلئون یک عشق ماندگار و الهام‌بخش ساخته. توجه کنید که حالا سن عاشقی(یا چیزی که جوان‌ترها ادعا می‌کنند، عشق است) خیلی پایین‌تر آمده، حالا عشق‌ها خیلی بی‌پرواتر است، نه نازی است و نه نیازی، اما همچنان آن عشق پرشور و شرم سعید، تکان می‌دهد، بعد از تماشایش دوست دارید شاعر شوید و رقص زلف یار را زیر نور خورشید سَر بکشید، لیلی شوید، ریسه‌های مستانه پیشه کنید، عجب چیزی بود، عجب چیزی هست.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج