احسان علیخانی، چگونه محبوب شد؟
احسان علیخانی را همه با ماه عسل میشناسند، برنامهای که خودش در شکلگیری آن تلاش کرده و حالا که به ثمر رسیده است، زیر سایهاش رفته و استراحت میکند. برنامهای که قصههای آدمهای معمولی همین حوالی را روایت میکند و به تصویر میکشد.
مجله زندگی اید ه آل: احسان علیخانی را همه با ماه عسل میشناسند، برنامهای که خودش در شکلگیری آن تلاش کرده و حالا که به ثمر رسیده است، زیر سایهاش رفته و استراحت میکند. برنامهای که قصههای آدمهای معمولی همین حوالی را روایت میکند و به تصویر میکشد. غصهدارمان میکند و تلنگری به وجدانمان میزند. سر از دردهایی باز میکند که کمتر کسی حاضر است پای آنها بنشیند، چه برسد به اینکه بخواهد نحوه روایت کردنش را مدیریت کند.
احسان علیخانی در نظرسنجی ایدهآل به عنوان مجری محبوب انتخاب شده و «ماه عسل» هم هر شب مهمان خانههای شماست. همین بهانهای میشود تا قرار گفتوگویی ترتیب بدهیم. گفتوگویی که چند روز مانده به ماه رمضان و شروع برنامه ماه عسل در آخرین ساعات پایانی شب شکل گرفته است. تنها ساعتی که میتوانستیم با فراغ خاطر بنشینیم و در مورد برنامهای که خود احسان خالق آن بوده با او حرف بزنیم.
ماه حیاط خلوت زندگی
ماه رمضان چه ویژگی دارد که برنامهسازها، کارگردانان، بازیگران و ... در آن به این میزان محبوب میشوند؟
میتوان از زوایای مختلف به آن نگاه کرد. حسم این است که میتوان اینطور گفت که ماه رمضان حیاط خلوت زندگی روزمره ما است؛ چیزی مانند تراس خانه، کمی متفاوتتر از دلمشغولیهایمان. اما همان مثال حیاط خلوت بهتر است. چه آدمهایی که به فضای معنوی ماه رمضان معتقد هستند و چه آنهایی که اعتقادی ندارند، در ایام این ماه تحت تاثیر فضای آن قرار میگیرند. آدمها کمی آرامتر میشوند و با طمانینه تفکر و عمل میکنند. حسم در این است که شاخک آدمها فعالتر است و افراد زیادی در این ماه تحت تاثیر همین فضا، حساسیتشان بالاتر میرود و تمرکزشان بیشتر میشود. یک سیکل ۳۰ روزه است که پیوستگی دارد و میتوان برای آن برنامهریزی کرد.
همیشه در دل ماه رمضان یک نظم خاصی میبینیم، شکلی که حتی بینظمیهایش هم سر جای خودش قرار گرفته است. همین نظم است که آدمها خودشان را با آن تطبیق میدهند، بنابراین ماجرا برای آنها تبدیل به روتین میشود و با دقت بیشتری به خیلی از اتفاقهایی که در طول سال به سادگی از کنار آن گذر میکردند، نگاه میکنند. برای همین است که من همیشه مدعی هستم و از این فضا دفاع میکنم؛ اینکه در برنامه من طرح یک سری از موضوعات الزامی است. اگر من یک سری از این موضوعات را در زمان دیگری مطرح کنم، دیگر آن تاثیرگذاری مورد نیاز را ندارد، چون مخاطب تمرکز همیشگی را ندارد. به همین دلیل است که در این ماه سعی میکنیم به موضوعاتی بپردازیم که در ایام دیگر سال آدمها خیلی به آن فکر نمیکنند. انگار که دریچه قلب آدمها باز است و میزان حساسیتشان بالاتر است.
باتوجه به همه این شاخصههایی که گفتم، میزان تاثیرپذیری بالاتر میرود؛ چراکه بستر فراهم است. از صبح تا شب آدمها در زندگی عادی واکنشهایشان فعالتر است و مکانیسم دفاعیشان بالاتر قرار دارد. این پسزدگی در ماه رمضان کمرنگتر است. آنها پای برنامه مینشینند، آن را می بینند، میشنوند و بعد از آن در موردش تصمیمگیری میکنند. این فضای خوبی برای کار در زمینه برنامهسازی، سریال سازی و حتی گفتوگو و موسیقی است. در این ماه شما به عنوان تولیدکننده روی موجی سوار هستید که جذاب است.
ماهی که کمتر غر می زنیم
برنامههایی که در ماه رمضان تولید میشوند، در اکثر مواقع با موفقیت روبهرو میشوند، چرا این موفقیت در طول سال تکرار نمیشود؟ مثلا نمیتوان روالی را برای تکرار ماه عسل در تمام طول سال در نظر گرفت؟ همین ویژگی که میگویید تنها در ماه رمضان دیده میشود؟
فارغ از ابعاد رسانهای ماجرا و تمام چالشهایی که در این مورد وجود دارد، تصورم همین است که گفتم. دلیلش هم این است که آدمها در طول سال دچار تفاوت سلیقهای نمیشوند بلکه شکل و نظم زندگیشان تغییر میکند. میزان شکایت کردن و غر زدن در ماه رمضان کمتر است و بار نقد کلام در تمام حوزهها در سراسر ایران به کمترین میزان ممکن میرسد. این مساله را بین دوستان روشنفکرم هم میبینم. یکی از خواص روشنفکر بودن، نقد کردن است. اگر نقد را از او بگیری، هیچ چیز از او باقی نمیماند، حتی روشنفکران هم تحت تاثیر ماه رمضان در یک اتمسفری قرار میگیرند.
