«کاوه آفاق» در به در به دنبال مجوز است!
آفاق سرسختانه به دنبال مجوز اولین آلبوم رسمیاش است تا بتواند برای طرفدارانش اجرای زنده داشته باشد. او در سال ۹۲ اولین اجرای رسمیاش را در جشنواره مقاومت و در برج میلاد برگزار کرد و موفق به دریافت جایزه بهترین اثر شد.
مجله زندگی ایده آل: آفاق سرسختانه به دنبال مجوز اولین آلبوم رسمیاش است تا بتواند برای طرفدارانش اجرای زنده داشته باشد. او در سال ۹۲ اولین اجرای رسمیاش را در جشنواره مقاومت و در برج میلاد برگزار کرد و موفق به دریافت جایزه بهترین اثر شد. اثری با عنوان «ایران» که تاکنون تصمیم به پخش آن نگرفته بود و فقط در همان جشنواره اجرا شده بود. به بهانه تولید قطعاتی با مضامین ملی از سوی خوانندگان رسمی و غیر رسمی با کاوه آفاق گفتوگو کردیم تا از انگیزهاش درباره ساخت این کار، کار مشترکش با گروه آناتما، گروه the ways و... بیشتر بدانیم.
چه شد که تصمیم گرفتید قطعهای با مضمون ملی بسازید؟
آهنگسازی این کار را سال ۸۷ انجام داده بودم و در سال ۸۸ ترانهاش را گفتم ولی به علت شرایطی که آن زمان پیش آمد، این کار را معلق نگه داشتم. سال ۹۱ با دوست قدیمی دوران دبیرستانم آقای شهاب آفاقی تنظیمش را شروع کردیم و سال ۹۲ هم این کار را در جشنواره مقاومت (با یک گروه فوقحرفهای، نوازندهها و رهبر ارکستری که طبق استانداردهایی که من از موسیقی بینالمللی این سبک میشناختم) اجرا کردیم و اتفاقا به عنوان بهترین قطعه برگزیده شد و جایزه بهترین اجرای زنده بهخاطر شیوه خاص اجرای کارمون در آن جشنواره به ما تعلق گرفت.
البته یک نکته را باید درباره جشنواره مقاومت بگویم. کارهایی که در جشنواره مقاومت اجرا میشود اکثرا مضمون ملی دارد و راجع به ایران است و هرگز ربطی به خط سیاسی مشخص و از پیش تعیین شدهای ندارد.
چرا تا امروز تصمیم به پخش این کار نگرفته بودید؟
شرایطش پیش نیامده بود. در حال و هوای جامجهانی بهترین موقعیت برای پخش آهنگ ایران بود چون مردم در این ایام خاص چنین کارهایی را بیشتر گوش میدهند و روحیه و غلیان ملی بالاتری دارند.
به نظرتان کارهایی که اخیرا با مضامین ملی یا درباره جامجهانی تولید شده چطور بوده و آیا اصلا آنها را گوش کردهاید؟
چندتایی از آنها را گوش کردهام. دو گونه و گروه هنرمند و سبک هستند که اینگونه کارها را تولید میکنند؛ بچههایی که رسمی یا مجاز کار میکنند و بچههایی که به صورت رسمی کار نمیکنند و به آنها به اشتباه لقب زیرزمینی داده شده است. فکر میکنم آنهایی که غیر رسمی یا زیرزمینی کار میکنند کارهای بهتری ارائه کردهاند. از میان آثاری که شنیدهام به غیر از یکی، دوتایشان که اسم هم نمیبرم، باقیشان کارهای سفارشی بوده اند .متاسفانه اینگونه کارها معمولا از دل برنیامدهاند که بر دل بنشینند. به نظر من به طور کلی سه مدل کار ملی داریم؛
یک مدل کارهایی هستند که به سفارش یک دستگاه یا ارگان ساخته میشوند؛ یعنی طرف پول میگیرد تا ظرف یک مدت زمانی کاری برای کشورش بسازد. حالا شاید آن خواننده و آهنگساز در آن زمان درگیر هزار جور مشکل شخصی باشد و نتواند احساسش را در قالب کارش به کشورش بیان کند، ولی چون موظف است کار را تحویل دهد، هر طور که شده باید آن را بسازد.
