رفتنیترینهای سینمای ایران؛ جاده اسم منو فریاد میزنه!
خالی از لطف نیست که این بار به سراغ رفتنیترینهای سینمای ایران برویم تا با رویاهای بزرگی که این کاراکترها برای خود بافتهاند آشنا شویم و با آرزوهای گران قیمت آنها که در مرزهای جغرافیایی محدود شدهاند همراه باشیم.
برترینها - آیدا فلاحیان: از جمله دو راهی های محبوب دوربین سینمای ایران،دو راهی بین رفتن و ماندن کاراکترهاست که نه حرف یکی دو روز و چندسال اخیر، بلکه از حرف های قدیمی سینما به شمار میآید. سینما در دهه اخیر و حتی چند دهه ی گذشته ما را با بلند پروازی هایی از جنس رفتن آشنا کرده است که هرکدام از آن ها به طور ویژه قابل تحلیل و بررسی هستند. برای همین خالی از لطف نیست که این بار به سراغ رفتنیترینهای سینمای ایران برویم تا با رویاهای بزرگی که این کاراکترها برای خود بافتهاند آشنا شویم و با آرزوهای گران قیمت آن ها که در مرزهای جغرافیایی محدود شده اند همراه باشیم.
جدایی نادر از سیمین/ سیمین
در بین همه ی رفتن های سینمای ایران، سیمین(با بازی لیلا حاتمی)جدایی، از متفاوت ترینهاست. در یک نگاه کلی از دید مخاطب سیمین در حال گذراندن یک زندگی نسبتا مطلوب همراه با خانواده اش است که از دور بی نقص بنظر می رسد. او زنی شاغل، هنرمند و تحصیل کرده است که زندگی خوبی در کشور خودش در کنار همسر و دخترش دارد، پس دلیل این همه میل به نماندن چیست؟ بدون شک سیمین برای رسیدن به آرزوهای بزرگ و ساختن زندگی جدید به فکر رفتن از ایران و تحمل این همه سختی نیست، ولی شاید بتوان گفت پا فشاری رفتن سیمین بیشتر شبیه به امتحانی برای نادر(با بازی پیمان معادی) است تا دوست داشتن او و قوت زندگی مشترکشان را به چالش بکشد. سیمین قصد رفتن کرده تا نادر برای یک بار هم که شده مانع او برای رفتن شود و سیمین را کنار خود نگه دارد و با او در یک جبهه باشد. رفتن برای سیمین نه یکشروع دوبراه بلکه یک امتحان بازبینی برای زندگی مشترکش با نادر است. اما در نهایت نادر در این چالش شکست می خورد و داستان جدایی نادر از سیمین به تلخ ترین شکل به پایان می رسد.
بوتیک/اتی
هرچند که بلند پروازی های اتی(با بازی گلشیفه فراهانی) در فیلم بوتیک برای هم دوره ای های این فیلم کمی دور از ذهن و عجیب بود اما برای نسل جدید بسیار آشناست. اتی دختر جوانیست که رفتن از ایران برایش به منزله ی براورده شدن تمام آرزوهایش است. او که در کشور خودش با سختی های زیادی دست و پنجه نرم کرده و شاید بی عدالتی های زیادی بوده، می-خواهد با رفتن به مدینه فاضله ای که فقط عکس های رنگارنگش را دیده، انتقام خودش را از کل شهر بگیرد و برای این کار حاضر به انجام هرکاری می شود. جسارت یک دختر جوان به سن او برای بسیاری از مخاطبان دور از ذهن بود اما امروزه شبیه به الگویی قدرتمند در میان جوانان شده است. رفتن برای اتی نه فقط یک کوچ ساده، بلکه اثبات خود به تمام دختران پراید سوار و بی درد شهر است تا به همه بگوید به اندازه آن ها لایق رسیدن به خوشبختیست و تا آخرین نفس برایش خواهد جنگید.
لاتاری/نوشین
مطمئنا مهاجرت در سینمای ایران هیچوقت چهره ی خوبی نداشته است اما این چهره در فیلم لاتاری بیشتر از همیشه منفور و خطرناک به تصویر کشیده شده. برای نوشین( با بازی زیبا کرمعلی) رفتن از ایران آخرین راه نجات از مردابی است که در آن گرفتار شده. زندگی او و خانواده اش در ایران پس از ورشکستگی پدرش هر روز سخت تر و سخت تر می شود برای همین چاره ای جز رفتن برای نوشین نمی ماند.او به امی اینکه بتواند زندگی خود و خانواده اش را نجات دهد به تمام خاطرات و علایق خودش پشت می کند و تن به رفتن می دهد. اما دوربین سازندگان فیلم لاتاری رفتن نوشین را به شکل "از چاله در آمدن و افتادن در چاه" به تصویر می کشند و ترس عجیبی نسبت به مهاجرت در دل مخاطب می اندازند. در باغ سبزی که در ابتدا برای نوشین باز شده بود و با سرنوشت تلخ او تمام شد و همین پایان تلخ چهره ای تاریک و ترسناک از مهاجرت و رفتن از ایران را براس مخاطب به وجود آورد.