این موضوع جذاب و قابل بررسی است و باید فکر کرد که چه کاری میتوان انجام داد که قسمتی از این فضا را با خودمان به بیرون ببریم؟ همیشه با خودم فکر میکنم که ماه رمضان شبیه زمانی است که ما دوست داریم یک سری از مسائل را با خودمان مرور کنیم،زمانی که میخواهیم با خودمان روبهرو شویم. با خودمان میگوییم که ۱۱ ماه اینطور زندگی کردیم و حالا یک ماه هم اینطور زندگی میکنیم. فضا را بررسی و از آرامی آن استفاده میکنیم. در این ماه همهچیز آرامتر و نرمتر است. همین آرامشی که آدمها در ماه رمضان دارند آنها را برای پذیرش خیلی از اتفاقها آماده میکند، اما درست بعد از عید فطر همه چیز یادمان میرود.
مانند خود من، درست مثل حسی که بعد از مراسم تشییع جنازه داریم. اقلیمی که ما زندگی میکنیم، اقلیم هیجان و احساس است، ما همیشه یک نگاه تقویمی داریم. خود من هم همینطور هستم، اما ایکاش که این نگاه را نداشتیم. کاش میتوانستیم این احساس را با یک عقلانیتی گره بزنیم. تعدادی از انسانها هم اینطور زندگی میکنند، آدمهایی در همین کشور خودمان هستند که همیشه تحت تاثیر اتمسفر ماه رمضان زندگی میکنند و خوش به حالشان. به نظرم برنده این آدمها هستند.
بازيگري بهعنوان يک شغل
هیچ برنامهسازی دوست ندارد، پیشپیش در مورد غافلگیریهای برنامهاش صحبت کند، اما میتوانید به ما بگویید که ماه عسل سورپرایز ویژهای در برنامه جدیدش دارد؟
در ایام جام جهانی هستیم و دوست دارم یک مثال فوتبالی بزنم؛ معمولا مربی عاقل، مربی است که دست به ترکیب تیم برنده نمیزند. ریسک بالایی دارد، اما نمیتوانم منکر خلاقیت و پویایی شوم. من جزو برنامهسازانی هستم که عقیده دارم، برنامهسازی موفق است که عنصر خلاقیت و پویایی در او وجود داشته باشد. اگر در رسانه، پویا نباشی عملا مردهای و تنها یک سری اتفاقات آرشیوی را تهیه میکنید.
ساختار «ماه عسل» همان است و ممکن است تنها تغییری که در آن دیده شود، روند چینش مهمانها، دکور، تیتراژ، آیتمها و شاید حتی شکل اجرای من باشد. خودم این را تجربه کردهام که سال به سال اجرایم در «ماه عسل» فرق کرده است. عدهای عقیده دارند پختهتر شده و عدهای اعتقاد دارند عقلانیتر شده است. اعتقاد خود من در این است که بزرگتر شدهام. سادهاش اینطور است که اجرای من احسان علیخانی ۳۱ساله، با اجرای ۲۵ سالگیام فرق میکند. هشت سال عمر و تجربه تفاوتهایی را در این بین ایجاد میکند. تفاوتها در همین است، اما نکته ویژهتر از همه سوژه است. برنامه «ماه عسل» یک بستر است.
یک ریالتی شو گفتوگو محور است که سوژه، بخش عمده آن را بر عهده دارد. شکل برنامههای معتبر در تمام دنیا همینطور است. ۱۰ سال برنامهای یکشکل است، اما سوژهها با هم فرق میکنند. قصه آن تغییر میکند. تمام تلاش من برای هر چه بهتر بودن «ماه عسل» در این است که مبتنی بر قصه باشد. سعی کردم هیچوقت عنصری را اضافه نکنم تا شاخصه قصهگویی و روایت را از ماه عسل بگیرد.
انتخاب قصه ها
ملاک شما برای انتخاب قصهها چیست؟
سالهاست که از تجربههای خودم و دیگر بچههای ماهعسل استفاده میشود. در طول سال کلی موضوع و سوژه به آنها داده میشود، اما در این موضوع ویژه از کسی استفاده میکنم که جزو همکاران خود شماست.
خانم نوابینژاد؛ ژورنالیستی که بیشتر از ۲۰ سال میشود که در حوزه اجتماعی فعالیت دارد. در جلسات مینشینیم، با هم حرف میزنیم و موضوعات را با هم مرور میکنیم. مثلا میگوییم امسال دوست داریم در مورد آلزایمر حرف بزنیم. اینطور به آن فکر میکنم؛ زن و شوهری سالیان سال عاشقانه با هم حرف میزنند و بعد از یک زمانی زن دیگر شوهرش را نمیشناسد.
یک پدر و دختر سالیان سال با هم زندگی کردهاند و از یک جایی به بعد، پدر دیگر او را به عنوان دخترش به یاد نمیآورد. حالا زندگی آنها چطور میشود؟ به این فکر میکنیم و بعد سوژهها را پیدا میکنیم. اما در این جلسات که خیلی مرتب هم برگزار میشود، به سوژه فکر میکنیم و نظرات مختلف میدهیم که قدم بعدی چیست.
همه موضوعات عمیق ، تلخ هستند
کفه تلخی در سوژههایی که انتخاب میکنید خیلی سنگینتر است، میخواهید دل مردم را ریش کنید؟
با سوالی که پرسیدید مساله دارم. اگر این کار را نکنم شبیه ایام دیگر سال میشویم. یک جمله کلیشهای هم دارم، اما به آن اعتقاد دارم و هیچ راه فراری هم وجود ندارد. «قاتب همه موضوعات عمیق دنیا تلخ است و ناگزیریم که بپذیریم.» درست است پارسال هیچ موضوع شیرینی نبود، اما امسال یک سری سوژهها هستند که به طور ذینفع شیرین هم هستند. اکثر این موضوعات قابل تامل هستند. به نظرم آدمهایی که از این موضوعات فرار میکنند، مسئولیت اجتماعی ندارند. اگر با شنیدن این موضوعات بغض میکنید یعنی یک وجدانی در دلت هنوز بیدار است.