یک مدل دیگر داریم که طرف به خاطر اینکه بعدها بتواند در اعیاد و مراسم سازمانی و ارگانی اجرا داشته باشد و پول بیشتری دربیاورد داوطلب میشود و یک کار برای ایران میخواند. ولی یکسری از خوانندهها یا آهنگسازانی هم هستند که به صورت رسمی فعالیت نمیکنند. اینها همانهایی هستند که یک روز وقتی در خانهشان نشستهاند و قرار هم نیست هیچ منفعتی داشته باشند برای کشورشان آهنگی میسازند و میخوانند. این دسته از کارها چون کاملا احساسی است و از دل برآمده است بر دل هم مینشیند.
شاید ۲۰ سال دیگر هیچکس یادش هم نیاید که خیلی از ماها در فلان سال آهنگی برای جامجهانی و ایران خواندهایم، اما یک خوانندهای که شاید امروز کسی هم او را نشناسد، کاری را که برای کشورش خوانده ۲۰ سال دیگر هم شنیده شود.
البته شاید بعضی از خوانندههای غیر رسمی هم این کارها را به این امید بسازند که بعدها مجوزدار شوند؛ اینطور نیست؟
اجازه بدهید مطلبی را بگویم؛ اینجا تنها جای جهان است که وقتی کاری با مضامین ملی میخوانی بعضی مردم از دستت ناراحت میشوند. به نظرم این یک فاجعه ملی است. طرف یک کار برای وطنش خوانده و از فردای همان روز هزار جور انگ به او زده میشود. من واقعا نمیفهمم چرا وقتی یک کار برای سرزمین و کشورت تولید میکنی باید اینطور حرفها را بشنوی. واقعا برای این نوع دیدگاه برخی متاسفم.
این حرفها و این بازخوردهای منفی برای شما هم به وجود آمد؟
بله، برای من هم به وجود آمده؛ من روی استیج رفتم و کاری را برای ایران خوانده و از فردایش هزار جور حرف شنیدم. وزارت ارشاد وقتی میخواهد به کسی مجوز بدهد اصلا به این کاری ندارد که تو کار ملی خواندهای یا نه. آنها فاکتورهای دیگری دارند. اخذ مجوز، یکسری ضوابط اداری دارد که مراحل باید طی شود.
شما هم این ضوابط را برای آلبومتان طی کردهاید؟
شاید باورتان نشود من این مراحل و ضوابط را حدود ۲۰ بار طی کردهام (میخندد). هربار تا میخواهیم به جایی برسیم کارها رد میشود و دوباره از ابتدا شروع میشود. البته کارهایی که اصلاحیه میخواهد را من اصلاح نمیکنم و کنار میگذارم چون اعتقادی به سانسور ندارم. اگر یک کلمه از کارم هم بخواهند عوض کنم آن کار را هرگز به سفارش دوستان ادیت نمیکنم بنابراین هر بار وقتی کارم رد میشود آن را کنار میگذارم و دوباره از نو کار جدیدی میسازم.
در چند وقت اخیر خیلی از خوانندههایی که تا به حال غیر رسمی یا زیرزمینی کار میکردهاند موفق شدهاند مجوزدار شوند، فکر میکنید چرا تا به حال به آلبومتان مجوز ندادهاند؟
البته در بسیاری از مواقع، میان آن ضوابطی که گفتم یکسری روابطی هم موجود است که کمی هم به اقبال و تقدیر نیک یک هنرمند بستگی دارد .
خیلیها به کارهایی که برای تیم ملی یا برای ایران خوانده شده انتقاد داشتند. توجیهاتی هم از سمت خوانندهها آورده شد. برای مثال احسان خواجهامیری در جواب گفته بود که من مدت زیادی را صرف تولید کارم کردم. گفته بود، ریتم کار ریتمی جنوبی است که شباهتهایی هم با موسیقی برزیل دارد و... میخواهم بدانم برای تولید یک کار ملی دقت به چنین مسائلی لازم است؟ یعنی این مسائل چقدر میتواند به ماندگاری یک اثر کمک کند؟
یک کار ملی باید فاکتورهایی را داشته باشد که ۱۵۰ سال دیگر، حتی بدون آنکه بدانی این کار برای جامجهانی برزیل ساخته شده باز هم بتوانی آن را زمزمه کنی. کار ملی موفق کاری است که مردم بتوانند در استادیوم و بدون موزیک آن را بخوانند. اصلا کار ملی موفق کاری است که هر جمعی بدون موزیک بتواند آن را بخواند؛ کاری که این قابلیت را داشته باشد تبدیل به یک کار ملی خوب میشود؛ حالا چه با ریتم برزیلی باشد، چه باریتم فیلیپینی یا مغولستانی یا از شاخ آفریقا آمده باشد.