پر پرواز/بابک
فیلم سینمایی پر پرواز داستان آرزوی پرواز پسری جوان به نام بابک(با بازی شادمهر عقیلی) که به دنبال رسیدن به آرزوی خود یعنی خواننده شدن است. اما داستان پرواز او و رسیدن به آرزوهایش پر دردسر است چرا که استعداد او برای کشور خودش مجاز نیست! برای همین بابک برای گرفتن مجوز آهنگ هایش با مشکلات زیادی روبرو می شود و وقتی که تمام درها به رویش بسته می شوند، فکر می کند شاید جای دیگری در دنیا او و صدایش را دوست بدارند و استعدادش را بپذیرند. از آنجایی که بابک رسیدن به آرزوهایش را حق خود می داند، به فکر رفتن به لس آنجلس و تبدیل شدن به ستاره ای که هیچوقت نمی توانست در کشور خودش باشد می افتد چرا که فکر می کند پر پروازش در ایران از بین خواهد رفت و آرزوهایش را به خاک سپرده خواهد شد.
آدم برفی/عباس
فیلم آدم برفی، داستانی موازی از رفتن و ماندن است که در قالب کمدی به روایت درآمده.عباس خاکپور(با بازی اکبر عبدی) قصد مهاجرت به آمریکا را دارد برای همین برای اخذ ویزا به ترکیه می رود. آمریکا رفتن برای او آنقدر ضروری و مهم است که حاضر است برایش هرکاری بکند حتی اگر این کار تغییر هویت خود و فریب دادن سایرین باشد! او که برای اخذ ویزا و ازدواج با مردی آمریکایی به شمایل زنانه در آمده با اتفاقی غیر منتظره رو به رو می شود. دنیا(با بازی آزیتا حاجیان) که زندگی نسبتا خوبی در ترکیه دارد، سر راه عباس قرار می گیرد و همه چیز را تغییر می دهد.دنیا آرزوی بازگشت به ایران را در دل خود دارد که این دقیقا نقطه مقابل خواسته های عباس است. او با اینکه سال هاست از ایران رفته همواره به فکر بازگشت به وطن است و عشق ایران را در دل خود زنده نگه داشته. در نهایت میل به بازگشت در وجود دنیا به آرزوهای رفتن عباس غالب می شود و او را از رفتن منصرف میکند.
ملبورن/امیر و سارا
امیر(با بازی پیمان معادی) و سارا(با بازی نگار جواهریان) زن شوهری هستند که برای ادامه زندگی قصد رفتن از ایران را دارند. برای آن ها زندگی در ایران تنها نقطه شروع ساده ای است که باید هر چه زودتر از آن عبور کنند. موفقیت برای این زوج تنها در گروی مهاجرت و رفتن از کشور مادریشان است و همین امر سارا و امیر را از کشور خودشان دلسرد می کند. اما این رفتن با اتفاقی ناگهانی گران تر از چیزی که فکر می کردند تمام می شود و تمام برنامه-ها را خراب می کند. زندگی این زن شوهر که قرار بود با رفتن از ایران شروعی تازه را آغاز کند، با پایانی تلخ روبه رو می شود وآن ها را در ایران ماندگار می کند.
ممل آمریکایی/ممل
همانطور که در ابتدا گفتیم، حرف رفتن برای سینمای ایران حرفی جدید نیست. ممل(با بازی بهروز وثوقی) جوانی در دهه پنجاه است که با رویای آمریکا رفتن زندگی می کند. او با دزدیدن قالپاق ماشین ها سعی می کند خرج رفتن خودش را تامین اما داستان پر پیچ و خم او و دردسرهای عظیمی که به سرش میآیند نشان می دهد رفتن درهیچ دورهای برای هیچکس آسان نبوده است.
نظر کاربران
رفتن همیشه تلخ است ولی هیچ رفتنی به اندازه رفتن استاد شادمهر عقیلی برام سخت نبوده شادمهرو حروم کردیم.با اینکه هیچوقت فرصت نشده برم کنسرتاش ولی شادمهر با رفتنش شادمهر شد انشالله هزار ساله شه شاه ماهی موسیقی ایران.
رفتن همه ولی نترس/ من که طرف داره توام
اکثرا انگار از خود شخص اول ماجرا گرفته شده شادمهری که پرکشید به لس آنجلس گلشبفته ای که رفت هالیوود و ...
فقط ممل امریکایی
پاسخ ها
فیلمهای شلخته و سطح پایین
بهروز وثوق با صورت پیر زمخت و بازی اگزجره
بهروز وثوق با صورت پیر و زمخت و بازی اگزجره
در ملبورن زن و شوهر می رن فرودگاه تا به پروازشون برسن
صحنه ی آخر اونها رو در حالی نشون میده که با ساک و چمدان سوار تاکسی در حال رفتن هستند
شادمهر بابقیه فرق داره هم بازیگریش هم خوانندگیش عالیه یه استوره واقعی هرجاهست سلامت باشه
پاسخ ها
دیگه خیلی پیر شده دوره اش گذشته
من خودم طرفدارشم ولی الان دیگه خیلی افت کرده،،،خودش نخواست توی اوج بمونه
شادمهرازهمون فیلم پرپروازنشون داد که رویای رفتن داره و واقعابارفتنش یه برگ برنده ایی درزندگیش روکردالان اگه میموندتاخواننده زیرزمینی میشدیا ته تهش کارتون خواب میشد
پاسخ ها
دیگه کارتن خواب نه دیگه،،،ولی اگه میموند صد درصد آهنگای بی نظیرش مثل تقدیر و عادت و انتخاب رو نمی ساخت