یک دکمهای در وجودت هنوز وجود دارد که روشن میشود. اما آن کسی که فرار میکند، از یک واقعیت میگریزد که نمونههای زیادی از آن در کشور ما دیده میشود. ما از درد فرار میکنیم. وقتی از درد فرار کنید، تبدیل به رنج میشود. دیگر هیچ کاری نمیتوان در مقابل آن انجام داد. خوش به حال کسانی که جلوی درد میایستند و با آن زندگی میکنند. اگر با درد زندگی کنید، دیگر برای شما تبدیل به رنج نمیشود اما اگر از آن فرار کنید، همیشه در ناخودآگاه ذهنتان حضور دارد و با گذشت زمان تبدیل به رنجی میشود که همیشه با شما همراه است.
قصه های مهم
بین مهمانهایی که انتخاب میکنید، نخ تسبیح دیده نمیشود؟ روند انتخاب کردن مهمانها چطور است؟
همیشه یک تناقض بین مهمانهایی که کنار هم مینشینند دیده میشود. هیچ شباهتی ندارند و درست نقطه مقابل همدیگر هستند. در چینشها همیشه یا یک تناقض دیده میشود یا یک ضرباهنگ یا امتداد یا تقاطع و تضاد. این طور نیست که همیشه به هم مربوط شود.
شما کل سال درگیر سوژههای ماه عسل هستید؟
درگیری فیزیکی نه اما درگیری ذهنی داریم. از همان فردایی که برنامه تمام میشود، هر کسی که من را میبیند، برای من سوژه دارد. این قضیه در مورد بچههای ماه عسل هم صدق میکند. فکر میکنم در تمام صدا و سیما از دفتر مدیران بگیرید تا دفتر فنی تماس میگیرند و میخواهند برای ماه عسل سوژه بدهند اما کماکان میگویم که سوژههای ماه عسل را خودمان انتخاب میکنیم و این طور نیست که دیگران بخواهند به ما سفارش سوژه بدهند.
فقط یک بار بغض کردم
بین مهمانهایی که تا به حال داشتید، برخورد خودتان چطور بود. از مقابله با آنها متاثر نشدید؟
هر کسی جای من در ماه عسل برنامه اجرا میکرد، خیلی بیشتر از این حرفها منقلب میشد. خیلی مقاومت میکنم و همیشه به سنگدلی محکوم میشوم. اگر بخواهید خیلی بار احساسی را به دوش بکشید، یک جایی کم میآورید. برای خیلیها هم این موضوعات اصلا قابل درک نیست. در تمام این سالها که ماه عسل را اجرا کردم، تنها یک بار بغض کردم و شاید حلقهای از اشک هم در چشمانم حلقه بست. همان روزی که مادری که قلب پسرش را اهدا کرده بود، مهمان برنامه بود. گیرنده قلب را کنارش نشاندم و نمیدانست.
با این صحنه مواجه شد و مرد شروع کرد به توضیح دادن که این قلب جدید که وارد قفسه سینه من شده، اخلاقم را عوض کرده است و همه اخلاقهایی که میگفت، منش پسر همان مادر بود. او کمکم متوجه شد و شروع به صحبت کردن با قلب پسرش کرد. به سینه مرد نگاه میکرد و با بچهاش دیالوگ برقرار میکرد. به نظرم خیلی صحنه عجیبی بود و من هم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. آن روز حتی زودتر از زمان تعیین شده آنتن را تحویل دادم و صادقانه گفتم که توان ادامه دادن را ندارم، برنامه را زودتر از ما بگیرید، چرا که فضای برنامه خیلی فضای عجیبی شده است.
تیغ دولبه
شما تهیهکننده برنامه هستید، اجرا را هم بر عهده دارید، خودتان هم کارگردانی هنری میکنید، تهیهکننده هم هستید؟ به یک تعادل بیشتر فکر نکردید؟
برنامههایی که خودم میسازم و خودم هم اجرا میکنم، کارگردانی را هم خودم بر عهده میگیرم. در تلویزیون دو کارگردان داریم، یک کارگردان هنری و یک کارگردان تلویزیونی. اما در برنامهای که خودم اجرا نمیکنم، این کار را برعهده میگیرم. اما میتوانم این را بگویم که بچههای پشت صحنه ماه عسل، همه از بهترینهای تلویزیون هستند و از من زحمت بیشتری میکشند، دوست دارم شاکله ماجرا و اهدافش یک پیوستگی داشته باشد.
هارمونی که ایجاد میشود، به روایت هر چه بهتر داستان کمک میکند، هر چند که لبه خیلی خطرناکی است؛ در این اینکه میتواند شما را بالا بکشد، میتواند شما را به پایین هم پرت کند. فعلا که تا همین حالا همه چیز خوب بوده است و دوستان زیادی برای این خوب بودن کمک کردهاند. باید بگویم که بین احسان علیخانی تهیه کننده تا احسان علیخانی مجری یک لشکر قرار دارد.
این طور است که میخواهید کامل باشید و برای بد بودن فقط خودتان را سرزنش کنید؟ یعنی تهیهکنندگی را خودتان برعهده میگیرید تا بهانه سرزنش کردن را از بین ببرید؟
قبل از اینکه من اجرا کنم، تهیهکننده و کارگردان بودم.در سال ۷۹ یا ۸۰ به عنوان تهیهکننده یک مستند ساختم. اتفاقا من تهیهکننده و کارگردان بودن را بیشتر از اجرا دوست دارم. ضمن اینکه حرفی که میزنید حرف خوبی است. دیگر بد بودنت را نمیتوانی گردن کسی بیندازی.