کمی هم به کارهای خودتان بپردازیم، الان مشغول چه کاری هستید؟
راستش همانطور که گفتم الان مشغول ارتقای آهنگهای آلبومم هستم. مدام کارها رد میشود و من هم دوباره کار جدید میسازم. ترانه جدید میگویم و با رهبر ارکستر بزرگ «آرمان مهربان» مشغول همکاری هستم. آرمان مهربان هم دوست خوب و هم همکار ایدهپرداز خوبی است و از همکاری با او خیلیخیلی راضیام و فکر میکنم بتوانیم کارهای خوبی بسازیم. یک کار مشترک هم با گروه آناتما داشتهایم.
این کار در چه مرحلهای است؟
مذاکراتمان انجام شده و همهچیز برای این کار آماده است. آهنگسازی و ترانه این کار برای ماست و کار هم آماده و خوانده شده و با آنها به توافق هم رسیدهایم. فقط متاسفانه طبق اصول قوانین کاری خارج از کشور باید این اثر در ایران هم دارای تصویر شود تا در کنسرتهای بین المللی برای ما مسئلهساز شود. هنوز ویزای ایران را نتوانستهاند دریافت کنند، ولی ما در حال پیگیری هستیم که بتوانیم این مشکل را حل کنیم.
گفتید به آنها ویزا ندادند که به ایران بیایند. چرا خودتان برای ضبط آلبوم پیش آنها نرفتید؟
ببینید من میخواهم کاری کنم که به درد موسیقی ما و شناساندن فرهنگ کشورم بخورد. اگر من هم بروم آنجا پس چه فرقی با بقیه دارم؟
کاوه آفاق چقدر به گرفتن مجوز امیدوار است؟
کاملا امیدوارم. دیر و زود دارد اما سوختوسوز ندارد.
چقدر هزینه مادی و معنوی برای پیشرفت کارتان کردهاید؟
به لحاظ معنوی هزینههای زیادی پرداختهام. خیلیهای دیگر جای من قرار گرفتند و از ایران رفتند. همه میدانند از چه کسانی صحبت میکنم.
شما چرا نرفتید؟
خب بالاخره روزی یکی هم باید بماند و نرود و ببیند کار به کجا میرسد. خیلی سال است که برخی اهالی موسیقی با کمترین فشار مالی یا اداری به جای ایستادن، تعامل مثبت و برد برد و حل مسئله، رفتن را بر ادامه پیگیریها ترجیح میدهند. البته رفتن پس از تلاش لازم و کافی برای حل مشکل را رد نمیکنم.
جالب است که این همه عرق ملی دارید. معمولا راکرها به مرز و محدوده اعتقادی ندارند اما شما از همان ابتدای فعالیت مچبندی با رنگهای پرچم ایران داشتید.
یک راکر حرفهای میکوشد که به حل بحرانهای فرهنگی جهان کمک کند. این یک ایده کلی است که تمام راکرها به آن معتقدند. ایران هم بخشی از جهان است و مثل هر جای دیگر یکسری دغدغه های فرهنگی دارد. قصد ندارم کل جهان را عوض کنم. آن را واگذار میکنم به باقی راکرهای ایران که از اینگونه نقدها به من دارند (میخندد). من فقط میخواهم به عنوان یک موزیسین تلاش کرده و به کشورم کمک کنم. حالا چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ فرهنگی.