گفت وگو یا رزم ؟
با این سختیها چطور کنار میآیید؟ تا به حال شده که مهمانهای برنامه روی دور حرف زدن نیفتاده باشند و شما برای روشن کردن موتور آنها دائم مجبور به حرف زدن شوید؟
دو تجربه در زندگیام دارم؛ گفت و گو با آدمهای معروف و گفت و گو با خود مردم. گپ زدن با مردم برای من خیلی جذابتر است، چرا که هیچ فیلتری ندارد. آدمی که صاحب شهرت است و قرار است در برنامهای به گفت و گو بنشیند، از ساعتها قبل با خودش به جوابهایی که قرار است بدهد، فکر میکند. یک جاهایی شبیه رزم است.
او دائم به خودش فکر میکند که چه حرفهایی برای او خوب است و کدام بد؟ و من به عنوان مجری باید تبحر لازم را داشته باشم. اما آدمهای معمولی این طور نیستند. کسی وارد «ماه عسل» میشود، دوست دارد زندگیاش را برای مردم تعریف کند. درست است سختی دارد، ممکن است آدم وارد فضاهایی شود که باید در گفتوگوها حواس جمعتر باشی اما لذتبخشتر است.
چرا؟
به همان دلیل پویایی که در ابتدا با هم صحبت کردیم. قصههای آنها با هم تفاوت دارد و همین تفاوت است که جذابیت لازم را برای مخاطب ایجاد میکند.
برنامه کی پخش میشه ؟!
گاهی اوقات یک مخاطب عام تلویزیونی بیشتر دوست دارد مهمانها صحبت کنند، اما شما جای آنها را میگیرید، تا به حال تذکری در این مورد به شما ندادهاند؟
به نظرم خیلی واضح است. کسانی مهمان برنامه من میشوند که نه نویسندهاند، نه شهرت دارند، نه مولف هستند و در زندگی استودیوی برنامه زنده ندیدهاند. مدتی طول میکشد تا یخشان آب شود و خودشان را با شرایط محیطی وفق دهند. خیلی از آنها تمرکز ندارند. از آن جایی که من خیلی روی مستندات زندگی آنها کار کردهام، تلاشم در این است که خود آنها قصهشان را برای مخاطب روایت کنند و از آنجایی که اهل مذاکره نیستند و فضای استودیو خیلی به آنها فشار میآورد تلاش میکنم با کلام آنها را وارد جاده روایت کنم .
اتفاقا من عاشق سکوت کردن در ماه عسل هستم. اگر از من میپرسیدید که کدام برنامههای ماه عسل را دوست دارم، میگفتم همانهایی که من بیشتر سکوت کردهام و مهمان روی دور حرف زدن افتاده است. این یعنی عالی است و قصه اش را روایت میکند اما یک جاهایی نمیشود. مجالی برای این کار نیست. باید تمرکز کند و قصهاش را تعریف کند. چند باری روی آنتن گفتم؛ مهمانی داشتیم که برنامه تمام شده و از من پرسیده که برنامه چه زمانی پخش میشود؟ هیچ ذهنیتی از برنامه زنده ندارد. یا یکی دیگر بعد از گذشت نیم ساعت که روی آنتن بودیم، از من پرسیده که برنامه چه زمانی شروع میشود؟! برای همین کار من یک کم سخت است.
تواضع بیمعنی است
چطور است که یک سالهایی اجرای «ماه عسل» را بر عهده ندارید؟ این بودن و نبودنها چه تاثیری روی شما دارد؟
قاطعانه در سال ۹۳ میتوانم بگویم، یک یا دو سالی که در برنامه ماه عسل نبودم، خیلی خوشحالم. معمولا من سالهای فرد اجرا نداشتم. سال هشتاد و هفت و نود یک، اجرا نکردم و جالب است که در دهه نود،اولین سال فردی است که اجرا دارم، باید دید چطور میشود.
چرا اینقدر از نبودنتان خوشحال بودید؟
شاید از این جهت که نبودم و خودم را ترمیم کردم. برنامه را تماشا کردم، فیلم دیدم و به سفر رفتم و سال بعد برنامه را پختهتر اجرا کردم. من هفت سال بزرگتر شدهام. این خیلی کمک میکند. ضمن اینکه من همیشه یک نظریهای در اجرا دارم؛ هرقدر کمتر در اجرا باشی، بهتر است. جذابتر خواهی شد؛
برای اینکه کمتر دیده میشوی، کمتر حرف میزنی و به تکرار نمیافتی. مخاطبی که تورا دنبال میکند، میتواند منتظرت بماند. اگر هر روز روی آنتن باشی، تبدیل به آکسسوار میشوی و اولین سؤالی که حق دارد بپرسد این است که کجایی؟ همین که با خودش پرسد «مگر برنامه دارد؟» نشان میدهد چند نفر منتظر برنامهات هستند اما اگر همیشه برنامه داشته باشی، دیگر کسی در انتظارت نیست.
پس با این حساب، فاصله گرفتن از ماه عسل را دوست داشتید؟
خیلی زیاد. من اعتقاد زیادی به کم کاری در تلویزیون دارم. اما خب سخت است، خیلی از بچهها برای امرار معاششان کار میکنند. باید بگویم من و آدمهایی که شبیه من فکر میکنند، در مقابل این مساله خیلی مقاومت میکنند، درمقابل درآمد، شهرت و اعتبار برای یک هدفی که مهم است، میگذارند. کار سختی است.
به عنوان سؤال آخر، «ماه عسل» را احسان علیخانی، «ماه عسل» کرد، یا احسان علیخانی «ماه عسل» را «ماه عسل» کرد؟
سال هشتاد و شش شبی در همین ساعتها و همین موقعها بود، سفارش برنامهای را به من دادند که تهیهکننده و مجری آن باشم. دقیقا همین موقعها بود که من پیشنهاد دادم دوست دارم برنامهای را بسازم که مردم بیایند در آن حرف بزنند. به نامش خیلی فکر کردم. اولین اسمی که به ذهنم رسید، «ماه عسل» بود. همان موقع بود که ماه عسل به دنیا آمد. در اینکه در شکلگیری آن احسان علیخانی موثر بوده است؟
باید جواب بدهم بله. اگر منکر این قضیه شوم، خب دروغ گفتهام و تواضع بیمعنی است. درست است، من این برنامه را ساختم و خلق کردم اما زورش آنقدر زیاد شده است که دیگر حالا من زیر سایهاش رفتهام. ماجرا شبیه پدر و پسری است که پسر نسبت به پدر خیلی معروفتر و محبوبتر است و به جایی رسیده است که میتواند به پدر یاد بدهد. شاید یک رابطه این طوری باشد. به این خاطر که زلفش به آدمهای بسیاری گره خورده است. دیگر از من عبور کرده است.
به همین دلخوش هستم. شاید کسی باور نکند، اما برای من مهم است که در به وجود آوردن این گوهر گرانبها سهم داشتم. اینکه امسال یا سال بعد فرد دیگری با این موضوع کار کند برای من دغدغه نیست و در واقع خوشحال میشوم که سالی تماشاگر ماه عسل باشم که این اتفاق هم افتاد. شاید قبلا ناراحت میشدم، اما حالا برایم جذابتر هم هست. همیشه این عنصر خلق کردن برایم جذاب بوده؛ اینکه یک اتفاق با شکوه را خلق کنی. همیشه با خودم میگویم خوش به حال موذنزاده که چیزی را خلق کرده است که از خودش خیلی بزرگتر است.
مثال دیگرش ربنای شجریان است. خیلی مثالهای دیگر در این مورد وجود دارد. فیلمهایی که در سینما به نمایش در میآید. کتابهایی که نوشته میشوند. گاهی اوقات آن اثر از خالقش بزرگتر میشود. ضمن اینکه من در شکلگیری و بزرگ شدن ماجرا سهم زیادی داشتم. به نظرم در بزرگ شدن ماه عسل خود مردم سهم عجیبی داشتند. این برنامه با قصههای مردم جذاب شده است. وگرنه اجرای ساده مردم را خیلی خسته میکند.
نظر کاربران
آقای علیخانی اگر واقعیت را بگوید بهتر است تا اینکه داستان سرایی کند. بنظر من قسمت عمده داستانهایی که در برنامه ایشان پخش میشود غیر واقعی هستند یا اینکه خود مهمان برنامه واقعیت را نمی گوید. این مطالب شاید به مذاق خیلی ها خوش نیاید ولی اگر با دقت داستانها را گوش کنیم و ذره ای هوش به خرج دهیم متوجه عدم صداقت برخی گوینده ها می شویم.
پاسخ ها
الان یعنی تو هوش به خرج دادی؟!من دیگه حرفی ندارم
چقدر منفی نگر!
شما نگاه کن و پند بگیر،حالا چه واقعی چه غیر واقعی...
اگر یک ذره از هوش مبارک را (بیشتر) به خرج دهی متوجه (صداقت) گوینده میشوی...بعدشم مردم بیکار نیستن بشینن جلوی دوربین وجلوی (میلیون ها) ادم قصه محمود کرد شبستری روتعریف کنن....هوشتون در حد صصصصصصصصصفره انسان محترم
بابا زرنگ بابا چشم آبی گوشتای خورشت قورمه سبزی....
طرز فکرت به قبل میلاد مسیح میخوره پیمان
کی گفته معروفه !؟؟
پاسخ ها
ما
من
و من!
معلومه از پشت کوه تازه اومدی تو جامعه
من
وومن!!
درود بر اقای علیخانی یکی از بهترین مجریها هستند
پاسخ ها
حالم ازش بد میشه
بدم میاد از خودشو برنامش
خوب زورت که نکردن نگا نکن. مگه مجبوری
من نمیدونم چرا توجامعه ما جستجو تو زندگی دیگران،از یه سری خط قرمز جامعه گذشتن،مشغول کردن دیگران با حرفهای خاله باجی و.. از نظر بعضی ها محبوبیت میاره...این ريالای که حتی از درد خیلی از افراد جامعه بیخبره درامد افراد ضعیف رو به سخره میگیره همه دوست ورفقاشم به گفته خودش جزء اقازاده هستن. واز همه بدتر کسکه مجرد ووارد حریم عاشقانه زوجها میشه.واقعا جای تاسف داره
منتقد عزیز...
اولا حرفایی که گفته میشه خاله باجی نیست بلکه شرح حال زندگی خیلی از ماست...دوما تو زندگی کسی جستوجو نمیکنه بلکه خودشون داوطلب میشن که شرح حالشونو بگن...سوما من که بی احترامی ندیدم اونم به افراد ضعیف...چهارما قدرت مالی مهم نیست مهم قدرت درکه مگه یه ادم که فقیره نمیدونه کی راست میگه کی دروغ که الکی به یه برنامه پروبال بده وبه عنوان یه برنامه محبوب انتخاب کنه ...پنجما مجرد بودن دلیلی برای درک نکردن عشق نیست مگه همه اونا که مجردا ابدا نمیدونن عشق چیه...شیشما تاسفو برا خودت بخور که داری بدون دلیل محکمه پسند داری یه ادمو نقد میکنی
خیلی برنامتون خوبه . اقای علیخانی محشره. من همه ی ماه عسل نگاه میکنم واقعا اموزندست ای کاش در طی سال لااقل ماهی یک بار پخش میشد. راستی اقای علیخانی چشمای شما شبیه گربه است. ولی از نوع زیبا
پاسخ ها
آقای علیخانی از بهترین مجریهای حال حاضره اما بعضی وقتا تخت گاز میره
مگه تا حالا شما رو گاز گرفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما به چشای بدبختم کار دارین؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی که نظر دهندگان بجای برنامه به چشمهای نفر نظر میدهند تکلیف معلوم است. مینا خانم
کی گفته با اون برنامه بی مزه و خسته کننده اش معروفه؟!!
پاسخ ها
همون کسی کسی که گفته اجراش مزخرفه...