خیلی از کسانی که سبک و سیاق کاریشان نزدیک به راک است بعد از مدتی که مجوزدار میشوند از این سبک فاصله میگیرند، فکر میکنید اگر مجوز بگیرید این اتفاق برای شما هم بیفتد؟
راکرها معمولا یا گروهی تمام کارهایشان را میسازند یا اگر یک نفر باشند تمام کار را خودشان تولید میکنند. این تقریبا در سبک راک یک اصل است. من ترانههایم را خودم میگویم، آهنگها را خودم میسازم، بسیاری از خطوط هارمونی و کنترپوانیک و نوازندگی چند ساز را خودم برعهده دارم و در تنظیمها هم حداقل
۵۰ درصد با دوستان همکارم سهیم هستم. این اتفاقی که میگویی برای کسانی میافتد که شعر را از یکی میگیرند، آهنگ را یکی دیگر برایشان میسازد و تنظیم کار را هم میسپارند به شخص دیگری و بعد خودشان میروند شمال آفتاب میگیرند و بعد که برمیگردند کارشان را حاضر و آماده تحویل میگیرند. معمولا به خاطر اینکه فروش آلبومشان بالاتر برود درگیر این قضایا میشوند و از سبک خودشان فاصله میگیرند و بیشتر به پاپ نزدیک میشوند. برای من فروش بالای یک آلبوم بیکیفیت هنری، هرگز مهم نیست، بنابراین امیدوارم هیچوقت این اتفاق درمورد من نیفتد.
با تمام این صحبتها چرا همچنان بهدنبال مجوز هستید؟
من به قول معروف از عمق وجودم در تب دیدن هوادارانم و طرفداران سبک موسیقیام میسوزم. برای این دنبال مجوز هستم که بتوانم برایشان اجرا داشته باشم.
چرا کاوه آفاق دیگر با گروه the ways کار نمیکند؟
جریان این است که به دلایلی که خواهم گفت از دست برخی اعضای گروه خسته شدهام. در کارشان آماتور بودند و کمکاری داشتند و اخلاق حرفهای و آداب کار گروهی و مسئولیتپذیری را هم رعایت نمیکردند و احساس کردم که اینها برای من دردسرساز خواهد شد چون تمام فشارها روی دوش من بود. در اغلب موارد آهنگ را من میساختم، ترانه را من میگفتم، ایده ۸۰ درصد تنظیمها را من میدادم، از اجاره استودیو تا پیگیری اخذ مجوز را هم دنبال میکردم. راستش دیگر خسته شدم.
یعنی بودن در این گروه هیچ سودی برایت نداشته؟
بودن در این گروه معنی ندارد. عملا the ways یعنی کاوه آفاق. در واقع یک جور اسم مستعار برای من بوده است.
قرار است با آناتما در ایران اجرا داشته باشید؟
قاعدتا به آنها مجوز اجرا داده نمیشود چون نیاز به یک استادیوم فوتبال است. همانطور که به کریس دی برگ و یانی اجازه اجرا داده نشد. فقط من میخواستم آنها به عنوان ناظر آلبوم من اینجا باشند. در همه جای دنیا این کار انجام میشود و کار روتینی است.
اما این گروه همچنان در حال فعالیت است.
فعلا اولویتهای کاری من مقولاتی مهمتر است. پس از مدتی استراحت و مطالعه روی آلبومهای بعدی احتمالا موضوع را از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهم کرد چون عملا یک اسمدزدی اتفاق افتاده. طبق اصول حقوقی، مجموع کارهایی که من تا به امروز در این گروه انجام دادم، که چیزی حدود ۹۰ درصد کارهای این گروه را شامل میشود، به نام من ثبت شده است.
قاعدتا وقتی مراحل حقوقی و دادگاهی طی شود قانون دیگر اجازه نمیدهد افراد دیگری از این اسم استفاده کنند و تحت عنوان این نام فعالیت داشته باشند یا این اسم ملغی میشود یا اینکه باید با من تسویهحساب مالی کنند. در واقع شهرت گروه مدیون آهنگهایی مانند شال، اتاق آبی، قصه زیر زمین، شهر من کو و خواب بازی و... است که شعر، آهنگ، تنظیم و نوازندگی اکثر سازها با شخص من بوده و حتی نامگذاری گروه به نام د. ویز و طراحی آرم پروانه گروه و ادبیات نوشتاری گروه اغلب از سوی من انجام میشد. همچنین طراحی و ایدهپردازی بسیاری از کلیپها و حتی طراحی لباس و گریم و بازیگردانی اعضا بر دوش من بود.
این مثالها مشتی است نمونه خروار از مشقاتی که من سالها بهطور تماموقت و شبانهروز و گهگاهی دوستانم آراد آریا و پویا ثابتی و آرین نایینی تحمل کردیم و دیگران در خانه نشستند و از مواهب این شهرت در راستای اموری غیر از موسیقی استفاده کردند.
نظر کاربران
راس میگه کارش درسته.......