ادم های معقول و منطقی که بدون ریا و تبلیس و با مخاطب خودشون با مردم ارتباط برقرار می کنند به مردم دروغ نمی گویند و واقع بین هستند با تحکم و غرور صحبت نمی کنند حرف مفت و توهین امیز نمی زنند حاشیه دار نیستند و جوانب عرف و اخلاق رو رعایت می کنند محبوب مردم هستند حال هر کسی می خواهند باشند! چون مردم باهوشند می فهمند که کی چه کاره است قدرت تمییزشون بالاست ! البته کاری به اقای علیخانی ندارم کلی گفتم.
مجری خوبیه
آقایی که گفتی ما بگو من و از جانب همه واهه نگو
ممكنه ايشون مشهور باشه ولي محبوب خير
پاسخ ها
یکی ازدلایل محبوبیت مشهور بوده...ادمی که محبوب نباشه هههههههههیچ وقت مشهور نمیشه...اگه محبوب نبود ماه عسل سالای قبلو که دادن محسن افشانی ازنیمه برش نمیگردوندن به علیخانی...اگه محبوب نبود بیشتراز یه سال توماه عسل دوووم نمیاورد...اگه محبوب نبود ماه عسل ماه عسسسسسسسسسسل نمیشد...
اصلا هم اینجور نیست قطعا ایشون هم محبوب هستن هم محشر هم مشهور
انصافا ایشان بیان صریح، بدون حاشیه، خودپسند و جذابی دارند اما از حق نگذریم، ظاهر جذابشون بیشتر موردتوجه بانوانه. شیک، خوش قیافه و جذاب
پاسخ ها
و البته رو مخ پسرای حسود....
اخ گل گفتی زهرا جون پسرررررررررررررای حسسسسسسسسسسسسسود
zahra خانم
خوب شد ایشان رو از پشت تلویزیون می بینی
بااون پدري كه قاتل فرزند خودر را نبخشيده بود بد برخورد كرد
پاسخ ها
کجا بد برخورد کرد ؟ چرا مزخرف میگید ؟
یکی از آشنایان من تو صدا سیمای فارس رییس یکی از بخش ها هست از طریق اون و پسرش من با علی ضیا آشنا شده بودم اون موقع علی ضیا مجری برنامه خوشا شیراز بود که روزای جمعه و عیدهای تعطیل رسمی اجرا میشه و بازیگرا و ورزشکارا و خواننده های مشهور کل کشور رو به شیراز دعوت می کنن و با اونا مصاحبه می کنن درست همون زمانی بود که علی ضیا رو به جای احسان علیخانی مجری برنامه ماه عسل کرده بودن(قبل از ماه رمضان هنوز ماه عسل شروع نشده بود) خلاصه زمانی که علی ضیا شیراز بود احسان علیخانی به علی ضیا زنگ زد بود و حسابی دلش از اینکه برنامه ماه عسل رو به علی ضیا داده بودن پر بود و با علی ضیا کل کل می کرد علی ضیا هم صدای علیخانی رو ضبط کرده بود باورم نمیشد علیخانی هرچی ناسزا و بد و بیراه و الفاظ زشتی که فکرشم نمی کردم از شخصیتی مثل احسان علیخانی بر بیاد به علی ضیا گفت و علی ضیا فقط با خنده جوابش رو میداد خلاصه من که از طرفدارای سرسخت احسان علیخانی بودم ناراحت شدم و از چشمم افتاد چون از شخصیت اون انتظار نداشتم و فکر نکنید این رو به خاطر طرفداری از علی ضیا گفتم چون اصلا از اجراش خوشم نمیاد
پاسخ ها
آرش جان من نمیدونم راست میگی یا نه ولی بر فرض راست بودن انتظار داری وقتی میدونه صدا ضبط میشه و خودش داره این کارو میکنه برگرده جواب بده!! تازه خنده کمه کلی باید از خودش شخصیت و بزرگواری به خرج میداد!!! واقعا ساده و زود باوریم ما ...
چقدر ساده ای آرش دلم برات میسوزه
چه قصه رویایی گفتی...
مجبوری دروغ بگی...
تازه به فرض محال راست باشه،ماه عسل ماله علیخانی بقیه نباید پابرهنه بیان تو برنامش
اونم کی علی ضیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا که فقط با پارتی اومده تو صدا و سیما
هههههههههه...کلی خندیدیم...چه مخیه این علی ضیا...پس بلده صصصصصصصداهم ضبط کنه...چه باحال...راستی یه سوال اگه از اجرای ضیا خوشت نمیاد چرا باهاش دوست شدی؟...استعداد نوشتن داستان تخیلی داریااااااا....
الحق که داستان سرای خوبی هستی بهت تبریک میگم با این ذهن خلاق و تخیلی که داری .
من برای اولین بار هست که نظر گذاشتم و برگشتم نگاه بکنم ببینم واکنش بقیه به نظر من چی هست و نظرات خیلی برام جالب بود
1-کسانی که ماجرایی که تعریف کردم باور ندارن که هیچ. باور کردن و نکردن این ماجرا توسط شما هیچ تاثیری به حال من نداره و اگه بخواین میتونم خیلی راحت بهتون ثابت کنم کافی هست ایمیل و تلفن خودم رو به شما بدم تا با هم جایی قرار بذاریم اگه شیراز باشین بیاین سراغم تا ماجرا رو با چند تا شاهد دیگه از بچه های صدا و سیما فارس که اون شب حضور داشتن بهتون ثابت کنم
2-فردی به من گفت اگه از علی ضیا خوشت نمیاد چرا باهاش دوست شدی در جواب می گم من با علی ضیا دوست نشدم کلا من با توجه به دوستانی که در صدا و سیما فارس دارم وقتی مهمانان مشهور رو از شهرهای دیگه بخصوص تهران دعوت میکنن به من خبر میدن من اگه بتونم تو بعضی مجالسشون شرکت می کنم تا با هنرمندا و ورزشکارهایی که دعوت می کنن عکس یادگاری بگیرم که علی ضیا یکی از اونا بود غیر از اون اقایان شهرام شکوهی و حمید استیلی و مهدی احمدوند و یوسف تیموری و چند تن دیگر از افراد مشهور رو ملاقات کردم که علی ضیا هم یکی از اونا بود
3-من هدفم از گذاشتن نظرم این بود که از شخصیت احسان علیخانی انتظار نداشتم ان چنان حرف های زشت و حتی رکیک به زبون بیاره چون هم مشهور هست و هم تصویری که از خودش در تلویزیون نشون داده انسان مثبت باکلاس و روشنفکر و فهمیده هست و میخواد به نوعی درس اخلاق و فرهنگ به مردم بده اگر من نوعی اون حرفها رو به زبون بیارم کسی از شخصیت من به عنوان فرد معمولی انتظار نداره ولی از این جناب مجری چرا
من حرف خودم رو زدم تا بگم خیلی اوقات افراد اون چهره ای که از خودشون نشون میدن نیستن
اگر باور نمی کنید نکنید به قول معروف " گر گدا غافل بود تقصیر صاحبخانه چیست"
داستان جالب تر شد...از کی تاحالا علی ضیا با کسایی که عکس یادگاری میگیره صدای ضبط شده نشون میده...داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هر چی فکر میکنم معنی ضرب المثل رونمیفهمم؟؟؟؟؟؟ الان دقیقا گدا کیه؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا آرش اصلا مطرح کردن این حرف توسط شما کار درستی نبود . اصلا به فرض ما حرف های شمارو باور کنیم ولی ما که نمیدونیم بین این دو نفر چه رابطه ای وجود داره شاید احسان از روی صمیمیت با ضیا باهاش یه ذره راحت صحبت کرده مگه شما گاهی اوقات با دوستاتون راحت صحبت نمیکنید ؟ پس درست نیست ما که از همه چی خبر نداریم گناه یه نفر رو بشوریم .
آرش دمت گرم خیلی جالب بود ولی چرا تعجب کردی که احسان علیخانی به علی ضیا حرف بد زده باشه چون خوش قیافه هست و خوب صحبت می کنه دلیل نداره که از نظر شخصیتی انسان بی نظیری باشه خیلی وقتا با مهمونا جوری از موضوع برتر صحبت میکنه انگار خودش معصوم هست و هیچ اشتباهی بهش وارد نیست این اقا که این همه بقیه رو نصیحت می کنه خودش تا حالا چند تا گره از زندگی مردم باز کرده و به جند تا نیازمند کمگ کرده فک نکن چون خوب به نظر میرسه ادم درستی هست
احسان جان!!!! فقط خیلی قبل از برنامه حرفففففف می زنی. حرفات هم مثل حرفای مادربزرگاس فقط باید شنیدشون مجبوری!!!! فک کن کسانی که مخاطب برنامه تو هستن 2 برابر تو سن دارن و نیازی به نصیحت های یه جوون 30 ساله ندارن.........
پاسخ ها
اون بیچاره که همیشه میگه طرف حرفم با همسن های خودمه نه بزرگترها .
خدا قوت اقای علیخانی برنامتون خیلی قشنگه من که خیلی شما رو دوست دارم ...دستتون درد نکنه امیدوارم سالیان سال زنده باشی تا ماه رمضونا با عشق تو لااقل تلویزیون به دردنخور ایران رو روشن کنیم ....گلی گل اقای علیخانی مادرت داغت نبینه الهییییییییییییییزیبا
لطفا بی منطق نباشید . اجراش عالیه و برنامه آموزنده ای دارند. امیدوارم همیشه موفق و موفق تر باشند .
برنامه ساخته که مردمو گول بزنه
از اون فیلمای روزگاره
پاسخ ها
چقدم گول خوردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!...لطفا به شعور مردم توهین نکن
فیلم هندی ساخته میخواد برنامه اش احساساتی باشه که با بقیه مجری ها فرق داشته باشه تا اسپانسرها بهش پول خوبی بدن
فانی جان
این نوع گول خوردن برای چند سال پیش بوده و الان روشهای بهتری اومده. مجری سحرهای رمضان رو که یادت هست چقدر خوب حرف میزد.
خسته نباششي من كه ساليان سال است كه برنامه ات را ميبينم عاليه فقط خواهش ميكنم راجع به اينكه كساني كه حق مردمو خوردن بيشتر صحبت كن و بكو كه دزد فقط بالا رفتن از ديوار مردمنيست دوستت دارم بسرم موفق باشي
پاسخ ها
بنده خدا اگر این کاری که شما گفتین انجام بده که برنامه اش مثل برنامه کوله پشتی تعطیل میشه و خودش هم مثل آقای حسنی ممنوع التصویر
باسلام خدمت همه عزيزان نظرات همه شما قابل احترام،خدمت دوستان بايدعارض بشم هربرنامه اي كه درهرجاي دنيا پخش مي شه نيازي نيست كه كل مخاطبان ازش خوششون بياددرمورد ماه عسل هم همين طوره.موضوعات اين برنامه اونقدرمربوط به زندگي روزمره مونه كه باعث ميشه كلي روي زندگيمون تاثيرمثبت بذاره.قبل ازاينكه اين جمله رو بگم بايدياداوربشم كه به خاطر ريا نيستش بلكه شايداين حرف باعث بشه خيليا ازانتقاداشون دست بردارن.من سال گذشته باديدن برنامه يتيم نوازيشون سرپرستي يك يتيم رو برعهده گرفتم وضع مالي خوبي هم نداشتم اما الان به بركت دعاي اون يتيم زندگيم ازاين روبه اون روشده ماه عسل هم دراين ثواب شريكه.لطفابدون غرض شخصي نظربدهيد.التماس دعا
هم برنامش هم خودش خیلی رو اعصابه ... دوستانیم که دارن تعریف میکنن کاملاً تعصبی برخورد میکنن ... این چه برخوردیه با اون پدر داغ دیده داشت !!!! نهایت ادبشُ نشون داد ... خودشو کشت از بنده خدا رضایت بگیره که بعدش بیاد بگه حال کردین مردم کار من بود که ازش رضایت گرفتم ولی چون برنامش دستاوردی نداشت همچین رفتاریم کرد ... از همون اولم معلوم بود تربیت درست حسابی نداره
پاسخ ها
واییی ادم شناس...خودتو بکشی نمیتونی یه تیکه از اون برنامه پیداکنی که علیخانی خواهش میکرده باشه واسه رضایت...
من نمی دونم شما ها که ازش خوشتون نمیاد چرا خبر راجع بهش رو باز می کنین و می خونین و تازه کامنت هم می زارین عجبااااا...
کاملا موافقم اصلا بلد نیست واسه طرف مقابلش ارزش قایل شه
آدمها بی عیب که نیستند. در مجموع برنامش خیلی خوبه و تاثیرگذار.
کی گفته علیخانی بهترینه ؟ همین که شماها تو گزارش هاتون بزرگش کنین . وگرنه به درد 2 زار نمیخوره .
کاملا مشخصه چگونه محبوب شده !!
دست گذاشته رو احساسات مردم !!
به جاییکه دو تا آدم موفق دعوت کنه تا آدما به موفقیت فکر کنن هر چی بدبخت بیچاره س اورده تو برنامه ش تا مردم به تمام بدبختیاشون راضی باشن !! و سعی کرده از در احساسات مردم وارد بشه و اشک مردمو در بیاره !! مسلمه وقتی ملت میبینن این برنامه احساساتشون رو درگیر میکنه به کسی که اینکارو میکنه یعنی علیخانی علاقه مند میشن !!
کی هس این..، شاعره؟
پاسخ ها
نه داداش وزیر دربار ناصر الدین شاهه
علیخانی مجری :توانمد ،دوست داشتی و خوشتیپ هست که چشم حسوداش کور شه الهی
درکل مجری خوبیه....نه پیامبره....نه فرشته...یه مجری مثل خیلیا....ونقاط ضعفیم داره یعنی اگه نداشت باید شک میکردیم که انسانه...ولی این دلیلی نمیشه که یکسر یه عده از مابکوبونیمش به خاطر مسائل ساده والبته مزخرف...حتی اگه ازش بدتون میاد لطفا به برنامه و مهموناش توهین نکنین...ماه رمضونه اخراشه ههههههههیچی گیرتون نمیاد از انتقادای الکی هههههیچی جز شرمندگی وسیاه کردن نامه اعمال والوده کردن باطنتون...اگه دنبال سرگرمی هم هستین بگردین دنبال یه سرگرمی بهتر....دروغ گفتن واسه اینکه دو نفر بگن اره تو راست میگی سرگرمی نیست....له کردن غرور دیگران سرگرمی نیست...لگدمال کردن زحمات یه ساله یه عده واسه تهیه این برنامه سرگرمی نیست...به سخره گرفتن قصه زندگی افراد سرگرمی نیست...برعکس تعریف بیجا واسه اینکه خوشکله یا چشاش شیبه گربس یاخوشتیپ وخوشپوشه اینم درست نیست...ولطفاااااااادوستان:انسانو از رو چهره قضاوت نکنین نه طرفتاریشو کنین نه منتقدش شین چون زیبا ترینشونم یه مارمولکایی بودن که.... مزخرف ترین کار دنیا اینه که چشاتونو اذیت کنین واسه نوشتن دروغای شاختار....چراماداریم خودمونو گول میزنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من ازش خوشم نمیادولی تواین صداوسیمایی که هیچ برنامه ی جالبی حتی واس رمضون نداره بایدبه آقااحسان نمره18داددمشم گرم
آخی جناب آرش خان
برنامه ی سال تحویل شبکه 3رم اگه دلت خواست گیر بیار یه نگاهی بکن
عجب فیلمی بازی کردن پس!!!
لامصب خیلی واقعی بوود!!!!!!!!
بس کن آقا
پاسخ ها
تو خودت فهمیدی چی گفتی؟
با سلام
تا معروفیت را چگونه تفسیر کنیم؟ برخی به خصوصیات و توانمندی هایشان شهره می شوند برخی به دلیل نکات منفی شان ! سوال این است آقای علیخانی به چه شهره هستند؟واقعا فکر می کنید افراد مهم اجتماع ارزشی برای اینگونه برنامه ها و مجریان آن قائلند؟ترا بخدا بعنوان یک نشریه اجتماعی اینترنتی موفق با انعکاس نظرات مجلات جناحی دیگر نا خواسته بلند گوی تبلیغات نشوید. رسالت شما طرح مزیتها و احتمالا مشکلات اجتماعی و ترغیب آحاد اجتماع به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و کمک به افراد اجتماع می باشد نه مبلغ کسانی که با انواع رانتها زمینه های سوء استفاده را برای خود فراهم کرده اند و قطعا از آقازاده ها یا وابستگان از ما بهتر محسوب می گردند.تاکید مجدد میکنم بلند گوی تبلیغاتی و باعث گسترش خاله زنک بازی در جامعه فرهیخته ایرانیان نگردید.با سپاس و تشکر
پاسخ ها
این ادما انقد جالبن با کت شلوار خیییلی باکلاس نظر میدن...کلماتت خیلی گندس...متوجه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از حرف شما درباره معلمان خوشم نیامد. و خیلی ناراحت شدم
آقای علیخانی خدا بهتون صبر بده... به همه ی افراد مشهورخیلی بده اینطوری قضاوت میشید چه خوب چه بد
ببخشید آقای علیخانی نظر های ما را میخواند آخه من یک حرف بدی به ایشان درنظراتم نوشتم